شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۰۴:۴۶

شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۰۴:۴۶

فیلسوف، و خدا حافظی با دیروز

کارل مارکس در كتاب "ايدئولوژي آلماني “ مينويسد، هدف از فلسفه اش اين است كه با هرنوع فلسفه ايده آليستي قطع رابطه قاطعانه بنمايد. براي حل معماي جهان بايد عمل سياسي و تجربه فلسفي با هم متحد شوند. فلسفه دريك جامعه ايده آل، فلسفه عمل و تجربه است. درجامعه ايده آل آرماني بدون طبقه آينده، تضادهاي : انسان و طبيعت، هستي جهان و وجود انسان، آزادي و ضرورت، فرد و نوع بشر، بايد حل شوند.

خفقان سیاسی زمان دولت پروس درمیانه قرن ۱۹ در آلمان و جو نسبی آزادی روشنفکری در فرانسه باعث شد که حدود ۸۵۰۰۰ آلمانی مبارز به آنجا مهاجرت کنند؛ از جمله مارکس و هاینه. یک جاسوس نفوذی دولت پروس هم که تا درون خانه مارکس نفوذ کرده به دولت معظمه خود چنین گزارش میدهد: درانتهای اطاق بزرگ خانواده دکتر مارکس که بصورت سالن طویلی است، اطاق کوچک خواب بچه ها قراردارد. در تمام خانه نمیتوان یک وسیله سالم یا نو پیدا نمود. همه چیز شکسته، پاره و یا کهنه است. دروسط سالن، میز بزرگ، ارثیه پدربزرگ مانندی قرار دارد. روی میز، غیر از وسایل بازی بچه ها، ازجمله عروسکها، وسایل خیاطی خانوم، کتابها، جزوه ها، روزنامه ها، دستنویسها، قاشقهای زنگ زده، چاقوها و چنگالهای آلوده، استکان و لیوانهای لب زخمی و شکسته، دیده میشوند. با یک کلام بگویم، انگار دکان سمساری است، پایین و بالا، چپ و راست پر از وسایل کهنه، رنگ پریده و بدبو میباشد. درمیان همسایه ها هم شایعه شده که دکتر میم ، هلن خانوم، کلفت خانه را آبستن نموده. او قبلا آشپز خصوصی والدین ژانت بوده و بعد از ازدواج ژانت با مارکس، آنها را در اینجا همراهی کرده و درد و رنج و فقر درغربت را نیز با آنها شجاعانه و فداکارانه تقسیم کرده. درحالیکه دکتر مارکس به تجزیه و تحلیل سرمایه داری جهانی در نشریات می پردازد، وضع مالی و اقتصادی خودش روز بروز وخیم تر میشود. اوباید گاهی تمام وسایل خانه را یرای دریافت چندرغازی به گروگان بگذارد. و اغلب نمی تواند در جلسلت رسمی شرکت کند یا به خارج ازخانه برود چون حتا کت و شلوارش را نیز به امانت گذاشته.
یک دوست خصوصی مارکس او را چنین توصیف میکند: دوستان به او مومشکی یا یال سیاه میگویند. او ترکیبی است از یک آدم پرانرژی با نیروی اراده قوی و اعتقاد شکست ناپذیر. گرچه ظاهرش قدری عجیب بنطر میرسد. غیر از یالهای سیاه بلند، دستهایش پر از مو میباشند، دکمه پالتو وکت یا جلیقه اش اغلب کج بسته شده. با اینهمه ظاهر مردی را دارد که نشان از حق و قدرت و عدالت دارد. توجه و تقاضا و پرسش در چهره اش دیده میشوند. گرچه حرکات بدنی اش مربعی و زیگ زاگی هستند، ولی خونسرد و با اعتماد به نفس است. رفتارش در مقابل دیگران باتمام آداب و رسوم شناخته شده فرق دارد. صدایش مانند برخورد فولاد و آهن، همراه با قضاوتهای قاطع درباره افراد، اشیاء و پدیده ها است. او غیر از زبان امر با کسی حرف نمیزند، هیچ مقاومتی را تحمل نمیکند. گویی در جلو آدم یک دمکرات دیکتاتورمآب چون صخره ای ایستاده .
دیگری مینویسد: حیف از این آدم نابغه، برای او تنها اتوریته داشتن کافی نیست، چون او یک انتظار دیگر نیز دارد و آن این است که آدم خود را روی زمین و جلو پایش بیندازد.
کارل مارکس ما در سال ۱۸۱۸ دریک شهر کوچک پرت و دورافتاده درغرب آلمان بنام تریر، در خیابان پل شماره ۱۰ بدنیا آمد. گرچه اوخود از آلمانیهای یهودی تبار بود، ولی موضعی تحقیرآمیز وپرخاشگرانه نسبت به یهودیان آنزمان اروپا داشت وآنها را در مکاتبات و مکالماتش قومی حریص، رباخوار، بدبو، شپش زده و ترسو مینامید. موضعی که حتا امروزه بعضی از روانشناسان بیکار و جنجال برانگیز را بخود مشغول کرده. مارکس درسال ۱۸۸۳ قبل ازپایان کتاب سه جلدی سرمایه درسن ۶۵ سالگی درتبعید درگذشت. او در سالهای تبعید و مهاجرت درشهرهای مختلف مانند: پاریس، بروکسل، برلین و لندن زندگی نمود. در باره استعدادهای گوناگون او میتوان گفت که دردوران جوانی، سالها دوستان و آشنایان او فکر میکردند که شاعری مادرزاد است. شعرهایش اغلب عنوانهایی اسطوره ای یا رمانتیک مانند: پری دریایی، فرشته، دختر دریا و یا تراژدی سرنوشت داشتند. ولی پدرش به او توصیه میکرد که شعرهای پهلوانی از جمله درباره جنگ واترلو بسراید. ولی مارکس جوان و رمانتیک اغلب اشعارش را برای نامزدش ژانت می سرود. ژانت از یک خانواده اشرافی، و پدرش از کارمندان دربار بود. برادر او مدتی وزیر امور داخلی دولت پروس شده بود.
پلیس دولت پروس کوشید تا مارکس را در دوران دانشجویی یکی از لاتهای جو روشنفکری معرفی نماید، چون او چند بار به دلیل حمل سلاح غیرمجاز، بدمستی، شلوغکاری و مزاحمتهای شبانه و شرکت در دوئل های مرگ آور دانشجویی، مجروح و به بازداشتگاه دانشگاه پا باز کرده بود. 
گرچه او دانشجوی حقوق قضایی بود ولی بیشتر در جلسات درس تاریخ و فلسفه دانشگاه شرکت میکرد. او در ۱۹ سالگی عضو کلوپ دانشجویی و دکترهای روشنفکر هگل گرا شده بود و بعدها از طریق تحصیل راه دور موفق شد از دانشگاه شهر ینا در شرق آلمان در رشته فلسفه دکترا بگیرد، بدون اینکه یکبار به آن شهر رفته و یا در جلسات درسی آنجا شرکت کرده باشد. در این سالها او هنوز نه کمونیست بود ونه لغو وحذف دولت پروس را درسر می پروراند. بعدها انتقاد او از مذهب و دولت باعث شد که نتواند به شغل مورد علاقه اش یعنی استادی دانشگاه برسد. آشنایی او با کمونیستها در پاریس زمانی اتفاق افتاد که او در کمونهای خانوادگی دستجمعی زندگی کرده و با روشنفکران دیگر آشنا گردید.
مارکس درسال ۱۸۴۲ درآلمان، سردبیر یک روزنامه لیبرال چپ بنام روزنامه رود راین شد. در این روزنامه بود که او به مسایل سیاسی و انتقادی علاقه پیدا کرد و با فقر مردم قلبا آشنا شد وآنرا بطریق دردآوری شخصا احساس کرد. بقول خودش در این دوره بود که او مجبور شد با علایق مادی زحمتکشان اصطکاک پیدا کند. او در این زمان هنوز کمونیسم را رد میکرد وحتا برای فرار از سانسور و رد تهمت های دولتی، به مقالات ضد کمونیستی در روزنامه اش امکان نشر میداد و کمونیسم را آشکارا خطری برای دولت معرفی میکرد. ولی با همه این تاکتیکها و احتیاطها بعد از ۶ ماه مزاحمت و تهدید و فشار، مجبور شد بقول ورزشکاران ،حوله تسلیم را در میدان رینگ بیندازد، چون پادشاه پروس شخصا روزنامه آنها را “ فاحشه لب رود راین “ نامیده بود. مارکس قبل از آن، بعد از ۷ سال دوستی با ژانت، یعنی نامزدش ازدواج کرده بود.
مارکس بعدازسالها حمله و گریز، تبعید و مهاجرت در شهرهای مختلف در پاریس با انگلس، یکی از جوانمردان تاریخ مبارزه فکری و عملی، آشنا شد. آنها باهم جزوه مبارزاتی بنام “ مانیفست حزب کمونیست “ را منتشر نمودند. مانیفست کمونیست، همچون کتاب انجیل مقدس، برای سوسیالیسم ماتریالیستی شد. درباره کتاب فوق گفته میشود که تاکنون در هیچ کتابی اینهمه عشق و تنفر، تنگاتنگ ودر کنار هم در رابطه با انسانها و آرزوها مطرح نشده اند. انگلس غیر از استفاده از سرمایه پدری، برای حمایت از فعالیتهای مارکس، گاهی مجبور شد خود به کارهای جسمی دست بزند تا مارکس بتواند با خاطری غیرمغشوش اثرش را در باره “ فلسفه انقلاب جهانی “ بنویسد.
مارکس در حین انقلاب ۱۸۴۸ در اروپا، یکبار دیگر به آلمان برگشت و نشریه جدیدی بنام “ روزنامه راین جدید “ را مدتی منتشر کرد.
باوجود فقر بیکران، مارکس توانست جلد اول کتاب سرمایه که “ نقد اقتصاد سیاسی “ است، را در سال ۱۸۵۹ منشر نماید. چون درمطبوعات و جو فرهنگی اهمیت لازم به کتاب فوق داده نشد، طبق روایتی، مارکس خود نقدهای موافق و مخالف درباره آن نوشت. و این کتاب را به دلیل سختی و پیچیده گیهایش “ کتاب ماده خوکها “ نام گذاشت.
مارکس غیر از علاقه به آثار فیلسوفان آلمانی مانند: لایبنیتس، کانت، فیشته، هگل، شلینگ، به مطالعات آثار فیلسوفان یونان باستان مانند : دمکریت، هراکلیت، ارسطو و اپیکور نیز پرداخت. مارکس پیرامون اهمیت فلسفه میگفت، مغز یک جنبش، فلسفه و قلب آن طبقه کارگر می باشد. تاریخ همیشه تاریخ مبارزه طبقات بوده . مذهب نه تنها تریاک خلق، بلکه اسلحه ای در دست طبقات حاکم بوده. دولت مدرن فعلی فقط سازمانی است برای امنیت و مدیریت تجارت عمومی و عمل طبقه بورژوا. فلسفه اجازه ندارد یکبار دیگر به خلق جهانبینی ایده الیستی بپردازد، بلکه باید در عمل برای حرکت جهان، با سیاست وارد عمل شود. او در کتاب “ایدئولوژی آلمانی “ مینویسد، هدف از فلسفه اش این است که با هرنوع فلسفه ایده آلیستی قطع رابطه قاطعانه بنماید. برای حل معمای جهان باید عمل سیاسی و تجربه فلسفی با هم متحد شوند. فلسفه دریک جامعه ایده آل، فلسفه عمل و تجربه است. درجامعه ایده آل آرمانی بدون طبقه آینده، تضادهای : انسان و طبیعت، هستی جهان و وجود انسان، آزادی و ضرورت، فرد و نوع بشر، باید حل شوند. عده ای هم به طنز فلسفه مارکس را فلسفه شرح و توصیف واقعیات یا شورش واقعیات میدانند. منتقدین آن میگویند، در دوره ای، قبل از آمدن گورباچف کله منگ، ادعای عدالت و سوسیالیسم آن بزرگتر از ادعای مسیحیت کاتولیک در قرون وسطا برای کشف حقیقت الهی بود. 

تاریخ انتشار : ۱ بهمن, ۱۳۸۳ ۲:۳۰ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

سخن روز

حملۀ تروریستی در مسکو را محکوم می‌کنیم!

روشن است که چنین حمله‌ای نیاز به تیمی حرفه‌ای و سازماندهی و تدارکی نسبتاً طولانی و گسترده دارد. در عین حال، زود است که بتوان تحلیل جامع و روشنی از ابعاد پشت پردۀ این جنایت و اهداف سازمان‌دهندگان آن ارائه داد. هدف از این یادداشت کوتاه نیز  در وهلۀ نخست مکثی است بر قربانیان این حمله و حملاتی از این دست. قربانیانی که تنها سهم‌شان از سازمان‌دهی و تدارک چنین جنایاتی و علل پشت پردۀ آن، هزینه‌ای است که با جان و سلامتی‌شان می‌پردازند.

مطالعه »
یادداشت
تظاهرات آتش بس در آمریکا

شعبده بازی بایدن بر روی جنگ غزه

ممکن است به اشتباه کسی را با تیر زد یا جایی را تصادفی بمباران کرد ولی امکان ندارد که دو میلیون نفر را تصادفی با قحطی و گرسنگی بکشید.
قحطی در غزه قریب الوقوع است و پیامدهای آنی و بلندمدت سلامتی نسلی را به همراه خواهد داشت.

مطالعه »
آخرین مطالب

فراخوان ‏دادخواهی علیه ثابتی و دیگر آمران و عاملان شکنجه و کشتار مردم در نظام سلطنتی

دادخواهی محدوده‌ی زمانی و مکانی ندارد؛ از دورانِ رژیم پیشین آغاز شده و تاکنون نیز ادامه دارد. تفاوتی میان شکنجه‌گران قبلی و کنونی نیست. همه را باید مورد پیگرد قرار داد. این دادخواهی بخشی از مبارزه در راه آزادی و اعمال حق حاکمیت مردم کشور ماست.

بهار غمگین و‌ ستارگان سرخ

در پس سالیان‌ِ دراز و سرد،
در پنهان ترین گوشهٔ دل‌ها هنوز ستاره می درخشد،
هر بهار در چشمهای خسته از انتظار،
یاد نُه ستارهٔ درخشان شعله می کشد،
و درکوچه باغهای غمگین‌ِ بهار،
شمیم خوشِ نامشان در هوا موج می زند!

“آزادی اندیشه … ضرورت است.”

آفرینش و شکوفایی واقعی هنر و ادبیات جز در سایه‌ی آزادی اندیشه ‌و بیان ممکن نیست و دست‌درازی حکومت‌ها بر ذهن‌ و زبان آدمی، وهن آدمی است.

به یاد جان‌باختگان کشتار تپه‌های اوین – جنایات هیچ استبدادی به فراموشی سپرده نمی‌شود!

در چهل‌ونهمین سالگرد جان‌باختن مبارزان آزادهٔ راه میهن و مردم، به نام همهٔ فداییان خلق، یاد و نام آنان را بزرگ می‌داریم و در برابر عزم تا پای جان آنان در رزمشان در راه آزادی، استقلال و عدالت اجتماعی در میهن عزیزمان سر به تعظیم فرومی‌آوریم.

طرح نور، سرکوب شدید زنان خواهان پوشش اختیاری

اعتراضات علیه حجاب اجباری که بعد از قتل مهسا (ژینا) امینی در بازداشتگاه گشت ارشاد، سراسر ایران را فراگرفت، با وجود سرکوب، به یک معضل برای حکومت تبدیل شده است. گشت ارشاد نمونه کوچکی از جنگ هر روز حاکمیت با زنان بوده و سرکوب هر روزه زنان در خیابان یعنی اعتراف به تداوم جنبش زن زندگی آزادی.

یادداشت
تظاهرات آتش بس در آمریکا

شعبده بازی بایدن بر روی جنگ غزه

ممکن است به اشتباه کسی را با تیر زد یا جایی را تصادفی بمباران کرد ولی امکان ندارد که دو میلیون نفر را تصادفی با قحطی و گرسنگی بکشید.
قحطی در غزه قریب الوقوع است و پیامدهای آنی و بلندمدت سلامتی نسلی را به همراه خواهد داشت.

مطالعه »
بیانیه ها

به یاد جان‌باختگان کشتار تپه‌های اوین – جنایات هیچ استبدادی به فراموشی سپرده نمی‌شود!

در چهل‌ونهمین سالگرد جان‌باختن مبارزان آزادهٔ راه میهن و مردم، به نام همهٔ فداییان خلق، یاد و نام آنان را بزرگ می‌داریم و در برابر عزم تا پای جان آنان در رزمشان در راه آزادی، استقلال و عدالت اجتماعی در میهن عزیزمان سر به تعظیم فرومی‌آوریم.

مطالعه »
پيام ها

از قطعنامۀ شورای امنیت سازمان ملل و برقراری آتش‌بس فوری و پایدار در غزّه حمایت می‌کنیم!

ما فداییان خلق ایران از نخستین روز آغاز جنگ ضمن محکوم کردن و غیرقابل توجیه خواندن عملیات مسلحانه و نظامی علیه مردم بی‌دفاع غیرنظامی، همراه و هم‌صدا با آزادی‌خواهان جهان خواهان آتش‌بس فوری و تأمین حقوق حقّهٔ مردم فلسطین شدیم. با این رویکرد ما مهار مقاومت آمریکا و تصویب قطعنامهٔ شورای امنیت را یک پیروزی بزرگ برای مردم بی‌گناه غزّه و فلسطین و تمامی آزادی‌خواهان جهان می‌دانیم.

مطالعه »
بیانیه ها

به یاد جان‌باختگان کشتار تپه‌های اوین – جنایات هیچ استبدادی به فراموشی سپرده نمی‌شود!

در چهل‌ونهمین سالگرد جان‌باختن مبارزان آزادهٔ راه میهن و مردم، به نام همهٔ فداییان خلق، یاد و نام آنان را بزرگ می‌داریم و در برابر عزم تا پای جان آنان در رزمشان در راه آزادی، استقلال و عدالت اجتماعی در میهن عزیزمان سر به تعظیم فرومی‌آوریم.

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

فراخوان ‏دادخواهی علیه ثابتی و دیگر آمران و عاملان شکنجه و کشتار مردم در نظام سلطنتی

بهار غمگین و‌ ستارگان سرخ

“آزادی اندیشه … ضرورت است.”

به یاد جان‌باختگان کشتار تپه‌های اوین – جنایات هیچ استبدادی به فراموشی سپرده نمی‌شود!

طرح نور، سرکوب شدید زنان خواهان پوشش اختیاری

عمر آشور: چگونه حملات ایران به اسرائیل چشم انداز مناقشه خاورمیانه را بازتعریف کرد!