سیام تیر سال ۱۳۳۱ خورشیدی، روز اراده یک ملت در به زانو درآوردن رژیم استبدادی پهلوی در برابر خواست اکثریت، یکی از روزهای بزرگ تاریخ معاصر ایران است. اگر چه یک سال بعد از آن دولت های انگلیس و آمریکا دست به کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ زده و حکومت دست نشانده خودشان را در تهران مستقر نمودند، اما در بهمن ۱۳۵۷ بساط رژیم کودتایی شاه برچیده شد و او با خواری و ذلت برای همیشه قدرت را ترک نمود و در کمال عجز و فرسودگی و اشک و آه با آخرین پیام خود “من قول میدهم که به قانون اساسی مشروطه وفادار باشم” برای همیشه به تاریخ پیوست. قیام سیام تیر ۱۳۳۱ خورشیدی را مردمی به پیروزی رساندند که برای تثبیت و حفظ دستاوردهای نهضت ملی شدن نفت، جان بر سر قیام خود گذاشتند و با خون خود، مهر تاییدی بر سند آزادگی ملت شریف ایران زدند.
اگر نفت از زمان اکتشاف و بهره برداری از آن تا کنون در حاشیه و متن حوادث بسیاری در کشور ما و از جمله وقایع سی تیر ۱۳۳۱ خورشیدی قرار داشته است، اما به نظر میرسد قیام سی تیر حاوی درسی تاریخی برای همه نیروها و طیفهایی باشد که دل در گرو حفظ منافع ملی و سرمایههای کشور دارند و آن بیشک اتحاد و هماهنگی با یکدیگر در روزهای سخت و هنگامهٔ استادگی در برابر مطامع و خواستهای غارتگرانه بیگانگان است، زیرا در غیر این صورت حوادثی از راه خواهند رسید که دستاورد همه تلاشها را به یغما خواهند برد و آن روز، جز آه و افسوس ثمری باقی نخواهد ماند و پشیمانی سودی ندارد.
استعفای دکتر محمد مصدق
بیست و پنجم تیر ۱۳۳۱ خورشیدی، دکتر مصدق به ملاقات شاه رفت و بر اساس تصریح قانون اساسی، درخواست واگذاری پست وزارت جنگ را کرد که این درخواست برای محمدرضا پهلوی گران آمد و شاه پس از سه ساعت گفتگوی نافرجام، با درخواست مصدق موافقت نکرد. اشاره به این نکته جالب است که که واکنش محمدرضا پهلوی در برابر این پیشنهاد چنین بود: “پس بگویید من چمدان خود را ببندم و از این مملکت بروم.” مصدق در پاسخ گفته بود در صورت عدم پذیرش این درخواست استعفا خواهد داد. گویا شاه منتظر این استعفا بود چرا که به سرعت احمد قوام را به نخست وزیری انتخاب کرد. مجلس در ۲۶ تیر ۱۳۳۱ خورشیدی به او رای اعتماد داد؛ در حالی که مجلس دارای حد نصاب قانونی برای رسمیت نشست نبود و در نتیجه هر گونه تصمیمگیری در این جلسه غیرقانونی بود و نمایندگان نهضت ملی در جلسه حضور نداشتند. در این شرایط عدهای از نمایندگان فرصتطلب با محاصره مجلس توسط نظامیان، به طور پنهانی همکاری خود را با احمد قوام اعلام کردند. قوام در ۲۸ تیر ۱۳۳۱ درخواست اختیارات فوقالعاده برای اعاده امنیت در سراسر کشور کرد. محمدرضا پهلوی به قوام دستور داد تا برای برقراری نظم، از نیروی انتظامی استفاده کند و به او قول داد در صورت وخامت اوضاع فرمان انحلال مجلس را صادر نماید.
اعلامیه احمد قوام
فردای آن روز که خبر نخستوزیری احمد قوام در جراید منتشر شد، وی از طریق پخش اعلامیه شدیداللحنی در رادیو، اینگونه اعلام موضع کرد: “ایران دچار دردی عمیق شده و با داروهای مخدر درمانپذیر نیست. من به همان اندازه که از عوام فریبی در امور سیاسی بیزارم در مسائل مذهبی نیز از ریا و سالوس منزجرم. کسانی که به بهانه مبارزه با افراطیون سرخ، ارتجاع سیاه را تقویت نمودهاند لطمه شدیدی به آزادی وارد ساخته، زحمات بانیان مشروطیت را به هدر دادهاند. وای به حال کسانی که در اقدامات مصلحانه من خلل نمایند و در راهی که در پیش دارم مانع بتراشند یا نظم عمومی را بر هم بزنند. اینگونه آشوبگران با شدیدترین عکسالعمل از طرف من روبه رو خواهند شد و چنان که در گذشته نشان دادهام بدون ملاحظه از احدی و بدون توجه به نام و موقعیت مخالفین کیفر اعمال شان را در کنارشان میگذارم. حتی ممکن است تا جایی بروم که با اکثریت پارلمان دست به تشکیل محاکم انقلابی زده، روزی صدها تبهکار را از هر طبقه به موجب حکم خشک و بی شفقت قانون، قرین تیره روزی سازم. به عموم اعلام میکنم که دوره عصیان سپری شده و روز اطاعت از اوامر و نواهی حکومت فرا رسیده است. کشتیبان را سیاستی دگر آمد”.*
در این روز مردم آمادگی زیادی پیدا کرده بودند تا روز بعد در برابر قدرت دربار و قوام به مقابله برخیزند. به همین دلیل هم در ۳۰ تیر، اقشار مختلف مردم و گروههای سیاسی در میادین و خیابانهای تهران به حمایت از دکتر مصدق به تظاهرات پرداختند.
اعتراض مردم و بازگشت دکتر مصدق
رژیم شاه با گسیل تانکها و زرهپوش های ارتش سرکوبگر خود به خیابانهای تهران، تلاش کرد زیر برق سرنیزه و فضای خفقان، جنبش ملی مردم ایران را سرکوب نماید. اما مردم دلیر در شهرهای مختلف ایران و به خصوص تهران به پا خاستند و با قیام قهرمانانه خود و با شعار “یا مرگ یا مصدق” نقشههای شوم شاه و استعمار را در هم ریختند. سرکوب خونین این قیام، خللی در عزم ملت ایران ایجاد نکرد و در بعد از ظهر روز سیام تیر ماه ۱۳۳۱، رژیم استبدادی پهلوی در برابر قیام ملی، وادار به عقبنشینی شد و دکتر محمد مصدق به دست توانا و پرقدرت ملت ایران، مجدداً به نخست وزیری باز گردانده شد. خاطره این قیام غرور آفرین، به نقطه عطفی در جنبش ضداستبدادی و ضداستعماری مردم ایران ثبت گردید. در این روز که به درگیری شدید میان نیروهای نظامی و مردم منجر شد، عدهای کشته و مجروح شدند. یاد جانباختگان آن روز، در تاریخ جنبش آزادیخواهانه مردم ایران به یاد خواهد ماند. یکی از روزنامههای عصر تهران در گزارشی نوشته بود: در خیابان سعدی، جوانی زخمی به دشواری برخاست و با انگشتان رنگین از خون خود بر دیوار نوشت: ”این خون زحمتکشان ملت ایران است. زنده باد مصدق”.
همزمان با پیروزی بزرگ مردم ایران بر دربار، عصر ۳۰ تیر ۱۳۳۱ در بازگرداندن دکتر مصدق بر اریکه قدرت، خبر پیروزی دیگری نیز به ایران رسید. این پیروزی به دنبال تلاش دکتر مصدق در اجلاس دیوان لاهه بود که پس از شکایت استعمارگران انگلیسی برای ادامه سلطه بر صنعت نفت ایران، طی نطق مستدل خود از مظالم استعمار در ایران پرده برداشت و تاثیر عمیقی بر هیئت داوری لاهه گذاشت. دیوان بینالمللی لاهه بر عدم صلاحیت خود در رسیدگی به شکایت انگلیس از ایران رأی داده بود و با رسیدن این خبر، مردم ایران همزمان دو پیروزی بزرگ را جشن گرفتند.
دکتر مصدق به پشتوانه ملت ایران با اقتدار به نخستوزیری بازگشت و از این ابزار، با قدرت در جهت تامین منافع ملی و حقوق ملت استفاده کرد. وی در بازگشت به مقام نخست وزیری، به خواستههای خود رسید؛ کفیل وزارت جنگ شد و نام آن را به وزارت دفاع تغییر داد، وزارت بهداری را با کاهش هزینه های دربار تقویت کرد، شاه را از ارتباط مستقیم با دیپلماتهای خارجی منع ساخت، مطبوعات را آزاد و در جهت آزادی بیان و پیشبرد مردمسالاری از هیچ کوششی دریغ نکرد، افراد وابسته را از کابینه اخراج کرد و اشرف پهلوی، خواهر شاه را مجبور به ترک ایران نمود.
و فراتر از همهٔ اینها نام او با ملی کردن صنعت نفت ایران در تاریخ کشور ما ماندگار شد. دکتر محمد مصدق در روز سیام تیر خطاب به مردم که در برابر منزل وی تجمع کرده بودند با چشم گریان گفت “ای کاش مرده بودم و ملت ایران را اینچنین عزادار نمیدیدم. ای مردم، من به جرات میگویم استقلال ایران از دست رفته بود ولی شما با رشادت خود آن را باز پس گرفتید.”
*– منبع: روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی- جلد اول صفحه ۵۵۴، باقر عاملی
۳۰ تیرماه ۱۴۰۱- ۲۱ ژوئیه ۲۰۲۲