پس از سال ها گفتگو و مذاکرات مدوام میان کشورهای ۱+۵ با ایران، سرانجام روز سهشنبه ۱۴ ژوئیه ۲۰۱۵ توافق پایانی پرونده هسته ای امضا و اعلام شد. سایت کارانلاین در این زمینه با تعدادی از فعالین سیاسی ایران مصاحبه هایی بصورت کتبی انجام داده است که به مرور انتشار خواهند یافت.
با سپاس از ارسال پرسش ها در مورد توافق هسته ای ، می کوشم به اختصار به بخشی از آنها بپردازم:
کارنامه ننگین هسته ای حمهوری اسلامی
شاید مهمترین نکته مثبت این توافق را بتوان در کاهش خطر حمله نظامی دانست و جنبه مثبت دیگر آن به کنار و حاشیه رفتن تنش و ماجرای هسته ای باشد که تاکنون به عنوان سد و پوششی در برابر برآمد دیگر خواسته ها و چالش های اجتماعی و سیاسی عمل کرده است. موج شادمانی و امیدواری بخشی از مردم پس از توافق هسته ای قابل درک و موجه است اما در نوع همراهی بخشی از جامعه سیاسی با این موج من رگه های پررنگی از فریب و خودفریبی می بینم. مسکوت گذاشتن این پرسش پایه ای که اساسا چه شد که وضعیت کشور ما بدینجا انجامید که می بینیم، نپرداختن به مسئولیت افراد، نهادها و مناسباتی که کشور ما را به این مهلکه کشانده است ، عدم کار توضیحی در مورد مضامین واقعی این قرار داد در هراس از همسوئی با دلواپسان مخالف توافق و ایجاد خوش بینی غیر واقعی و کاذب نسبت به پیامد های توافق هسته ای جلوه ها و نمودهایی از آن فریب و خود فریبی است. می کوشم این موارد را توضیح دهم. اما در آغاز تاکید کنم براین باور نیستم که مقصر تیم مذاکره کننده هسته ای است و نباید به این توافق تن می دادند بر عکس این تیم، تخصصی ترین و تواناترین نمایندگان جمهوری اسلامی برای مذاکره بود بلکه قصد تاکید برمجموعه روند و کارنامه ای است که حاصل و پیامدهای آن را درکل می توان خائنانه و مغایر منافع ملی ایران توصیف کرد.
-
مطابق “برجام(برنامه جامع اقدام مشترک” پس از قریب ده سال یعنی گذراندن مراحل “توافق” و “اجرا” و “انتقال” “روز خاتمه” فرا خواهد رسید و تازه آن هنگام ما به شرایط بیست سال قبل یعنی دوران پیش از آغاز ماجراجویی های هسته ای و خارجی جمهوری اسلامی می رسیم. اکنون قرار است آن چه طی بیست و چند سال با صرف میلیاردها دلار و به قیمت تحریم های سنگین و فشار بر مردم ایران انجام شده، جمع آوری و تعطیل شود به اضافه این که نهادی بینالمللی به نام آژانس هم تا سالیانی متمادی درتمام ارکان اقتصادی و اداری و علمی ایران حضور داشته و حق خواهد داشت تا بیست سال معادن و صنایع و خریدهای خارجی ایران را کنترل کند. ولی فقیه، یعنی شخص آقای خامنه ای با دستگاههای مخوف و فاسد امنیتی ـ-نظامی خود، طی بیش از دو دهه ودرزمان دولتهای مختلف پروژه بی سرانجام و سراپا زیانباری را به ملت ایران تحمیل کرده است، بدون اینکه مردم دراین مورد حق اعتراض یا انتخاب داشته باشند. اکنون هم که با فشار جامعه بینالمللی ناچار به عقب نشینی و دست برداشتن از رویای سلاح هستهای شده، تن به قراردادی داده که نه فقط نفی تمام حرف های پیشین او و بلکه نفی حاکمیت ملی ایران است. جای آن دارد که بیش از هرزمان دیگر این کارنامه مفتضحانه افشا شود و مسئول آن و نظام و ساختار سیاسی که مردم را از هرگونه اعمال اراده سیاسی باز می دارد، مورد مواخذه قرار گیرد اما متاسفانه سیاست و نیروهایی حتا در درون اپوزیسیون تلاش دارند درست در همین برهه ولایت و نظام معیوب جمهوری اسلامی مبتنی برولایت فقیه را از زیر ضرب خارج کنند.
-
در طی “دوره اجرا” که حداقل هشت سال به درازا خواهد کشید، تحریم ها لغو نخواهند شد بلکه تعلیق میشوند. این بدین معناست که تحریم ها بازگشت پذیر خواهند بود. شما کدام سرمایه گذار را می شناسید که حاضر باشد ریسک سرمایه گذاری سنگین و درازمدت را پذیرا باشد. مذاکرات و توافقات با جمهوری اسلامی، براساس تجربه، برپایه بی اعتمادی مطلق و کنترل صورت پذیرفته است. مطمئن باشید سرمایه گذار از سیاستمدار بسیار محتاط تر عمل می کند. این شور و اشتیاقی نیز که اروپائیان برای گسترش مراودات با ایران نشان می دهند معطوف است به تجارت و بازرگانی و فروش کالا به ایران و نه سرمایه گذاری کلان و جدی بویژه در عرصه های کلیدی تولیدی. واکنش بازار بورس و ارز در برابر توافق هسته ای واقعبینانه تر از برخی گرایش های سیاسی بود. سهام بورس پایین و قیمت دلار بالا رفت. از سوی دیگر افزایش درامد نفت در حد توان کنونی تولیدی ایران با توجه به قیمت پایین نفت که براساس ارزیابی ها تا مدت ها پایین خواهد ماند نیز نمی تواند منبعی فراتر از محل تامین بخشی از هزینه های جاری باشد.
میخواهم نتیحه بگیرم در شرایط بعد از توافق حداقل در فاصله کوتاه دو سه ساله بعید است گشایش اقتصادی و کاهش مشکلات جمهوری اسلامی دراین عرصه در پیش باشد برعکس این احتمال افزایش می یابد که انتظارات ایجاد شده مردم پس از توافق که نمی توانند برآورده شوند، زمینه را برای برامد جنبش های اجتماعی مساعدتر کنند.
قابل پیش بینی است تنش ها و کشمکش ها میان جمهوری اسلامی و غرب اندکی تخفیف یابد اما ادامه خواهند یافت و تحت تاثیر عوامل گوناگون حول محورها و مسائل دیگر بروز خواهند کرد و این عرصه ایست برای برآمد نیروهای اپوزیسیون که بکوشند فشارهای بین المللی بر جمهوری اسلامی را پیرامون امر حقوق بشر و تامین شرایط اعمال اراده مردم متمرکز سازند.
مجموعه شرایط نشان می دهد که جمهوری اسلامی ناچار به پذیرش دگرگونی هایی در رویکردهایش بویژه در عرصه خارجی خواهد بود این امر که همراه است با افزایش تنش ها و درگیری ها در درون دایره قدرت، مانند دیگر نظام های توتالیتر در مرحله نهایی انکشاف، نه به استحاله که به فروپاشی آن خواهد انجامید. آینده بویژه در جامعه پیچیده و منطقه پربازیگر ما چنذان قابل پیش بینی نیست اما به نظر من چشم اندازتصویر شده محتملتر به نظر می رسد تا تثبیت درازمدت جمهوری اسلامی پس از توافق هسته ای با غرب و یا استحاله آن با “وارد شدن جمهوری اسلامی به جامعه جهانی، و تغییر آن به حکومت غیرایدئولوژیک در طول زمان”