چهارمین دوره جایزه ادبی «روزی روزگاری» به صورت غیرعلنی و کاملاً خصوصی در تهران برگزار شد، تا تندیس های برندگان بخش های پنج گانه اهدا شود.
به رسم سه ساله اخیر که زیر فشار ارشاداسلامی برای برچیدن بساط اهدای جوایز ادبی خصوصی تلاش می کند، مراسم امسال اهدای این جایزه باز هم در یک محفل خصوصی برگزار شد که در نتیجه دوستداران ادبیات و این جایزه نتوانستد تماشاگران این برنامه باشند.
مدیا کاشیگر عضو هیات امنای این جایزه و دبیرسابق این جایزه گفت: “جایزه روزی روزگاری برای ارتقای کتاب و کتابخوانی برپا میشود و طبیعی است که باید جایزه عمومی برپا شود و کتابخوانها و کتاب دوستان بتوانند از نزدیک با نویسندگان دیدار داشته باشند؛ اما امسال هم برای سومین سال پیاپی جایزه به طور خصوصی برپا شد و از این بابت از کتابخوانان و نویسندگان پوزش میخواهم.”
گفته شده است ارشاداسلامی حامیان سنتی این جوایز را زیر فشار گذاشته تا از کمک مالی به این گونه نهادهای ناوابسته به دولت که «سکوی معرفی نویسندگان غیراسلامی» اند خودداری کنند. مدیا کاشیگر در این باره نیز گفت: «…حامیان سنتی جایزه روزی روزگاری در این دوره، از جایزه حمایت نکردند.”
سعید طباطبایی، دبیر چهارمین دوره جایزه ادبی روزی روزگاری نیز در سخنانی به دشواریهای برپایی این دوره از جایزه روزی روزگاری اشاره کرد و یادآور شد: “متاسفانه در این دوره شرایط و کار برای برپایی جایزه بسیار دشوارتر از دوره گذشته بود که مراسم پایانی جایزه شش بار متوالی به تعویق افتاد، که این به تاخیر افتادنها خیلی بهتر از امسال بود که شرایط نامتعینی را برای برگزاری جایزه داشتیم.”
با این حال این فشارها تنها بخشی از تلاشهای دولتیان برای خاموش کردن چراغ ادبیات مستقل و ناوابسته است. امیرحسین خورشیدفر عضو هیات داوران این جایزه در ارائه گزارشی درباره وضعیت داستان کوتاه در سال ٨٨ با برشمردن نام داستاننویسان پیشکسوت، جوانتر و تازهکار که در این رقابت اثرشان مورد بررسی قرار گرفت، گفت: «با در نظر گرفتن وضعیت ممیزی غیرعادی در سالهای اخیر در خوشبینانهترین حالت میتوان به آثار بررسی شده در این دوره از رقابت جایزه روزی روزگاری نمره متوسط داد.”
در ادامه این مراسم تندیس مجموعه داستان برگزیده توسط پیمان اسماعیلی داستاننویس برگزیده دوره قبل به پیمان هوشمندزاده برای مجموعه داستان “شاخ” اهدا شد.
در ادامه این مراسم، کتاب برگزیده بخش نظرسنجی جایزه روزی روزگاری معرفی شد و سینا دادخواه به خاطر رمان «یوسف آباد خیابان سی و سوم» به عنوان اثر برگزیده بخش نظرسنجی کتابفروشان جایزه خود را از دست بلقیس سلیمانی دریافت کرد.
در ادامه این مراسم، تندیس بخش ادبیات نمایشی توسط حمید امجد به محمد رضاییراد تقدیم شد.
بابک احمدی از بیژن الهی یاد کرد
در بخش دیگری از این جایزه که به تقدیر از بابک احمدی اختصاص داشت، کاشیگر لوح تقدیر بابک احمدی را به وی تقدیم کرد. در ادامه بابک احمدی پس از دریافت لوح تقدیر جایزه روزی روزگاری با یادی از بیژن الهی گفت: “خیلی ممنونم، من با افتخار این جایزه را میپذیرم. نخست اینکه این جایزه از طرف بخش خصوصی است و صدای آن بخشی از فرهنگ و خلاقیت و هنر این سرزمین است که در زیر سایه اختناق است. دلیل دیگر اینکه این جایزه برایم پرافتخار است به خاطر داوران این جایزه است. آدمهایی که در رشد نقد ادبی تلاش کردهاند و انتخاب آنها برای من محترم است. همچنین خوشحالم جایزهای را میگیرم که آدمهای بزرگی چون شمیم بهار، جمال میرصادقی، بهرام بیضایی و رضا سیدحسینی این جایزه را گرفتهاند و از اینکه با جوانها هم هستم خوشحالم و آرزو میکردم ای کاش در نسل آنها زیسته بودم.”
فرهاد فزونی برنده تندیس بخش طرح جلد در سخنانی به پیوند دادن مقوله گرافیک با ادبیات در جایزه روزی روزگاری اشاره کرد، و آن را به فال نیک گرفت. او گفت: “وقتی میگوییم دارم کتاب خوب میخوانم، منظورمان باید این باشد که دارم کتابی با کاغذ خوب، صفحهبندی خوب، حروفچینی خوب، طراحی جلد خوب و محتوای خوب میخوانم.
تقدیر از علی محمدافغانی نویسنده شوهرآهوخانم
بخش دیگر این مراسم تقدیر از علیمحمد افغانی بود که به هنگام دریافت لوح تقدیر چهارمین دوره جایزه روزی روزگاری گفت: “ای کاش شوهر آهوخانم را ننوشته بودم؛ یعنی اول کتابهای دیگرم را تالیف میکردم و بعد شوهر آهوخانم را مینوشتم.”
در بخش پایانی این جایزه تندیس رمان برگزیده به کتاب “آفتابپرست نازنین” اثر محمدرضا کاتب اهدا شد.
امیر احمدی آریان عضو هیات داوران چهارمین دوره جایزه ادبی روزی روزگاری با انتقاد از تاثیر منفی سانسور در توسعه صنعت کتاب گفت: “وضع عجیب و غریب ممیزی در حوزه رمان طی سالهای اخیر به این مساله دامن زده است، و همچنین برای تالیف رمان شرایط فیزیکی خاصی لازم است. استمرار بر کار نوشتن و امکانهای حداقلی برای تالیف رمان از ضرورتهای اصلی است در حالی که در جامعه ما روزمرگی درصد زیاد استهلاک و فشار و استرس را به همراه دارد و با اتفاقاتی که در سال ٨٨ رخ داد، عملا این امکانها از دست رفت.”