اراسموس، فیلسوف و روحانی هلندی، یکی از مهمترین نمایندگان هومانیسم غرب است. او یکی از پیشگامان جنبش اصلاحات دینی و جاده صاف کن انتقاد فرهنگی و دینی بود. وی درآثارش خواهان ترکیب هومانیسم و اصلاحات دینی -یا وحدت مسیحیت با فرهنگ یونان باستان بود. او غیر از اصلاحات دینی، یکی از پیشگامان جنبش روشنگری نیز است، چون تحمل و مدارای عقاید و نظرات دیگران را توصیه می کرد. پاپ چهارم ۲۳ سال بعد از مرگ او آثارش را به سبب ترقیخواهی دینی ممنوع کرد.
مورخین چپ درباره او می نویسند که وی ازمواضع لیبرال-بورژوازی به انتقادازکاتولیک گرایی و مسیحیت درحال زوال پرداخت. اراسموس نه تنها علیه فلسفه اسکولاستیک (مدرسین)، بلکه علیه حماقت، نادانی، و سطحی گری نیز دست به عمل زد. اوهمچون سایرهومانیست ها مخالف دگم گرایی کلیسا و فلسفه اسکولاستیک آن بود. وی با طنز خاص خود به تمسخر ارتجاع و عقب افتادگی کلیسای مسیحی پرداخت. او نه تنها ضد رفرم های لوتر درمسیحیت بلکه علیه تفتیش عقاید پاپ و کلیسا نیز دست به عمل زد. وی می گفت که انسان محصول تربیت است و نه محصول طبیعت، و اوآزاد است که به خدا عقیده داشته باشد یا آنرا انکار کند. وی با نقد نیش دار و گزنده قلم اش، ضعف های مسیحیت دوران اصلاحات را نشان داد.
امروزه مورخین می نویسند در قرن ۱۶ زمانی که رنسانس ایتالیایی به شمال اروپا رسید، نخست یقه دین مسیح را برای اصلاحات گرفت. ۲ مرد یعنی اراسموس و توماس مور را می توان مسئول رنسانس شمال اروپا دانست، چون هر دو به انتقاد وتحقیر فلسفه مدرسی مسیحیت پرداختند. توماس مور راشاه انگلیس شهید نمود و به حرف اراسموس کسی گوش نمی داد. آن دو بعدها شخصیتهای موثر پیش از انقلاب در اروپا نیز بشمار آمدند. هر دو متفکر نامبرده به معنی امروزی، فیلسوف نبودند چون آنان به رد فلسفه و الهیات سیستماتیک پرداختند. اراسموس را کاتولیکها محکوم کردند چون او را مسئول اصلاحات و تجزیه دین می دانستند، و پروتستانها به دلیل مخالفت او با لوتر و تزلزل موضعگیری اش انکار نمودند. اراسموس درمخالفت با لوتر آن زمان بحث “آزادی اراده” را براه انداخت. وی از پایه گذاران تعلیم و تربیت جدید نیز است چون او مخالف تنبیه بدنی در نظام آموزشی بود. وی می گفت که هدف تربیت باید سه چیز باشد: پندار روشن، گفتار نیک و رفتار پسندیده. او عناصرغریزی رفتار آدمی را نوعی جنون می دانست. وی بالاترین هدف حاکمان را هنر حفظ صلح می دانست چون در نظر او هیچ جنگ عادلانه ای وجود ندارد. وی می گفت که بهترین صفت عقیده دینی باید صلح و وحدت میان انسانها باشد. او در حالی که خواهان نقد متون کتاب انجیل بود، به پیشنهاد یک برنامه آموزشی برای مدارس نیز پرداخت.
اراسموس نه تنها مترجمی ماهر در زبانهای لاتین و یونانی بود بلکه خالق مقاله نویسی نوین در اروپا نیز است. غیر از چند کتاب، از او بیش از ۳۰۰۰ نامه به مشاهیر و سیاستمداران آن زمان نیز بجا مانده است. از جمله آثار او “بحث علمی”، “اپرا آمنیا”، “یک بحث خودمانی”، “در باره تربیت حاکمان مسیحی”، “در رسای جنون وسرکشی”، “بحث مسیحی” و “بحثی درباره آزادی اراده” هستند. او نخستین بار کوشید تا کتاب انجیل را از زبان لاتین و یونانی به زبان عامیانه برای مردم ترجمه کند. بعدها ترجمه او از کتاب انجیل، زمینه کار ترجمه معروف لوتر از آن کتاب شد. او در کتاب “در رسای جنون و سرکشی” نوشت که انسان مدرن غیر از تقوا و دانایی، به یک شورش و سرکشی نیز نیاز دارد، چون بدون جنون و سرکشی، نه عشق، نه ازدواج، نه تولید فرزند، نه فیلسوف و نه سیاستمدار وجود می داشت. سرکشی علیه ارزشها و معیارهای زمان، گاهی نشان دانایی و عقلمندی است.
اراسموس درسال ۱۴۶۹ درشهر رتردام در هلند بدنیا آمد و درسال ۱۵۳۶ درشهر بازل در سوئیس درگذشت. او فرزند نامشروع یک روحانی مسیحی با یک زن گمنام بود. نام واقعی او “دزیدر گرت” می باشد. اراسموس در سالهای نوجوانی در مدارس شبانه روزی آن زمان به مطالعه آثار نویسندگان یونان باستان پرداخت.