روح انقلاب بهمن، همه را مستاصل کرده است، همه را به دروغ گویی های کلان واداشته است، طشت همه به زمین خورده است، ایدولوژی اسلامی همه را وهمه چیز را چند وجهی وفاسد کرده است. دیگر نقشی نمانده است که بازی نکرده باشند، همه چوپان دروغگوهستند. دولت چند وجهی، نیروهای امنیتی چند وجهی، مجلس چند وجهی. رهبرانی که دیگر نمی دانند که امروز را با کدام چهره ونقش وآرایش وارد صحنه شوند که از پیش بازی نکرده باشند. زندانهای چند وجهی ” نظام “، گورستانهای چند وجهی، و خانه های ” امن ” که هر روز وهرساعت استخوانهای فرزندان مردم را درآن می شکنند.
می گویند زمان همه را وهمه چیز را تغییر داده است. ” نظام “از آن دنده به این دنده چرخیده است. دربنگاه ولایت باز شده است وازآن نورساطع می شود. ” ناجی ملت “ازچشم تنگی درآمده است و بنای پدرخواندگی را از سربیرون کرده است. ” احمدی ” ازبگم بگم هایش درگذشته است ودرباشگاه معرفت ” حقانی ” برای دوره جدید نام نویسی کرده است. نیروهای گم نام دسته دسته درهمه جا سبزمیشوند ودقیقا مثل عدل علی وقت وبی وقت درخانه هرکس رامی زنند . جند الله ازتب وتاب افتاده است، بعضی ها مهربانتر شده اند، بعضی ها تحملشان را بیشترکرده اند. همه چیز خوب ومطلوب وبا قاعده پیش می رود. زنگ به صدا در می آید و پرده آرام آرام بالا می رود وصحنه پراز ” انفجار نور ” می شود.
اما ، روح انقلاب بهمن، همه را مستاصل کرده است، همه را به دروغ گویی های کلان واداشته است ، طشت همه به زمین خورده است، ایدولوژی اسلامی همه را وهمه چیز را چند وجهی وفاسد کرده است. دیگر نقشی نمانده است که بازی نکرده باشند، همه چوپان دروغگو هستند. دولت چند وجهی نیروهای امنیتی چند وجهی، مجلس چند وجهی. رهبرانی که دیگرنمی دانند که امروز را با کدام چهره ونقش وآرایش وارد صحنه شوند که از پیش بازی نکرده باشند. زندانهای چند وجهی ” نظام “، گورستانهای چند وجهی، وخانه های ” امن ” که هر روز وهر ساعت استخوانهای فرزندان مردم را درآن می شکنند. ودرآخر سیاست بازان چند وجهی، این مشا ته گران، حمایت گران، هدایت گران واصلاح طلبان چند وجهی وچند کاره وچند منظوره ! همه ، همان ها هستند ! همانهایی که سالیان سال از بهمن ۵٧ تا امروز جان و جسم این ملت را جویده اند، خونشان رامکیده اند، ونفسشان را درشیشه کرده اند .
پرده کمی بالاتر می رود. توی این سالهای جدید، همه اهل آرشیو شده اند، همه ازهم عکس وفیلم وسند وخاطره دارند ! همه ازهمدیگرچیز هایی برای افشا گری و خراب کردن جمع وجورکرده اند. بازی انتخابات وقواعد آن همه را به راهپیمایی روی لبه تیغ کشانده است. ” آقا ” می خواهد انتخابات پرشوربرگذار شود، صف های طولانی دشمن شکن تشکیل گردد عزت اسلامی به نمایش درآید وهرکسی که یک رای توی صندوق های بی پناه ! بیندازد، یک رای به ” نظام ” داده است. او که در ” مصلی تهران ” اعتراف میکند که به احمدی نژاد نزدیک ترست تا به هاشمی رفسنجانی، این بار پیشا پیش مثل قیصردستش را دربرابرچشم همه می شوید واعلام میکند که من ازهیچ کس حمایت نمیکنم. یعنی او هم پا به لبه تیغ گذاشته است. بازی تک حذفی انتخابات دوره جدید ریاست جمهوری کلید خورده است.
از نظر مهندسی و مدیریت کلان کشور، بهترین گزینه برای ریاست جمهوری، علی اکبرولایتی است، اما بهترازهمه ، خود ولایتی که ١۶ سال رییس دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران بود میداند که به دلیل شرکت درپروژه ترور ومحکومیت دردادگاه ” میکونوس برلین پایتخت کشورآلمان نمی تواند پست ریاست جمهوری را اشغال کند. اما اوهم مثل علی فلاحیان، محسن رضایی وعلی اکبرهاشمی رفسنجانی، کاندید میشود وبازی را گرم میکند. واصلاح طلبان واذناب هیچ به روی شان نمی آورند که این گروه مذکور! دستشان به کشتار بیش از ١٠٠ نفراز ایرانیان ساکن خارج ازکشور که از دست همانها فرار کرده اند، آلوده است.
پیش نمایش بازی انتخاباتی هم کاملا چند وجهی بود احمدی نژاد با جنجال فیلم و( CD ) درصحن مجلس شورای اسلامی علیه برادران ” لاریجانی ” عملا علی لاریجانی را برای دومین بارازکاندیدا توری برای ریاست جمهوری منصرف کرد. سه قلو ها، ولایتی، حداد وقالیباف وهمچنین رضایی با سکوت شان ازاین واقعه که منجر به حذف یک رقیب شد استقبال کردند. ازطرفی ظاهرا احمدی نژاد با یک تیرسه نشان زد. لاریجانی ها را که برمجلس وقوه قضا یی چنگ انداخته اند به جریان زمین خواری واستفاده ازحاشیه قضایی متهم کرد که با انصراف علی لاریجانی برای کاندیداتوری ریاست جمهوری شانس اسفندیار مشایی را بالا برد. همچنین درهای وهوی وغوغای پیش آمده درمجلس که قرار بود استیضاح سعید مرتضوی متهم کشتاروجنایات کهریزک انجام گیرد، ظاهرا استیضاح او به فراموشی سپرده می شود! ودیدیم که درآغاز فعالیت های انتخاباتی دادگاه سعید مرتضوی وپیگیری شاکیان فاجعه کهریزک بی رنگ شد واز آب واب افتاد ودر آخربا چند رضایت نامه ومعذرت خواهی مسله را فیصله دادند. اما قراراست اصلاح طلبان ازاین مطالب حرفی نزنند وبه قول رفسنجانی ازاین ” بد اخلاقی ها ” چیزی نگویند. وامروز هم که مردم اصفهان به خیابان می آیند هیچ ارتباطی با عمل آنها ندارد ونیایند فریاد مردم ستم دیده را به حساب خود که قاعد تا مخالف هر نوع تمرد دربرابر منویات ” آقا ” هستند ویا یک جوری باعث کند شدن شوق مردم به صندوق رای شود، بگذارند .
پرده بازهم بالاتر میرود. بازارتایید وتکذیب وتهمت وافترا داغ است. عکس های خصوصی جانبداروبا ” معنی ” منتشر میشوند، علمای محبوب ومتقی ! عقب نشینی میکنند، سیاستمدارهای مار خورده به جلو رانده می شوند. مصاحبه ومناظره ها صورت میگیرد، نهاد دموکراسی از ” سیمای ملی ” شتک میزند، زندگی سراسرفرهنگی ومبارزاتی کاندیدا ها فیلم میشود ونشان داده میشود که همه آنها یک روزی، یک جایی، یک جوری باعث نجات ملت شده اند. خوب ها وبد ها جلوی چشم مردم رژه میروند،” خادمین انقلاب “در لیست های مختلف جا به جا میشوند ودرترازو وزن می شوند. حسن روحانی با کلید می آید، برخی هم بدون فوت وقت جل وپلاسشان را زیر سایه اش پهن میکنند وبه تماشای فیلم تبلیغاتی عبرت انگیز اومی نشینند. عده ای جلیلی را آق میکنند و او را لو لو خورخوره میسازند ولی بنا ندارند که بگویند جلیلی هم از زیر همان ” عبا ” درآمده است تا تئوری بد وبد ترشان را ماست مالی کنند. سه قلو ها هم که با هم بیعت کرده بودند، بعد ازهمان دو روز اول زدند زیر بیعت و قول و قرار ورضایی هم سرمست از “بوی امام ” پیراهن جنگی اش را علم میکند وعارف هم درنقش پیامبری که ازنو باید شناخت، نقش آفرینی می کند. خوب و بد همه روی نور زمان آمده است. پروژه های درازمدت، کوتاه مدت وصد روزه نجات بخش آماده شده اند. باند های معروف به ائتلاف ها، با دستگاه های سنجش عقیدتی پنبه یکدیگر را میزنند، تا آخرین لحظات بعضی ها توسط بعضی جمع وتفریق میشوند، خط قرمز کاندیدا ها با خط قرمز ” آقا ” تنظیم میشوند تا مافیای روحانیت، اشرافیت تازه به دوران رسیده به غایت فاسد وگزافه گو ونفرت انگیزمذهبی، باند های هزارفامیل رفسنجانی ها، رفیق دوست ها، عسکر اولادی ها، لاریجانی ها و … به قول میرزا رضای کرمانی : ” شجره خبیثه ” به چپاول وغارت این سرزمین ادامه می دهند.
خاتمی واصلاح طلبان که به مدت هشت سال قدرت اجرائی را دردست داشتند واکثریت مجلس دراختیارآنها بود حاضر نشدند تا نهادی مانند ” کانون نویسندگان ایران ” را قانونی کنند. اما هم او حد اقل دوبار به دولت احمدی نژاد نسبت به حضور و رشد نیروهای چپ دردانشگاه ها هشدارمی دهد . وهم اوست که در زمان حمله به کوی دانشگاه تهران به مردم میگوید تا فضای اطراف دانشگاه را خالی کنند تا ماموران قادر به شناسایی و دستگیری دانشجویان شوند. وهم اوست که اسد الله لاجوردی، جلاد اوین را شهید خطاب می کند. امروزاصلاح طلبان نام زندانیان سیاسی را از لیست مطالبات خود حذف کرده اند وبی آنکه نامی ازآنها ببرند پشت سررفسنجانی ردیف شدند که با رد صلاحیت اوطبیعتا به روحانی واگرنشد عارف واگرنشد حتی از قالیباف حمایت خواهند کرد. آنها بنا دارند بین وبد ترسیاست گذاری کنند.! آنها برای حفظ ” نظام “، سطح مطالبات خود را آنقدر پایین می آورند تا کاملا همسطح شوند ! اصلاح طلبان، اصلاح طلبی را به تمکین کردن معنی کرده اند. آنها به بهانه شرایط ویژه کشورکه حاصل سیاست های خود آنها نیزاست ، برای بستن چشم ودهان دیگران ، با سروسینه خود را به آب و آتش میزنند ودرکاندید شدن وکاندید کردن شرکت می نمایند تا به لاشه جمهوری اسلامی رنگ ولعابی بزنند. هاملت شاهزاده دانمارکی گفت : “اگر خورشید بر لاشه متلاشی ومتعفن می تابد، لابد آن لاشه شایستگی آن را دارد “.