انکار و گریز از زبان مادری همچون نشستن بر قایقی سرگردان در دریایی توفانی است که بی هیچ هدفی از ساحل فاصله می گیرد. آیا سرمنزل نهایی ایران در این دریای توفانی به کجا ختم خواهد شد؟
مادر عزیز است و زبان مادری پاره ای از بودن مادر است. یکی از متفکران غربی چه زیبا گفته است: « پشت کردن به زبان مادری کمتر از پشت کردن به مادر نیست ». زبان مادری همزاد بشر است. در این زبان زلالی صدای مادر، مهر مادری، آرزوها و رویاها، عشق ها و تلخ کامی های روزگار در هم گره خورده است.
زبان مادری یادگار لالایی و گهواره جنبانی و قصه گویی های بلند نیمه شب مادر است. یادآور کودکی، یادآور روزهای رفته، روزهای فراموش ناشدنی لبخند پر مهر مادر. غربت زبان مادری در ایران رنجی روح آزار است. زبان مادری بخشی از هویت ماست. انکار زبان مادری پنهان نمودن بخشی از هستی انسان است و این کتمان خویش و هویت خود باعث بروز نوعی بحران هویت، تضاد و تعارض درونی در وجود فرد و جامعه خواهد شد. انکار و گریز از زبان مادری همچون نشستن بر قایق سرگردان در دریایی توفانی است که بی هیچ هدفی از ساحل فاصله می گیرد. بنابر این سرمنزل نهایی ایران در این دریای توفانی به کجا ختم خواهد شد؟
زبان مادری یا زبان اول امروزه سخت مورد توجه قرار گرفته است. یونسکو روز دوم اسفند (٢١ فوریه) را روز جهانی زبان مادری نام گذاری کرده است. مدیرکل یونسکو در پیامی به مناسبت این روز پیشنهاد کرده، زبان های مادری باید از همان ابتدایی ترین سن در نظام های آموزشی مورد عنایت قرار گیرد.
کشور ایران که خاستگاه اقوام و فرهنگ های متعددی است از دیرباز خانه ای پرطراوت برای همه اقوام بوده است و در کشور ما زبان بیش از نیمی از مردم ایران زبانی غیر از فارسی است و این سبب انباشت مطالبات معقول قومیت ها گردیده است. قومیت های ایران سخت به دنبال تحقق اصل ١۵ قانون اساسی هستند و برآورده شدن این اصل زیربنای حفظ زبان مادری و در نهایت حفظ ایران است.
توجه نکردن به این اصل سبب بی اعتمادی مردم نوار مرزی که دارای تعلقات خاص زبانی، فرهنگی و نژادی در آن سوی مرزها هستند شده است و از طرفی سبب روی آوری به فرهنگ های دیگر و از خودگریزی می شود. باید بپذیریم که تنوع زبانی و فرهنگی در نهایت باروری و غنای فرهنگ ملی ماست چیزی که بیشتر کشورهای جهان آن را پذیرفته اند و آموزش به زبان مادری را در کنار زبان رسمی، تکیه گاهی برای عمق بخشیدن به آموخته های فراگیران می دانند.
در کشورهای اسکاندیناوی شهرداری ها باید کلاس های تدریس زبان مادری را علاوه بر دانش آموزان اهل کشورهای اتحادیه اروپا برای شاگردان اهل کشورهای دیگر نیز ترتیب دهند. تدریس زبان مادری برطبق یک برنامه آموزشی معین که از سوی اداره آموزش این کشورها تعیین شده، صورت می گیرد. در هندوستان حدود ٨٠ زبان در پایه های مختلف تحصیلی به کار می روند.
کشور چین یکی از موفق ترین کشورها در این زمینه است و سنگاپور نمونه موفق دیگری است که با داشتن ۴ زبان رسمی در میان گروه های فرهنگی، با هیچ مشکلی روبه رو نیست. بلژیک یک کشور ٣ زبانه است و سوئیس با ۴ زبان رسمی موفقیت های بیشتری داشته است. در اروپا فقط ایسلند و پرتغال کشورهای تک زبانه هستند.
روی آوری به حفظ و آموزش به زبان مادری نه تنها باعث حفظ هویت فرد می شود بلکه کودکان چند زبانه در مقایسه با همسالان خود از موقعیت علمی بهتری نیز برخوردار بوده اند. آزمایشی که چندی قبل در انگلستان برروی مغز افراد ٢ زبانه صورت گرفت نشان داد که افراد ٢ زبانه از قوای مغزی بیشتری نسبت به افراد تک زبانه برخوردارند. این مسئله به خصوص در افرادی که زبان دوم را در کودکی آموخته بودند چشمگیر بوده است.
از نظر روان شناسی آموزش به زبان مادری سبب درک بهتر مطلب می شود و پیشرفت شناختی دانش آموز را تحت تاثیر قرار می دهد. دانشمندان در پی مطالعات تازه نتیجه گیری کرده اند که آموختن سایر زبان ها در کنار زبان مادری ماده خاکستری مغز را که مسئول پردازش اطلاعات است تقویت می کند. درست همان گونه که ورزش عضلات را تقویت می کند. مطالعات انجام شده در مکزیک نشان می دهد که ٢زبانگی سبب افزایش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان می گردد. در این مطالعه ١٩۵٢ دانش آموز مکزیکی و ١١٣١ دانش آموز آسیایی پایه سوم راهنمایی مورد بررسی قرار گرفتند.
نتایج نشان داد که زبان محاوره ای خانواده بیشترین ارتباط را با عملکرد تحصیلی دانش آموزان مکزیکی داشت. امروزه بسیاری از والدین با وجود داشتن زبانی غیرفارسی در محیط خانواده، فرزندان را تک زبانه می آورند و توجیه شان تقویت زبان فارسی آن ها و باصطلاح پیشرفت تحصیلی فرزندان شان است در حالی که او را به درخت تک ریشه ای بدل کرده اند که با هر تندبادی بر بی هویتی خویش خواهد لرزید. سرمنزل نهایی ایران در این بی هویتی به کجا ختم خواهد شد؟
آموزش به زبان مادری نیز که تاکنون در آموزش و پرورش مورد غفلت مسئولان قرار گرفته است، ضرورتی غیرقابل انکار است که باید دولتمردان در چارچوب قانون اساسی حقوق قومیت ها را محترم بشمارند تا فرزندان آنان نیز ایران را خانه خود بدانند و با حفظ زبان مادری و آموزش به این زبان در کنار زبان رسمی، عشق و دلدادگی به مادر و عطوفت های شیرین او را هجی کنند و احساس بیگانگی میان فرزند و والدین کمتر شود که در این میان نهادهای فرهنگی خصوصا نشریات و صدا و سیما می توانند در حفظ و گسترش و تعمیق زبان مادری و ایجاد بستر مناسب برای آموزش به زبان مادری موثر باشند.