با سقوط اتحاد جماهیر شوروی و بلوک شرق، جابجائی نیروها هم از لحاظ گرایش فکری و هم از لحاظ حضور فیزیکی، بیشتر از سمت چپ بودە است بە طرف نیروهای ناسیونالیستی و مذهبی، البتە بیشتر در منطقە ما. و البتە یکی از آن نیروهائی کە در همین مسیر قرار گرفت حزب دمکرات کردستان ایران بود. این حزب کە عمدتا ماهیتی ناسیونالیستی با گرایش چپ داشت، امری کە در دوران نفوذ شوروی در میان نیروهای رهائی بخش ملی امری عادی بود، با سقوط شوروی، اگرچە در برنامە اسما هویت سوسیال دمکراسی خود را حفظ کرد، اما عملا با خداحافظی از این خصیصە خود، این توصیف برنامەای از هویت خود را بیشتر در ژست سیاسی پسندید و نە در پراتیک. اما دلیل این امر چیست؟
در این رابطە می توان بە چند نکتە ارجاع داد:
ـ حزب دمکرات دیگر همانند دوران دکتر قاسملو و دکتر شرفکندی کە هرکدام از این شخصیتها عملا وارد بحثهای سیاسی و فکری در مورد چپ می شدند، دیگر گرایش خود بە بحث در این زمینە را از دست داد و عمدتا مسئلە بحث در مورد سوسیالیسم و سوسیالیسم دمکراتیک را در فعالیتهای روزانە خود مسکوت گذاشت،
ـ در برخورد روزانە با افراد این حزب، حتی در سطح کادرها، هیچ میلی در آنان در بازتاب هویت سوسیال دمکراسی خود نمی یابید، و اگر بحث حتی بر سر عضویت این حزب در کنگرە انترناسیونال است، این عضویت بیشتر از دریچە قضیە ملی (یعنی حق تشکیل دولت)، مورد توجە است. حتی می توان گفت کە بعضا حساسیت خاصی هم نسبت بە مقولە چپ بطورکلی در میانشان هم مشهود است،
ـ عملا گرایشی در میانشان وجود دارد کە معتقد است در صورت زندە بودن قاسملو، وی نهایتا با توجە بە تحولات کنونی و نیز سیر منطقی تحولات فکری خود قاسملو (اینکە وی زمانی کمونیست بود و بعد سوسیال دمکرات شد و بعد …!)، وی کلا از گرایش چپ خود سرانجام دست می کشید، سخنانی کە تابحال مورد نقد و یا چالش افراد یا جناحهای معتقد بە ایدەهای چپ در درون این حزب قرار نگرفتە است،
اما عقب نشینی حزب دمکرات در تبلیغ ایدەهای برابری خواهانە تنها بە شکست بلوک شرق و یا ضعف کادرهایش برنمی گردد، بلکە بعد از انتفاضە کردستان عراق و مسلط شدن حکومت اقلیم کردستان کە نمونە یک حکومت راست در ماهیت سیاسی و اقتصادی است، این حزب زیر تاثیر آن قرار گرفت. حکومت اقلیم کردستان کە اتحادیە میهنی کردستان تشکیل دهندە نصف ساختار قدرت آن بود، نە تنها هیچگاە مورد تاثیر افکار سوسیال دمکراسی اتحادیە میهنی قرار نگرفت، بلکە این جریان عملا با تسلیم شدن بە هویت راست حزب دمکرات کردستان عراق (آن هم یک راست جهان سومی)، و قبول عملی برنامەهای آن، با تلاش در راە پیشبرد ایدەهای سوسیال دمکراسی خود خداحافظی کرد، و عملا کردستان عراق از حضور یک نیروی چپ (لااقل میانە) موثر در ساختار قدرت و در بطن اجتماعی بی بهرە شد.
حزب دمکرات کردستان ایران همراە با حزب دمکرات کردستان (جریان انشعابی)، از لحاظ ویترین عرضە کالای سیاسی خود، دیگر تاحدود زیادی از لحاظ طرح ایدەهای چپ، خودشان را نسبت بە دوران قاسملو و شرفکندی جدا کردەاند؛ و این درحالیست کە جامعە کردستان نە تنها از ستم ملی، بلکە از انواع ستمهای دیگر از جملە فقر می نالد. و می دانیم کە از میان بردن فقر و ایجاد جامعە رفاە، اساسا وظیفە چپ است، و در غیاب این نیرو، فقر کماکان یکی از معضلات جامعە کردستان باقی خواهد ماند. بنابراین اگر می خواهیم بە معنای واقعی ملی باشیم، باید چپ نیز باشیم، زیرا کە اکثریت مردم کردستان مردمانی فقیر و کم بضاعت هستند.