در این جهان هستی، مرگهای غریب کم اتفاق نمیافتد، اما جان باختن استاد حمید فرجاد هنرمند نام آشنای ایرانی، کارگردان سینما، بازیگر و طراح صاحبسبک در شهر مراکش از اتفاقات نادریست که نمونهی آن را شاید به راحتی نتوان یافت.
حمید فرجاد ۸۲ سال پیش در خانوادهای روشنفکر، بزرگ و صاحب فرهنگ و هنر در تهران به دنیا آمد. در اوج جوانی جهت تحصیل در رشته های هنر راهی ایتالیا و سپس بلژیک و نیویورک شد تا بر اندوختههای هنری خود بیافزاید. او که از یاران نزدیک و هنرمندان نامدار و شناختهشدهای چون بهمن محصص، آربی آوانسیان، آشور بانیپال بابلا، فرخ غفاری، بیژن صفاری، عباس کیارستمی و … بود، قویترین پیامهای انسانی را برای ما گذاشت و رفت، بهگونهای که امروز دلیل بودن ما برای دفاع از ارزشهای بسیار انسانی است.
فرجاد نزدیک به ۴۰ سال پیش به کشور مغرب رفت و دیگر همانجا ماند. مردی که گم شدهی سال های دور خود را در این سرزمین گرم پیدا کرد و جان پر تجربهی خود را با فرهنگ مردمان با عاطفهی این کشور گره زد. در همان ایام آشناییاش با نورالدین امیر، هنرمند برجستهی مراکشی که امروز از طراحان و استایلیستهای صاحبنام جهان است، رنگ و شکل تازهای به روند فعالیتهای هنری خود بخشید.
حمید فرجاد در کنار فعالیت و ساخت فیلم، همزمان استاد و مدرس مدرسهی سینمای شهر مراکش بود. گرچه نگاهی جهانی به هنر سینما داشت، اما آرشیو نسبتاً کاملی از فیلمهای سینمای مولف ایران یادگار او در این مدرسهی مهم سینمایی آفریقا است. او جوانان مراکشی بسیاری را وارد عرصهی هنرهای گوناگون کرد و هم چون پدری مهربان، بدون چشمداشت به مسائل مالی، فرزندان هنرمند بسیاری را به جامعه تحویل داد. با شور و اشتیاق و دقت وصفناپذیری آثار بیبدیل یار و همراه عزیزش نورالدین امیر را پیگیری و در شهرهای مختلف جهان به نمایش گذاشت. سالها با شیرین نشاط در پرورژههای مختلف سینمایی همکاری و فعالیت داشت. حضور پررنگ و بازی درخشان او در فیلم «میموساس» ساختهی «اولویه لاکس»، کارگردان نامدار فرانسوی در جشنوارهی جهانی فیلم کن فرانسه در سال ۲۰۱۶ بار دیگر نام حمید فرجاد، هنرمند فرهیخته را در رسانههای مطرح اروپا و مغرب بر سر زبان ها آورد.
آخرین ساخته بلند سینمایی درخشان او با نام «آقا» داستان پر فراز و نشیب و زندگی غریب اوست که اخیراً مراحل پایانی فیلم به اتمام رسیده بود. به همین منظور نمایش خانگی را در محل سکونتش در شهر مراکش برنامهریزی می کند تا تعدادی از دوستان صاحب نظر فرانسوی و مراکشی فیلم را به تماشا بنشینند. در صحنهی پایانی فیلم که آقای حمید فرجاد خود نقش اصلی آن را بازی می کند، در جای خوابش میمیرد. با پایان یافتن فیلم دوستان صاحبنظر فیلم را ستایش میکنند. اندکی بعد حمید اعلام میکند قفسهی سینه او درد میکند. از یار و عزیز همیشگیاش، نورالدین امیر میخواهد او را تا تخت خوابش همراهی کند. در کمال ناباوری دست نورالدین را میبوسد و جان میبازد تا آنچه در فیلم «آقا» تصویر شده است را به واقعیت تبدیل کند.
استاد فرجاد اعتقاد داشت هنر و فرهنگ کمک میکند تا زندگی انسانها تحملپذیر بشود و با همین باور علیرغم دوری پنجاهساله از ایران، خود را همخون همهی دودمان و خاندان انسانی میدانست. از ناخوشی همهی مردمان دنیا رنج میبرد. اما به دلیل فهیم بودنش راه شاد شدن را نیز بلد بود. او موسیقی را بخشی از عرفان انسان میدانست و شنیدنش را عبور از درد و رنج …
با ارزشهای فروریختهی انسانی در جنگوستیز بود. بر همین باور اصطلاح قلابی جهان سوم را دلیل کمارزش نشان دادن و تحقیر کردن بخشی از مردم این جهان میدانست. انسانی به دور از شیفتگی به وهم و خیال که از سطحینگری کاملاً به دور بود. از وجدانش پیروی میکرد. حرفش را میسنجید و وجههی درستش را پیدا میکرد و آموخت تا هرگز امید را رها نکنیم. حجم زیادی از احساسات و دردهایش را در صورتش عریان میکرد. حمید هرگز آرزوی شکستن کسی را نداشت و بخشش را به رنج و عذاب ترجیح میداد.
همانطور که او دلیل بودنش را عزیزانش میدانست، ما هم امروز با چشمانی اشکبار، او را دلیل بودن خود میدانیم. آری حمید آتش به سینه، ما را تنها گذاشت و از جهان رفت.
امان، امان، امان از جدایی
ببار ای باران، ببار ای باران، ای امید جان بیداران
عباس بختیاری – مراکش – دوشنبه، ۲۱ ژوئیه ۲۰۲۵
2 Comments
یادشان و نامشان گرامی باد و سپاس از سوگنامه پر از حس و گرم نگاشته شده عباس بختیاری در کار . باشد که با این نگاشته و یادواره بتوانیم نام این هنرمند توانا اما گمنام میهنمانرا در مخیله مردم بویژه نثل جوان و پرشور کشورمان در سراسر جهان زنده نگاه داریم. باشد که سایه سنگین کوچ ناچارانه، نور این ستاره های پنهان در سایه تاریک فراموشی را در آسمان هنر میهنمان دوباره روشن نماید.
با سپاس از شما عباس بختیاری روزنامه کار.
یادشان و نامشان گرامی باد و سپاس از سوگنامه پر از حس و گرم نگاشته شده عباس بختیاری در کار . باشد که با این نگاشته و یادواره بتوانیم نام این هنرمند توانا اما گمنام میهنمانرا در مخیله مردم بویژه نثل جوان و پرشور کشورمان در سراسر جهان زنده نگاه داریم. باشد که از زیر سایه سنگین کوچ ناچارانه، نور این ستاره های پنهان در سایه تاریک فراموشی را در آسمان هنر میهنمان دوباره روشن نماییم.
با سپاس از عباس بختیاری و روزنامه کار