چهارشنبه ۱۱ تیر ۱۴۰۴ - ۱۵:۱۴

چهارشنبه ۱۱ تیر ۱۴۰۴ - ۱۵:۱۴

چند کشور آماده‌اند که از همین فردا تولید سلاح هسته‌ای را آغاز کنند؟
امروزه علاوه بر «پنج کشور هسته‌ای»، چهار کشور دیگر نیز دارای سلاح هسته‌ای هستند. در عمل، ما یک «نه کشور هسته‌ای» داریم که به آن «کلوپ هسته‌ای» می‌گویند. اما تل‌آویو،...
۹ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: والنتين کاتاسانف
نویسنده: والنتين کاتاسانف
ایران باید بماند و ما باید با ایران بمانیم
برای مخالفت بی‌بروبرگرد با تهاجم اسراییل به ایران حتی نیازی نیست به وطن‌دوستی یا عشق به میهن متوسل شویم که حالا لازم باشد بر سر معنای هر از این مفاهیم...
۹ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: حسام سلامت
نویسنده: حسام سلامت
#سوزنبان
سوزنبانِ پیر چشمکی زد. صدای سوت قطار از دور شنیده می‌شد. شلوغی ایستگاه بخاطر پایان این جنگ ۱۲ روزه، مرا یاد کودکی و نوجوانی‌ام می‌انداخت. می‌ترسیدم جا بمانم. تجربه جاماندن...
۹ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: پهلوان
نویسنده: پهلوان
وارث شکست‌خورده و پرچم!
از نظر آنها، فقط قدرت‌های غربی اختیار ایجاد یا سرنگونی رژیم‌ها را دارند. می‌توان تا حدی با این دیدگاه همدل بود: به هر حال، بریتانیا در نیمه اول قرن بیستم...
۹ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: گلنار نیک‌پور اسکندر صادقی بروجردی
نویسنده: گلنار نیک‌پور اسکندر صادقی بروجردی
Lasting peace is only possible with active popular participation
The twelve days of war brought unexpected results. Iran's internal cohesion was preserved, despite chronic economic crises and social divisions...Peaceful protests in various countries, Iranian immigrants' support for the right...
۹ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: The Political-Executive Committee of The Organization of Iranian People’s Fedaian (Majority)
نویسنده: The Political-Executive Committee of The Organization of Iranian People’s Fedaian (Majority)
نه قیام، نه تسلیم؛ سکوت پیش از خیزش یا تدبیری برای فردا؟
بخش بزرگی از جامعه با آگاهی دریافته‌اند که تغییر رژیم، بدون آمادگی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی، می‌تواند تنها به بازتولید شکلی دیگر از همان استبداد منجر شود. مردم ایران بارها...
۹ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: بهروز ورزنده
نویسنده: بهروز ورزنده
زندان اوین نماد مقاومت و مبارزه بود
روی زندان قرچک حتی نمی‌شود اسم «زندان» گذاشت. یک سری سلول‌اند که به اندازه‌ی سلول‌های ۲۰۹ پنجره ندارند. هوا؟ نزدیک محل سوزاندن زباله است؛ هوایی آلوده و فاجعه‌بار. آب؟ آب...
۸ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: ویدا ربانی
نویسنده: ویدا ربانی

نگاهی به کتاب“ ریشه در خاک”، یادداشت های زهره تنکابنی

در این دهه سیاه زهره دیگر تماشاگر نیست، شاهد عینی نیست، روایتگر نیست. او هر روز این دهسال را در چرخ گوشت هول انگیزی که نه فقط لاشه آدمها، که انسانیت، غرور، شرافت و هست و نیست انسان را له می کند تا نواله ای برای دیو جهالت و تعصب فراهم آورد، همراه دیگران می میرد و باز ققنوس وار بر می خیزد. روزی خود را با انوش تشییع میکند، روز دیگر با هیبت. زمانی با فردین بر دار می شود و زمانی دیگر با دخترکان جوانی که دسته- دسته روانه قتلگاه ها می شوند و سنفونی مرگ انگاه که خبر " رضا" می رسد، اوج دیوانه واری می گیرد: در حالی که هزاران دست از دل خاک سر بر می دارند تا زهره را هم به رقص در خاوران ببرند...

سابق که عنوان کتاب ها کم بود، می گفتند : “هر کتابی به یک بار خواندنش می ارزد” . حالا که تعداد کتاب ها از شمار خارج شده اند، می گوییم که “هر کتابی به یک بار خواندنش نمی ارزد.” به این دلیل ساده که عمر آدمی کفاف نمیدهد و انتخاب ناگزیر است. “ریشه در خاک “زهره تنکابنی اما، حتما به یک بار خواندنش می ارزد، حتی اگر برای پاسخ به این کنجکاوی باشد که چگونه دختر یک روحانی متوسطالحال شهرستانی، از خانه های تیمی چریک های خدا ناباورسر در می آورد.

یادداشت های زهره شاید به دلیل تکرار بعضی مطالب، محرومیت از ویراستاری حرفه ای ، در هم آمیختگی زمان و نکاتی فنی از این دست، از منتقدان ادبی سختگیر ، نمره قبولی نگیرد، اما این نقاط ضعف چیزی از ارزش جانمایه انسانی  آن کم نمی کند. زهره خود اذعان دارد که نویسنده حرفه ای نیست و یک نیاز درونی برای ثبت لحظه ها و صحنه هایی که با انها و در آنها  زیسته  و تدوین یک “داد- شهادت نامه”  او را به نوشتن واداشته است.

“ریشه در خاک” یک سنفونی چند لایه است که در لایه زیرین آن یک نغمه عاشقانه با کلید واژه های “رضا”، “میهن”، “مردم” “رفیق” و “انسانیت” دایم نواخته می شود و در حالی که دیگر واژه ها گاه جایگزین هم می شوند، “رضا” اما، پیوسته ، چه آنجا که در ملاقات برای بوسیدنش خیز بر می دارد، چه هنگامی که خبر سفید شدن مو های زهره بی تابش کرده و چه آنگاه که لباس سیاه پنهان در زیر مانتوی زمرد، خبر از فاجعه می دهد، پیوسته حاضر است. “رضا” در پشت جلد با دو خرمن شقایق و دو بیت شعر شاملو با گل به  “زهره ” دوخته شده  و در پایان کتاب ، درحالی که زهره دست در گردنش دارد، با او به شقایق های روییده در خاوران خیره مانده است.

تنها کسی که با رضا زیسته و به روح دریایی او راه برده باشد، شاید بتواند حضور دایمیش در سنفونی “ریشه در خاک ” و عشق بی پایان زهره ی سختگیر و مشکل پسند را درک کند. در “رضا” آن کلید- واژه های دیگر، همواره جاریند، می جوشند، میخروشند و درهم می آمیزند و همین درهم آمیزیست که ته رنگ عاشقانه سمفونی را جان و غنا می بخشد.

رضا در قصر ، از گفتن حکایت عشقش به زهره پروایی نداشت و آنگاه که دیگر  نام زهره در دهانش نمی چرخید، ” خانه خراب”  خطابش می کرد و هر بار که  خاطره ای از ” خانه خراب” نقل می کرد ، دوستانش می دانستند که این “اسم مستعار” کیست.

سمفونی “ریشه در خاک”  با سازهای آرام و ریز از دوران کودکی می گذرد، در مبارزه همراه فداییان ودر زندان شاه نقاط اوج پرشوری می آفریند، با ضربآهنگ ساز های کوبه ای به انقلاب، حضور در میان مردم و پرواز بر سر دستان مردمان شوریده می رسد، کوتاه زمانی به سان رودخانه ای هنوز کف آلود ، با پالایشگاه و جنبش زنان همراه می شود و با شتاب خود را به دهه شصت می رساند تا  آن داد- شهادت نامه ای شود که باید بماند  و بر بام گنبد هستی با هزاران  ساز کوبه ای، بادی و زه ای نواخته شود.

در این دهه سیاه زهره دیگر تماشاگر نیست، شاهد عینی نیست، روایتگر نیست. او هر روز این دهسال را در چرخ گوشت هول انگیزی که نه فقط لاشه آدمها، که انسانیت، غرور، شرافت و هست و نیست انسان را له می کند تا نواله ای برای دیو جهالت و تعصب فراهم آورد، همراه دیگران می میرد و باز ققنوس وار بر می خیزد.  روزی خود را با انوش تشییع میکند، روز دیگر با هیبت. زمانی با فردین بر دار می شود و زمانی دیگر با دخترکان جوانی که دسته- دسته روانه قتلگاه ها می شوند و سنفونی مرگ انگاه که خبر ” رضا” می رسد، اوج دیوانه واری می گیرد:  در حالی که هزاران دست از دل خاک سر بر می دارند تا زهره را هم به رقص در خاوران ببرند، نغمه عشق از لایه های زیرین سمفونی جان می گیرد، اوج می گیرد و  پیش از وقوع فاجعه در سیمای رضا که حالا دیگر با گل- واژه های “آزادی ” و “انسانیت” یکی شده است، به سراغش می آید، خرمن گیسوانش را نوازش می کند و در گوشش نجوا که: تو بمان ! من در تو زنده ام! بمان ، ببین و روایت کن! و بدیگونه است که زهره در تنهایی مویه می کند و در حضور هم بندان ، هم بندانی که گاه بسیار آزارش داده اند، خوددار و با وقار می ماند تا روحیه ای نشکند

“ریشه در خاک ” فقط تصویر گر تباهی و فساد ناشی از جهل و تعصب نیست، روایت احوالات روحی و سیر تکامل احساس و اندیشه زنی آزاده و وارسته نیز هست. زنی که از نفرت نسبت به “توابین” به همدلی با “درهم شکستگان” و از تعصب سازمانی و ایدیولوژیک به نوعی رهایی و وارستگی می رسد، بی آنکه بر گدشته اش ، تعصب آلود ، قلم بطلان بکشد و ذره ای در همراهی با مردم سر زمینش تردید روا دارد.

زهره در “ریشه در خاک” ، در حالی که هر حرکتش را می پایند، خطر می کند، قلبش را بر سر دست می گیرد،  بر تاریکخانه اشباح  پرتو می افشاند و رسوا می کند ارباب قدرت، تعصب و جهالت را که از کشته، پشته ساختند وهم اکنون نیز  بر اریکه قدرت سوار و در چالش با مردمان این مرز و بوم جز دار و درفش نمی شناسند.

نسل انقلابیون دهه پنجاه را گاه “سوخته” و گاه “سودازده و شیدا” نامیده اند. هر چه هست ، تاریخ متاخر میهنمان از خون آنان رنگ گرفته است و مستقل از درستی یا نادرستی راهشان، آنها مظهر و سنبل شجاعت، پاکی و فداکاری بودند. زهره زنی از تبار آنان است که اینک در کنار “امید” ، “سهراب “، “ندا” و هزاران جوان سبز،  مادرانه و رفیقانه ، با چشمی نگران آینده و دستی  بر تربت پاک خاوران ، ایستاده است. ” ریشه در خاک” نماد و تجسم این نگرانی و ایستادگی است. 

زهره در کتابش تلاش زیادی کرده تا چراغ امید را روشن نگهدارد و نگذارد که بر امید به انسان و انسانیت خدشه ای وارد شود، با این حال وقتی در پایان،  کتاب را بر زمین می گذاری وهمراه رضا و زهره  بر شقایق هاییی که در خاوارن و در  پشت جلد کتاب جان گرفته اند، خیره می شوی ، احساس درهمی از درد، نفرت ، همدردی، تاسف، حسرت و خشم وجودت را در هم می فشارد و حس می کنی که با زهره در تونل وحشت ۶۰،  روح ترا هم چرخ کرده اند تا خرج ولیمه ای برای  دیو جهالت و تعصب شود و آنگاه که بر چهره شاد و خندان رضا و زهره  در روز عقد،  در صفحات آخر کتاب خیره می شوی، بگذار تا  بغضت بترکد و به این فکر نکن که مبادا کسی اشکت را ببیند.

    حسن محسنی فریدنی

 برلین آذر ۱۳۹۲   

 

تاریخ انتشار : ۱ دی, ۱۳۹۲ ۱:۱۸ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

۸ تیر، روز فداییان جان‌باختهٔ خلق؛ میهن‌دوستانِ انقلابیِ راهِ آزادی و رفعِ ستم از زحمت‌کشان!

در ۸ تیر امسال و در روزهایی که تجاوز جنایت‌کارانهٔ حکومت نژادپرست و نسل‌کش اسراییل و دولت امپریالیستی آمریکا به میهن عزیمان ایران باز ردّ پای خونینی از جان و هستی عزیز هم‌میهنانمان در جای‌جای ایران از خود به جا گذاشته است، یادی از رفقای عزیزی نیز ضروری‌ست که در جریان دقاع از میهن‌مان در برابر تجاوز نطامی عراق طی دو سال دفاع میهنی در راه میهنی که تا پای جان دوستش داشتند، جان باختند.

ادامه »
سرمقاله

اسراییل در پی تحقق رؤیای خونین «تغییر چهرۀ خاورمیانه»!

دست‌کم دو دهه است که تغییر جغرافیای سیاسی منطقۀ ما بخشی از اهداف امریکا و اسراییل‌اند . نتانیاهو بارها بی‌پرده و باافتخار از هدف‌اش برای «تغییر چهرۀ خاورمیانه» سخن گفته است. در اولین دیدارش با دونالد ترامپ در آغاز دور دوم ریاست جمهوری نیز مدعی شد که اسراییل و امریکا به طور مشترک در حال مبارزه با دشمنان مشترک و «تغییر چهرۀ خاورمیانه»‌اند.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

سیمور هرش: آنچه به من گفته شده است در ایران اتفاق خواهد افتاد.

یک مقام آگاه امروز به من گفت: «این فرصتی است برای از بین بردن این رژیم برای همیشه، و بنابراین بهتر است که ما به سراغ بمباران گسترده برویم.» … بمباران برنامه‌ریزی‌شده آخر هفته اهداف جدیدی نیز خواهد داشت: پایگاه‌های سپاه انقلاب اسلامی، که از زمان سرنگونی خشونت‌آمیز شاه ایران در اوایل سال ۱۹۷۹ با کسانی که علیه رهبری انقلاب مبارزه می‌کنند، مقابله کرده‌اند.

مطالعه »
یادداشت

در نقد بیانیه فعالین مدنی بشمول برندگان نوبل صلح درباره جنگ…

آخرین پاراگراف بیانیه که بخودی خود خطرناک‌ترین گزاره این بیانیه است آنجایی است که میگویند: ” ما از سازمان ملل و جامعه‌ی بین‌المللی می‌خواهیم که با برداشتن گام‌های فوری و قاطع، جمهوری اسلامی را به توقف غنی‌سازی، و هر دو‌طرف جنگ را به توقف حملات نظامی به زیرساخت‌های حیاتی یکدیگر، و توقف کشتار غیرنظامیان در هر دو سرزمین وادار نمایند.” مفهوم حقوقی این جملات اجرای مواد ۴۱ و ۴۲ ذیل فصل هفتم اساسنامه ملل متحد است.

مطالعه »
بیانیه ها

۸ تیر، روز فداییان جان‌باختهٔ خلق؛ میهن‌دوستانِ انقلابیِ راهِ آزادی و رفعِ ستم از زحمت‌کشان!

در ۸ تیر امسال و در روزهایی که تجاوز جنایت‌کارانهٔ حکومت نژادپرست و نسل‌کش اسراییل و دولت امپریالیستی آمریکا به میهن عزیمان ایران باز ردّ پای خونینی از جان و هستی عزیز هم‌میهنانمان در جای‌جای ایران از خود به جا گذاشته است، یادی از رفقای عزیزی نیز ضروری‌ست که در جریان دقاع از میهن‌مان در برابر تجاوز نطامی عراق طی دو سال دفاع میهنی در راه میهنی که تا پای جان دوستش داشتند، جان باختند.

مطالعه »
پيام ها

پیام به کنگرهٔ بیست‌وششم حزب کمونیست آلمان

ما بر این باوریم که چپ اگر نتواند در برابر ماشین جنگی سرمایه‌داری بایستد، اگر چپ صدای رنج مردمان بی‌پناه نباشد، اگر چپ در خیابان‌ها، کارخانه‌ها، اردوگاه‌ها و مناطق جنگ‌زده حضور نداشته باشد، از رسالت تاریخی خود فاصله گرفته است. ما برای بنای جهانی دیگر مبارزه می‌کنیم – جهانی فارغ از استثمار، از سلطه، از مرزهای ساختگی، از جنگ و نژادپرستی.

مطالعه »
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

چند کشور آماده‌اند که از همین فردا تولید سلاح هسته‌ای را آغاز کنند؟

ایران باید بماند و ما باید با ایران بمانیم

#سوزنبان

وارث شکست‌خورده و پرچم!

Lasting peace is only possible with active popular participation

نه قیام، نه تسلیم؛ سکوت پیش از خیزش یا تدبیری برای فردا؟