در جریان خروج سریع و دور از انتظار آمریکا از افغانستان خبری پخش شد کە شاید نسبت بە دیگر اخبار زیاد مورد توجە قرار نگرفت، و تحت تاثیر موج قدرتمند سایر رویدادها بە حاشیە رفت. خبر این بود کە بایدن طی سخنانی خروج از افغانستان را بە مثابە پایان دوران اقدام نظامی برای دوبارە ساختن کشورها دانست.
این خبر، خبر خوبی برای دوستداران صلح، مبارزان واقعی و مخالفان جنگ بود. این گفتە را می توان نقطە عطف مهمی ارزیابی کرد در وارد شدن جهان بە دورانی دیگر. چنانکە می دانیم در قرن بیستم، شاهد دو جنگ جهانی خوفناک، و لشکرکشیهای گوناگون در دهەهای بعد از طرف کشورهای متفاوت، بویژە آمریکا و متحدین غربی آنها بودیم. خصیصەای کە وارد دهە اول قرن بیست و یکم هم شد و جهان را با مشکلات عدیدەای مواجه کرد.
باید سخنان بایدن را بمثابە رئیس جمهور قدرتمندترین کشور جهان جدی گرفت. اقراری کە نشان می دهد در جهان درهم تنیدە ما دیگر نمی توان با ابزار خشن کلاسیکی بە حل معضلات جهانی رفت و جنگ با خود تنها ادامە جنگ و تداوم بحران را بهمراە دارد و در نهایت نمی تواند بە اهدافی دست یابد کە از قبل کشورها در پی آن بودند.
اما بایدن از پایان جنگها برای دوبارە ساختن کشورها می گوید و نە از پایان جنگها از جملە برای دفاع، بازدارندگی، تخریب، تاثیرگذاری و عملیاتهای موقت. جنگهائی کە بخشی از آنها می توانند کماکان عادلانە باشند، از جملە هنگامیکە امر دفاع از کشور مطرح باشد.
رئیس جمهور آمریکا مشخصا از پایان جنگهائی می گوید کە با اشغال سرزمین مربوطە در صدداند آن را بە دلخواە خود بازسازی کنند.
پس اگرچە سخنان بایدن خبر خوبیست، اما با خود امکان عدم قطعی جنگ را بە محاق نمی برند. و البتە باید عادل بود و دانست کە بایدن، حتی در مقام رئیس جمهور یک کشور مقتدر، نمی تواند در مورد علت وجودی جنگ حرف آخر را بزند.
بنابراین بعد از این هم ما باید کماکان در انتظار وقوع جنگ در شیوەهای دیگر آن باشیم.
زمانی لنین در وصف امپریالیسم گفتەبود کە از جملە خصایص آن پایان تقسیم جهان توسط امپریالیستهاست. توصیفی کە دقیق نبود و وقوع جنگ دوم جهانی و دخالت قدرتهای بزرگ در دیگر کشورها نشان داد هنوز جهان کاملا میان قدرتها تقسیم نشدە و جنگ ادامە دارد. یا اینکە می شود باز دوبارە در مورد تقسیم شدەها تقسیم چند بارە صورت بگیرد. ضمنان سخنان لنین بروز قدرتهای جدید را نادیدە می گرفت و توصیفی را بە آیندە حوالە می داد کە جهان کنونی یا آیندە با آن می توانست کاملا متفاوت باشد.
بهرحال جنگ برای بازسازی دوبارە، کە اسم رمز دورانی بود، پایان گرفتە، اما اسم رمزهای دیگر هنوز باقیست.
در قصە ‘گنجشک اشی مشی’ کە هر روز یاقوتی از تاج شاە را می دزدید و آن را بە فقرا می بخشید، برای اینکە شناختە نشود هر بار در حوض نقاشی خود را بە رنگ دیگری در می آورد. در یک تعبیر سمبولیک می توان گفت جنگ هر بار در حوض نقاشی تاریخ بە رنگ دیگری در می آید، اما بر خلاف گنجشکک اشی مشی هر بار دوبارە شناختە می شود!