سیاست های دولت احمدی نژاد در هفت سال گذشته و بویژه در دوسال اخیر و بعد از اجرای مرحله نخست طرح هدفمند کردن یارانه ها که بواقع اجرای سیاست های سودجویانه بانک جهانی و صندوق بین المللی پول بود، شرایط اقتصادی کشور ما را بحرانی تر نموده است.
فزون بر اینها تشدید محاصره اقتصادی ایران توسط دولت های چپاولگر امپریالیستی و کاهش چشمگیر درآمد دولت ایران در رابطه با صادرات نفت، بر شدت این بحران افزوده و مشکلات فراوان دیگری را بوجود آورده است از جمله؛ رشد چشمگیر تورم، ورشکستگی ۵۰% بنگاههای تولیدی ایران و تداوم کار بقیه بنگاههای تولیدی ایران با ظرفیت ٣۰ الی ۵۰ در صد که از باعث کاهش تولید در ایران شده است، بیکاری مداوم و تشدید معضل بیکاری در ایران و گرانی بی سابقه کالاهای اساسی مورد نیاز مردم که زندگی را برای کارگران و زحمتکشان کشور ما به مرگ تدریجی مبدل نموده است. اینها حقایقی است که در بطن نزاع های درونی رژیم نیز بعضاً توسط برخی از رقبای محمود احمدی نژاد نیز مورد اشاره قرار گرفته است.
اخیراً محمود احمدی نژاد در دیدار با مقامات وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی برای کم اهمیت جلوه دادن محاصره اقتصادی ایران و بحران اقتصادی کشور گفته است که : ” درآمد نفتی، کمتر از ۱۰% حجم اقتصاد کشور را شامل می شود”. این اظهار نظر احمدی نژاد در حالی که روشن است که دولت های ایران رانت خوار نفتی هستند، اظهار نظر جاهلانه ای است.
البته محمود احمدی نژاد با این باصطلاح آمار دهی مزورانه میخواهد بگوید که سیاست های ارتجاعی حکومت اسلامی ایران و فزون بر آن تحریم های اقتصادی ایران توسط دول امپریالیستی و تشدید آن، اثر قابل مشاهده ای بر زندگی و اقتصاد مردم ایران نداشته است.
اما اگر کسی این اظهار نظر احمدی نژاد را جدی بگیرد، آنگاه باید از رئیس جمهور نظام بپرسد که با توجه باینکه در آمد دولت ایران از سال ۱٣٨۴ تا کنون ( یعنی هفت سال ریاست جمهوری احمدی نژاد ) بیش از ۶۵۰ میلیارد دلار بوده است، بنابر این میبایست در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد فقط ۱۰% از درآمد نفت صادراتی ایران بابت اقتصاد کشور منظور شده باشد.
یعنی از مبلغ ۶۵۰ میلیارد دلار درآمد نفت ایران در هفت سال گذشته، تنها ۶۵ میلیارد دلار به مصرف اقتصاد کشور رسیده است. اکنون احمدی نژاد باید پاسخ دهد که بقیه ۹۰% درآمد حاصل از صادرات نفت خام ایران، یعنی ۵٨۵ میلیارد دلار را چه کار کرده است؟ از یاد نبرید که محمود احمدی نژاد در چند ماه قبل در پاسخ یکی از سئوالات نمایندگان مجلس شورای اسلامی گفت که در صندوق پس انداز حساب ذخیره مازاد درآمد نفت، هیچ پولی موجود نیست و این صندوق خالی است.
ضمنا با توجه باینکه بگفته احمدی نژاد ” درآمد نفتی ایران، کمتر از ۱۰ درصد حجم اقتصاد کشور را شامل می شود”، لذا میبایست بقیه بودجه دولت او در هفت سال گذشته معادل ۹۰% درآمد نفت باشد. با توجه باینکه مبلغ ۹۰% در آمد حاصل از صادرات نفت ایران معادل ۵٨۵ میلیارد دلار میشود، باید از احمدی نژاد پرسید که این مبلغ نجومی در طول ۷ سال گذشته را از کجا تامین میکرده است؟ آیا از امام زمان قرض گرفته است؟
برای آنکه این مبلغ نجومی ملموس تر شود باید یادآوری کنم که تمام مبلغی را که اتحادیه اروپا قرار است برای خروج کشور یونان از بحران شکننده اقتصادی به آن کشور وام بدهد، معادل ۲۰۰ میلیارد دلار است. و تمام مبلغی را که اتحادیه اروپا قرار است برای خروج کشور اسپانیا از بحران شکننده اقتصادی، به آن کشور وام بدهد، معادل ۱۰۰ میلیارد دلار است.
بنابر این روشن است که یا احمدی نژاد از مقدار حقیقی وابستگی بودجه اقتصادی کشور به درآمد صادرات نفت ایران بی اطلاع است و یا با تبلیغات شبه گوبلزی – شبیه وزیر تبلیغات هیتلر– خودش را به نفهمی میزند و میخواهد با تحویل دادن دروغ های شاخدا، خاک در چشم مردم ایران بریزد. امری که ٣٣ سال است رهبر و صاحب منصبان رژیم به آن عمل نموده اند.
اما برای اینکه ملموس تر شود که سیاست های ارتجاعی حکومت اسلامی ایران و فزون بر آن تحریم های اقتصادی ایران و تشدید آن اثر قابل مشاهده ای بر زندگی و اقتصاد مردم ایران داشته است توجه شما را به اعترافات برخی از صاحب منصبان خود رژیم جلب میکنم. توگوئی که اینها با بیان حرف هائی متفاوت با احمدی نژاد، پیشاپیش برای رفع مسئولیت از خودشان، برای تبرئه خودشان و فریب اکثریت قریب به اتفاق مردم خشمگین و لگد مال شده ایران، دست بکار شده اند.
بطور مثال در ۲۰ آذرماه سال گذشته یعنی حدود شش ماه قبل که هنوز محاصره اقتصادی ایران این چنین تشدید نشده بود، بعلاوه امکانات دریافت و پرداخت پولی حکومت اسلامی ایران قطع نشده بود، یعنی ارتباط سوئیفت با بانک های دنیا که این امکان را می داد که موسسه های اعتباری توسعه بتواند با اطمینان خاطر نیازهای مشتریان ایران را در اسرع وقت بر طرف بکنند برقراری بود و شامل ایران نیز میشد، محمود بهمنی رئیس کل بانک مرکزی ایران، طی اظهاراتی در اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران نسبت به ضرورت در نظر گرفتن راهکارهایی برای مقابله با تحریم تاکید کرده و گفته بود: “باید جامعه را به نحوی اداره کنیم که بتوانیم دو سال خود را حفظ کنیم گویا در شعب ابیطالب گرفتار شده ایم.”
به بیان دیگر محمود بهمنی به زبان بی زبانی میگوید؛ از آنجا که رژیم ایران در محاصره همه جانبه دولت های امپریالیستی قرار گرفته است، لذا مردم ستمدیده ایران بزودی مجبور هستند که از شدت گرسنگی، سنگ بر شکم خود ببندند.
چند هفته بعد از اظهار نظر محمود بهمنی رئیس کل بانک مرکزی ایران هم، اسدالله عسگراولادی رئیس اتاق بازرگانی ایران و چین در دیماه سال گذشته ( حدود ۵ ماه قبل) در رابطه با بحران اقتصادی شکننده ای که گریبان حکومت اسلامی ایران را گرفته است و لذا دولت ایران قادر به پاسخگوئی به تعهدات خویش از جمله در رابطه با طرح هدفمندی یارانه ها نخواهد بود گفت : “همه پیشبینیها این بود که حداکثر تورم ۱۴% باشد، اما …… در چنین شرایطی که تورم ۴۰% است و بانک مرکزی هم آمار نمیدهد، مرحله دوم اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها به مصلحت نیست”.
اسدالله عسگراولادی همچنین در ۵ ماه قبل پیش بینی کرده بود که “به نظر می رسد با توجه به واردات کالا با دلار ۱۶۰۰ تومانی و مشکلات تولید در ۶ ماه آینده با کمبود بسیاری از کالاها و قحطی در کشور مواجه خواهیم شد.. که برای تهیه آنها یا باید متوسل به قاچاق شویم و یا اینکه هزینه بسیاری بابت قاچاق بپردازیم.”.
بهروز مرادی دبیرسازمان هدفمندسازی یارانه ها نیز در آخرین روزهای خرداد ماه امسال گفت : “متاسفانه قیمت نان برخلاف نظر دولت افزایش یافت و موجب نگرانی مردم شد”. علت گرانی نان این است که از اواسط خرداد ماه با افزایش ۲۹ درصدی قیمت گندم در کشور از سوی دولت و مجلس، قیمت نان در استانهای مختلف کشور تا ۴۰ % افزایش یافت. در برخی موارد این افزایش قیمت بین ۴۰ % تا ۶۰% نیز گزارش شده است.
حتی محمد یزدی از حامیان اصلی احمدی نژاد، به عنوان رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم چند وقت قبل درنامه ای خطاب به محمود احمدی نژاد نوشت: “طبق اخبار و گزارشهای واصله و شواهد موجود، طی چند ماهه اخیر موج نسبتا عظیمی از گرانی متوجه کالاهای اصلی و مورد نیاز مردم شریف ایران شده و مشکلات و نارضایتی در حد گسترده ای را به وجود آورده است.”
آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی هم چند ماه قبل با انتقاد از گرانی و تورم گفت: ” امروز که تورم زیاد است و برخی از مردم در پرداخت قبوض خود معطلاند، برخی فشارها و سختیهای اقتصادی جامعه سبب شده است که عدهای در رنج به سر ببرند و زندگی برای آنها لذت بخش نباشد.” و “برخی در همین نوروز توانایی تهیه غذای خود را نداشتند.”.
محمد جواد فاضل لنکرانی نیز با انتقاد شدید از سیاست های اقتصادی دولت و مجلس گفت که ” بیش از ۵۰% مردم قدرت پرداخت قبوض شهری خود را ندارند” و ” یارانه ای که به مردم داده می شود، جوابگوی قبوض آب، برق و گاز نیست.”
آیت الله ناصر مکارم شیرازی هم که مثل صاحب منصبان و آیت الله های دیگر که همواره مدافع رژیم جهل و جنایت اسلامی ایران هستند، برای گرم کردن بازار خودش در رقابت با دیگر مرتحعین نظام در انتقاد از موج جدید گرانی ها و تورم چندی قبل گفت: “تورم ۲۱% که میگویند، با واقعیتها یکسان نیست و شاهد قیمتهایی هستیم که جهشی بالا میروند”.
بگزارش ایلنا، دبیر اجرایی خانه کارگر اسلامشهر، یعنی تشکیلات دست ساز رژیم هم با توجه به اعتراضات کارگران مجبور به اعتراف شده و میگوید: تورم افسار گسیخته از علایم روشن بیماری اقتصاد کشور است که عوارض آن بر زندگی کارگران آشکار شده است. او از جمله به مشکل مسکن در ایران اشاره مینماید و میگوید : رشد غیرمعمول قیمت و اجاره بهای مسکن به ویژه در شهرهای بزرگ و عدم توجه به این مشکلات از سوی دولتمردان گرههای عدیدهای را در همه ابعاد زندگی کارگران بوجود آورده که یکی از این مشکلات گسترش حاشیه نشینی با اجرای طرحهای ناموفقی همچون طرح مسکن مهر بوده است.
همین عامل رژیم در مورد وضعیت سلامت کارگران هم محبور به اعتراف شده و میگوید: وضع سلامتی کارگران بدلیل ناتوانی از تأمین پروتئین و ویتامینهای مورد نیاز بدن رو به تحلیل میرود و این روند عواقب زیانباری در پی دارد.
فعالان مستقل کارگری علاوه بر اخبار منتشر شده در رابطه با اعتصابات کارگری، در رابطه با اعتصاباتی گزارش میدهند که حتی خبر آنها هم منتشر نمیشود. شاپور احسانی راد، عضو هیئت مدیره اتحادیه آزاد ایران در این باره میگوید: ” کارگران کشت و صنعت کارون، نساجی قائم شهر، شیمی سازی اسپیدا، مخابرات شیراز، یخچال سازی خرم آباد، نورد اهواز و.. بارها اعتصاب و راهپیمائی کرده اند. خیلی از کارخانه ها و محل های کار حتی همین حقوق کارگران را معوقه و دیر پرداخت میکنند. وقتیکه مرغ کیلوئی ٣۵۰۰ تومان به ۷۰۰۰ تومان برسد و تمام مواد غذائی از لبنیات و سبزی یجات و میوه جات و غیره سر سفره مردم نیست، ما شرمنده زن و بچه مان شده ایم. وضعیت خیلی سیاه است.”.
وضعیت اقتصادی کارگران و زحمتکشان ایران در طول حیات حکومت اسلامی، بخصوص در طول ۵ سال اول ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد مرتباً تخریب شده است، و در یکی دو سال اخیر هم با شدت بیشری رو به تخریب است.
بنابر گزارش ایسنا بر اساس آمارهای رسمی بانک مرکزی ایران، متوسط هزینه ناخالص سالانه خانوار ایرانی طی سالهای ۱٣٨۵ تا ۱٣٨۹ از هفت میلیون تومان به ۱۴ میلیون تومان افزایش پیدا کرده است. به بیان دیگر در طول ۵ سال اول ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد- یعنی تا سال ۱٣٨۹ – هزینههای خانوار ایرانی ۲ برابر شد است.
البته در سال ۱٣۹۰ و سال جاری ۱٣۹۱ ، با تداوم سیاست های ماجراجویانه حکومت اسلامی ایران، تشدید محاصره اقتصادی ایران توسط دولت های چپاولگر امپریالیستی و پیشبرد سیاست های سودجویانه بانک جهانی و صندوق بین المللی پول توسط دولت احمدی نژاد در ایران، بخصوص اجرای طرح هدفمندی رایانه ها که اسم شب قطع سوبسید های کالا و خدمات مورد نیاز کارگران و زحمتکشان ایران است و نان را از سفره مردم تهیدست و تحت ستم می رباید و بالا رفتن تورم و رشُد قیمت ها بصورت سرسام آور، متوسط هزینه ناخالص سالانه خانوار ایرانی در حال حاضر، حداقل ٣۵% دیگر هم// بیشتر شده و به حدود ۱۹ میلیون تومان رسیده است.
بر پایه همین محاسبات است که اقتصاد دان های مستقل و فعالین سندیکائی مستقل ایران، خط فقر در ایران را بالای یک و نیم میلیون تومان در ماه محاسبه نموده اند. بعلت سیاست های ارتجاعی و چپاولگرانه حکومت اسلامی ایران اکنون بنابر اطلاعات و آمار منتشر شده حدود ۵۰ میلیون نفر از مردم ستمدیده ایران زیر خط فقر زندگی میکنند.
بهمین دلایل است که شاپور احسانی راد، عضو هیئت مدیره اتحادیه آزاد ایران میگوید ” ما شرمنده زن و بچه مان شده ایم. وضعیت خیلی سیاه است.”.
اکنون که بنابر اطلاعات و اخبار منتشر شده، قیمت دلار از مرز ۲۰۰۰ تومان هم گذشته است و خبر از ورود میوه های اسرائیلی به انبارهای میوه در ایران میرسد، الان که “برادران قاچاقچی” بیش از گذشته ” متوسل به قاچاق” شده اند و بنابر اظهار نظر اسدالله عسگراولادی رئیس اتاق بازرگانی ایران، بیش از گذشته ناچارند هزینه قاچاق بپردازند که این خود فشارهای مضاعفی بر اقتصاد کشور و از آنجا مردم ستمدیده ایران وارد نموده است، اکنون که بعضی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی ایران هم از تورم ۵۰% و بیشتر از آن صحبت میکنند و بالا رفتن سرسام آور قیمت کالاهای ضروری مردم هم صحت آنرا ثابت نموده است، آری در چنین وضعیت شکننده ای محمود احمدی نژاد در دیدار اخیرش با مقامات وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی میگوید : “امروز …… جمهوری اسلامی ایران در مسیر شکوفایی و صعود قرار دارد.” و ادامه میدهد که “باید در مقابل فشارها ایستادگی و از این مقطع سرافرازانه عبور کنیم.”. البته با خرج کردن از جیب های خالی کارگران و زحمتکشان کشور. با تحمیل تمام مصائبی که حکومت اسلامی ایران و دولت های امپریالیستی به مردم ستمدیده ایران تحمیل نموده و خواهند نمود.
آیا احمدی نژاد شیاد نفهمیده است که اگر استفاده از آموزش های گوبلز وزیر تبلیغات هیتلر که میگفت دروغ باید آنچنان بزرگ باشد که امکان انکار آن نامیسر باشد، میتوانست رژیمی را از ورطه سقوط نجات دهد، میبایست خود رژیم هیتلری را نجات میداد؟ آن رژیم عاقبت به گورستان تاریخ رهسپار شد. همچنان نیز که تقلید روش های ماکیاولیستی و گوبلزی رژیم فاشیستی هیتلر، باعث نجات حکومت اسلامی ایران از سقوط محتوم اش بدست توانای کارگران، زحمتکشان، زنان، جوانان و مبارزان آزادیخواه ملل ساکن ایران، نخواهد شد.
جز رهبر و مسئولین حکومت اسلامی ایران که سال ها است مزورانه اثرات مخرب تحریم ها و اجرای طرح هدفمند کردن یارانه ها را بر کشور ما را نفی نموده اند، آیا آدم ذی شعوری یافت میشود که نفهمیده باشد که کشورما بعد از صدور قطعنامه های تحریم های سازمان ملل متحد و اجرای طرح ارتجاعی هدفمند کردن یارانه ها، آسیب پذیرتر و منزوی تر از گذشته شده است؟
علی خامنه ای ولی فقیه حکومت اسلامی ایران که تا چندی قبل تحریم های اقتصادی ایران را به هیچ میگرفت و بمثابه موهبت الهی باعث اعتلای اقتصادی و استقلال صنعتی کشور قلمداد میکرد، از آنجا که تاثیرات مخرب و انهدامی محاصره اقتصادی ایران دیگر غیر قابل انکار است و میتواند زمینه ساز عکس العمل گسترده مردم در تشدید مقابله با حکومت اسلامی ایران گردد، بر چنین بستری علی خامنه ای ولی فقیه حکومت اسلامی ایران برای شستن دست خونین مسئولان رژیم در ایجاد بحران های اقتصادی کشور تلاش میکند که همه مسئولیت اوضاع شکننده کنونی را به دوش دولت های امپریالیستی بیندازد و اخیراً اعلام کرده است که : “هدف اصلی قدرتهای استکباری از اعمال تحریمها، مردم ایران هستند تا فشارها موجب شود که مردم به ستوه بیایند و از نظام اسلامی جدا شوند”.
آیا علی خامنه ای آنقدر از ماجرا پرت است که نمیفهمد قبل از آنکه تشدید تحریم های اقتصادی امریکا و اتحادیه اروپا آغاز شود، سیاست های غارتگرانه اقتصادی حکومت اسلامی ایران و بازتر نمودن دست سرمایه داران در غارت نیروی کار و ثروت های کشور، بویژه اجرای طرح هدفمند کردن یارانه ها توسط رئیس جمهور مورد حمایت او بوده است که تخریب وضعیت اسفناک بنگاههای تولیدی ایران را تشدید نموده و بواقع تیر خلاص را به شقیقه بنگاههای تولیدی ایران شلیک نمود.؟ اجرای طرح هدفمند کردن یارانه ها که به واقع اجرای سیاست های سودجویانه و ارتجاعی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول بوده است.
آیا علی خامنه ای آنقدر از ماجرا پرت است که نمیداند که ورود بی رویه کالا و ورود گسترده کالاهای قاچاق که حدود نیمی از امکانات مالی ایران را می بلعد، از علل تشدید ورشکستگی ۵۰% از بنگاههای تولیدی ایران در صنعت و کشاورزی بوده است؟
آیا علی خامنه ای آنقدر از ماجرا پرت است که نمیداند اختلاس ها، دزدی های دستگاه ولایت اش، صاحب منصبان دولت و فرماندهان سپاه پاسداران و جناح های رنگارنگ رژیم و گسترش روز افزون فساد توسط آنها، آنچنان شرایطی جهنمی به کارگران و زحمتکشان ایران تحمیل کرده است که این اکثریت مردم ایران از مدتها قبل از این رژیم به ستوه آمده اند و از حکومت اسلامی ایران جدا شده اند و در صدد هستند در اولین فرصت حکومت اسلامی ایران را با تکیه به نیروی خودشان، به گورستان تاریخ بفرستند.؟
واقعیت و همه شواهد و قرائن و اسناد منتشر شده نشان میدهد که علی خامنه ای از همه این حقایق و بسیاری دیگر از حقایق جنایت بار حکومت اسلامی ایران با خبر است. بهمین علت هم هست که هر بار مردم تحت ستم ایران برای اعلام نظرشان بطور علنی به میدان مقابله با سیاست های حکومت اسلامی ایران پای میگذارند، علی خامنه ای با استفاده از صاحب منصبان جنایت پیشه سپاه پاسداران، بسیج، نیروهای امنیتی و لباس شخصی ها، حزب الله و با استفاده از جمعیت هیات موتلفه و تشکل های همسو، جامعه اسلامی مهندسین، جامعه اسلامی دانشجویان – کارگران – معلمان، جامعه اسلامی زینب، جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی، رایحه خوش خدمت، شورای نگهبان، جامعه مدرسین حوزه علمیه، جامعه روحانیت مبارز، انصار حزب الله و غیره از اِعمال ترور و خفقان از دست زدن به هیچ جنایتی فرو گذار نکرده و نخواهد کرد.
برای خروج جامعه ایران از بحران شکننده اقتصادی- اجتماعی، سیاسی و فرهنگی موجود، مردم ستمدیده ایران چاره دیگری ندارند جز آنکه برای پیشروی های خودشان جهت دسترسی به جامعه ای آزاد، آباد و شکوفان و بری از تبعیض ها، با تکیه به نیروی خودشان، با ایجاد تشکل های مستقل مردمی، با تلفیق مبارزه مخفی و علنی، با حمایت از مبارزات بخش های مختلف مردمی، با توسل به اعتصابات سراسری در محل زیست و کار خودشان و از کار انداختن چرخ تولید، اولین سد مقدم پیشروی های مردمی، حکومت اسلامی ایران را سرنگون نمایند.
در چنان موقعیتی دولت های امپریالیستی نیز جرئت حمله نظامی به ایران و ادامه تحریم های ایران را نخواهند داشت. در چنان وضعیتی صدای سوم، صدای آزادی خواهانه و برابری طلبانه کارگران، زحمتکشان، زنان، جوانان و مبارزان آزادیخواه ملیت های ساکن ایران، امکان خواهد داشت که برای دستیابی به حق تعیین سرنوشت جامعه، اثرات انکار ناپذیر خویش را، پیروزمند بر سیر وقایع ایران بگذارد.
به امید فرا رسیدن آن روز.
یکشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۱ برابر با ۱۵ جولای ۲۰۱۲