رویدادهائی در صحنه سیاسی منطقه خاورمیانه و جهان در رابطه با ایران در جریان اند که می توانند نشان دهنده احتمال دو روند اساسی در رابطه با کشور و نوع تصمیم گیریهای سیاسی در آن باشند: از یک طرف ما شاهد آن هستیم که کشورهای غربی در پی نزدیک شدن اتمام وقت جمهوری اسلامی در پاسخ به این کشورها و اعلام آمادگی برای همکاری، چنان که در اخبار آمده بود، قرار است روز جمعه یازده دسامبر سران بیست و هفت کشور عضو اتحادیه اروپا، پیش نویس قطعنامه ای را قرار به رأی بگذارند که بر اساس آن اتحادیه اروپا پشتیبانی خود را از هر گونه اقدام احتمالی شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه جمهوری اسلامی ایران اعلام بدارد. این کار در ادامه خود البته به معنای احتمال تحریم بیشتر ایران در آینده خواهد بود. با احتمال این کار واضح است که ایران در شرایط به مراتب دشوارتری قرار خواهد گرفت. اما از طرف دیگر ما شاهد آن هستیم که در افغانستان وضعیت نیروهای ائتلاف بسیار بدتر شده است. فاکتهای متفاوتی علت وجودی این مسئله را اثبات می کنند. از جمله ژنرال پترائوس، فرمانده قرارگاه مرکزی ارتش آمریکا در خاورمیانه و آسیای میانه، در سخنانی یاس آلود می گوید که موفقیت سیاست افزایش حضور نظامی آمریکا در افغانستان به زمان نیاز دارد و از موفقیت اجرای این سیاست در عراق بیشتر وقت خواهد برد. وی گفت که شرایط در افغانستان ابتدا وخیم تر می شود و سپس رو به بهبود خواهد گذاشت! در همان حال باب اینزورت، وزیر دفاع بریتانیا که در کابل بسر می برد، جنگ افغانستان را یک جنگ دشوار توصیف کرد و گفت که این جنگ در کوتاه مدت پایان نخواهد یافت.
پس از یک طرف ما احتمالا شاهد تشدید برخوردها با ایران و در همان حال شاهد بدتر شدن وضعیت نیروهای ائتلاف در افغانستان خواهیم بود.
اما این که کدام یک از این مسائل می تواند بیشتر در تعیین سیاست جمهوری اسلامی تاثیرگذار باشد، می تواند جای بحث باشد. در این رابطه می توان گفت که اگرچه تشدید تحریمها می تواند تاثیر منفی بر ایران بگذارد، اما در همان حال به علت تشدید وخامت اوضاع در افغانستان و دشواری بیشتر نیروهای ائتلاف و بویژه آمریکائیها در آنجا احتمال توان حمله به ایران بسیار کمتر می شود، و این درست همان چیزی است که جمهوری اسلامی روی آن سرمایه گذاری اساسی را خواهد کرد. زیرا علاوه بر این که ادامه این وضعیت دشوار آمریکائیها در افغانستان امنیت جمهوری اسلامی را بیشتر تضمین می کند، در همان حال اهمیت وجودی جمهوری اسلامی به عنوان یک فاکتور اساسی در حل بحران این کشور خودبخود بیشتر برجسته می شود.
بنابراین احتمال قویتر آن است که جمهوری اسلامی با توجه به شرایط دشوار آمریکا در منطقه و ادامه بحران مزمن اقتصادی، که به شیوهای اتوماتیکی جبهه مقابل را در وضعیت نابسامانی قرار داده است، به انتخاب راه تقابل ضمنی در قضیه اتمی خود کماکان تا دورنمای نه آنچنان دوری ادامه دهد.