یکشنبه ۱۹ آذر ۱۴۰۲ - ۱۹:۳۸

كار، ارگان سازمان فداييان خلق ايران (اكثريت)

یکشنبه ۱۹ آذر ۱۴۰۲ - ۱۹:۳۸

فراز و فرود تلاشهای ایرانیان برای مشروط کردن قدرت

جنبشی که شروع شده و فعلا نماد آن تاج زاده است باید با همگرایی طبقات مختلف به قدر کافی لیبرالیزه (آزادیخواهانه) و سوسیالیزه (عدالتخواهانه) و ناسیونالیزه (ملی گرایانه به مفهوم دولت - ملت) شود. ولی به نظرم امروز در ذیل موارد پانزده گانه ای که تاج زاده اعلام کرده و مواردی که از سوی دیگر نیروهای سیاسی می تواند به آن اضافه شود، این مهم می تواند به تدریج محقق گردد.


 برخی از منتقدان سرسخت اصلاح طلبی هنوز معتقدند حضور مصطفی تاج زاده در انتخابات نوعی پروژه از پیش ترسیم شده حاکمیت برای افزایش مشارکت مردم، و نوعی تکمیل ویترین بین الملی رژیم برای خرید مشروعیت بین الملی و نیز گول زدن مردم ساده دل در داخل است که نهایتا راه به جایی نخواهد برد.همین دوستان هنوز رخداد دوم خرداد را برآمده از توطئه ای پشت پرده برای اغفال توده های مردم و سمت دهی آگاهانه آنان برای اقبال به خاتمی می دانند، و لاجرم خاتمی و اصلاح طلبان را هم موج سوارانی بیش نمی دانند. در مورد قضاوت بسیاری دوستان در مورد تاج زاده که به زعم آنان فقط آمده است تا تنور انتخابات راگرم کنند و در نهایت زیر سایه کارگزاران پروژه مخرب نئولیبرالی را در ایران استمرار دهد، باید بگویم این خود عین تقلیل گرایی مفاهیم و فرو کاستن آن به مصادیق و افراد یعنی تاج زاده است. از نظر من آنچه مهم است البته لزوم پیوند خوردن مطالبات طبقات متوسط (بخوان آزادی و دموکراسی) با مطالبات فرودستان (معاش وعدالت اجتماعی) است. تا زمانی این دو طبقه در ارتباط متقابل نه تنها همپوشانی نداشته باشند بلکه همدیگر را تخطئه کنند و مدافعان ومنادیان این دو طبقه هرکدام خر خویش را برانند حاصلش می شود شورش های خود انگیخته و توده وار تهیدستان شهری وحاشیه نشینان در سالهای ۱۳۷۱و ۱۳۹۸که به شکل وحشیانه ای سرکوب شد، و یا جنبش های دموکراسی خواهانه طبقه متوسط شهری در سالهای ۱۳۷۸ و۱۳۸۸ که آن ها هم پس از مدتی توسط حکومت سرکوب شد. آیا وقتی کسی در دفاع از کارگران و فرودستان شهری می گوید: “درد من صندوق رای نیست عدالت اجتماعی است” و یا هنگامی که بخشی از نیروهای چپ می گویند: “ما نگران جابجایی قدرت نیستیم چون اثری در زندگی مردم ندارد”. به یک معنی آزموده های شکست خورده قبلی بخشی از نیروی چپ دهه ۱۳۶۰ درتقدم بخشی به “عدالت ومعاش” بر “امر آزادی و دموکراسی و جمهوریت” را باز نمی آزماید؟.به نظرم کارگران و فرودستان شهری و نیروها و احزاب چپ در ذیل “حاکمیت قانون و دموکراسی و حفظ گسترش جمهوریت” می توانند مطالبات خود را در حاکمیت انعکاس دهند و حضور مستمر خود را در جامعه وحتی در قدرت تداوم بخشند. اما تحت حاکمیت نظامی توتالیتر و تمامیت خواه که برخی نسبت به بروز و حضورش اصلا نگران نیستند هم عدالت قربانی خواهد شد و هم آزادی.


و اما در مورد رخداد دوم خرداد


برخی از رویداد ۲ خرداد که من به تعبیر “آلن بدیویی” آنرا “رخداد حقیقت” می نامم، اظهار تعجب می کنند و متعجب می شوند که چرا خاتمی به راس این جنبش پرتاب شده است و چرا چنین شده است و چنان نشده است و احتمالا دستان توطئه آمیزی را در پس پشت آن می بینند!
رخدادهای اجتماعی و انقلاب ها اما همواره نابهنگامند و زمانی رخ می دهند که کسی انتظار آن را نمی کشد. رخداد دوم خرداد به عنوان رخداد حقیقت خود را به رخ مردم ایران و جهان کشید و حاصل هیچ توطئه ای نبود. رخداد ها در قالب تحولات سیاسی و انقلابها رخ می نمایند آن هم در زمانی که کسی اصلا انتظار آنرا را نمی کشد، و اما ماندگاریشان بستگی به تولید گفتمان و ساختن نهاد است. رخداد دوم خرداد گفتمان خاص خود را تولید کرد که البته چون مهر و نشان طبقه متوسط را با خود داشت به خواست ها و مطالبات طبقات پایین و تهیدستان در این گفتمان توجهی نکرد وهمین خود پاشنه آشیل جنبش دوم خرداد شد که نتوانست با طرح مطالبات فرودستان در مانیفست و گفتمان خویش حمایت اقشار پایین را با خود داشته باشد. آخرین و اصلی ترین نقطه ضعف جنبش دوم خرداد نداشتن اراده وعزم و برنامه کافی برای برساختن نهادها، تشکیلات اجتماعی و سیاسی و صنفی و صیانت از تشکل های موجود بود.
باز تاکید می کنم این جنبش “قله” و “برآمد” خواست های طبقه متوسط برای رسیدن به آزادی و دموکراسی بود. دو دال اساسی که در راس خواسته های طبقه متوسط در انقلاب بهمن بود و توسط حکومت اسلامی زیر پا گذاشته شده بود. طبقه متوسط شهری با اعتماد به خاتمی تحقق بخشی از مطالباتش را در این نمایندگی می دید. توطئه ای هم در کارنبود.
به زعم بعضی از دوستان اینها (خاتمی و موسوی وکروبی) رهبران امواج هستند، و حتی حاضر نیستند رهبری مبارزه را به عهده بگیرند. آری کسی که نخست وزیر است و یا سابقه نخست وزیری دارد (محمد مصدق و میرحسین موسوی) و یا کسی که رئیس جمهور است (محمد خاتمی) ویا کسی که رئیس مجلس بوده است (کروبی) البته که نمی توانند رهبری انقلابی باشند (نظم و قانون را نقض کنند و یا زیر پا بگذارند در عین حال حافظ نظم موجود و قانون باشند). این همان تناقضی است که مصدق و موسوی و کروبی و خاتمی هر سه با آن در گیر بودند، و جز موسوی و کروبی که تا حدی حضور در خیابان را مجاز شمردند. هم مصدق و هم خاتمی (سال۷۸) اعلام کردند که ما حافظ قانون هستیم و نه رهبر جنبش و انقلاب. اما آیت اله خمینی به عنوان رهبر انقلابی دچار چنین تناقضی نبود و صفر تا صد انقلاب را در برهم زدن نظم موجود و سرنگونی سلطنت بی هیچ تردیدی رهبری کرد. اشکال جنبش اصلاحات این بود که نهادهای درخور این جنبش وسیع را در بطن جامعه برای پیشبرد این جنبش برنساخت و انتظار داشت خاتمی راهبر این جنبش شود. از دیگر سو بخش محافظه کار و اقتدارگرای حکومت که به تعبیر وبری حکومت “انحصار استفاده از زور و خشونت” را در اختیار داشت نشو نمای نهادهای صنفی و سیاسی و مدنی را برنتافت و به سرکوب همه آنها پرداخت.
آیا ظرفیت گفتمانی امثال تاج زاده می تواند گفتمان عدالت جویانه طبقات فرو دست را هم باز تاب دهد؟
بسیاری از عدالت طلبان با گرایش چپ و مخالف با پروژه های نئولیبرالیستی بدرستی از فقدان گفتمان عدالت اجتماعی در مانیفست انتخاباتی تاج زاده نگرانند و می گویند “ما تا کنون از تاج‌زاده و همراهانش کلمه ای در همراهی با خواسته های اساسی زحمتکشان نشنیده ایم. اینها آزادی را مقدس می کنند. آن هم آزادی بی حد وحصر برای باز سازی سرمایدارانه با اصول نئولیبرالیستی
در سطور پیش گفته تاکید کردم که ضعف بزرگ گفتمان ۲ خرداد غیبت گفتمان عدالتخواهانه وعدم توجه به مطالبات اقشار پایین و تهیدستان شهری در این کالبد فکری است و به علت فقدان توجه به این گفتمان و ادامه رویکردهای نئولیبرالیستی در اقتصاد در دولت خاتمی احمدی نژاد از منتها الیه طیف راست توانست این گفتمان چپ را مصادره به مطلوب کند و بخش زیادی از حاشیه نشینان و فرودستان شهری را با خود همراه سازد. اشتباه استراتژیک اصلاح طلبان در معرفی کاندیداهای متعدد وخوش خیالی آنان قوه مجریه وکل کشور را در اختیار پوپولیسم راست با ژست چپ قرار داد. بنابراین من هم بطور جد منتقد رویکرد نئولیبرالیستی دراقتصاد وسیاست واجتماع هستم .رویکردی که همچنان مدافع “دست پنهان بازار آدام اسمیت” (بخوان خود تعادل بخشی اقتصاد بر اساس قانون عرضه و تقاضا بدون مداخله دولت) و تکه بر “بنیاد گرایی بازار” است. رویکردی که جامعه و مردم را “ضمیمه بازار” می کند و همه چیز را از فرهنگ و آموزش و سیاست و فرهنگ و حتی نا خودآگاه ما را به کالا تبدیل می کند.


مرئی سازی نئولیبرالیسم ایرانی در فضای عمومی وبه چالش کشیدن آن


نئولیبرالیسم پس از شکست های پی درپی در بحران های مالی ۱۹۹۸ و۲۰۰۸  ونیز پس از رخ نمودن عدم کارآیی اش در پاندمی کرونا در سال ۲۰۲۰ همواره در صدد نامرئی سازی خویش است. از اینروست که وظیفه تک تک روشنفکران چپ عیان سازی مستمر این سیاست ها و به چالش کشیدن آنهاست. به گمانم این شفاف سازی سیاست های نولیبرالیستی و آنچه در سه دهه اخیر بر اقتصاد ایران و ایضا کارگران و زحمتکشان میهن رفته و مطالبات مترتب برآنان می تواند در گفتمان فراخ تاج زاده باز تاب یابد. به گمانم این همانی سازی تاج زاده با کارگزاران سازندگی و کرباسچی از اساس اشتباه است. دیوارسازی و فاصله گذاری و خودی و غیر خودی پنداری بین جریانهای چپ و دمکرات با تاج زاده راه به جایی نخواهد برد. کافی است به مانیفست جدید تاج زاده نگاهی بیندازید. وی با اذعان به ناقص بودن مطالبات مطروحه در مانیفست خویش اخیرا به درخواست فعالین محیط زیست مسئله بحراب آب سد سازیهای بی رویه و خشک کردن تالاب ها و نیز مخالفت با کالایی سازی آموزش وپرورش ومخالفت با واگذاریهای اموال عمومی به خصولتی ها را نیز در برنامه اعلامی خویش گنجانده و در روز ثبت نام در وزارت کشور بر آنها تاکید کرده است. به نظرم ظرفیت گفتمانی تاج زاده می تواند مانند گفتمان انتخاباتی برنی سندرز در انتخابات آمریکا مطالبات طبقات فرودست را هم در پوشش دهد و به جنبش اجتماعی فرا گیرتری منتهی گردد. اصرار برذات گرایی و سکون و ثبات اندیشه ها از جمله اندیشه تاج زاده بعد از ۲۴ سال ومحدود و محصورساختن آن به اندیشه راست کارگزارانی به نظرم دور از انصاف بوده و سابقه ۲۵ ساله تاج زاده خلاف این را می گوید. در روزهای اخیر بسیاری از اندیشه ورزان چپ و جمهوریخواه و دموکرات از طریق کلاب هاوس با تاج زاده سخن گفته اند و این ارتباط ها می تواند در ادامه نوید تولد جنبش جدید را بدهد که غیبتش هم اکنون بسیار درجامعه ما احساس می شود. جنبشی که شروع شده و فعلا نماد آن تاج زاده است باید با همگرایی طبقات مختلف به قدر کافی لیبرالیزه (آزادیخواهانه) و سوسیالیزه (عدالتخواهانه) و ناسیونالیزه (ملی گرایانه به مفهوم دولت – ملت) شود. ولی به نظرم امروز در ذیل موارد پانزده گانه ای که تاج زاده اعلام کرده و مواردی که از سوی دیگر نیروهای سیاسی می تواند به آن اضافه شود، این مهم می تواند به تدریج محقق گردد.


تحلیل کنش انتخاباتی اصلاح طلبان و طبقه متوسط در سالهای ۹۲ و ۹۴ و ۹۶


در مورد پشتیبانی خاتمی واصلاح طلبان از روحانی در سالهای ۹۲ و ۹۶  قضاوت های گوناگونی شده و می شود. می توان به هزینه و فایده آن برای کشور و مردم وجبهه اصلاحت پرداخت. البته از دیدگاه کسانی که حکم بر حرام بودن رای دادن در جمهوری اسلامی در هر شرایطی داده اند حل معادله و تخطئه آن بسیار ساده است. اما کوتاه می گویم اگر عملکرد دولت اول روحانی مورد قبول طبقه متوسط نبود در دوره ی دومش پنج میلیون رای بیشتر از دور اول از مردم نمی گرفت. انعقاد برجام و بهبود نسبی وضع اقتصادی و کنترل نسبی تورم باعث شد تا مردم در دور دوم رای بیشتری به روحانی بدهند.حکایت دور دوم ریاست جمهوری روحانی و چینش بسیار محافه کارانه کابینه اش و خروج ترامپ از برجام وغارت اموال مردم در قالب ادامه سیاست های نئولیبرالی چون مقررات زدایی از قانون کار و خصوصی سازی و دادن ارز ۴۲۰۰ تومانی به تجار نورچشمی و بروز تورم چهارصد درصدی در ظرف سه سال دولت روحانی و به تبع آن اصلاح طلبان را از چشم مردم انداخت. بدیل شرکت طبقه متوسط واصلاح طلبان در انتخابات ۹۲ عدم شرکت و تحریم بود که می توانست حاصلش تحویل دادن دولت به قالیباف و اعوان و انصارش باشد بدون برجام و ادامه تحریم و مسائل قابل تصور بعدی. در هرصورت به نظر می رسد در سال ٩٢ تحریم انتخابات از سوی طبقه متوسط و اصلاح طلبان نه تنها خیری را نصیب طبقات محروم و فرودست نمی کرد بلکه می توانست در غیاب برجام و حضور مستمر تحریم ها شری گریزناپذیر راهم نصیب کشور سازد. البته مجلسی که حاصل نظارت استصوابی شورای نگهبان و در نتیجه تحریم انتخابات توسط طبقه متوسط شهری است پیش روی ماست. اما کسانی مانند محمدرضا تاجیک و بعضی دیگر از صاحب نظران این طیف معتقدند حمایت اصلاح طلبان در سال ۹۲ از روحانی اشتباه بوده و باید اصلاح طلبان به جای توجه به ماکروفیزیک قدرت و فتح دژ باستیل به میکروفیزیک قدرت و بازگشت به جامعه اکتفا می کردند که با توجه به میکروفیزیک قدرت و نفوذ در جامعه آن وقت حکومت نمی توانست درب های ورود به قدرت را به روی آنان ببندد. باری این هم نظری است که البته عواقبی بر آن مترتب است.


و اما نکته پایانی و آخر
نقش آفرینی طبقات مختلف از انقلاب مشروطه تا انقلاب ۵۷


تمام تحولات سترگ ۱۲۰ ساله اخیر در ایران از رخداد انقلاب مشروطه تا رخداد ملی شدن نفت تا رخداد انقلاب بهمن تا رویداد دوم خرداد ۱۳۷۶ تا جنبش سبز در سال ۸۸هرکدام کامیابی ها و ناکامی هایی را برای مردم ایران رقم زده اند که توجه به علل و عوامل این کامیابی ها ونا کامی ها می تواند چراغ راه ما در حاضر ایران باشد:
یکم – کشتی انقلاب مشروطه نهایتا به خاطر این که هیچکدام از طبقات شرکت کننده در آن (روشنفکران و روحانیون وپیشه وران و تجار و بازاریان) نتواستند در آن نقش هژمون پیدا کنند و بقیه طبقات را با خود همراه کنند (علیرغم همراهی اولیه همه طبقات با روشنفکران تحصیل کرده غرب) سرانجام در اوج قحطی و بی نظمی و جنگ اول جهانی به گل نشست. میان مشروطه چی ها اختلاف افتاد. روحانیون اعظم ثلاث نجف (اخوند خراسانی و جلال مازندرانی ومجتهد تهرانی) که در ابتدا مدافعان دوآتشه مشروطه بودند از انقلاب مشروطه تبری جستند و با دنیای سیاست وداع کردند. دهقانان چون کوچکترین بهره ای از انقلاب مشروطه نبرده بودند هیچ همراهی با انقلاب نکردند. روشنفکران برخی سرکوب شدند برخی جلای وطن کردند و برخی نیز از مشروطه روی برگرداندند. در چنین شرایطی رضا خان میرپنج به عنوان ناجی با چراغ سبز انگلیسی ها ظهور می کند.
دوم- رضا خان پهلوی بخت این را داشت که حکومت ایران از مشروطه تهی نکند و با تکیه به روشنفکران و میهن پرستانی ی که نردبان ترقی اش شدند قدری حکومت را ناسیونالیزه و نیز تا حد کمی لیبرالیزه کند و رضایت حداقل طبقات بالا و متوسط را تامین و آنها را با خود همراه کند. در حکومت وی هرگز این اجماع ملی حاصل نشد و حکومت استبدادی و حذف گرایانه رضاخان علیرغم توفیقاتش در تاسیس دولت شبه مدرن و ایجاد برخی زیرساخت ها در پایان از هرگونه فکر و روشنفکری تهی شد وبدون ریختن اشک و یا کشیدن آهی از سوی مردم برای رضا شاه وی به شکلی خوار و زبونانه ایران اشغال شده را ترک و به تبعید رفت.
سوم- نهضت ملی شدن نفت به رهبری مصدق تا آستانه پیروزی پیش رفت اما به علت شکاف در صفوف جنبش وجدا شدن روحانیون از مصدق (ناسیونالیزه نشدن کافی جنبش و همه شمول نبودن آن) و نیز تناقض در نقش وی (هم رهبرجنبش بودن وهم نخست وزیر بودن) و عدم اراده کافی برای سرکوب ضدانقلاب در دوران سه روزه کودتا به شکست انجامید.
چهارم – پهلوی دوم هم که با اتکا به امپریالیسم آمریکا و انگلیس و سکوت و حمایت روحانیت شیعه پایه های حکومت خود را از سال ۱۳۳۲ به بعد به تدریج مستحکم ساخت و مروج نوعی ناسیونالیسم باستان گرایانه بود. هرگز نخواست ونتوانست کشور و ملت را در قامت دولت -ملتی مدرن ارتقا دهد.از درک وفهم ناسیونالیسم به معنی مدرن آن عاجز بود و هرگز دولتی را که در کالبدش نیروهای ملی ومیهن پرست بتوانند سر برآورند و برنامه های خود را بطور علمی پیش ببرند برنتافت. حتی دولت علی امینی و وزیر باکفایتش ارسنجانی را که داشت اصلاحات ارضی در ایران را به شکل رادیکالی پیش می برد تحمل نکرد و با سفری به آمریکا رخصت گرفت تا اصلاحات شبه سوسیالیستی خود را که بر اساس اصل ۴ ترومن می خواست در ایران پیش ببرد راسا خود به عهده بگیرد. کوتاه سخن سرکوب و زندانی ساختن روشنفکران ملی و چپ ومستقل که عمدتا از طبقه متوسط برخاسته بودند در دستور کار ساواک قرار گرفت. هرچند در سال ۱۳۴۳ آیت اله خمینی به نجف تبعید شد اما ظرف ۱۵ سال از۱۳۴۲ تا سال ۱۳۵۷تعداد طلاب و مدارس مذهبی ونشریات مذهبی چند برابر شد. آری شاه که با تبختر و سرمست از دلارهای نفتی اش در اوایل دهه پنجاه سیستم تک حزبی رستاخیز را در ایران مستقر ساخته بود و کل طیف نیروهای اجتماعی و بعضا سیاسی مذهبی را برای انجام فعالیت آزاد گذاشته بود. یک تنه کشور ما را در سال ۵۶ در آستانه انقلابی ناگزیر قرار داد. روشنفکران چپ و ملی ومستقل از طبقه متوسط در طی ۱۵ سال بعد از اصلاحات ارضی بخت ایران می داشتند تا در کنار حکومت مشی اصلاح گرایانه را به پیش ببرند و به عبارتی در صورتی که شاه می خواست و می گذاشت نوعی ناسیونالیسم مدرن و نه باستان گرایانه به بدنه حکومت رسوخ دهند بدین ترتیب حکومت و قدرت هم قدری لیبرالیزه و هم ناسیونالیزه می شد ونوعی وحدت ملی و تفاهم شکل می گرفت در چنین شرایطی نیروهای واپسگرا و رادیکال مذهبی منزوی می شدند اما محمد رضا شاه متحدین بالقوه خویش (روشنفکران ملی و مستقل و نمایندگان طبقه متوسط جدید و…) به شدت سرکوب کرد تا در اذهان وطبقات مختلف (با منافع متضاد و متفاوت طبقاتی) “دال میان تهی انقلاب” بر اساس “نخواستن حکومت شاه” به هر قیمتی شکل بگیرد و طبقه متوسط شهری و نمایندگان این طبقه که بنا بر آمار ۲۵درصد جمعیت طبقه متوسط را تشکیل می دادند و فاقد تشکیلات و حزب بودند برای اولین بار در تاریخ ایران هژمونی خرده بورژوازی سنتی و طبقه متوسط سنتی به رهبری آیت اله خمینی را بپذیرند و گام در راه انقلاب و سرنگونی بگذارند که حاصلش بر آمدن حکومت جمهوری اسلامی بود.
نتیجه گیری
آری نمی شود یک تنه به جنگ تاریخ رفت. نه در ایران و نه در هیچ جای جهان یک طبقه به تنهایی و از جمله طبقه کارگر در ایران مطالبات کلانش را باید در اتحاد و اتفاق با طبقه متوسط پی بگیرد البته حق دارد و می تواند مطالبات طبقاتی و صنفی اش را به هر طریق مقتضی از طریق خیابان و یا غیر آن پی گیری نماید و برای آن مبارزه کند. اما امروز فرودستان شهری و طبقه کارگر بدون طیف وسیع طبقه متوسط جدید نمی توانند به تنهای حامل “رخداد حقیقت” باشند. نمی توانند “کمون پاریس” جدیدی بیافرینند و نمی توانند در سال ۲۰۲۱  رخدادی شبیه انقلاب اکتبر روسیه را رقم زنند. آری اما در فضای نسبتا آزادتر و در حکومت های غیر استبدادی فضای بهتری برای تشکل پذیری و طرح مطالبات خود دارند.

هفتم اردیبهشت ۱۴۰۰

تاریخ انتشار : ۹ خرداد, ۱۴۰۰ ۲:۳۱ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سخن روز

چگونه رسانه های بریتانیا و ایالات متحده فلسطینیان را انسان زدایی می کنند؟

رسانه‌های بریتانیایی-آمریکایی مرگ فلسطینی‌ها را منفعلانه گزارش می‌کنند، گویی از طریق سوانح طبیعی مرده اند، اغلب مرگ‌ها را به زبانی بیان می‌کنند که نشان می‌دهد آنها عمدتاً حماس یا در مجاورت حماس هستند، یا حداقل به‌طور نامناسبی در مقابل موشک‌ها قرار گرفته اند.

مطالعه »
یادداشت

گسترش دامنه جنگ ویرانگر بین اسراییل و فلسطین خطر بزرگی‌ست براى منطقه و جهان!

ریشهٔ این جنگ، نتیجه دو دهه سیاست تهاجمی اسراییل در قبال فلسطین و حمایت قدرت‌های غربی از آن است. امیدواریم جامعهٔ جهانی قادر باشد با درک این موضوع، برای برقراری آتش بس و بازگشت به دیپلماسی صلح از راه‌های مسالمت‌آمیز و متکی بر توافق اسلو برای حل مسئلهٔ فلسطین و جلوگیری از گسترش یک جنگ ویرانگر دیگر اقدام کند.

مطالعه »
آخرین مطالب

با دانشگاه چه باید کرد؟ بررسی راهکار برون‌رفت از انسداد فعالیت سیاسی در دانشگاه

امروز نهادهای امنیتی مستقیما در دانشگاه ورود کرده‌اند و اعتراضات درون‌دانشگاهی سر از دادگاه‌های انقلاب درمی‌آورد و پرونده‌هایی که پنداشته می‌شود با تعلیق از تحصیل مواجه شود، به یک باره با مجازات حبس تعزیری روبه‌رو می‌شود.

امریکا با وتوی خود شریک جرم کشتار مردم فلسطین و مسئول تهدید صلح و امنیت جهانی است!

سازمان ما نه تنها امریکا را از این پس شریک جرم اسراییل در نسل‌کشی و جنایت علیه بشریت در غزه می‌داند، بلکه مسئول خطر گسترش جنگ و تهدید صلح جهانی می‌شمارد.

پیچیدگی انتخابات در روسیه!

روحیۀ صلح‌طلبانه در روسیه روبه افزایش است، مطابق آمار, بیش از سی درصد ساکنان جوان روسیه خواهان پایان دادن به جنگ می‌باشند.

زینب جلالیان: تنها زن زندانی سیاسی کرد ایرانی که به حبس ابد محکوم شده است!

روند دستگیری و شرایط حبس زینب جلالیان، تنها زن زندانی سیاسی محکوم به حبس ابد، نامه‌های او و هم‌سلولی‌های‌اش نمونه‌ای است از تداوم صدای آزادی‌خواهی و حق‌طلبی زنان علیرغم فشارهای متعددی که این فعالین سیاسی و مدنی دهه‌هاست با آن دست به گریبان‌اند.

یادداشت

گسترش دامنه جنگ ویرانگر بین اسراییل و فلسطین خطر بزرگی‌ست براى منطقه و جهان!

ریشهٔ این جنگ، نتیجه دو دهه سیاست تهاجمی اسراییل در قبال فلسطین و حمایت قدرت‌های غربی از آن است. امیدواریم جامعهٔ جهانی قادر باشد با درک این موضوع، برای برقراری آتش بس و بازگشت به دیپلماسی صلح از راه‌های مسالمت‌آمیز و متکی بر توافق اسلو برای حل مسئلهٔ فلسطین و جلوگیری از گسترش یک جنگ ویرانگر دیگر اقدام کند.

مطالعه »
بیانیه ها

امریکا با وتوی خود شریک جرم کشتار مردم فلسطین و مسئول تهدید صلح و امنیت جهانی است!

سازمان ما نه تنها امریکا را از این پس شریک جرم اسراییل در نسل‌کشی و جنایت علیه بشریت در غزه می‌داند، بلکه مسئول خطر گسترش جنگ و تهدید صلح جهانی می‌شمارد.

مطالعه »
پيام ها

پیام نرگس محمدی در مورد اعدام میلاد زهره وند، هشتمین معترض جنبش زن زندگی آزادی

حکومت دینی استبدادی، فریبکارانه و حیله‌گرانه قواعد کشتار بی‌رحمانه را به جای میدان جنگ در دالانهای دادگاه انقلاب و به جای فرماندهان، با قضات دست‌نشانده نهادهای امنیتی_نظامی پیش می‌برد. صحنه جنایت قتل و کشتار حکومتی هم با تشریفات مبتذل، “سکوی اجرای قانون” نامیده می‌شود.

مطالعه »
بیانیه ها

امریکا با وتوی خود شریک جرم کشتار مردم فلسطین و مسئول تهدید صلح و امنیت جهانی است!

سازمان ما نه تنها امریکا را از این پس شریک جرم اسراییل در نسل‌کشی و جنایت علیه بشریت در غزه می‌داند، بلکه مسئول خطر گسترش جنگ و تهدید صلح جهانی می‌شمارد.

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

با دانشگاه چه باید کرد؟ بررسی راهکار برون‌رفت از انسداد فعالیت سیاسی در دانشگاه

امریکا با وتوی خود شریک جرم کشتار مردم فلسطین و مسئول تهدید صلح و امنیت جهانی است!

خشونت خانگی، دردی که درمان دارد

پیچیدگی انتخابات در روسیه!

زینب جلالیان: تنها زن زندانی سیاسی کرد ایرانی که به حبس ابد محکوم شده است!

هنری کیسینجر: یک سالوس