یکشنبه ۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۲۳:۵۲

یکشنبه ۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۲۳:۵۲

بسته پيشنهادى راهبردى جبهه اصلاحات ايران به رئيس جمهور براى عبور از بحران
در روزها و ماه‌های آینده سه وضعیت محتمل در انتظار ایران است: ۱) شروع مجدد جنگ و تخریب زیر ساخت‌های حیاتی کشور، ۲) ادامه وضعیت نه جنگ و نه صلح...
۵ مرداد, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: جبهه اصلاحات ایران
نویسنده: جبهه اصلاحات ایران
نمایش در مونیخ؛ کدام مردم؟ کدام دموکراسی؟
چگونه کسانی که خود را مدافع این مردم می‌دانند، می‌توانند بر این خواست آشکار چشم ببندند؟ مگر نشنیده‌اند فریادهای پی‌درپی: «نه به جنگ»، «نه به سلطه‌ی بیگانه»، «نه به دخالت...
۵ مرداد, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: شهناز قراگزلو
نویسنده: شهناز قراگزلو
آواز تذرو
می‌گویند وقتی تواناییِ دیدن و روایت کردنِ رنج ازمیان برود؛ راه بر تکرارِ خشونت هموار می‌شود  واین پیش درآمدی‌ست برای ویرانی... این را او با همه‌ی وجودش حس و درک...
۵ مرداد, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: پهلوان
نویسنده: پهلوان
ناسیونالیسم دموکراتیک در برابر ناسیونالیسم اقتدارگرا
«ملی‌گرایی دموکراتیک» به گرایشی اشاره دارد که هم به هویت و انسجام ملی پایبند است و هم به حقّ برابرِ دیگر گروه‌ها و قوم‌ها در داخلِ کشور برای برخورداری از...
۵ مرداد, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: علی رضا بهتویی
نویسنده: علی رضا بهتویی
در حمایت از انتخابات آزاد و منصفانه و شفاف برای تشکیل مجلس موسسان
جبهه ملی ایران – اروپا و سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور در پرتو تحولات نگران‌کننده پس از جنگ ۱۲روزه و فضای امنیتی ناشی از آن و با...
۵ مرداد, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: جبهه‌ ملی ایران - اروپا، سازمان‌های جبهه‌ ملی ایران در خارج از کشور
نویسنده: جبهه‌ ملی ایران - اروپا، سازمان‌های جبهه‌ ملی ایران در خارج از کشور
صنعت کلاهبرداری آنلاین, مبتنی بر برده داری است 
مردم جنوب شرقی آسیا با وعده شغل خوب، در کارخانه‌های کلاهبرداری اسیر و مجبور به ارتکاب کلاهبر داری آنلاین می‌شوند. این یک صنعت بی‌رحمانه است که میلیاردها دلار درآمد ایجاد...
۵ مرداد, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
پیشرفت سرمایه داری بقای انسان را تهدید می کند
ساموئل فاربر در شماره فعلی مجله ژاکوبن استدلال می کند که شک و تردید نسبت به" پیشرفت", در متفکرانی مانند والتر بنجامین به بن بست ختم می شود. اما  میشائیل لووی...
۴ مرداد, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
نویسنده: برگردان: رضا کاويانی

اتخاذ سیاست بر پایه آرزوبررسی دو برخورد سیاسی به عواقب انتخابات

اگرچه مسئولیت مستقیم عواقب ناخواسته و ناشی از تقابل ناچاری مردم با سرکوب، جمهوری اسلامی است، اما دور زدن پتانسیل سیاسی در ایران که اکنون در مقابله با رهبری، شورای نگهبان و سایر ارگانهای غیردمکراتیک ایستاده اند و دادن نوید "انقلابی قریب الوقوع"، خلع سلاح جنبش واقعی و جوان کنونی و به قول شاملو "شلیک در گاودانی است".

کشور ما دو هفته پر تب وتاب را پشت سر گذاشت. دو هفته ای که بی شک مهر خود را بر تاریخ مدرن جامعه ما خواهد کوبید. در اینجا لازم نمی بینم که به سیر وقایع بعد از انتخابات بپردازم که در این رابطه بیشمار نوشته انتشار پیدا کرده است. آنچه مایلم به آن بپردازم نوع برخورد سیاسی دو گرایش به ظاهر متفاوت در خارج از قدرت حکومتی است:
یکی برخورد سیاسی گرایشاتی است که انتخابات را تحریم و آن را به دلیل نمایشی و غیردمکراتیک بودنش محکوم کرده و مردم را به دست شستن از شرکت در فعالیتهای سیاسی مرتبط با سیستم حاکم و قطع امید ازبازیگران این عرصه دعوت کردند. گرایشی که از راست و با تحلیل جمهوری اسلامی بعنوان غاصب میراث ۲۵۰۰ ساله و مانع پیشرفت در حال تحقق سالهای ۵۰ شمسی، به رویدادها می نگرد و اکنون می توان به جرات گفت که تنها جریانیست که ادعا می کند که انقلاب ۵۷ توطئه انگلیس و آمریکا بوده است برای جلوگیری از پیشرفت و عظمت ایران. این خواستگاه هیچ نوع مصالحه ای را شایسته نمی داند، امیدی در نظام ندیده و هرگونه دلبستگی به اصلاح طلبان را تا حد وطن فروشی و غیرایرانی بودن تنزل می دهد. بی علت نیست که شایعه غیرایرانی بودن عده ای از سرکوبگران به مذاق این دیدگاه بس خوش می آید، زیرا که دامن ایرانی از لکه ننگ سرکوب هموطن دور خواهد ماند. برای این گرایش اعتراضات مردمی “عاقل” شدن آنان در دوری از حکومتیان و حتی اصلاح طلبان است و نزدیکی به تحلیل آنها. اینان از این خیزش مردمی احساس شعف کرده و سعی در کشاندن آن به سوی رویاروئی با کل نظام دارند.
از سوئی دیگر گرایشی است که یا با سیاست تحریم هم سو بوده و یا سرکوب معترضین را همان گونه تحلیل میکند، اما خاستگاهی متفاوت دارد. این گرایش جمهوری اسلامی را به شکست کشاننده انقلاب بهمن می داند و با وجود تشخیص طیفهای مختلف در حاکمیت، نیروهای اصلاح طلب را فاقد قدرت لازم و پی گیری کافی در تغییر اوضاع کشور می داند. این دیدگاه نیز اعتراضات مردمی بعد از ۲۲ خرداد را آغاز پایان کل حاکمیت، بریده شدن وسیع مردم از سیستم و در برخی موارد نوید بخش انقلاب سریع الوقوع می بیند.
برای گرایش اول هر نوع جابجائی قدرت در سیستم سیاسی ایران می تواند مطلوب تر ازشرایط کنونی باشد، به شرط آن که “دمکراسی” رعایت شود و به آنها هم حق شرکت در حیات سیاسی داده شود. این گرایش سالهاست از عرصه حرکت موثر سیاسی در ایران بدور است و هر شانسی ولو در حد هزارم درصد را برای تاثیر گذاری بهتر از هیچ کنونی می بیند و بحق هم که چنین است. آنان چیزی ندارند که از دست دهند. تعجب آور نیست که این گرایش شعار اتحاد عمومی تقریبا با همه کس را میدهد و حاضر است با همه گروه های سیاسی، حتی دشمنان قسم خورده نظام پیشین بر سر یک میز و سفره بنشیند، زیرا هر اتفاقی در جهت دفع جمهوری اسلامی از هیچ کنونی بهتر است.
اما برای گرایش دوم تنها آن تغییر و انقلابی مقبول نظر است که سیستم سیاسی کشور را در جهت دمکراسی و ایده های برابری خواهانه پیش ببرد. آنان خواستهای مردمی را نه در جهت بازگشت بلکه در مسیر گسترش عدالت می دانند و معتقدند که تحقق خواستهای مردمی دوران بهمن در سد سیستم جمهوری اسلامی متوقف شده، و خیزش کنونی ادامه طبیعی، گرچه متفاوت و مدرن شده همان خواستهاست.
هر دوی این خاستگاه ها اکنون چشم به این خیزش عمومی مردمی دارند و امیدوارند که گسترش و تعمیق پیدا کرده، در تقابل با کل نظام و سیستم سیاسی و نظامی آن قرار بگیرد و در نهایت به بزیر کشیدن جمهوری اسلامی بیانجامد. برخی از این دوستان مشارکت بالای مردمی در انتخابات را دور میزنند، آن را مورد شک و شامل تقلب نمی بینند اما با تکرار “ما که از همان اول گفتیم!” تقلب و عدم تاثیر مشارکت را تائید کننده سیاست خود می دانند. این دوستان شرکت گسترده مردم را به عنوان عاملی حساس در مقاومت گسترده پس از ۲۲ خرداد نمی بینند. این دوستان تاثیر شعار “رای مرا پس بگیر!” را دست کم در ابتدای همگرائی مردم فراموش می کنند.
صرف نظر از اختلافها پیرامون وسعت، ساختار، جنس و خواستهای این خیزش مردمی، به جرات می توان گفت که توافقی بر سر “روشنفکری” بودن آن وجود دارد. شرکت کنندگان در این جنبش جوانان، روشنفکران (وکلا، نویسندگان، شاعران، هنرمندان و …)، قشر تحصیلکردۀ زنان شهری و سیاسیون خارج و حاشیه نظام سیاسی ایرانند. گرچه خواست این حرکت را نمی توان مطلقا به خواستهای سیاسی برای تغییر در سیستم اداره کشور محدود کرد، اما خواستهای صنفی و طبقاتی دست کم در شرایط فعلی جای کمی را اشغال می کنند. این خواستها به دلیل عدم تجربه کافی و نبود جامعه مدنی گسترده از پراکنده بودن و عدم سازماندهی خاصی رنج می برند. خالی بودن فضای ۳۰ ساله کشور از احزاب سیاسی اپوزیسیون و عدم تحمل هر گونه فعالیت مدنی متشکل از طرف حاکمان، جنبش را از تعمیق بازداشته است. تلاش هراسان تظاهرکنندگان برای نگاه داشتن موسوی در صحنه را می توان تلاشی برای پر کردن این جای خالی در مسیر جنبش دانست. این جنبش هنوز اندامی برای خود نساخته و از اتمیزه بودن و بخصوص از نداشتن “سر” در رنج است. در دنیای وارونه سیاست ایران این رهبران سیاسی نیستند که بدنبال هواداران سیاست خود می گردند، بلکه توده وسیعی است که بدنبال نمادیست که بتوانند خواستهای خود را درآن تجلی داده و حول محور آن سازمان یابد.
در این شرایط که گرد و غبار سرکوب و حوادث سریع این دو هفته هنوز کدرکننده دید بینندگان نگران این جنبش است، پیشگوئی در رابطه با آینده بس مشکل می نماید. بر این نکته باید اضافه کنم که هر نوع تحلیل ناشی از تعجیل، بیهوده، گمراه کننده و گاه خطرناک می شود. برای تائید لازم است اشاره شود که گر چه بیشتر مفسرین از اختلاف نظرها و اختلافات سیاسی درون جناحهای حکومت آگاه بودند، اما باید صادقانه اعتراف کرد که این گونه شقه شدن نظام سیاسی و عمق این اختلاف تا بدان حد که ولی فقیه را این گونه به مداخله و طرفداری بکشاند و همراهی گرایشهائی که تا دیروز رقیب هم شناخته می شدند، در کنار هم ، غیرمنتظره بود. نمایش ولی فقیه همه حیثیت سیاسی، نظامی، مذهبی و اجتماعی کل نظام را به بازی گذاشت و قماری شد که تنها یک بازنده داشت. آنچه این قمار را الزامی کرد پیامی بود که راس هرم قدرت به بدنه این ساختار داد: اگر شائبه ای در میان بسیجیان، پاسداران، نیروهای مسلح پراکنده و لباس شخصی و کارگزاران دورتر سیستم وجود دارد، که چه کسی در نظام خودی تر محسوب می شود، این شک باید برطرف شود. بدین گونه است که شمایل جمهوری اسلامی به لاغرترین شکل خود رسیده است. دیگر در میان قدرتمداران واقعی حکومت کسی برای اخراج نمانده است. شجاعت جنبش مردمی نیز آبروی نظام را به سخره گرفت و قرمزترین خطهای آن را شکست. هیچ کس نمی تواند این پیروزی را از مردم بگیرد و بی گمان این پیروزی در تجمع انرژی پتانسیل جنبش آتی تاثیرات بزرگی خواهد داشت.
آنچه در این میان تعجب و نگرانی من را برانگیخت برخورد دوستانی در میان گرایش گفته شدۀ دوم بود مبنی بر نوید “انقلابی” قریب الوقوع. اگر چه همان گونه که اشاره کردم پتانسیل حرکت در مسیرهای بیشماری در این جنبش وجود دارد و آینده آن بستگی مستقیم و غیرمستقیم به تصمیمات روزانه مداخله کنندگان و نوع واکنش حاکمیت دارد، اما درست همین امکان “انقلاب” نوید داده شده، باید نگرانی واقع بینانه سیاسیون متعهد را برانگیزد. تجربیات ما از انقلاب بهمن و مطالعات ما در زمینه جنبشهای اجتماعی به ما یاد داده است، که گر چه یک انقلاب صورت مشخصی ندارد و می تواند سریع، مسالمت آمیز، آرام و یا خونین و مسلحانه باشد، اما در ماهیت خود قدرت گرفتن آماده ترین گروه سیاسی پس از فروپاشی است و این گروه الزاما قدیمی ترین و متشکلترین و یا با برنامه ترین و دمکرات ترین نخواهد بود. این گروه سیاسیون هم الزاما بیشترین نیروی “توده مردم” را با خود ندارند و در بهترین حالت آماده ترین گروه الیته را برای بدست گرفتن قدرت سیاسی و جلب اعتماد سیستم نظامی و اداری در اختیار دارند. نبود سابقه دمکراسی و تجربه کار دمکراتیک وهمچنین عدم رشد سازمانهای مدنی در ایران پیروزی و تثبیت چنین “انقلابی” را محتمل می کند. این مسیری از پیش تعیین شده در “جبر تاریخ” نیست. این امکان و گاهی خطری است که می تواند جنبش مردمی را نیز تهدید کند.
برای من همان گونه که پیشتر اشاره کردم قابل فهم است که پیروان گرایش اول از این نوع پیش بینیهای “شجاعانه” استقبال کنند، اما آیا پیروان گرایش دوم استطاعت و امکان این چنین سرمایه گذاری پر هزینه و خطری را دارند؟ آیا آنان آمادگی این را دارند که در میدان رقابت قدرتگیری با رقبائی هماوردی کنند که گاهی از امکانات گسترده اما نه الزاما مشروعی برخوردارند؟ آیا این دوستان به این فکر کرده اند که در پاشیده شدن شیرازه سیستم اداره کشور، آنهم بعد از رژیمی ایدئولوژیک که تار و پود زندگی مردم را با خواستهای خود در هم تنیده، چگونه توده مردم انقلاب کرده را حول محور خواستهای خود گرد خواهد آورد؟
این سوالات نه مخالفت با عملی کردن پیشزمینه هائی است که پیروزی نیروهای ترقیخواه، عدالت جو و دمکرات را متحقق می کند، بلکه به زیر سوال بردن وجود واقعی این امکانات است. می توان هم خواهان تغییر هر چه سریعتر این حکومت حتی به شکل انقلابی آن بود، اما اطمینان نسبی به تحقق خواستهای دمکراتیک و عدالت خواهانه و “بهتر” شدن شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور را یک پیش شرط اساسی دانست. برای ایجاد این پیش شرط، اقدامی به گستردگی کل جامعه و ایجاد وسیعترین جنبش و سازمانهای مدنی الزامی می نماید. این توصیه به بی عملی سیاسی نیست. اگرچه مسئولیت مستقیم عواقب ناخواسته و ناشی از تقابل ناچاری مردم با سرکوب، جمهوری اسلامی است، اما دور زدن پتانسیل سیاسی در ایران که اکنون در مقابله با رهبری، شورای نگهبان و سایر ارگانهای غیردمکراتیک ایستاده اند و دادن نوید “انقلابی قریب الوقوع”، خلع سلاح جنبش واقعی و جوان کنونی و به قول شاملو “شلیک در گاودانی است”.

بخش : سياست
تاریخ انتشار : ۶ تیر, ۱۳۸۸ ۹:۵۳ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

میرحسین موسوی و تحول‌طلبی در راه تأمین حق حاکمیت مردم!

در طول حیات جمهوری اسلامی، بارها شاهد بوده‌ایم که هر وقت جامعه به صحنه آمده است، توانسته تغییراتی را به حکومت تحمیل کند اما پایداری این تغییرات منوط به تداوم حضور مردم در صحنه بوده است. هم‌اینک نیز با توجه به روبه‌رو شدن کشور با یک تجاوز نظامی می‌توان انتظار فراروییدن تغییرات مشابهی را داشت. در چنین شرایطی رهبرانی نظیر آقای موسوی که مورد اعتماد و وثوق ملی باشند، می‌توانند در پایداری خواست‌های مردمی نقشی حیاتی بازی کنند.

ادامه »

اسراییل در پی تحقق رؤیای خونین «تغییر چهرۀ خاورمیانه»!

دست‌کم دو دهه است که تغییر جغرافیای سیاسی منطقۀ ما بخشی از اهداف امریکا و اسراییل‌اند . نتانیاهو بارها بی‌پرده و باافتخار از هدف‌اش برای «تغییر چهرۀ خاورمیانه» سخن گفته است. در اولین دیدارش با دونالد ترامپ در آغاز دور دوم ریاست جمهوری نیز مدعی شد که اسراییل و امریکا به طور مشترک در حال مبارزه با دشمنان مشترک و «تغییر چهرۀ خاورمیانه»‌اند.

مطالعه »

نمایش در مونیخ؛ کدام مردم؟ کدام دموکراسی؟

چگونه کسانی که خود را مدافع این مردم می‌دانند، می‌توانند بر این خواست آشکار چشم ببندند؟ مگر نشنیده‌اند فریادهای پی‌درپی: «نه به جنگ»، «نه به سلطه‌ی بیگانه»، «نه به دخالت خارجی» و «آری به حاکمیت ملی» را؟ این صدای نسلی است که دیگر فریب نمی‌خورد و کوتاه نمی‌آید؛ نسلی که می‌خواهد خود، سرنوشت خویش را بنویسد.

مطالعه »

طلوع یک ستاره: صعود تاریخی فوتبال زنان ایران به جام ملت‌های آسیا

این موفقیت، تنها یک افتخار ورزشی نیست، بلکه تجلی امید، اراده و مقاومت زن ایرانی در برابر محدودیت‌ها و نابرابری‌هاست. افتخاری که پیام روشنی به مردم ایران دارد: دختران این سرزمین، حتی در سخت‌ترین شرایط نیز می‌درخشند و جهانیان را به تحسین وامی‌دارند.

مطالعه »
بیانیه ها

میرحسین موسوی و تحول‌طلبی در راه تأمین حق حاکمیت مردم!

در طول حیات جمهوری اسلامی، بارها شاهد بوده‌ایم که هر وقت جامعه به صحنه آمده است، توانسته تغییراتی را به حکومت تحمیل کند اما پایداری این تغییرات منوط به تداوم حضور مردم در صحنه بوده است. هم‌اینک نیز با توجه به روبه‌رو شدن کشور با یک تجاوز نظامی می‌توان انتظار فراروییدن تغییرات مشابهی را داشت. در چنین شرایطی رهبرانی نظیر آقای موسوی که مورد اعتماد و وثوق ملی باشند، می‌توانند در پایداری خواست‌های مردمی نقشی حیاتی بازی کنند.

مطالعه »
پيام ها

بازگشت به مردم، دست پر نظام در مذاکرات

مردم صاحبان اصلی این سرزمین‌اند و باید فرصت تعیین سرنوشت ونحوهٔ ادارهٔ کشورخود را داشته باشند.

آن‌چه در لحظهٔ کنونی در بین خواسته‌های مردم برای حفظ تمامیت ارضی ودفاع از کشور در برابر متجاوزان اولویت دارد، توقف سرکوب و بگیروببندها، آزادی زندانیان سیاسی وعقیدتی و محصوران در بند خانگی است، که می‌توانند با ایجاد اتحاد و همبستگی مردم در مقابل دشمنان خارجی به حل بحران‌های داخلی نیز، یاری رسانند.

مطالعه »
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

بسته پیشنهادى راهبردى جبهه اصلاحات ایران به رئیس جمهور براى عبور از بحران

نمایش در مونیخ؛ کدام مردم؟ کدام دموکراسی؟

آواز تذرو

ناسیونالیسم دموکراتیک در برابر ناسیونالیسم اقتدارگرا

در حمایت از انتخابات آزاد و منصفانه و شفاف برای تشکیل مجلس موسسان

صنعت کلاهبرداری آنلاین, مبتنی بر برده داری است