جمعه ۳۱ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۱:۰۰

كار، ارگان سازمان فداييان خلق ايران (اكثريت)

جمعه ۳۱ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۱:۰۰

نقد واره دو سند کمیسیون اسناد پایه ای

باید به فکر گشایشی برآئیم. گشایشی که کلید گفتگو، قفل زنگ خورده بر درب ورودی به عرصه اپوزیسیون و پوزیسیون صورت میگیرد. و نه با کار دیگر. در این زمینه نقلی از نلسون ماندلا آورده میشود. « یک زمانی ما میرفتیم به کارهای رادیکالیستی دست زدیم بعد متوجه شدیم که راه را برای هر نوع گفتگو و استحاله نظام آپارتاید بستیم » ما باید از خود بپرسیم اگر وارد جنین فرآیندی بشویم جقدر میتوانیم به دموکراسی برسیم. این منطق دو گانه را که برای رسیدن به دموکراسی دوستان باید دشمنان را از بین ببرند هرگز به جایی نخواهد رسید.

به برگزاری کنگره دوازدهم هر چه نزدیکتر میشویم.نزدیک تر شدن به برگزاری عالیترین نشست سازمان و طرح استقبال از نقد دو سند، جسارتی به قلم بخشید تا بکوشد تدارک این کنگره در شرایط کنونی ایران هرچه غنی تر گردد. رفقای عزیز ! اعضای محترم کنگره ! برگزاری کنگره دوازدهم سازمان فدائیان خلق ایران – اکثریت – را ارج می نهم. برگزاری نشستی که رشد روز افزون جنبش فدائیان و تحول نظری – سیاسی سازمان پر افتخارمان را بار دیگر و در برهه دیگر در برابر علاقمندان و کوشندگان دموکراسی، آزادی، عدالت اجتماعی و سوسیالیسم قرار خواهد داد. این حقیقتی است که در مبارزات سازمان از همان سالیان حیات سیاسی تا امروز در راستای تحقق اهداف بشر دوستانه تعریف شده و خواهد شد. بنابر این برای دوازدهمین کنگره در تدوین برنامه عملی جهت مبارزات سیاسی آتی و رویارویی با تحولات بغرنج ایران صمیمانه آرزوی موفقیت دارم. رفقا! کنگره دوازدهم را در شرایطی پیش رو داریم که تحولات سیاسی منطقه خاور میانه و کشورهای حاشیه خلیج فارس آغاز شده و در درون کشور علیرغم آرامش سیاسی ظاهری کماکان چالش بین جنبش سبز و رژیم جمهوری اسلامی با فراز و فرودی تداوم دارد. گرچه تفاوت در خصوص تاثیر رویدادهای خاور میانه و کشورهای همسایه جنوبی ایران زود هنگام میباشد لیکن بایستی توان کنگره متوجه یافتن راهی برای غلبه بر اوضاع گردد. امید وارم که کنگره دوازدهم نتایجی را به بار بنشاند که در خدمت هرچه بیشتر کمرنگ تر کردن نشانه های خستگی احتمالی ناشی از سه دهه دوری از متن رویدادهای کشور گردد. خستگی اگر مرتفع نگردد ناامیدی را قوت بخشیده و رها کردگی را پیرامون اندیشه مان گرد خواهد آورد. پس باز هم ضمن آرزوی موفقیت برای کوشندگان کنگره پیمان خواهیم بست که مولفه دوری از متن رویدادها ما را از عرصه سیاست ورزی دور نسازد. با گذر از آغازینه و پیشگفته، به متن باز میگردم. بکوشیم ” سند سیما و ارزش های پایه ای ” را ارتقاء بخشیم. نتیجه کوشش همیشگی « کمیسیون اسناد پایه ای سازمان » آن شد که در نیمه اول اسفند ۱۳۸۹ در معرض قضاوت عمومی قرار گیرد. انتشار سند و تأمل در سطر آن، سند واره ای را رقم زد که به شرح زیر آورده میشود. قبل از پردازش زوایایی از دو سند، تزکاری آورده می شود. بدون تردید اندیشه ورزان بزرگ را اعتقاد آنست که وقتی کارتان را نمی توانید پیش ببرید، استراتژی خود را تغییر بدهید. خواهید دید که بهترین ها ممکن خواهند شد. باور بداریم هر تغییر بهترین چیز برای زندگی و سیاست ورزی است. در این راستا همچنین باید گفت که یکی از مشکلات سیاست ورزان این بوده است که چگونه تلاش کنند در دام دو توهم گرفتار نشوند. یکی توهم رویاروی دیدن خود با « پدیده ای بی نظیر» و دیگری « بدیهی پنداشتن پدیده حادث شده با تحلیل » همیشه همینطور بوده است که پدیده های شگفت را با دیدگاههای موافق نظریه خود توضیحی مبسوط داده و میدهند و گاهی ممکن است به این توهم دچار شوند که با پدیده ای کاملأ بی اهمیت روبرو هستند. در نگاه آسیب شناسانه نمیتوان بر این واقعیت چشم فرو بست که ما هم اسیر چنین باده و پیمانه ای بودیم که خوشبختانه در سیر تحول نظری- سیاسی هر چه در توان داشته ایم در خدمت دوری از این گرداب بکار بستیم و اما نقد واره به دو سند که به شرح زیر آورده میشود. ۱- گفتمان زبانی و روش نامه نگاری در پیش نویس « سند کمیسیون اسناد پایه ای» میدان عمل اجتماعی سازمان در ارتباط با جهان و ایران ترسیم شده است. از میدان عمل جهانی به میدان ایران میپردازم که شاهد حضور سرمایه داری هستیم. میدانی که در آن مبارزه طبقاتی امری است عینی و واقعی و انتخاب اجتماعی ما دفاع از حقوق صنفی و سیاسی و مطالبات کارگران و زحمتکشان و خواسته های دموکراتیک طبقه متوسط جدید است. شکی نیست که حضور در چنین میدانی رسم و آمال مان بوده و هست و انتخاب اجتماعی نیز قابل احترام میباشد. اما ابزار و اشکال مبارزاتی که می تواند در این زمینه ما را هر چند اندک نزدیکتر سازد کدامند ؟ فقدان ارتباط با نیروههای درون کشور، نبود حزب و سازمان و یا هر تشکلیقابل توجه و عدم اطمینان به کار بردن دنیای مجازی در نشر و اشاعه و اثرگذاریراهکارهای ما را بر آن وا میدارد که نه ساده ترین شیوه بلکه به روش های شاید اثرگذاری بیندیشیم وآنها را جستجو یا بازیابیم. یکی از روش های شاید اثر گذار روش نامه نگاری ( نه به سیاق عریضه نویسی) مخاطب قرار دادن مسئولین نهاد های بین المللی بوده است. در این زمینه عملکرد هیات سیاسی- اجرائی را نظیر: – نامه رفیق بهروز خلیق به دبیر کل سازمان ملل متحد آقای بان کی مون – نامه سرگشاده به دولت ها و پارلمانهای اروپا – نامه رفیق بهروز خلیق به مسئولان نهاد های اتحادیه اروپا گرچه تمامی مکاتبات و نامه نگاری، امضاء ارگان هیات سیاسی – اجرائی سازمان را بر ذیل خود دارد علاوه بر آن نام رفیق بهروز نیز آورده شده است. قطعا روش نامه نگاری خطاب به ضلعی از مربع استراتژی که دول و نهادهای جهانی میباشد روشی پسندیده است و یا اینکه نامه رفیق فرخ نگهدار به جرج بوش نیز از سلسله اسناد ماندگار تاریخ سازمان تلقی میگردد. اما نامه رفیق فرخ نگهدار به ضلع قابل توجه مربع استراتژی که همانا پوزیسیون ایرا ن و رهبر آنست چنان برافروختگی و عصبیت سیاسی ایجاد میکند که مگو و مپرس. برافروختگی که در شان رفقای برافروخته شده نمیگنجد. برافروختگی برائت خواهانه ای که علیرغم هوشیاری سیاسی شورای مرکزی سازمان بار دیگر در آستانه برگزاری کنگره دوازدهم با گستاخی تمام در زنجیره مقالات و مطالب « جمعی از هوا داران داخل کشور » نمود مادی می یابد. جمعی از داخل کشور که بدون ثبت عملکرد خود یا بروز آن در حوزه جغرافیایی موهنی را جان می بخشند که شاید سلسله مقالات ۳۱ شماره ای در دفاع از سوسیالیسم که خواهان اخراج رفیق فرخ شده کار کسانی در برونمرز باشد. جمعی که از استدلال های سطحی ارائه شده برای اخراج رفیق عزیز یاری گرفته اند. فارغ از درجه بندی حاصل ناشی از بذر افکنی در مزرعه پوزیسیون یا شکوفه چینی از نهال غرس شده در مرتع دول جهانی، من مخالف زاویه بندی نرم یا تند با نگارندگان و عمل کنندگان به روش سیاسی مزبور نیستم. اما اقداماتی از این دست میتواند نگاتیف عملکرد اپوزیسیون ایران بویژه سازمان مان را به تاریکخانه دایره قدرت ببرد تا شاید در پرتو اثرگذاری هر چند اندک بطئی، زمینه ساز غلبه خرد ورزی جناح ها و عناصر رژیم گردد که در صورت تداوم آن باعث گشودن روزنه ای هر چند کوچک در دیوار خارائین بی اعتمادی و بی ارتباطی بین اپوزیسیون و پوزیسیون گردد ضمن آنکه کاری طاقت فرسا و نفس بر بوده که به نبود پیشینه تاریخی در این عرصه باز میگردد. ۲- رابطه ما با سبزها « رابطه عرضی یا افقی، اتحاد یا ائتلاف » در پارگراف های آغازین از سیاست ورزی سخن به میان آمد. قطعأ سیاست ورزی با واقعیت بینی همزاد است. بنابراین سیاست ورزی برای اثبات نظریات خود واقعیت را نفی نمی کند ویا آنگونه تفسیر نمی نماید که خود خواهد و سیاست ورز خواه ساکن کوی اپوزیسیون باشد یا مقیم و محصور در کاخ پوزیسیون، در هر دو جایگاه مجاز به رویاپردازی نبوده و هرگز آرزو را واقعیت نخواهند پنداشت. آرزوها را جای واقعیت نشاندن نه تنها کنشکر سیاسی و سیاست ورز را خیالپردازتر میکند بلکه هر دو را به تدوین استراتژی نادرست و مالا ارائه تاکتیک ناصحیح سوق خواهد داد. در این ارتباط به خوانش جنبش سبز ایران و نگاههای گوناگون پرداخته میشود. تا تعیین نمائیم که در عرصه توازن قوا کدام کفه غلبه دارد و رهگشاست. در این خوانش نکته ای وجود دارد که برخی مخالفان را قوی نشان داده و رژیم مسقر در ایران را ضعیف و بر عکس. مسئله عموه این است باید کار رویاپردازانه نکنیم. در خصوص سبز ها رویکردهای متفاوت و بعضا متضادی را شاهد هستیم. رویکردی جنبش سرکوب شده ولی شکست نخورده و تا اعماق جامعه ریشه دوانیده. دیگری با سلاح اراده گرایی میخواهد جنبش سبز به جنبشی واقعا همگانی و فراجناحی بدل شود و با آن خواهد ماند و برای گسترش آن تا رسیدن به پیروزی خواهد کوشید. نگاهی دیگر نگاه سلبی انتظار از جنبش سبزرا هذیان گویی میپندارد و دیگری عنوان میکند که جنبش سبزدر اوج،فرصت هایی مهم را از دست داد وپوسته التزام به قانون اساسی،هسته تغییر و تحول در درون این جنبش را خفه کرد و آ« دیگری جنبش سبز را مجموعه ای از نیروهابا اعتقادات،تاریخ و پایه های اجتماعی متفاوت می داند ولی جنبش سبز را نه در یکسان سازی روشها و سیاست های نیروها بلکه در حفظ همسوئی آنان با گوناگونی شان میخواهد. ولی محور مختصات حفظ همسوئی را تبیین نمی کند و آخری جنبش سبز را فراروی از اصلاح طلبی غیر ممکن میپندارد. بخشی خود را در چارچوب جنبش سبز و بعضا فراتر از آن تعریف میکنند و برخی نیز بدون قبول تعلق به این جنبش از آن حمایت به عمل می آورند. اما گرایش قوی و محوری جنبش سبز که جناحی از حکومت اسلامی بوده اند اما اجرای بدون تنازل قانون اساسی سخن می گویند. در اینجا به هفدهمین بیانیه مهندس موسوی و ویراست دوم منشور سبز میرسیم. اینان در عین حال که بر « مسئولیت پذیری دولت در مقابل ملت، تدوین قانون شفاف و اعتماد بر انگیز انتخاباتی، آزادی زندانیان سیاسی، آزادی مطبوعات و رسانه ها تاکید می ورزند. همچنان بر طبل پایبندی اصل ۳۷ قانون اساسی میکوبد. مهندس موسوی در پایان بیانیه مینویسد : به نظر بنده حتی یک جوی کوچک و زلال در این بین میتواند مغتنم باشد و ضرورتی ندارد همه بندها با هم شروع شود. چرائی حداقل طلبی مهندس موسوی برآمد درایت سیاسی وی است که می داند اصولی در قانون اساسی وجود دارد که اصول گرایان نسبت به آن کوچکترین عقب نشینی نخواهند کرد .بویژه اصل ۱۱۰. پس چه باید کرد ؟ ما طرفداران مبارزه مسالمت آمیز نمیتوانیم برای پیشبرد اهدافمان از ظرفیت های قانون اساسی پاردوکسیکال سود جوییم یا کماکان مصرأ میکوشیم اثبات کنیم که بین فعالیت در چارچوب قانون اساسی موجود و قبول داشتن ولایت مطلقه رابطه وجود ندارد و باید بجای محدودیت ولایت حذف آن را نشانه رویم. ۳- بررسی امکان برقراری رابطه بین اپوزیسیون و پوزیسیون. اگر باور داریم که تاکتیک محوری سازمان در همراهی با جنبش سبز ایران که حامیان خاموشی نیز در درون رژیم دارد روائی دارد. بنابر این توانمندی برقراری نوعی ارتباط بین نیروهای اجتماعی مختلف حول جنبش سبز و مخالفان اصولگرای درون و بیرون رژیم را دارا میباشد. باید به فکر گشایشی برآئیم. گشایشی که کلید گفتگو، قفل زنگ خورده بر درب ورودی به عرصه اپوزیسیون و پوزیسیون صورت میگیرد.و نه با کار دیگر. در این زمینه نقلی از نلسون ماندلا آورده میشود. « یک زمانی ما میرفتیم به کارهای رادیکالیستی دست زدیم بعد متوجه شدیم که راه را برای هر نوع گفتگو و استحاله نظام آپارتاید بستیم » ما باید از خود بپرسیم اگر وارد جنین فرآیندی بشویم جقدر میتوانیم به دموکراسی برسیم. این منطق دو گانه را که برای رسیدن به دموکراسی دوستان باید دشمنان را از بین ببرند هرگز به جایی نخواهد رسید. پس همان سان که افقی به سوی گفتگو با دول جهانی گشوده شد و قابل تحسین است در این سویه نیز باید کوشید تا تدابیری اتخاذ کرد تا پل ارتباطی بین دو جزیره جدا از هم را طراحی نمود تا به معنای عینی سیاست که همانا ایجاد مرهم است تبیین مادی بخشیم وبه ضلع چهارم استراتژی افکار عمومی که در بر گیرنده طبقات و افشار زحمتکش و متوسط جدید میباشد برسیم. سازمان ما باید فضایی ایجاد کند که در آن از یکسو ارتباط بین نیروهای اجتماعی و بین نیروهای سیاسی ایجاد نماید. چنین مهمی زمانی میسر خواهد شد که گفتمان زبانی درشکل گفتگو بین نیروهای سیاسی و پوزیسیون و دول جهانی و نهادهای بین المللی به موازات هم پیش رفته تا به ساحل مقصود برسیم. شاید چنین امری را اقدامی از سیر اضطرار بپنداریم. لیکن حمایت از سیر اضطرار اولا حداقلی ،دومأ مشروط به انواع شروط نبوده است. ۴- سند اساسنامه در مورد اساسنامه که کلیت آن در کنگره یازدهم به تصویب رسیده و قرار است در کنگره دوازدهم اصول و جزئیات آن به تصویب برسد تا پرنسیب تشکیلاتی توانه بیشتری بخشد میتوان تاکید نمود که آیا اساسنامه مشمول تشکیلات خارج از کشور است ؟ و اگر چنین است چرا اصل صریحی بدان اختصاص نیافته است ؟ از دیگر زوایای اساسنامه اعتقاد دارم دو اصل داوطلبانه بودن مسئولیت توسط عضو و دوستداران سازمان چندان خوشایند نمی نماید با وجود و اصل فوق دیگر اصول شداد و غلاظ اساسنامه کمرنگ خواهد شد. یا باید روح حاکم بر اساسنامه را تغییر داد و یا در اشکال دموکراسی درون سازمانی تجدید نظر کرد. بنابر این جستجو و بررسی اساسنامه احزاب سوسیال دمکرات اروپائی شاید راهگشا باشند. هر چند که با درک گذشته به اساسنامه نمی نگرم ولی عضو و تعریف آن نیاز به تعمیق دارد. وجود داوطلبانه بودن پذیرش مسئولیت از تعداد عضو موظف کاسته و بر خیل دوستداران سازمان خواهد افزود. هر آئینه این دو اصل را با ساختار تشکیلاتی تلفیقی هرمی و شبکه ای به شکل ساختار پایه ای را کنار هم قرار می دهیم احساس امیدواری نسبت به وجه کمی و یا عنصری سازمان پا نمی گیرد. ساختار تلفیقی و مخیر بودن به پذیرش یا عدم پذیرشمسئولیت هم عضو و هم دوستار سازمان را به سمت حضور و سازماندهی در جهان مجازی سوق میدهد. بنابر این طرح ساختار دو پایه ای سازماندهی در جهان واقعی و سازماندهی در جهان مجازی نیز در کنار مولفه های دیگر ،کفه تمایل به سازماندهی در جهان مجازی را برجسته تر می نمایبد. در مورد سازماندهی در جهان مجازی نیز موضوع کلی و نحوه سازماندهی و شکل ارتباط کاربرد با سازمان شفاف نیست و باز هم تاکید می نمایم گنجاندن این پایه در ساختار سازمان جهت داخل کشور است یا نه اما در کنار مخیر بودن به عدم پذیرش مسئولیت و نشاندن دوستاران سازمان به کمرنگ شدن نقش عضو آوردنسازماندهی در دنیای مجازی نقطه پایانی بر شیوه فعالیتی خواهد شد که از آغاز برآمد منفی به خود خواهد گرفت. شاید نقش دنیای مجازی در تحولات خاور میانه بویژه مصر و تونس باعث طرح دوباره سازماندهی در دنیای مجازی شده، پسبرای اینکه دنیای مجازی را با واقعیت یکسان پنداریم آماری از کاربران اینترنتی آورده میشود. در ایران ۷۳۴ هزار کاربر اینترنتی پر سرعت استفاده میکنند که عمدتا مراکز اقتصادی دولتی، خصوصی و رسانه ای بوده که بعد از غربالگری میتوان جامعه آماری فعالن سیاسی در حوزه مزبور را نشان داد. با آرزوی کنگره ای پر بار با مهر مهرزاد وطن آبادی    

تاریخ انتشار : ۳۰ فروردین, ۱۳۹۰ ۸:۳۱ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سخن روز
اتحادیه سراسری کانونهای وکلای دادگستری ایران

کارزار علیه انحلال قانونی نهاد وکالت در برنامه هفتم توسعه را امضا کنید!

طبق مصوبه مجلس شورای اسلامی، کانون وکلا باید صدور و ابطال پروانه وکالت را از طریق درگاه ملی مجوزهای وزارت اقتصاد انجام دهد. به گفته رئیس کانون وکلای گلستان “ماده ۴ لایحه برنامه هفتم توسعه، خسارت‌بارترین مقرره پس از انقلاب و به منزله انحلال قانونی نهاد وکالت است.”
امضا کنید: کارزار اعتراض به طرح‌ها و لوایح ضد استقلال کانون‌های وکلا و امنیت قضائی (karzar.net)

مطالعه »
یادداشت

جنبش زن زندگی آزادی، به مثابه جنبش علیه سلطه و استبداد

یک سال از روزهایی که زنان به اعتراض به قتل حکومتی مهسا “ژینا” روسری های خود را بعنوان نماد و  سمبل اقتدار جمهوری اسلامی به آتش کشیده و با شعار “زن، زندگی، آزادی” همبستگی عمیق جهانیان را بخود جلب کردند،  گذشت. جنبشی که در یک سال گذشته شاهدش بودیم، یکباره آغاز نشده و پیش زمینه های آن به سال های سال قبل به  خصوص بعد از انقلاب ۵۷ بر میگردد.

مطالعه »
آخرین مطالب

جنبش مهسا، زمانه‌ی خستگی از خستگی‌ها

واقعیت هستی‌شناسانه در جنبش «زن، زندگی، آزادی» به ما نشان داد که با ویژگی‌های نسل جدید آشنا نیستیم و حتی محمل‌های نوین جامعه‌ی مدنی را که از سوی آنها خلق می‌شود به رسمیت نمی‌شناسیم.

بیانیه‌ی جمعی در اولین سالگرد جنبش انقلابی «ژن، ژیان، ئازادی»

دفاع از آرمان‌های ظلم‌ستیز و رهایی‌بخش جنبش «زن، زندگی، آزادی» در هر زمان و مکانی قالب خودش را می‌یابد. تحقق این آرمان‌ها، نیازمند تعمیق مشفقانه‌ و سازمان‌یافته‌ی همبستگی‌ها و پیوندهای معطوف به کنش‌های جمعی است. این یعنی ظرفیت‌سازی برای ترسیم چشم‌اندازی بدیل در مبارزات رهایی‌بخش در ایران، خاورمیانه و بطور کلی جنوب‌جهانی.

نامه ناصر زرافشان به زندانیان سیاسی منتقل شده به زندان قزل‌حصار که در اعتصاب غذا به سر می برند

از روزی که این ماراتن مرگ را آغاز کردید، مبارزه و مقاومت شما را در بند دنبال کرده ایم. این را درک می کنیم که وقتی همه راههای مبارزه و مقاومت را بر آدمی بستند و او جز جان و هستی  خود چیز دیگری نداشته باشد، ناگزیر است با همین وسیله ای که در اختیار دارد، به مقاومت ادامه دهد.

تعبیر گویای ویتگنشتاین

قصه‌ی مردی که هرگاه در خلوتِ قبرستان و «اهل قبور» می دیدمش؛ پرسش‌هایم را بی‌پاسخ نمی‌گذاشت…

بزرگ‌داشت سال‌روز جنبش «زن، زندگی، آزادی»: سلامی و کلامی بر آن آبی بیکرانه

یک سال از جنبش «زن، زندگی، آزادی» که با جان باختن خانم مهسا (ژینا) امینی آغاز شد و اوج گرفت، گذشت. جنبشی که سپهر میهن را در نوردید و در گسترهٔ جهانی پژواک یافت. در بزرگداشت سال‌روز این جنبش، بررسی فراز و فرودها و تاثیر و دستاوردهای ماندگار آن، در بستر رخداد یکساله، تجربه‌ای گرانبها برای فعالان مدنی، کنشگران سیاسی، احزاب و سازمان‌های ایرانی است در راستای ترسیم افق آینده و تداوم آن.

یادداشت

جنبش زن زندگی آزادی، به مثابه جنبش علیه سلطه و استبداد

یک سال از روزهایی که زنان به اعتراض به قتل حکومتی مهسا “ژینا” روسری های خود را بعنوان نماد و  سمبل اقتدار جمهوری اسلامی به آتش کشیده و با شعار “زن، زندگی، آزادی” همبستگی عمیق جهانیان را بخود جلب کردند،  گذشت. جنبشی که در یک سال گذشته شاهدش بودیم، یکباره آغاز نشده و پیش زمینه های آن به سال های سال قبل به  خصوص بعد از انقلاب ۵۷ بر میگردد.

مطالعه »
بیانیه ها

در سالگرد قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی: ایران به پیش از جنبش تنیده در جان مردم و میهن برنمی‌گردد!

جنبش «زن‌ زندگی، آزادی»، در بطن جامعه حضور دارد و مطالبات بنیادین آن در حال تکوین است. خواست استقرار جمهوری مبتنی بر جدایی دین از حکومت، بر پایهٔ ارزش‌های جهان‌شمول حقوق بشر و با تأکید ویژه بر آزادی، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی، به‌یمن مبارزهٔ مردم ایران تحقق خواهد یافت!

مطالعه »
پيام ها

در سالگرد قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی: ایران به پیش از جنبش تنیده در جان مردم و میهن برنمی‌گردد!

جنبش «زن‌ زندگی، آزادی»، در بطن جامعه حضور دارد و مطالبات بنیادین آن در حال تکوین است. خواست استقرار جمهوری مبتنی بر جدایی دین از حکومت، بر پایهٔ ارزش‌های جهان‌شمول حقوق بشر و با تأکید ویژه بر آزادی، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی، به‌یمن مبارزهٔ مردم ایران تحقق خواهد یافت!

مطالعه »
بیانیه ها

در سالگرد قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی: ایران به پیش از جنبش تنیده در جان مردم و میهن برنمی‌گردد!

جنبش «زن‌ زندگی، آزادی»، در بطن جامعه حضور دارد و مطالبات بنیادین آن در حال تکوین است. خواست استقرار جمهوری مبتنی بر جدایی دین از حکومت، بر پایهٔ ارزش‌های جهان‌شمول حقوق بشر و با تأکید ویژه بر آزادی، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی، به‌یمن مبارزهٔ مردم ایران تحقق خواهد یافت!

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

جنبش مهسا، زمانه‌ی خستگی از خستگی‌ها

بیانیه‌ی جمعی در اولین سالگرد جنبش انقلابی «ژن، ژیان، ئازادی»

نامه ناصر زرافشان به زندانیان سیاسی منتقل شده به زندان قزل‌حصار که در اعتصاب غذا به سر می برند

تعبیر گویای ویتگنشتاین

بزرگ‌داشت سال‌روز جنبش «زن، زندگی، آزادی»: سلامی و کلامی بر آن آبی بیکرانه

عصای عیسی