دولت روحانی در برابر آزمونی بزرگ!
لختی و بی عملی بهت آور دولت روحانی در برابر یورش به زندانیان سیاسی!
این بی عملی و سترونی چنان است که حتی صدای اعتراض حامیانی چون خاتمی، علی مطهری و فائزه رفسنجانی، مهدی خزعلی و… و خیل حامیان و رأی دهندگان به آن را هم درآورده است. البته دراین میان برخی از منتقدین بیش از آن که نگران نقض و تجاوز به حقوق شهروندان که سیاست همیشگی حکومت اسلامی بوده است باشند، نگران کلیدخوردن سناریوی جدید برای فلج کردن کامل دولت و ناامیدکردن مردم به مثابه سیاهی لشکر رأی دهنده و نهایتا رانده شدن از قدرت هستند.
در این میان واکنش دولت در برابر تهاجم به زندانیان سیاسی یک آزمون واقعی برای محک زدن به میزان حساسیت و اراده دولت تدبیر و امید نسبت به تضیع حقوق شهروندان و زندانیان سیاسی و میزان پای بندی اش به شعارها و ادعا و وعده هائی است که دردوره انتخاباتی مطرح ساخته بود.
عدم موضع گیری از سوی روحانی حتی به طور رقیق پس از گذشت ده روز از وقوع پنچ شنبه سیاه بشدت سوال برانگیز گشته و موجب گسترش موج سرخوردگی از دولت شده است و این درحالی است که زندانیان سیاسی و خانواده ها و شمار زیادی از فعالان اجتماعی و سیاسی و بخش وسیعی از افکارعمومی مصرا خواهان موضوع گیری دولت و ارائه گزارش بیطرفانه ای از آنچه که اتفاق افتاده است شده اند. اما تاکنون نه از وزارت اطلاعات که وعده انتشار گزارشی از ماوقع را داده بود خبری هست و نه از تشکیل و بررسی کمیسیون بررسی واقعه و هیچ اطلاع رسانی واقعی هم صورت نمی گیرد. بنظرمی رسد دولت روحانی تاکتیک گذشت زمان برای افتادن آب ها از آسیاب و گریز از موضع گیری به موقع و حساسیت برانگیز را دنبال می کند. او می داند که یک گزارش واقعی موجب برانگیختگی و خشم بیشتر جناح افراطی می شود که او خواهان آن نیست. از سوی دیگر گرهم گزارش نیم بند و غیرواقعی بدهد که نه سیخ بسوزد و نه کباب، موجب نارضایتی بیشتر حامیان و افکارعمومی خواهد شد. اخیرا مهدی خزعلی به همراه عده ای در دیدار با هاشمی رفسجانی از انفعال کنونی دولت در برابرتعرض افراطی ها زبان به شکوه و انتقاد گشود و نسبت به ناامیدی و سرخوردگی و ریزش وسیع در میان رأی دهندگان به روحانی، و گستاخ ترشدن نیروهای افراطی و تعرض آنها سخن به میان آورد. دیدارکنندگان حتی از انتقاد به دولت روحانی فراتر رفتند و شخص رفسنجانی را که از دیرباز مدعی پای بندی به سیاست اعتدال بوده است، به دلیل عملکرد ضعیف اش در مهار افراطیون و پروبال دادن به آنها در زمانی که نقش اساسی در اداره کشور داشته است مورد پرسش و انتقاد قرار دادند. آنها حتی از این هم فراتر رفته و با یادآوری به نقش اساسی و تعیین کننده وی در برکشیدن خامنه ای به عنوان ولی فقیه، بطورضمنی عملکرد او را به چالش کشیدند. پاسخ های رفسنجانی هم البته مطابق معمول جز توصیه به صبر و خویشتن داری و از کنار انتقادها گذشتن نبود.
اکنون سترونی دولت روحانی در دفاع از حقوق شهروندان و عجزوی در گشایش ولو اندک سیاسی در داخل چنان شدید است که هر روز که می گذرد موجب گستاخی و تعرض بیشتر جناح بازنده انتخابات و نهادهای وابسته به اصول گرایان افراطی و نزدیک به خامنه ای و سپاه می گردد. چنانکه در آخرین اقدام از این نوع تعرض ها، قوه قضائیه و شخص اژه ای با وجود رسوائی به بارآمده از بازتاب سنگین حمله ددمنشانه به زندانیان سیاسی و برملا شدن دروغ هایشان، با فرار به جلو و طلبکارانه دست پیش را گرفته و اعلام کرده که قوه قضائیه در حال تشکیل پرونده قضائی برای قائله زندان و به اتهام تخریب اموال زندان زندان و ایستادگی در برابر قانون است. باین ترتیب خطر انتساب اتهام ها و جرم های جدید بویژه برای آنهائی که زندانشان در شرف اتمام است جدی شده است. هم چنین حمله به روزنامه ها و توقیف روزنامه ابتکارکه به بهانه مضحک زدن تیتر برکناری رئیس زندان صورت گرفت بخوبی و دستور رئیس قوه قضائیه به قضات برای کنار گذشت تسامح و برخورد قاطع با تخطی کنندگان و اصحاب فتنه و… گوشه های دیگری از این سناریوهای برنامه ریزی شده پرده برداری می کند. ناگفته نماندکه رسانه های متعددی از جمله خبرگزاری فارس هم از لغت برکناری استفاده کرده بودند ولی چنانکه پیداست دیوار آنها بلندتراز آن است که قوه قضائیه جرئت دست درازی پیداکند.
البته همانطورکه مقامات این قوه به کرات اعلام کرده اند، آنها در برابرفشارهای خارج و داخل از اجرای احکام اسلام و دراصل حفظ و اشاعه فضای ارعاب و ترس درجامعه کوتاه نخواهند آمد و دشمنان نباید گمان برند که مذاکرات هسته ای و تحریم می تواند سبب گشایشی در اوضاع داخلی کشور شود. و همه اینها در راستای راهبرد خامنه ای مبنی برقبض و انسداد سیاسی داخلی به موازات چانه زنی با قدرت های بزرگ است.
در نتیجه این رویدادها، نگرانی ها نسبت به کلید خوردن سناریوی تازه ای از سوی باندهای جناح حاکم برای تضعیف و فلج کردن کامل دولت روحانی چندان هم بی پایه بنظرنمی رسد. انتشار مستند فیلم من روحانی هستم توسط مؤسساتی که تحت حمایت سپاه قرار دارند ( و برخی آن را با فیلم عاشورای زمان خاتمی مقایسه می کنند)، یکی از نشانه های این کلید خوردن است. مدتی قبل مصباح یزدی در یک حمله شدید و بی سابقه به دولت آن را دورغگو و اشاعه دهند سکولاریسم اعلام کرد. اخیرا اصول گرایان افراطی مجلس و وابسته به جبهه پایداری و از جمله حسینیان رسما اعلام کردند که دوره سکوت و مماشات ۷ ماهه آنها در برابر دولت به پایان رسیده است. تهدید به انشتار فیلم از بزرگداشت روز زن توسط همسر روحانی که آنها آن را با مراسم درباری مقایسه کرده اند، وجه دیگری از تشدید این مخاصمات است. ابعاد تهاجم افراط گرایان به روحانی چنان شدیداست که علی لاریجانی رئیس مجلس که یکی از اصول گرایان میانه رو بشمار می رود، در اقدامی به سابقه صراحتا به دفاع از روحانی و سیاست او برخاست و سازندگان فیلم من روحانی هستم را به دروغ و تحریف تاریخ متهم کرد.
تهاجم افراطی ها البته امرغیرقابل انتظاری نبوده است، آنچه که در این میان نگرانی عمده حامیان روحانی را تشکیل می دهد، بی عملی و سترونی کامل اوست که موجب تشویق و گستاخی بیشتر آنها در به عمل آوردن سناریوی های جدید است. صف ها و نارضایتی های مربوط به بسته های کمک مالی، شکست سنگین دولت درانصراف یارانه بیگران ( به طوری که تنها دونیم میلیون نفرانصراف دادند و۷۳ میلیون نفراسم نویسی کردند) که درحکم یک همه پرسی نسبت به سیاست های اقتصادی و شوک درمانی روحانی بشمار می رود و روزنامه جمهوری اسلامی آن را شکست دولت و مراجع و بازتاب دهنده احساس فقرعمومی و بی اعتمادی رسوخ کرده در متن جامعه عنوان کرده است، صف های طویل بنزین همه و همه نشان دهنده گسترش نارضایتی عمومی است.
آنچه که به جناح افراطی فضای مناسب برای تاخت و تاز در ابعادی جدید را می دهد، و عملکرد روحانی درحوزه های اقتصادی و سیاسی واجتماعی است که به سرعت موجب یأس و سرخوردگی هواداران و رأی دهندگان شده است به او گشته است. افزایش شتابان قیمت کالاهای اصلی، آزادسازی قمیت ها که دولت افزایش نرخ 75 درصد را رشدی با شیب ملایم ارزیابی می کند! و انفعال کامل او در برابر تعرض به حقوق شهروندان جملگی موجب گسترش ناامیدی و یأس حامیان و رأی دهندگان شده است. حالا آش چنان شورشده است که آدم محتاطی چون محمد خاتمی هم نگران شده و در سخنان خویش با اشاره به بی توجهی دولت به مطالبات اقتصادی و اجتماعی و حقوق مردم و اینکه تمرکز او صرفا متوجه مذاکرات هسته ای و اقتصاداست، از حالا نگران شکست خوردن او در دوره چهار ساله دوم ریاست جمهوری شده است. شکست تلاش های معطوف به انصراف از اسم نویسی یارانه ها که آن که روزنامه جمهوری اسلامی آن را بازتاب احساس فقر عمومی در جامعه و رسوخ بی اعتمادی به آینده دانسته است، تشکیل صف های طولانی برای دریافت مقدار اندکی آذوقه و بنزین و … بخوبی برشی از گسترش دامنه فقر و بی اعتمادی به سیاست های دولت را نشان می دهد. اسم نویسی حدود ۷۳ میلیون نفر را می توان رفراندومی در برابرسیاست های شوک تراپی نظام و دولت اسلامی به شمار آورد.
بی تردید تضعیف و سترونی دولت و کم رمق شدن امید و انتظار، خلائی را در سطح جامعه بوجود می آورد که پر کردن آن موضوع جدال های جدیدی می گردد. اگر این خلاء با حضور مستقیم و فعال شهروندان و تشکل ها و جنبش های اجتماعی پر نشود، بی تردید توسط جناح افراطی پر می شود. در گزینش روحانی قبلا درنوشته ای اشاره کرده بودم که خامنه ای در مواجهه با انباشت بحران مشروعیت و ناکامی ببارآمده در پی برگماری نظر کرده خوداحمدی نژاد به ریاست جمهوری و سیاست های بکارگرفته شده، توپ بحران را به زمین رفسنجانی و روحانی انداخت تا آنها جور او را کشیده و پاسخ گوی بحران همه جانبه ببار آورده توسط او و سایر باندهای اصول گرا باشند. نقش آنها چیزی جز سپر بلاشدن و یاری رساندن به حاکمیت برای باز تولید مجدد و عبور از گردنه بحران و البته قرار دادن خود در تیررس انتقادهای مستقیم نیست. اکنون هم آنها با اعمال سیاست قبض کامل در داخل کشورعملا رفته رفته دولت را به فلجی کامل رسانده و درحوزه های خارجی هم به موازات پیشروی در گشایش بحران و حل معضل تحریم ها نیاز به او را کمتر و کمتر احساس خواهند کرد.
دراین میان دست شستن از هر نوع دخیل بستن به قدرت و داشتن امید و انتظار واهی به آن، ضرورت پر کردن خلاء درحال افزایش توسط جنبش های اجتماعی و حضور مستقیم و مستقل جامعه مدنی و تشکل های مردمی از یکسو، و انتقاد به سترونی و سازش دولت روحانی با باندها و کانون اصلی قدرت به سیاست های ضدمردمی آن در حوزه های گوناگون، فشار روزافزون برای انجام وعده های انتخاباتی و تحمیل برخی مطالبات خود با اتکاء به فشار از بیرون، دو بازوی مکمل پیشروی را تشکیل می دهند.