بنا بر گزارشات منتشر شدە در رسانەهای مجاز داخلی
نمایندگان مجلس خبرگان رهبری، روز گذشتە در نخستین جلسە از اجلاس هفدهم این مجلس از بین سە نفر کە برای تکیە زدن بر کرسی ریاست این مجلس خود را کاندیدا کردە بودند، محمد یزدی را برای یک سال آیندە بە ریاست مجلس انتخاب کردند.
در این رای گیری کە بە دنبال کنارە گیری هاشمی شاهرودی از دور رقابت بە مرحلە دوم کشیدە شد و بە غیر از محمد یزدی، هاشمی رفسنجانی و مومن نیز جزء کاندیداها بودندبر خلاف بسیاری از پیشبینی ها و انتظارات، محمد یزدی در دور دوم با کسب ۴٧ رای مقام نخست و هاشمی رفسنجانی تنها با ٢۴ رای مقام دوم را بدست آورد.
نتیجە انتخاب رئیس مجلس خبرگان، با اکثر حدس و گمانە زنی هایی کە پیش از آن زدە می شد، منطبق از کار در نیامد. شاید یکی از دلایل نادروستی پیشبینی ها را بشود بە کنارە گیری پیشبینی نشدە، هاشمی شاهرودی رئیس موقت مجلس خبرگان کە بعد از فوت مهدوی کنی موقتا بە این سمت برگزیدە شد بودە و اعتالیون مرتبط با رفسنجانی بە نوعی با ریاست وی موافقت داشتند نسبت داد، اما کاندیدا شدن معنی دار یزدی و بدست آوردن نزدیک بە دو سوم آرا و کنارە گیری داوطلبانە شاهرودی از دور رقابت ها نشان میدهند کە شاهرودی بخاطر نقش میانەاش کاندیدای مطلوب و مورد قبول اکثریت ترکیب مجلس خبرگان نبودە و ای چە بسا سیگنال هایی کە قبل از تشکیل جلسە دادە شدە سبب کنارە گیری شاهرودی شدە است.
محمد یزدی یکی از قشریترین سرکردگان روحانیت و رئیس جامعە مدرسین حوزە علمیە قم، نایب رئیس پیشین مجلس خبرگان و یکی از نزدیکترین همراهان و حامیان خامنەای و از مهرە های ذینفوذ محافظە کاران حاکم است کە در تحکیم پایە های استبداد و فساد نقش زیادی داشتە و همچنان این نقش را ادامە می دهد، از این رو انتخاب وی کە مطرود جامعە و محبوب محافظە کاران و خامنەای است، در واقع باعث تقویت موقعیت قشریترین طیف های بلوک حاکم و تضعیف طیف های میانە روتر، یا بعبارتی جریان موسوم بە “اعتدالیون”، روحانی، رفسنجانی و بیشتر از آنها، تضعیف آن افرادی در دولت روحانی خواهد شد کە همچنان خود را اصلاح طلب میخوانند و کوشش هایشان بە رغم تبئری جویی گام بە گام شان از جنبش سبزی ها و عقب نشینی های پیاپی از اکثر مواضع اصلاح طلبانە شان برای انجام کوچکترین اصلاحات تا کنون نە تنها، رە بە جایی نبردە است، کە این خود بە تضعیف پایگاە اجتماعی این گروە ختم گردیدە.
به هر روی انتخاب محمد یزدی، از یک سو. حکایت از فشردە شدن صفوف قشریون حاکم و عزم جزم آنان برا بسط نفوذشان در کلیە نهادهای حکومتی و پیشبرد رویکردهای ضد ملی و ضد اجتماعی این جماعت و پس راندن اعتدالیون تحت هدایت و همراە رفسنجانی دارد و از سوی دیگر شکست جریانی است کە تصور میکرد با گفتمان بە اصطلاح اعتدالی و تمکین از دستگاە فقاهت می تواندراە پارەای از اصلاحات را از طریق بحث اغنایی بگشاید. با این انتخاب کە همزمان با تشیدد سرکوب و خفقان و موجی از اعدام ها هم زمان شدە، انتظار میرود کە دامنە سرکوب ها و هجوم های لجام گسیختە، فراتر از این کە هست بشود و رژیم دیگر حتی محافظە کاران منتقدی مانند علی مطهری ها را نیز برنتابد و همان رفتاری را با آنها بنماید کە تا کنون با تحول خواهان و منتقدین جدی رژیم میکرد. این موج جدید را باید کوشید مهار کرد، اما نە با چانە زنی با ولی فقیە و اعوان و انصارش، بلکە با فراهم کردن زمینە فعالیت های مدنی و ایجاد انگیزە و اعتماد در مردم.