شنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۴ - ۱۸:۳۶

شنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۴ - ۱۸:۳۶

مردم عامل اصلی در امنیت وطن هستند- تجربه و برداشتی از جنگ دوازده روزه
مردم نشان دادند که وطن خود را دوست دارند و حاضرند برای بقای میهن، حتی از جان خود نیز بگذرند و با تمام مشکلات بسازند ولی با دشمن و خائنان...
۱۴ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: کامران
نویسنده: کامران
جهان تاریک است
گوشهایتان را مهر و موم کردید!؟- صدای مردم را نشنیدید!- از شما کاری ساخته نیست!- خیلی کارها کردید!- اما از بهار بویی نبردید- از شکفتن گلها در دامنه هایِ فلات-...
۱۴ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: رحمان ـ ا
نویسنده: رحمان ـ ا
به امید پیروزی نه در جنگ که بر جنگ
مادران صلح ایران ضمن محکومیت اقدامات غیر انسانی اسراییل، از جنابعالی به‌عنوان ریاست قوۀ قضاییه مصرانه تقاضا دارند در این شرایط بحرانی بنا بر اصل مدارا با رعایت عدل و...
۱۴ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: مادران صلح ایران
نویسنده: مادران صلح ایران
بیانیۀ کانون نویسندگان ایران در بارۀ آنچه بر زندان اوین رفت
کانون نویسندگان ایران ضمن محکوم‌کردن حملۀ تجاوزگرانه و جنایتکارانۀ رژیم اسراییل به ایران به‌طور عام و به زندان اوین به‌طور خاص و ابراز نگرانی شدید نسبت به سرنوشت نامعلوم همۀ...
۱۴ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: کانون نویسندگان ایران
نویسنده: کانون نویسندگان ایران
خاموشی صدای پیکارگر پرشور آرمان‌های چپ، در سوگ محمدتقی برومند (ب. کیوان)
او هرگز از آرمان‌های سوسیالیستی و اندیشه‌های چپ دست نکشید، و تا واپسین سال‌های عمر، به‌طور پیوسته به ترجمه، نگارش و پژوهش‌های نظری پرداخت. با اندوهی ژرف، درگذشت این انسان...
۱۴ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: رفقا و دوستان زنده یادان
نویسنده: رفقا و دوستان زنده یادان
مهدی معتمدی‌‏مهر، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی: ترکیب برنده؛ همبستگی ملی و توان نظامی
عملاً دسته‌بندی‌های قبلی مانند اصلاح‌طلب و محافظه‌کار و برانداز، جای خود را به دو جریان کلان «جبهه وطنی» و «جبهه ضدوطنی» داد. جبهه وطنی اعم از نیروهای اصلاح‌طلب و محافظه‌کار...
۱۴ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: مهدی معتمدی‌مهر
نویسنده: مهدی معتمدی‌مهر
زنانی که با بمب آزاد نشدند!
یکی از خشونت‌بارترین رهبران نظامی جهان، بنیامین نتانیاهو، با استناد به‌نام مهسا امینی و شعار «زن، زندگی، آزادی»، تلاش می‌کند حمله‌ خود به ایران را با رنگ و بوی عدالت‌خواهی...
۱۳ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: الهه محمدی
نویسنده: الهه محمدی

آری، همه کودکان بازنده اول و آخر جنگ اند

به دومین خانه از کوچه اول رفتیم. زنی در حالی که بچه اش در آغوشش شیر می خورد، هر دو جان داده بودند. مادر زخمهای زیادی داشت و امداد قادر به هیچ گونه کمکی نبود. هرگز فراموش نمی کنم وقتی جنازه را روی برانکار گذاشتند تن مادر و بچه هنوز گرم بود. دست مادر از برانکارد بیرون افتاده بود و صدای جیرینگ جیرینگ النگوهایش ناخودآگاه جلب توجه می کرد. با خودم فکر کردم حتما بچه موقع خواب با النگوهای مادرش بازی می کرده تا خوابش ببرد و حالا صدای آنها تخت روانشان را تا سردخانه همراهی میکرد.

صبح سحر با صدای موشکهای دوربرد عراق از خواب پریدم، پریدن که چه عرض کنم مث جن زده ها گیج و منگ در حالی که دهنم مزه باروت و خاک می داد آن چنان پرت شدم که تا چند لحظه قادر به درک موقعیت و پیدا کردن خانواده ام نبودم. هرچه بود گیجی و صدای مهیب وپشت سر آن صدای بلندگوهای نماز آخرین جمعه ماه رمضان روز قدس بود که فریاد می زد: “راه قدس از کربلا می گذرد.” بعد از چند لحظه به خودم آمدم. مادرم را دیدم که پریشان بر روی سر تک تک ما دست می کشد تا مطمئن شود ما همه نفس میکشیم. پرسیدم مامان کجا را موشک زد؟ گفت نمی دونم ولی خیلی نزدیکه، احتمالا کوچه روبرویی بود.

در حالی که مادرم به دنبال تهیه چیزی برای خوردن ما بود، از اتاق بیرون رفتم. ما همگی در یک اتاق می خوابیدیم. مادرم خیالش راحت بود که اگر اتفاقی بیفته همه با هم ایم. چه قیامتی! اول از همه خانه ی خودمان بود که با ترکهای جورواجور سقف و دیوارها نشان از نزدیک بودن خطر می داد. سری به کوچه زدم. همه چیز عین یک تل خاک بود، خانه ای نبود مگر با درهای آهنی که کج وکوله که از هر طرف آویزان بود و سگهای گرسنه ای که سرگردان کوچه وخیابانها بودند. هوا هنوز کمی تاریک بود. بعد از چند دقیقه آرام چادرم را سر کردم و از خانه بیرون زدم. خیابان پر بود از بوی مرگ. همه از فاجعه خبر داشتیم. صدام دیشب اعلام کرده بود:”هشداردهنده معذور است. هر کس در نماز جمعه شرکت کند همراهی با آخوندهاست و بدانید موشکها فرستاده می شود.”

او وعده کرده بود و موشکهایش را فرستاده بود… در میانه این همه ویرانی، تشخیص کوچه ها، حیاطها، خانه ها و اتاقها مشکل بود. تا کیلومترها بذر مرگ پاشیده شده بود و نشانی از موجود زنده نبود. برخلاف همیشه ما حتی قادر به یافتن یک زخمی هم نشدیم و طبق سنت همیشگی صدام باید منتظر حمله دوم می بودیم. همیشه بعد از هر حمله وقتی مردم هراسان و دستپاچه برای کمک جمع می شدند. حمله دوم فرق نمی کرد هوایی یا زمینی انجام می گرفت، این دفعه هم به روال روزهای و شبهای گذشته این اتفاق افتاد و ما گیج و سرگردان بودیم. هم از موج موشکها و هم چون محله های دیگر را موشک باران کرده بود.

خلاصه آن روز به ویژه برای خانواده ی آقای کربلایی، کربلا بود. آنها مدت کمی بود که توسط دولت عراق به دلیل اصالت ایرانی شان اخراج شده بودند و به همین دلیل مردم آنها را رانده شده صدا می کردند. گرچه اصطلاح تلخ و گزنده ای بود ولی حقیقت داشت. پیرمرد و پیرزنی با بیش از یازده پسر و دختر و نوه در نهایت فقر و نداری. دولت عراق همه ماحصل مادی زندگیشان را مصادره کرده بود. همیشه معتقدم که مرگ هم خیلی از وقتها برای فقرا واقعا فقیرانه است. بعد از خاکها و ویرانی ها، خانه هایی بودند که هنوز می شد تشخیص داد خانه اند. یکی از این خانه ها منزل کربلایی ها بود که گویی صدام برای خداحافظی تا رختخواب فقیرانه شان آنها را بدرقه کرده بود. در گرمای تابستان ۵ کودک دختر و پسر لخت به ردیف با شکم های ورم کرده بر روی تشکهای ابری مندرسی انگار به خواب رفته بودند، انگار هرگز بیدار نبوده اند و هرگز صدای مهیب موشکها را نشنیده اند، شاید هم شنیده اند و خود را به خواب زده بودند.

صدای هق هق گریه ام با دیدن این صحنه هر لحظه بلندتر می شد. همه جیغ می زدند. چند نفر از مردها صدا زدند: “خواهرها بیایید! این جا زنان زخمی زیاده کمک لازمه”.

به دومین خانه از کوچه اول رفتیم. زنی در حالی که بچه اش در آغوشش شیر می خورد، هر دو جان داده بودند. مادر زخمهای زیادی داشت و امداد قادر به هیچ گونه کمکی نبود. هرگز فراموش نمی کنم وقتی جنازه را روی برانکار گذاشتند تن مادر و بچه هنوز گرم بود. دست مادر از برانکارد بیرون افتاده بود و صدای جیرینگ جیرینگ النگوهایش ناخودآگاه جلب توجه می کرد. با خودم فکر کردم حتما بچه موقع خواب با النگوهای مادرش بازی می کرده تا خوابش ببرد و حالا صدای آنها تخت روانشان را تا سردخانه همراهی می کرد. خاک زیاد و امکانات کم بود و نیروهای امداد بیشتر از مردم عادی بودند و اکثراً مانند خود من دوره خاصی ندیده بودیم. فقط فکر می کردیم آن چه در توان داریم باید انجام دهیم. کوچه ها باریک و طولانی بودند و امکان استفاده از بیل مکانیکی و غیره نبود، همه چیز طاقت فرسا بود. گرما و نورسوزان خورشید جنوب که مستقیم تا اعماق وجود انسان را به آتش می کشید، حجاب و تشنگی اجباری ماه رمضان، همه همزمان، طاقت انسان را طاق می کرد. لحظه ای نبود که با شنیدن صدای شیون و گریه از پیدا شدن خانواده ای که در زیر آوار مدفون شده اند، باخبر نشویم.

سالهاست از آن روزهای سیاه می گذرد و هر بار با دیدن بچه ها در جنگ به قعر جهنم آن روزها سقوط می کنم و بیقراری امانم را می برد.

 

از جنگ می گویی!

من با جنگ و در جنگ زیسته ام

من طعم باروت و خون را

طعم هراس و فرار را

نه یک لحظه یک روز که سالها

چون هوا بلعیده ام

کودک سوری همان کودک

خانه درب آبی پشت نانوایی است

کودک غرق در خون عراقی همان کودک

رانده شده عراقی ساکن کوی فلاح است

کودک یمنی بر پاشنه در لت و پار شده

همان نوه پنج ساله رحیم باغبان ته کوچه است

فراموش کردم بگویم

دختربچه اوکراینی چشم آبی سوخته در آتش بمب

دختر عشایر روستای چیچالی است

که هنگام برگشتن به ده با گله اش

در آتش خشم هواپیماهای مردان بزرگ سوخت

شرم گفتن از کودکان فلسطین

مرا به سکوت وا می دارد

به راستی چند بار در روز در خاورمیانه

کودکان بمب ها و…

را می شمارند

و من بارها

هنگام بازگشت به خانه

از خود پرسیدم بمب زودتر خواهد رسید یامن؟

و این پرسش من سالها ادامه داشت

سالها هیچ می توانی فکر کنی در چند سال

چند لحظه جا می گیرد؟

هنوز هم با شنیدن کلمه جنگ و اخبار جنگ

مزه دهنم مزه خون و باروت است

آری همه کودکان بازنده اول و آخر جنگند

این بازنده بودن همیشه خواهد ماند

چه بر روی دریا جنازه ات با امواج تا

ساحل امن حرکت کند

چه در اروپا و امریکا با حس شرم

خارجی نفس بکشی.

تاریخ انتشار : ۳۰ دی, ۱۳۹۵ ۱۱:۴۸ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

۸ تیر، روز فداییان جان‌باختهٔ خلق؛ میهن‌دوستانِ انقلابیِ راهِ آزادی و رفعِ ستم از زحمت‌کشان!

در ۸ تیر امسال و در روزهایی که تجاوز جنایت‌کارانهٔ حکومت نژادپرست و نسل‌کش اسراییل و دولت امپریالیستی آمریکا به میهن عزیمان ایران باز ردّ پای خونینی از جان و هستی عزیز هم‌میهنانمان در جای‌جای ایران از خود به جا گذاشته است، یادی از رفقای عزیزی نیز ضروری‌ست که در جریان دقاع از میهن‌مان در برابر تجاوز نطامی عراق طی دو سال دفاع میهنی در راه میهنی که تا پای جان دوستش داشتند، جان باختند.

ادامه »
سرمقاله

اسراییل در پی تحقق رؤیای خونین «تغییر چهرۀ خاورمیانه»!

دست‌کم دو دهه است که تغییر جغرافیای سیاسی منطقۀ ما بخشی از اهداف امریکا و اسراییل‌اند . نتانیاهو بارها بی‌پرده و باافتخار از هدف‌اش برای «تغییر چهرۀ خاورمیانه» سخن گفته است. در اولین دیدارش با دونالد ترامپ در آغاز دور دوم ریاست جمهوری نیز مدعی شد که اسراییل و امریکا به طور مشترک در حال مبارزه با دشمنان مشترک و «تغییر چهرۀ خاورمیانه»‌اند.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

سیمور هرش: آنچه به من گفته شده است در ایران اتفاق خواهد افتاد.

یک مقام آگاه امروز به من گفت: «این فرصتی است برای از بین بردن این رژیم برای همیشه، و بنابراین بهتر است که ما به سراغ بمباران گسترده برویم.» … بمباران برنامه‌ریزی‌شده آخر هفته اهداف جدیدی نیز خواهد داشت: پایگاه‌های سپاه انقلاب اسلامی، که از زمان سرنگونی خشونت‌آمیز شاه ایران در اوایل سال ۱۹۷۹ با کسانی که علیه رهبری انقلاب مبارزه می‌کنند، مقابله کرده‌اند.

مطالعه »
یادداشت

در نقد بیانیه فعالین مدنی بشمول برندگان نوبل صلح درباره جنگ…

آخرین پاراگراف بیانیه که بخودی خود خطرناک‌ترین گزاره این بیانیه است آنجایی است که میگویند: ” ما از سازمان ملل و جامعه‌ی بین‌المللی می‌خواهیم که با برداشتن گام‌های فوری و قاطع، جمهوری اسلامی را به توقف غنی‌سازی، و هر دو‌طرف جنگ را به توقف حملات نظامی به زیرساخت‌های حیاتی یکدیگر، و توقف کشتار غیرنظامیان در هر دو سرزمین وادار نمایند.” مفهوم حقوقی این جملات اجرای مواد ۴۱ و ۴۲ ذیل فصل هفتم اساسنامه ملل متحد است.

مطالعه »
بیانیه ها

۸ تیر، روز فداییان جان‌باختهٔ خلق؛ میهن‌دوستانِ انقلابیِ راهِ آزادی و رفعِ ستم از زحمت‌کشان!

در ۸ تیر امسال و در روزهایی که تجاوز جنایت‌کارانهٔ حکومت نژادپرست و نسل‌کش اسراییل و دولت امپریالیستی آمریکا به میهن عزیمان ایران باز ردّ پای خونینی از جان و هستی عزیز هم‌میهنانمان در جای‌جای ایران از خود به جا گذاشته است، یادی از رفقای عزیزی نیز ضروری‌ست که در جریان دقاع از میهن‌مان در برابر تجاوز نطامی عراق طی دو سال دفاع میهنی در راه میهنی که تا پای جان دوستش داشتند، جان باختند.

مطالعه »
پيام ها

پیام به کنگرهٔ بیست‌وششم حزب کمونیست آلمان

ما بر این باوریم که چپ اگر نتواند در برابر ماشین جنگی سرمایه‌داری بایستد، اگر چپ صدای رنج مردمان بی‌پناه نباشد، اگر چپ در خیابان‌ها، کارخانه‌ها، اردوگاه‌ها و مناطق جنگ‌زده حضور نداشته باشد، از رسالت تاریخی خود فاصله گرفته است. ما برای بنای جهانی دیگر مبارزه می‌کنیم – جهانی فارغ از استثمار، از سلطه، از مرزهای ساختگی، از جنگ و نژادپرستی.

مطالعه »
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

مردم عامل اصلی در امنیت وطن هستند- تجربه و برداشتی از جنگ دوازده روزه

جهان تاریک است

به امید پیروزی نه در جنگ که بر جنگ

بیانیۀ کانون نویسندگان ایران در بارۀ آنچه بر زندان اوین رفت

خاموشی صدای پیکارگر پرشور آرمان‌های چپ، در سوگ محمدتقی برومند (ب. کیوان)

مهدی معتمدی‌‏مهر، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی: ترکیب برنده؛ همبستگی ملی و توان نظامی