|
گفتوگویی که در روزنامه شرق* منتشر شد، گفتوگویی بود با یکی از رفقای قدیمیمان؛ کسی که سالها پیش در صف مبارزه بود و حالا دوباره نامش در رسانهها شنیده میشود. موضوع گفتوگو هم درباره یکی از رویدادهای مهم و تاثیرگذار در روند مبارزه مسلحانه جنبش فدائی بود. اما چیزی که از دل این گفتوگو بیرون آمد، تصویری ناقص، مبهم و تا حدی دور از حقیقت تاریخی بود؛ تصویری که نه تنها ادای احترام به فدائیهای جانباخته تبریز نکرد، بلکه حتی جای خالیِ نام آن ها رو هم پر نکرد.
راوی ما، با سابقهای که داره، انتظار میرفت که وقتی پا به رسانهای لیبرال گذاشته، بتواند با دقت و وسواس بیشتری از تاریخ بگوید. اما آنچه گفته شد، بیشتر تکرار آرشیوهایی بود که خیلیها از اهالی چپ هم به آن دسترسی دارند. صدای رفقایی که در میدان بودند یا در راه آزادی جان دادند، در روایتش غایب بود. این نبودن، کمکم مخاطب را به این فکر میبرد که نکند روایت، از اول هم قرار نبوده کامل باشد؟ در بخشی از صحبتها، اشارهای گذرا به اعتراضات دانشجویی ۱۳۴۶ شد، ولی انگار عجلهای در کار بود تا زودتر از این بخش عبور بشود. حتی گفت: «غلو شد که چند نفر کشته شدند»، بیآنکه نگاهی عمیقتر به سرکوب سیستماتیک رژیم شاه بیاندازد. شاید ناخواسته، تاریکی گذشته، به مذاق کسانی که دل در گرو آن دوران دارند خوش آمده باشد.
نکتهی مبهم دیگر، حذف پسوندهای «فدایی خلق» و «مجاهدین خلق» از واژهی «چریک» بود. آدم فکر میکند شاید راوی خواسته هر دو جریان رو در نظر بگیره، اما وقتی هیچ اشارهای به دلیل این حذف نمیشود، ابهام بیشتر میشود.
بعد از اینکه موج انتقادها بالا گرفت، راوی مسئولیت روایت ناقص رو گردن خبرنگار شرق انداخت و گفت که «صحبتهایم را اصلاح کردم». اما نه خبری از متن اصلاح شده بود و نه نشانی از اینکه کجا و چطور این اصلاح صورت گرفته. انگار قرار بود منتقدها دنبال نشانی هایش بگردند که وجود خارجی ندارد.
رفیقمان، بهجای بازکردن گرهها، روایتش رو در لایهای از ابهام فرو برد؛ ابهامی که گاهی به تحریف واقعیت تنه میزند. اینجور روایتها، خواسته یا ناخواسته، دستآویزی میشود برای کسانی که دنبال تحریف تاریخ هستند. وقتی فدائیهای تبریز ـ آن پیشگامان گمنام ـ در روایت ایشان حذف میشود، آدم دلش میگیرد .
در عین حال، سوالهایی پیش می آید که چرا در چنین شرایطی، با این همه بحران اقتصادی و فشاری که مردم تحمل میکنند، هیچ اشارهای به وضعیت امروز نشد؟ چرا از فرصت گفتوگو استفاده نکرد تا صدای درد مردم هم شنیده بشود؟ آیا در این وانفسا، این نوع گفتوگوها باعث اعتماد مخاطب میشود یا سوءظن؟
لابلای حرفها، تلاش زیادی شد تا بر پیشینهی مبارزاتی تکیه بشود. اما وقتی روایت، از فداکاریهای رفقای تبریز خالی باشد، آن پیشینه هم کمرنگ میشود. نمیشود فقط با یاد گذشته، امروز رو معنا کرد. گذشتهای که با تحریف روایت بشود، دیگر تکیهگاه نیست.
در پایان، باید گفت که این گفتوگو نه تنها بازتاب دهندهی حقیقت نبود، بلکه فرصتسوزی هم بود. راوی ما، با همهی خاطرات و سابقهاش، اگر همچنان به آرمانها وفادار باشد ، میداند که تاریخنویسی، بدون صداقت، فقط بنوعی بازیست و تبریز، رفقای تبریز، سزاوار سکوت نبودند.
*-لینک شرق :
https://youtu.be/JQjB4Xn_in0?si=hnCOLLmox360bF50