خانمها و آقایان ، هم میهنان و دوستان ارجمند !
با سلام برشما دغداران فاجعه ملی ،
اجازه می خواهم این درد بزرگ ، این خسارت ملی را به مردم ایران ، به خانواده ها ، بستگان و یاران به خون خفتگان و به شما عزیزان تسلیت بگویم.
دوستان ! تا کنون سخنرانی ها و مقالات متعددی درباره این فاجعه ایراد و نوشته شده است . اما بنظر میرسد عمق و ابعاد فاجعه آنقدر ژرف و بزرگ است که بازهم باید نوشته و گفته شود.
فاجعه ای به این شکل ، روش و مضمون در تاریخ کشور ما بی سابقه بود. جنایات وفجایع درکشور ما بسیار بود اما این فاجعه و جنایت غیر متعارف بود .
سخنان سیاسی اندر باره این فاجعه بسیار گفته شده ، من درادامه آنها از زوایای دیگری به فاجعه ملی نگاه می کنم. البته بسار فشره در محدوده زمان و حوصله جمع حاضر .
بارها از خود پرسیده ام که چگونه یک انسان ، یک رهبر ، یک رئیس حکومت می تواند در خفا و پنهانی و دزدانه ، فرمان کشتار چندین هزار انسان دیگر و شهروندان کشور خودرا صادر کند و درخفا و پنهانی به اجرا بگذارد و اجراشود ؟
چرا تصمیم گیرندگان و مجریان اصلی چنین جنایت هولناکی همچنان برمسند قدرت باقی هستنند و برمردم ومملکت فرمان می رانند ؟
بارها سوال کرده ام آیا این همه بی رحمی، شقاوت ، خشونت و ترسوئی ، بخشی از انسانیت انسان است ؟ اگر نیست ریشه و سرچشمه در کجا دارد و از کجا بر می خیزد ؟
پرسیده ام این همه بی رحمی ، شقاوت ، پلشتی، زشتی و خشونت چرا باید در جامعه ما آزاد باشد ؟ برای کنترل و تضعیف ورفع و دفع این پلشتی ها ، زشتی ها و خشونتها چه باید کرد ؟
۲ – برای چه در کشور ما یک فرد، یک رهبر و یک رئیس نظام، در درون یک نظام سیاسی آنقدر آزاد است ، آنقدر آزادی دارد که می تواند در یک لحظه فرمان قتل هزاران انسان و شهروندان کشور را صادر کند و به اجرا بگذارد و دردرون نظام آب از آب تکان نخورد ؟ البته منتظری اعتراض کرد و مقام ومنصبش را گرفتند .
این حق و این همه آزادی راچرا باید به یک نفر داد که او بتواند هرچه خواست با ملت و شهروندان تحت حکومت خود بکند ؟
۳- اگر این کار به لحاظ دینی ، مذهبی ، اخلاقی وسیاسی حقانیت داشت و به مصلحت جامعه بود و درست بود چرا ۱۹ سال پس از این فاجعه ملی ، هنوز هم سخن گفتن در باره این کشتار و این شناعت ، این زشتی ، این پلیدی و این دزدی و ترسوئی توسط جمهوری اسلامی قدغن است ؟
۴- اگر این فاجعه کالبد شکافی نشود و اگر عاملین آن تحت پیگرد قانون وقانونی قرار نگیرد راه برای تکرار آن باز می ماند.
افراد و سازمانهائی نظیر خاتمی و معین و بهزاد نبوی و کروبی و جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و حزب اعتماد ملی که خود را اصلاح طلب و مدافع توسعه سیاسی و جامعه مدنی می دانستند و می دانند ، اگر مخالف آن کشتار و فاجعه ملی بودند و اگر مخالف آن هستند و اگر مخالف کشتار هائی نظیر آن هستند واگر می خواهند چنین فجایعی تکرار نشود چرا در یک اقدام مشترک و علنی خواهان برسی و محکومیت آن فرمان و آن قتلها و آن جنایت بزرگ نیستند ؟
می گویم شما آقایان اصلاح طلبی که می خواهید برای انتخابات آتی ائتلاف بزرگ تشکیل دهید اگر خواهان تکرار آن در اشکال دیگری نیستید چرا با مردم سخن نمی گوئید ؟
مصلحت ملی و عمومی جامعه این است که آن فاجعه و عاملین اصلی آن بطور آشکار به مردم معرفی شوند و تحت تعقیب قانونی قرار گیرد . مصحلت شما چیست ؟
۵- من وقتیکه به فاجعه ملی فکر می کنم از خود سوال می کنم اگر فکر و فرهنگ و شعار آزادی و حقوق بشر به وسعت جامعه بمیان شهروندان کشورما رفته بود و بر ذهن و جان ایرانیان راه پیدا کرده وبردلشان نشسته بود و اگر آزادی و حقوق بشر ، در میان روشنفکران و نیروهای سیاسی و سازمانها و احزاب چپ وراست و میانه به یک سیاست و شعار همگانی وملی و فرا سازمانی و فرا حزبی و فرا جبهه ای و فرا طبقاتی تبدیل شده بود و به وسعت ایران میان شهروندان راه یافته بود و بخش عظیمی از شهروندان را حول خود هماهنگ کرده بود ، آیا این فاجعه می توانست اتفاق بیفتد ؟
آیا آزادیخواهان کشور ما اعم از روشنفکر و نیروها و احزاب و سازمانهای سیاسی ، قبل از فاجعه ملی ، آزادی را و حقوق بشر را به سیاست و شعار ملی و همگانی تبدیل کرده بودیم ؟
آیا بعداز این فاجعه و بادرس گیری از این فاجعه ملی و فجایح دیگر وبرای جلوگیری از تکرار آنها ، حاضریم آزادی را وحقوق بشر را به سیاست و شعار همگانی و ملی بدل کنیم تا سنگری شکست ناپذیر دربرابر استبداد سیاسی حاکم بسازیم ؟ آیا وجدانمان از این بابت راحت هست ؟
خانمها و آقایان محترم ! اجازه بدهید سخن کوتاه کنم چراکه ناگفته ها درباره این فاجعه بسیار است . درخاتمه سخن می خواهم بگویم :
شما عزیزان واقف هستید که بخاطر سیاست ها و روش های نابخردانه ، ماجراجویانه و مستبدانه دولت احمدی نژاد درعرصه ملی و بین المللی ، خطرات عظیم اقتصادی و نظامی از داخل و خارج، جامعه و کشور مارا تهدید می کند. دولت احمدی نژاد بشدت تحت فشار از داخل و خارج قرار گرفته و راه فرار ازاین بحران و مخمصه را در محدویت وتهدید و سرکوب هرچه بیشتر نیروهای آزادیخواه و شهروندان کشور یافته است .
بعید نیست برای دفع بحران و فرار ازگرفتاری ها و حفظ موقعیت خود ، به فجایعی نظیر فاجعه ملی دست بزنند. مردم و جامعه و کشور مان در معرض خطرات بزرگ قرار دارند .
خطر جدی است ؛
برای رفع خطر باید تلاش ومبارزه و پیکار را افزون کرد وشدت بخشید . باید سیاستها و شعارهای منطبق با اوضاع اتخاذ کرد.
آزادی ، آزادی دیگری ، آزادی برای دیگری بازهم آزادی، تنها سیاست وشعارملی و همگانی است که می تواند راهگشای مردم ایران در سمت رهائی از سلطه استبدا حاکم و حرکت بسوی حاکمیت و جمهوریت آزاد و دمکراتیک باشد .
حول آزادی دست همدیگر را بگیریم؛
برای رفع خطرات عظیم داخلی و خارجی ، حول سیاست و شعار آزادی ، علیه سلطه استبدا حاکم ، دست همدیگر را بگیریم، همکاری کنیم . آزادی را بمیان شهروندان و میان مردم ببریم و به نیروی مادی بدل کنیم و جنبشی به وسعت و ژرفای ایران بسازیم.
بخودمان باور داشته باشیم ؛
آزادی را با توپ و تانک و بمب کشورهای بیگانه نمی توان بدست آورد.
آزادی ، آزادی دیگری ، آزادی برای دیگری بازهم آزادی هم استراتژی و هم تاکتیک آزادیخوان ایران، از امروز تا برقراری آزادی بوسعت ایران است .
ما ناگزیریم ، ما باید و ما می توانیم حول آزادی علیه استبداد همکاری کنیم .
آزادی دردستان متحد ایرانیان است .
زنده باد مردم ایران- زنده باد آزادی
—————
*متن سحنرانی مجید عبدالرحیم پور در مراسمی که سازمان فدائیان خلق ایران اکثریت ، در برلین در سال ۲۰۰۸ بمناسبت فاجعه ملی ( کشتار ۶۷) برگزارکرده بود.