پنجشنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۱:۲۵

پنجشنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۱:۲۵

بیانیه‌ی کانون نویسندگان ایران
مروری بر اخبار منتشر شده نشان می‌دهد که اکنون بیش از پنجاه زندانی سیاسی شب‌های زندان را زیر حکم اعدام به صبح می‌رسانند؛ زندانیانی که پرونده‌هاشان یا متکی به اعترافی...
۲۶ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: کانون نویسندگان ایران
نویسنده: کانون نویسندگان ایران
بابک شهبازی اعدام شد؛ ۱۰ اعدام به اتهام جاسوسی در پنج ماه
این دهمین اعدام از ابتدای سال جاری میلادی با اتهام جاسوسی برای اسراییل بوده است. محسن لنگرنشین، پدرام مدنی، اسماعیل فکری، مجید مسیبی، محمدامین مهدوی‌شایسته، ادریس آلی، آزاد شجاعی، رسول احمد رسول، روزبه وادی و بابک شهبازی از...
۲۶ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: سازمان حقوق بشر ایران
نویسنده: سازمان حقوق بشر ایران
کورش، اسطوره‌ای در خدمت نوستالژی قدرت
کورش، در این ساختار ذهنی نماد مشروعیت‌ سلطنت، قوم‌محوری آریایی و حذف تنوع تاریخی است؛ پروژه‌ای که به‌جای گشودن راه به‌سوی آینده، تلاش می‌کند همه چیز را در قالب یک...
۲۵ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: بهروز ورزنده
نویسنده: بهروز ورزنده
شوراها ، روزنه‌ای برای شکوفایی مدنی در دل محدودیت‌ها
انتخابات شوراهای شهر و روستا در ایران هرچند ممکن است در نگاه نخست رویدادی کم‌اهمیت به نظر برسد، اما در واقع فرصتی است برای یادآوری این حقیقت که جامعه نیازمند...
۲۵ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: مهرزاد وطن‌آبادی
نویسنده: مهرزاد وطن‌آبادی
افشای ماهیت ضد انسانی فرقه رجوی: شادی برای فاجعه یازده سپتامبر
برای مشخص شدن دو ذهنیت متضاد و آشکار شدن تمایز بین تفکر دُگم و منحط فرقۀ رجوی با اندیشه و احساس آدمی باید نگاهی تطبیقی به موضع‌گیری و واکنش بازماندگان...
۲۵ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: آرش رضایی
نویسنده: آرش رضایی
سه سال پس‌از قتل حکومتی ژینا مهسا امینی؛ نزدیک به سه هزار اعدام
در سال جاری میلادی (۲۰۲۵) تا لحظه انتشار این گزارش دست‌کم ۹۳۸ تن در ایران اعدام شده‌اند. با توجه به این‌که هنوز سه‌ماه‌ونیم از سال جاری باقی مانده است، به...
۲۵ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: سازمان حقوق بشر ایران
نویسنده: سازمان حقوق بشر ایران
آقای خامنه ای! از کدام راه می روید؟ راه مائو یا برژنف؟
سه گامی که برای عبور سالم کشور از این ورطه‌ی بحرانی توصیه می‌کنم چنین است: ۱. انتقال مهم‌ترین عرصه‌های تصمیم‌گیری راهبردی کشور به شورای عالی امنیت ملی. ۲. گسترش ترکیب...
۲۵ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: فرخ نگهدار
نویسنده: فرخ نگهدار

هژمونی طلبی بخشی از اپوزیسیون و تلاش برای مصادره جنبش سبز

در این مرحله از مبارزه جنبش سبز نقش "سپری" رهبران نهادین آن حائز اهمیت است. همانگونه که از حامیان برونمرزی و حمایت مجامع بین المللی از جنبش سبز استقبال میکنیم، باید از همراهی و "پوشش حفاظتی" و مواضع شجاعانه شخصیتهای حامی درونمرزی و مدافع جنبش سبز تا زمانی که همراه مردم هستند، علیرغم تفاوتهای نظری واختلاف مسلکی با آنها، قدردانی و حمایت کرد

بسیاری از ملت های عرب منطقه در طی چند ماه اخیر با استفاده از شاهراههای اطلاعاتی، هفت شهر عشق و آزادی را سیر نمودند. اما ما ایرانیان بعد از صد سال تلاش، همچنان اندر خم “همان” کوچه بن بست هستیم! چـــرا؟ پاره ای از چرای این حقیقت تلخ را می توان با الهام از دلایل موفقیت خیزش نسل جوان عرب در وادی خود شیفتگی و خودمحوری بخشی از اپوزیسیون برونمرزی ایرانیان جـُست. اقدام شجاعانه جوانان عرب تحسین برانگیز است زیرا که بقول مولانا حیلت را رها کردند وعاشقانه پروانه گشتند و اندر دل آتش آزادی درآمدند؛ سینه ها را از کینه ها شـُستند و شراب عشق را پیمانه شدند تا دیگران از این پیمانه عشق و آزادی بنوشند. اما مهمتر اینکه جمله آنان جان شدند تا لایق جانان شدند، و برای “سر” شدن با یکدیگر به رقابت نپرداختند. مولانا می گوید “گوید سلیمان مر تو را بشنو لسان الطیر را، دامی و مرغ از تو رمد رو لانه شو رو لانه شو. گر چهره بنماید صنم پر شو از او چون آینه، ور زلف بگشاید صنم رو شانه شو رو شانه شو”. متاسفانه اپوزیسونی که خود را “سر” می داند، چرا باید برای زلف ِ صنم ِ آزادی ِ “دیگران” شانه شود؟ چرا؟ و اینگونه است که ما همچنان اندر خم کوچه خودپرستی، هم خویش را از نسل جوان بیگانه کردیم و هم خانه را ویرانه!

 

در شرایطی که موج آزادیخواهی سواحل اعراب را از دریای مدیترانه تا دریای عمان و از خلیج فارس تا دریای سرخ درنوردیده است، و جوانان جملگی از جان گذشتند و در درون کشتی استبدادزده ملوان شدند تا آن را به ساحل آزادی برسانند. هیچ ناخدای خودگماشته ای از آنسوی “ساحل عافیت” برای آنها نسخه “رهایی” نپیچید. متاسفانه در مورد خیزش نسل جوان ایرانی که به جنبش سبز معروف است، اینگونه نشد. بسیاری از چهره های اپوزیسیون که خود را نه تنها “سر” بلکه “سری برتر از سرها” می دانند، خوشحال شدند که جمله جوانان کشور جان شده اند و اینک لایق هدایت و رهنمودی توسط جانان آسوده در سواحل تبعید هستند. اما در این میان یک مشکل کوچک یا بهتر بگویم دو مشکل کوچک وجود داشت؛ و آن این بود که جوانان بپا خاسته موسوی و کروبی را رهبر نمادین جنبش می دانستند و در کنار فریاد مرگ بر دیکتاتور و جمهوری ایرانی، شعار یا حسین میر حسین نیز سر می دادند. شعار و مطالبات ساختارشکن نسل جوان که می خواهد از تمامیت سیستم شکست خورده و غیر قابل اصلاح جمهوری اسلامی عبور کند بر همه آشکار است، و مستلزم قلمفرسائی نیست. در نتیجه آنچه را که عیان است می گذارم و می گذرم. بهرحال علیرغم پیچیدگی های عینیت موجود درونمرزی، متاسفانه مبارزه برای قطع “سر” از “بدنه” جنبش سبز توسط بخشی از اپوزیسیون برونمرزی تحت عناوین و اسامی مختلف آغاز شد. در ماههای اخیر رژیم جمهوری اسلامی نیز به کمک اپوزیسیون شتافت و تلاش نمود تا عملا ً سران نمادین جنبش را از بدنه جامعه که جنبش سبز در بطن آن موجود است، جدا کند؛ و تصور رژیم بر این است که در این راستا تا حد زیادی موفق شده است. تکفیرهای متضاد اما عملا ً همسو بر علیه جایگاه و عملکرد موسوی و کروبی توسط برخی از اپوزیسیون از یک سو و رژیم جمهوری اسلامی از سوی دیگر مطرح می شود.گروه ها و محافل متعددی در بین اپوزیسیون برونمرزی که داعیه رهبری را در سر می پرورانند، با شعارهای مختلف به میدان آمده اند تا برای همیشه کار موسوی و کروبی را یکسره کرده و خود را رهبر جنبش سبز معرفی کنند. برای اثبات محق بودن خویش حتی انتخابات “کـلـیـکـی” در اینترنت انجام داده اند تا بصورت دمکراتیک برای همگان ثابت شود که بدنه جنبش سبز می خواهد از موسوی و کروبی اعلام برائت کرده و خود را به این “سرهای منتخب” وصل کند و نتیجتا ً مصادره خودخواسته جنبش سبز صورت گیرد.

 

البته این نه تنها حق دمکراتیک بلکه وظیفه هر گروهی است تا با متشکل شدن، کمال مطلوب و خواسته های خود را به مردم معرفی کنند و در جهت باروری و سمت و سو دادن مطالبات مردمی به سوی ایده آل های سیاسی و یا مسلکی خود تلاش نمایند. رقابت سیاسی برای تسخیر آرای مردم زمانی میسر است که میدان و قوانین بازی در یک جامعه آزاد و دمکراتیک برای همه مهیا شده باشد. رقابت سیاسی سالم با موج سواری تخریبی، موازی سازی توهینی و هژمونی طلبی فرقه ای تفاوت فراوان دارد. آسیب پذیری بل القوه جنبش سبز به دلیل سرکوب بدنه آن و حبس و حصر رهبران نمادین آن باید مورد مداقع کسانی که خود را دمکرات و آزدیخواه می دانند قرار گیرد. باید به شعور و آگاهی نسل جوان احترام گذاشت. آنها می دانند که چه می خواهند، و مهمتر اینکه چگونه با پرداخت کمترین هزینه و بهره برداری هوشمندانه از کانال ها و پتاسیل های موجود در جامعه به مطالبات مدنی ـ سیاسی خود دست یابند. البته نگرانی نسل قدیم که در امتحان بهمن ۵۷ رفوزه شد، ظاهرا ً این است که جوانان عصر اینترنت امروزی ممکن است همان اشتباه دیروزی ها را تکرار کنند. براستی از کی تا بحال “رفوزه شده” می تواند با اتکا به تجربه “مردودی” خود، درس موفقیت به دیگران بیاموزد؟ وانگهی ما که بعد از سه دهه زندگی در جوامع دمکراتیک و آزاد غربی خود نتوانستیم “مهربان” باشیم، چگونه می توانیم درس “مهربانی های” خود را به نسل جوان منتقل کنیم؟. این روزها شاهد اعلام موجودیت گروهای مختلفی تحت عناوین کنگره و شبکه و جنبش و مجلس و دولت در تبعید و غیره هستیم. نکات مشترک آنها الحاق کلمه سبز در کنار نام گروه خود و حمله به سران نمادین جنبش سبز می باشد. تقریبا ً همه آنها بطور انحصار طلبانه ای شیفته “پروژه های خود محور” هستند که “غیرخودی ها” در درون آن جایی ندارند. اگر کمی سماجت در تفحص بخرج بدهید، می توانید دُم خروس خودی را از زیر عبای آزادیخواهی آنان بوضوح ببینید. یکی می گوید عضویت در کنگره ملی برای همه ایرانیان آزاد است ـ منحای فلان گروه. دیگری ادعا می کند که برای آنها خودی و غیرخودی فرقی ندارد ـ مگر اینکه از فلان دسته و طیف باشند.

 

باید به شعور و آگاهی سیاسی نسل جوان ایرانی احترام گذاشت. آنها کمتر از جوانان تونسی و مصری و لیبیایی و سوریه ای نیستند. همانگونه که جوانان تحسین برانگیز این کشورها بدون داشتن دهها رادیو تلویزیون ماهواره ای اپوزیسیونی و دهها رهبر منتظر و دولت در تبعید توانستند دیکتاتورها را به چالش بکشند، جوان ایرانی نیز می تواند با درایت و به دور از تعصب مسلکی سرنوشت خود را رقم بزند، به شرط آنکه ما ساحل نشینان در غربت معذورات و محدودیت های آنان را درک کرده و به تیزهوشی مبارزاتی و تاکتیکی آنها اعتماد کنیم و از موعظه و تعیین تکلیف برای آنها از راه دور بپرهیزیم. نگارنده در سال ۱۳۸۸ در مقاله ای تحت نام ” آسیبشناسی جنبش سبز و نقش افراطیون در اپوزیسیون برونمرزی” نوشتم که “نسل جوان و آگاه امروز بر خلاف نسل متعصب ِ ماقبل خویش مسائل را از پشت عینک های سیاه و سفید ایدئولوژیکی و مطلقگرایانه نمی نگرد. موسوی و کروبی همواره اذعان نموده اند که رهبران این جنبش ِ خودجوش نیستند. در نتیجه بحث و جدال بر سر رهبری نیست. وابستگی گذشته آنها به رژیم و محدودیتها و معذوریتهای فعلی آنان بر هیچکس پوشیده نیست. اما هیچکس نمیتواند نقش نمادین و عملی آنها را بعنوان “ســپــر” (و نه ضرورتا ً رهبر) انکار کند. در این مرحله از مبارزه جنبش سبز نقش “سپری” رهبران نهادین آن حائز اهمیت است. همانگونه که از حامیان برونمرزی و حمایت مجامع بین المللی از جنبش سبز استقبال میکنیم، باید از همراهی و “پوشش حفاظتی” و مواضع شجاعانه شخصیتهای حامی درونمرزی و مدافع جنبش سبز تا زمانی که همراه مردم هستند، علیرغم تفاوتهای نظری واختلاف مسلکی با آنها، قدردانی و حمایت کرد. جنبش سبز قیام نسل جوان است که نمیخواهد درگیر نبردهای دیروز و اسیر دگم اندیشی گذشته باشد. آنها بر علیه هر چه که “کهنه و فرسوده” است قیام کردهاند. کــهــنــهای که بوی دشمنی و نفرت و خرافه پرستی و تعصب و مطلق اندیشی میدهد. “ما” به این نسل بدهکاریم، و آنها حق دارند خود را از دست “ما” خلاص کنند”.

 

اینک بعد از ۲۲ ماه ایستادگی و مقاومت شجاعانه، موسوی و کروبی و همسران آنها سزاوار انتقادات مثبت و پیشنهادات سازنده بهمراه حمایت و تحسین هستند. این زیبنده انسان های فرهیخته نیست که در چنین شرایط حساسی همایش و کنگره و گردهمایی های “خودی” را از یک سو تبدیل به مجلس “ختم سیاسی” برای موسوی و کروبی، و از سوی دیگر به مراسم تفویض رهبری جنبش سبز به “خودگمارده” های منصوب گروه خودی بکنند. حقیقتا ً باید در تعمیق دستاوردهای جنبش سبز کوشا شد. اینها به موسوی و کروبی ایراد می گیرند که “غیرخودی” ساختارشکن را بر نمی تابند، اما متاسفانه خودشان در حیطه عملکرد خویش “غیرخودی” را حذف می کنند. بهر روی بجای پیروی از میل و هوای مسلکی خویش باید از قالب اندیشه های کهنه برون شد و در گشودن قفل استبداد همانند دندانه های کلید با نسل جوان همراه شد. بقول مولانا ” اندیشه ات جایی رود وانگه تو را آنجا کشد، ز اندیشه بگذر چون قضا پیشانه شو پیشانه شو. قــفــلـی بود میل و هوا بنهاده بر دل های ما، مفتاح شو مفتاح را دندانه شو دندانه شو!.

 

یکشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۰

Doshoki@gmail.com

تاریخ انتشار : ۲۱ فروردین, ۱۳۹۰ ۹:۱۱ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

تجاوز اسراییل به خاک قطر، جلوه‌ای دیگر از جنگ‌طلبی، توافق‌ستیری و تروریسم دولتی

حمله‌های مکرر اسراییل به کشورهای منطقه، امنیت و ثبات منطقه و جهان را به‌شدت تهدید کرده و نه تنها نقض آشکار منشور سازمان ملل و اصل حاکمیت ملی کشورهاست، بلکه نشأت گرفته از سیاست راهبردی این حکومت برای «تغییر چهرۀ خاورمیانه» است.

ادامه »

بنای تجارت و سود و ثروت بر خون و استخوان و جان و هستی فلسطینیان

از گرسنگی دادن عمدی گرفته تا آوارگی اجباری و بمباران سیستماتیک، همه نشان می‌دهند که «امنیت اسرائیل» بهانه‌ای است برای پاک‌سازی قومی و جایگزینی جمعیت. انطباق سیاست نظامی اسرائیل با منطق اقتصادی آمریکا چهرۀ خود را در نسل‌کشی در غزه به‌مثابه هم‌راستایی سیاست و تجارت به خوبی نشان می‌دهد.

مطالعه »

قحطی در غزه؛ آیینۀ تمام‌نمای پوچی ادعاهای قدرت‌های غربی

نتانیاهو با چه اطمینانی، علیرغم اعتراض‌های بی‌سابقۀ جهانی به غزه لشکرکشی می‌کند؟ در حالی که جنبش صلح تا تل‌آویو گسترش یافته و اعتراض‌ها به ادامۀ جنگ و اشغال غزه ده‌ها هزار شهروند اسرائیلی را نیز به خیابان‌ها کشانده، وزیر دفاع کابینۀ جنایت‌کار نتانیاهو با تکیه بر کدام قدرت، چشم در چشم دوربین‌ها می‌گوید درهای جهنم را در غزه باز کرده است؟

مطالعه »

مصونیت اسرائیل از مجازات برای جنایات جنگی، قتل روزنامه‌نگاران بیشتری را دامن می‌زند…

گرچه من و سایر هم‌کارانم در شورای سردبیری سامانه کار به هیچ عنوان خود را خبرنگار یا ژورنالیست حرفه ای نمی دانیم ولی نمی‌توانیم درد و نگرانی عمیقمان را از آنچه بر سر راویان تاریخی این دوران منحوس وسیله دولت اسراییل و رژیم نسل کش نتانیاهو آمده است را پنهان کنیم. ما به همه روزنامه نگاران و عکاسان شریفی که در تمامی این دو سال از میدان جنایات غزه گزارش فرستاده اند درود می‌فرستیم و یاد قربانیان این نبرد نابرابر را گرامی می‌داریم.

مطالعه »
پادکست هفتگی
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

بیانیه‌ی کانون نویسندگان ایران

بابک شهبازی اعدام شد؛ ۱۰ اعدام به اتهام جاسوسی در پنج ماه

کورش، اسطوره‌ای در خدمت نوستالژی قدرت

شوراها ، روزنه‌ای برای شکوفایی مدنی در دل محدودیت‌ها

افشای ماهیت ضد انسانی فرقه رجوی: شادی برای فاجعه یازده سپتامبر

سه سال پس‌از قتل حکومتی ژینا مهسا امینی؛ نزدیک به سه هزار اعدام