راه های سوم، میان بری می باشند برای سوسیالیسم گریزی
(به مناسبت اول ماه می)
آغاز سحن.
بغرنجی های سیاست ورزی امروز به ما می آموزد که پیکار اردوگاه حاکمیت کلان سرمایه داری برای مسخ، محو و نابود کردن کاروان پیکارگران اردوگاه کار و سوسیالیسم، به صورت شفاف، رو در رو و سیاه و سفید عمل نمی کند. این پیکار از مسیر بغرنجی ها و پیچیدگی های فراوان اکثرا به توسط پروژه های متنوع با چیدمان ها و مدیریت های ماهرانه با هدفمندی های مشخص به مراحل اجر گذاشته میشوند، میگذرد. امروزه پیکار قدرتمداری کلان سرمایه داری جهت نابود کردن امکان استقرار حاکمیت و قدرتمداری اردوگاه کار و زحمت و استقرار سوسیالیسم، خیلی کم شکل پیکار مستقیم و رو در رو صورت می گیرد. یکی از محور های استراتژیک این پیکارها، اهداف منحرف کردن، مسخ نمودن، ایجاد شکاف، به بیراهه کشاندن و ایجاد پراکندگی، به جان هم انداختن و اشکال دیگر پیکار علیه نیروگاه اردوگاه کاروان سوسیالیستی را به خود می گیرند. هدف نهایی همه این پروژه ها شکست دادن اردوگاه کار و سوسیالیسم در امکان کسب قدرتمداری سیاسی و در مقابل حفظ تداوم و استمرار حاکمیت سیاسی، امنیتی و اقتصادی قدرتمداری کلان سرمایه داری در تمام اشکال و رنگارنگی های آن می باشد.
مقدمه
پروژه های راه سوم، برای گذار از حاکمیت مطلق کلان سرمایه داری بر کشورها، تلاش در ارائه جایگزین های دیگری می کنند، که غیر از آلترناتیو سوسیالیستی و حاکمیت اردوگاه کار بوده باشد. پیام آوران راه های سوم اغلب مطرح می کنند، که هم حاکمیت های مطلق سوسیالیستی، و هم حاکمیت مطلق کلان سرمایه داری امروزه به نفع مردم نمی باشند. بنا بر این، آنها گزینه سومی را با رنگ و لباس تازه ای به صحنه سیاسی وارد می نمایند. این پروژه ها در مرحله اول تلاش می نمایند تا نظام ارزشی نوینی را بیافرینند، تا این نظام های ارزشی بتوانند نه تنها با ارزشمداری های سوسیالیستی رقابت نمایند، بلکه آنها را به حاشیه رانده و و حذف نمایند. واقعیت هم همین طور میباشد که در شرایطی که افکار عمومی مردمی توسط بمباران داده های اطلاعاتی رسانه ای شستشوی مغزی داده می شوند، دریچه های پتانسیل امکانات برای ترویج سوسیالیستی به مراتب خیلی تنگ می باشند.
نظام های ارزشی راه سوم
از مجموعه های نظام های ارزشمداری جایگزینی که در دوران ما مورد ترویج و تبلیغ شدید قرار می گیرند، میتوان به چندین مورد زیر اشاره نمود. گرچه همه این موارد تا حدود زیادی بارها، محتوا و مضامین بالنده و سازنده ای را حمل می نمایند، اما به هیچ وجه ممکن قادر به آفریدن تحولات بالنده سوسیالیستی نخواهند بود. یکی از این نظام های ارزشی، دفاع و پیکار در ممانعت از گرمایش کره زمین به خاطر استفاده بیش از اندازه از سوخت های فسیلی می باشد. پیکارگران کاروان این گفتمان که اغلب در عرصه های جهانی در قالب جنبش های سبزها قرار می گیرند، در تلاش می باشند تا در چهارچوبه اصلاحاتی در حفظ نظام قدرتمداری کلان سرمایه داری به اهداف خویش نائل بیایند.
از ردیف های ارزشی دیگر رقابتی می توان به مدافعین حقوق دگرباشان، مدافعین حقوق سنتی بومیان ممالکی مانند استرالیا، کانادا، آمریکا، برزیل اشاره نمود. از ردیف های دیگر میتوان به گفتمان پیکار در راه برقراری برابرحقوقی زنان و مردان در تمامی عرصه های کار و زندکی و رفع تبعیض بر علیه زنان اشاره نمود. به رشته های این نظام های ارزشی می توان مدافعین حقوق حیوانات، مدافعین حق آب و تحصیل و خوراک در کشورهای عقب نگه داشته شده جهان سوم، مدافعین حقوق پناهندگان و آوراگان مناطق جنگ زده و غیره را اضافه نمود.
در اغلب این موارد، رساانه های دولتی، خصوصی و مجازی که همگی توسط قدرتمداری های کلان سرمایه داری هدایت می گردند، در تلاش می باشند تا از طریق گفتمان سازی، برجسته نمودن خیلی بیش از حد و اندازه بعضی موارد، یک نظام بندی منسجم و تا حدودی یکپارچه جایگزینی ایجاد نمایند، تا کاروان پیکارگران تحول نظام بالنده آینده، ملقمه ای از نظام های ارزشی مدافعه از حفاظت از محیط زیست، مدافعین حق یک نفر یک رای، مدافعین حقوق دگر باشان، حقوق حیوانات، پناهندگان و برابر حقوقی جنسی بوده باشند.
نسخه هایی که بر اساس و پایه های این نظام های ارزشی به صورت پروژه هایی برنامه ریزی و ساختاربندی شده و برای اجرا آماده می گردند، اغلب به صورت های نسخه هایی جهت پیاده و اجرا کردن برای کشورهای مستعمره سابق پیچیده میشوند. این نسخه ها در دوارن سلطه نئولیبرالیسم، اغلب به صورت های کودتاهای رنگی به مرحله اجرا در می آمد. پروژه های کودتاهای رنگی به مدت چندین دهه، خصوصا در دوران قدرتمداری کلان سرمایه داری نئولیبرالی از آمریکای لاتین و مرکزی گرفته تا آفریقا، آسیا و روسیه و چین و ژاپن را در بر میگرفت. برای نمونه چندین مورد از گفتمان های پروژه های “راه سوم” یا پروژه های جایگزین غیر سوسیالیستی را در زیر می آوریم.
یک – پروژه های جایگزین سبزها
گفتمان جنبش سبزها، نیروهای قابل توجهی را از پیروان جایگزین سوسیالیستی کنده و آن نیروها را با آرمانخواهی ملقمه ای از عدالت خواهی نستالژیک، رشد و توسعه اقتصادی با اتکا به تکنولوژی سوخت های جایگزین انرژی فسیلی و بالاخره حفاظت از کلیت بافت حاکمیت های اقتصادی، امنیتی و سیاسی نظام های کلان سرمایه داری کشاند. با توجه به اینکه توان و قابلیت های این نحله سیاسی از حد اصلاحات اندکی در برنامه های دولت ها در کشورهای کلان سرمایه داری فراتر نمی رفت، در عرصه های سیاست های کلان جهانی، نیروهای خویش را برای مقابله با پیکارگران سوسیالیستی جهانی، و حتی متلاشی کردن کشورهای جهان سوم در حنگ های نیابتی و تحمیلی، در اختیار قدرتمداری های حاکمه کلان سرمایه داری قرار می داد. نمونه مشخص آن را در سیاست های جنگ طلبانه حزب سبزهای آلمان در جنگ های پیمان آتلانتیک شمالی در خاورمیانه و اکرائین شاهد بوده و می باشیم.
دو – پروژه های جایگزین دموکراتیک
پروژه های جایگزین “دموکراتیک”، نه آلترناتیو سوسیالیستی، بلکه یک آلترناتیو یک نفر یک رای هر چهار سال یکبار را به نام آلترناتیو جایگزین برای نظام های ظالمانه و به قول خودشان “غیر دموکراتیک” پیشنهاد می نمایند. محور اصلی این پروژه ها بر این اساس می باشد که مبادا به هیچ وجه یک آلترناتیو سوسیالیستی در هیچ کشوری مستقر گردد، که نتیجه آن یک حاکمیت دیکتاتوری و ضد انسانی خواهد بود. این در حالی است که نوع آزادی و دموکراسی که سوسیالیسم مطرح، تبلیغ و ترویج می کند، خودگردانی مردمی بر اساس و پایه های مدیریت های مردمی بر پایه نظام انتخابی از پایین می باشد.
نظام انتخابی از پایین، و مدیریت های انتخابی همراه با انتقال بخش عمده مالکیت های سرمایه ای به مدیریت نهادهای مردمی، منطقه ای در اشکال جمعی و تعاونی و دولتی آن، سنگینی وزنه ترازو در عرصه های سیاسی، اقتصادی و مدیریتی را به نهادهای خودگردانی مردمی منتقل می نماید. در نظام های سوسیالیستی، دموکراسی نه به صورت یک نفر یک رای هر چهار سال یکبار برای انتخاب از میان دو گروه قدرتمداری کلان سرمایه داری، بلکه بصورت زنده و روزمره در میان نهادهای خودگردان مردمی جاری و زنده خواهد بود.
سه – پروژه های جایگزین جمهوریخواهی
به همان شیوه ای که گمراه کنندگان جنبش های سوسیالیستی کارگری در تلاش می باشند تا آنها را از اهداف سوسیالیستی منحرف نموده، و فقط در چهارچوبه خواسته های صنفی نگه دارند، یا اینکه آنها را به دنبال اهداف زیست محیطی و دموکراتیک تنها بکشانند، کشاندن آنها به دنبال آلترناتیو جایگزین جمهوریخواهی هم یکی از آنها می باشد.
در کشوری مانند ایران، که قبلا بر قانون اساسی آن بر اساس جمهوریت تنظیم گردیده است و حاکمیت آن جمهوری اسلامی ایران نامیده میشود، آلترناتیو جمهوریخواهی نوین، تنها خواهان حذف جبنه شرعی اسلامی حکومت ( حذف قدرتمداری ولایت فقیه و نهادهای مربوطه به آن) و جایگزینی آن به سکولاریسم “دموکراتیک” بر پایه های قانون اساسی سکولار خواهد بود.
در آلترناتیو و جایگزین های دموکراتیک و جمهوریخواهی، نه تنها امکان برای برآمد قدرتمداری سیاسی اردوگاه کار و سوسیالیسم فراهم نمی باشد، بلکه هر دو آلترناتیو ذکر شده جمهوریخواهی و دموکراتیک، از ارتش اردوگاه کار جهت به قدرت رساندن بخش های تجدید لباس کرده ای از اردوگان قدرتمداری کلان سرمایه داری سوء استفاده می نمایند.
چهار – پروژه های جایگزین ملی دموکراتیک
یکی دیگر از تاکتیک های به انحراف کشاندن جنبش های کارگران و زحمتکشان و تبدیل نمودن آنها به سیاهی لشکر قدرتمداری های کلان سرمایه داری داخلی، سوء استفاده از حس ملی گرایی تحت لفافه نجات وطن در مقابله با دشمنان داخلی و خارجی و دخالت های ناباب خارجی می باشد. ناسیونالیسم و ملی گرایی افراطی، به همان میزان که دین گرایی سیاسی ارتجاعی می تواند نقش ویران گر، جنایت کارانه و ارتجاعی داشته باشد، میتواند موجب فلاکت عمومی اردوگاه کارگران و زحمتکشان شده و ثروت های کلانی را نصیب گروه های نوینی از قدرتمداری سیاسی کلان سرمایه داری نماید.
ایدئولوژی های ناسیونالیستی ارتجاعی، به همان میزان ایدئولوژی های دین مداری ارتجاعی که در کشورهای ایران و افغانستان شاهد آن می باشیم، نقش های ویران گرانه، ارتجاعی و وحشیانه خویش را اغلب با قلع و قمع و نابودی آرمان گران نظام های سوسیالیستی آغاز می نمایند. اکثر موارد هر دو گزینه های ایدئولوژیک ناسیونالیسم و دین مداری سیاسی ارتجاعی، دست در دست همدیگر و تحت نام ها و جو سازی های تبلیغاتی “دموکراتیک”، ” ملی گرایی” و “دین مداری” اقدام به کشتار، قلع و قمع و نابودی باورمندان سوسیالیستی می زنند.
بیماری راه سوم در چپ ایران
همانطوری که در مقدمه اشاره شد، جوهره تعریف راه های سوم بر پایه حذف آلترناتیو سوسیالیستی از پهنه رقابت های سیاسی و جایگزین کردن آن با نحله شبح یا سایه گونه دیگری می باشد که بعضی از شاخصه های ارزشی سوسیالیستی را در حالت خیلی کمرنگ با خود حمل می نمایند. اغلب از آلترناتیو ها نه تنها علاج درمان معضلات اجتماعی نمی باشند، بلکه به صورت مسّکن های گول زننده ای عمل می نمایند، که چون اساس بیماری را درمان نکرده اند، خود بیماری اصلی اجتماعی که همان حاکمیت قدرتمداری کلان سرمایه داری در اشکال دیگر اسلامی و یا سکولار می باشند، دو باره از پنجره دیگری وارد شده و به حیات خویش ادامه می دهد. تجربه نشان داده است که یکی از اولین کارهایی که این نیروها پس از تحکیم قدرتمداری سیاسی خویش انجام می دهند، نه تحکیم دموکراسی، بلکه قلع و قمع و نابود کردن جریانات سوسیالیستی می باشد.
امروزه در میان جریانات چپ، صحبت از آلترناتیو های جایگزین دیگری مانند، تشکیل جبهه جمهوری خواهان، گزینه آلترناتیو جایگزین سکولار دموکراتیک، جبهه متحد خلق، جبهه واحد ضد دیکتاتوری، حاکمیت ملی دموکراتیک و نمونه های مشابه دیگری می گردد، که هر کدام از آنها از هویت طبقاتی ائتلافی از نحله های سیاسی با پلاتفورم گزینه راهکار نئولیبرالی سرمایه داری می باشند. به عبارت دیگر، هیچکدام از این آلترناتیو ها بر گرد هسته سفت و سخت و قدرتمند جنبش سوسیالیستی کارگری (به قول مسعود احمدزاده موتور به حرکت در آورنده کوچک) نمی چرخند.
پایان سخن
از آنجائیکه آزادیخواهی سوسیالیستی، بر پایه ها، اساس و پایه های ریشه ای خودگردانی مدنی از پایین در محیط های کار، زندگی، فعالیت های اجتماعی و مدیریت های منطقه ای متکی می باشد، مراکز قدرتمداری و مدیریت را به اراده روزمره نمایندگی توده های کار و زحمت در محیط های کار، تلاش و زندگی منتقل می نماید. این نوع از “دموکراسی” کاملا در تعارض با رقابت گروه بندی های الیگارشی کلان سرمایه داری در احزاب محدود از طریق رای دادن های هر چند سال یکبار می باشد. “دموکراسی” در نظام های مدیریتی کلان سرمایه داری توسط قدرتمندان الیگارشی کلان سرمایه داری مهندسی و مدیریت می گردد. در این گونه نظام ها، افکار عمومی هم توسط شبکه های اطلاعاتی، نهادهای رسانه ای بمباران، مدیریت و هدایت می گردند. این به آن مفهومی می باشد که حتی آن چندین سال یکبار رای دادن ها هم بر اساس و پایه های دانش، داده ها، آموزه ها و اطلاعات درست صورت نمی گیرد. بر عکس، تبلیغات ، پروپاگاندا، ایجاد رعب و وحشت، وعده های دروغین تو خالی و تحریکات پوپولیستی، ناسیونالیستی و حتی دینی مذهبی در آنها نقش کلیدی ایفا می نمایند.
دنیز ایشچی ۲۹ آوریل ۲۰۲۳
1 Comment
عالی ،مثل همیشه، درود رفیق ایشچی،،دیدگاه رفیق دنیز، در راستای اندیشه های بکر ِ رفیق کبیر جزنی و تابعِ اصولِ مارکسیسم لنینیسم. پاینده باشی رفیق…این مطالب را،ساعاتی پیش، در سایتِ “به پیش” مطالعه کردم.