پنجشنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۴:۵۸

پنجشنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۴:۵۸

بیانیه‌ی کانون نویسندگان ایران
مروری بر اخبار منتشر شده نشان می‌دهد که اکنون بیش از پنجاه زندانی سیاسی شب‌های زندان را زیر حکم اعدام به صبح می‌رسانند؛ زندانیانی که پرونده‌هاشان یا متکی به اعترافی...
۲۶ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: کانون نویسندگان ایران
نویسنده: کانون نویسندگان ایران
بابک شهبازی اعدام شد؛ ۱۰ اعدام به اتهام جاسوسی در پنج ماه
این دهمین اعدام از ابتدای سال جاری میلادی با اتهام جاسوسی برای اسراییل بوده است. محسن لنگرنشین، پدرام مدنی، اسماعیل فکری، مجید مسیبی، محمدامین مهدوی‌شایسته، ادریس آلی، آزاد شجاعی، رسول احمد رسول، روزبه وادی و بابک شهبازی از...
۲۶ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: سازمان حقوق بشر ایران
نویسنده: سازمان حقوق بشر ایران
کورش، اسطوره‌ای در خدمت نوستالژی قدرت
کورش، در این ساختار ذهنی نماد مشروعیت‌ سلطنت، قوم‌محوری آریایی و حذف تنوع تاریخی است؛ پروژه‌ای که به‌جای گشودن راه به‌سوی آینده، تلاش می‌کند همه چیز را در قالب یک...
۲۵ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: بهروز ورزنده
نویسنده: بهروز ورزنده
شوراها ، روزنه‌ای برای شکوفایی مدنی در دل محدودیت‌ها
انتخابات شوراهای شهر و روستا در ایران هرچند ممکن است در نگاه نخست رویدادی کم‌اهمیت به نظر برسد، اما در واقع فرصتی است برای یادآوری این حقیقت که جامعه نیازمند...
۲۵ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: مهرزاد وطن‌آبادی
نویسنده: مهرزاد وطن‌آبادی
افشای ماهیت ضد انسانی فرقه رجوی: شادی برای فاجعه یازده سپتامبر
برای مشخص شدن دو ذهنیت متضاد و آشکار شدن تمایز بین تفکر دُگم و منحط فرقۀ رجوی با اندیشه و احساس آدمی باید نگاهی تطبیقی به موضع‌گیری و واکنش بازماندگان...
۲۵ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: آرش رضایی
نویسنده: آرش رضایی
سه سال پس‌از قتل حکومتی ژینا مهسا امینی؛ نزدیک به سه هزار اعدام
در سال جاری میلادی (۲۰۲۵) تا لحظه انتشار این گزارش دست‌کم ۹۳۸ تن در ایران اعدام شده‌اند. با توجه به این‌که هنوز سه‌ماه‌ونیم از سال جاری باقی مانده است، به...
۲۵ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: سازمان حقوق بشر ایران
نویسنده: سازمان حقوق بشر ایران
آقای خامنه ای! از کدام راه می روید؟ راه مائو یا برژنف؟
سه گامی که برای عبور سالم کشور از این ورطه‌ی بحرانی توصیه می‌کنم چنین است: ۱. انتقال مهم‌ترین عرصه‌های تصمیم‌گیری راهبردی کشور به شورای عالی امنیت ملی. ۲. گسترش ترکیب...
۲۵ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: فرخ نگهدار
نویسنده: فرخ نگهدار

در آن خیابان سه دکان بود!

دست آخر خسته به دکان برگشت. کشکولش پر از سکه واسکناس بود. همه را روی میز خالی کرد: "می خواهم سیر عرق بخورم، سیر سیر!" تمام آن شب را خوانده بود با کوزه‌ای در بغل. صبح زود از آن جا رفت. عصر خبر در شهر پیچید: عزیز نقاش، خود را دار زده است. خانه‌اش پر بود از کوزه‌های فیروزه‌ای با دخترانی دست‌افشان با لپ های گل انداخته.

خیابانی بود که نام بزرگترین خان منطقه را برخود داشت. خیابان ذوالفقاری، اما بسیار کم عرض بود و کوتاه. طوری که دو ماشین به سختی از کنار هم رد می شدند.

 هنوز هم بعد گذشت بیش از نیم قرن به همان حالت سابق مانده است؛ با تعدادی دکان و ازدحام بیشتر.

در اواسط خیابان میدان کوچکی بود که اگر درست به خاطرم مانده باشد قنات حاج اعتماد از آن رد می شد. یک کاریز بزرگ که چند پله می خورد. آب آشامیدنی محل را تامین می کرد. بعدها یک حوض سیمانی آبی رنگ بشکل صدف وسط آن گذاشتند. 

 اندکی بالاتر از میدان سه دکان کنار هم قرار داشتند. یک خیاطی، یک نجاری و یک کارگاه نقاشی.

صاحب دکان نقاشی، آقای روغنی مردی بود بلندقامت با صورتی نسبتاً جذاب موهای بلند روغن‌زده. بیشتر وقتش جلوی دکان می گذشت. دکان پاتوق نقاش‌های گوناگون بود. یحیی خان نصیری طبیعت بیجان می کشید،گاه همراه آقای روغنی تاراس بولبا، حسن اسمعیل زاده نقاشی بود که کارش کشیدن تابلوهای قهوه‌خانه‌ای بود. تابلوهای بزرگ از شاهنامه از جنگ رستم وسهراب؛ از کمان‌کشی رستم و به خاک و خون غلطیدن اسفندیار. با دهها پهلوان ایستاده بر کنار آنها، با بازوانی کلفت وبالاتنه‌هائی تنومند. رستم،با آن پوست ببر بیان، ریش دو شاخ  وگرز گاوسردر میانه. هیکلش چند برابر پهلوانان دیگر بود.

می گفت: “اگر رستم را کوچک بکشم دیگر رستم نمی شود! تمام نظم شاهنامه به هم می خورد! تصور مردم از رستم حتی بسیار بزرگتر از این رستمی است که من می کشم. من نقاش تصورات مردم از رستم هستم! اگر این طور نکشم کسی تابلوهای مرا نمی خرد.” گاه با پهلوان‌هایش صحبت می کرد. صبح که وارد می شد سلام بلندبالائی به رستم می داد وچتولی بالا می انداخت.

یک روز پسر جوانی به دکان آمد. صورتی استخوانی  داشت با بینی کشیده و لبهای قیطانی. چشم‌های وحشی و پرخاشگر. نامش عزیز بود با چند لقب: عزیز نقاش، عزیز درویش، عزیز لات.

 نقاشی روی کوزه می کرد، کوزه‌های سفالی را رنگ می زد رنگی فیروزه‌ای مثل فیروزه نیشاپور.

می گفت: “رنگ خیامی است.” بعد شروع به نقاشی می کرد. تصویر مینیاتوری زنان را می کشید، با دقتی عجیب ساعتها و روزها روی یک کوزه کار می کرد. کوزه را بغل خود می گرفت قلم می زد، می چرخاند، گوئی پیکر زنی را می چرخاند! عصرها که دختران دبیرستان آزرم سرازیر خیابان می شدند، به آرامی بساطش را پشت ویترین می کشید و سخت سرگرم کار می شد. طوری که انگار هیچ توجهی به آن همه دختر که مقابل ویترین می ایستادند و کار او را تماشا می کردند ندارد! اما می دانستم تمام توجهش به آنهاست. می گفت: “زنان کوزه من تصویر تمامی این دختران زیباست. هر وقت به اینها نگاه می کنم آنها را می بینم، با لپ‌های گل‌انداخته و شور جوانی.”

برایش از نقاش بوف کور هدایت گفتم، از دختر اثیری، از خنزر پنزری واز نقاشی روی کوزه‌اش. خیره در من نگاه کرد. با دهانی نیمه باز: “آیا به من شبیه است؟” گفتم: “نه، به همه ما  شبیه است!” نفهمید. گفت: “آن کتاب را بیاور!”

چند هفته بعد کتاب را به من برگرداند: “میدانی من چیزی از این کتاب نفهمیدم، به درد شماها می خورد؛ راستش گیج شدم، نکند مرا با آن مرد اسمش چی بود؟ «خنزر پنزری» اشتباه گرفتی؟ من فقط دخترهای خوشگل را نقاشی می کنم؛ اما یک چیزش را فهمیدم: در زندگی آدم‌ها دردها و زخمهائی هست که در خلوت پدرت را در می آورد. من تمام زندگیم از بچگی تا حالا پر است از این زخم‌ها؛  از زخم چاقو گرفته تا زخم زبان تا زخم عاشقی.

صدای زیبا و بلندی داشت! بعضی شبها که خیابان اندکی خلوت می شد پا روی پا می انداخت، یکی از کوزه‌هایش را بر می داشت روی آن ضرب می گرفت وشروع به خواندن می کرد.

 صدایش طوری بلند بود که تا مسافت زیادی شنیده می شد. گاه ترکی، گاه فارسی: “آتش در سماور و قند در استکان انداخته‌ام!/ تمامی کوچه‌های مسیرت را آب پاشیده‌ام/ تا گردی بر عارضت ننشیند/ طوری بیائی وبروی که میانمان سخنی نباشد.”

یک روز او را دیدم که لباس سفید دراویش را پوشیده بود با چارقی نخی. تبرزینی بر دست و کشکولی بر شانه. جلوی ورودی بازار ایستاده بود.مرا که دید خندید. گفت: “امروز هوای درویشی دارم می خواهم سراسر این بازارها را بگردم؛ مقابل دکان این بازاری‌های متعصب بایستم دادبکشم، یا هو بگویم، این شهر خشکیده مرا کشت! می خواهم سر به صحرا بگذارم، راه بیفتم، بروم، بروم، بروم.” – ” پس، کوزه‌های به آن زیبائیت چه می شوند؟” –” هیچ، هیچ. می خواهم آزاد باشم! دادبکشم! خراب کنم! بروم گم شوم؛ این یک قلم را که می توانم!”

تمام آن روز در بازار چرخید، گاه نوحه خواند، گاه آواز: “از نیستان چون مرا ببریده اند / از نفیرم مرد وزن نالیده‌اند   سینه خواهم شرحه شرحه از فراق / تا بگویم شرح درد اشتیاق…”

 دست آخر خسته به دکان برگشت. کشکولش پر از سکه واسکناس بود. همه را روی میز خالی کرد: “می خواهم سیر عرق بخورم، سیر سیر!” تمام آن شب را خوانده بود با کوزه‌ای در بغل. صبح زود از آن جا رفت. عصر خبر در شهر پیچید: عزیز نقاش، خود را دار زده است. خانه‌اش پر بود از کوزه‌های فیروزه‌ای با دخترانی دست‌افشان با لپ های گل انداخته.

 

 

تاریخ انتشار : ۲۴ شهریور, ۱۳۹۷ ۱۰:۲۲ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

تجاوز اسراییل به خاک قطر، جلوه‌ای دیگر از جنگ‌طلبی، توافق‌ستیری و تروریسم دولتی

حمله‌های مکرر اسراییل به کشورهای منطقه، امنیت و ثبات منطقه و جهان را به‌شدت تهدید کرده و نه تنها نقض آشکار منشور سازمان ملل و اصل حاکمیت ملی کشورهاست، بلکه نشأت گرفته از سیاست راهبردی این حکومت برای «تغییر چهرۀ خاورمیانه» است.

ادامه »

بنای تجارت و سود و ثروت بر خون و استخوان و جان و هستی فلسطینیان

از گرسنگی دادن عمدی گرفته تا آوارگی اجباری و بمباران سیستماتیک، همه نشان می‌دهند که «امنیت اسرائیل» بهانه‌ای است برای پاک‌سازی قومی و جایگزینی جمعیت. انطباق سیاست نظامی اسرائیل با منطق اقتصادی آمریکا چهرۀ خود را در نسل‌کشی در غزه به‌مثابه هم‌راستایی سیاست و تجارت به خوبی نشان می‌دهد.

مطالعه »

قحطی در غزه؛ آیینۀ تمام‌نمای پوچی ادعاهای قدرت‌های غربی

نتانیاهو با چه اطمینانی، علیرغم اعتراض‌های بی‌سابقۀ جهانی به غزه لشکرکشی می‌کند؟ در حالی که جنبش صلح تا تل‌آویو گسترش یافته و اعتراض‌ها به ادامۀ جنگ و اشغال غزه ده‌ها هزار شهروند اسرائیلی را نیز به خیابان‌ها کشانده، وزیر دفاع کابینۀ جنایت‌کار نتانیاهو با تکیه بر کدام قدرت، چشم در چشم دوربین‌ها می‌گوید درهای جهنم را در غزه باز کرده است؟

مطالعه »

مصونیت اسرائیل از مجازات برای جنایات جنگی، قتل روزنامه‌نگاران بیشتری را دامن می‌زند…

گرچه من و سایر هم‌کارانم در شورای سردبیری سامانه کار به هیچ عنوان خود را خبرنگار یا ژورنالیست حرفه ای نمی دانیم ولی نمی‌توانیم درد و نگرانی عمیقمان را از آنچه بر سر راویان تاریخی این دوران منحوس وسیله دولت اسراییل و رژیم نسل کش نتانیاهو آمده است را پنهان کنیم. ما به همه روزنامه نگاران و عکاسان شریفی که در تمامی این دو سال از میدان جنایات غزه گزارش فرستاده اند درود می‌فرستیم و یاد قربانیان این نبرد نابرابر را گرامی می‌داریم.

مطالعه »
پادکست هفتگی
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

بیانیه‌ی کانون نویسندگان ایران

بابک شهبازی اعدام شد؛ ۱۰ اعدام به اتهام جاسوسی در پنج ماه

کورش، اسطوره‌ای در خدمت نوستالژی قدرت

شوراها ، روزنه‌ای برای شکوفایی مدنی در دل محدودیت‌ها

افشای ماهیت ضد انسانی فرقه رجوی: شادی برای فاجعه یازده سپتامبر

سه سال پس‌از قتل حکومتی ژینا مهسا امینی؛ نزدیک به سه هزار اعدام