بیش از شش دهه تجاور اسراییلی ها با پشتوانه امپریالیستی بر فلسطین می گذرد و به همان میزان مبارزه علیه اشغالگری و تجاوز از سوی مردم فلسطین گاه باحمایت دولت هایی که به هر روی و با هر انگیزه ای خاری در چشم متجاوز بوده اند،جریان دارد. این مبارزه در عین حال همراه با حمایت های بیدریغ مردمانی از هر رنگ و نژاد و مذهب و آیینی که تجاوز را بر نمی تابند، ادامه یافته است. برخی دولت های حامی مردم فلسطین پس از بی رنگ شدن انگیزه و مقصودشان پشت به این مردم تحت ستم کرده و ماجرای اشغال سرزمین های بیدفاع فلسطین را با انواع سیاست ها و ترفند های دیپلماتیک نادیده گرفته اند. باتغییر بلوک بندیها در عرصه سیاست جهانی نیروهایی از گردونه حمایت از فلسطین خارج شده اند و بسته به صورت بندی های تازه، دیگر دولت ها یی طلایه دار این حمایت گردیده اند .ولی باز هم تجاوز ادامه دارد! در خود فلسطین هم نیرو هایی تحت تاثیر این تغییرات ازسر زبان ها افتاده اند و نیروهای جدیدی در صف مبارزه بااسراییل و تجاوزگری قدعلم کرده اند و بسته با میزان رادیکالیسمی که از خود بروز داده اند در میان مردم رنجدیده فلسطین اقبالی یافته اند و با توجه به نوع ومیزان حمایت هاو انگیزه حامیان جدید؛ شعار ها و تاکتیکهای مقابله با متجاوز را به تغییر داده اند. ولی باز هم تجاوز ادامه دارد! درسرزمین های فلسطینی هم گروه های مختلف برای تامین هژمونی خود بر رهبری مبارزات مردم، گاه در کنار هم و گاه روبروی هم قرار گرفته اند و صف بندی هارا بسته به اقتدار و پیشینه و توانایی های که داشته اند و یا کسب کرده اند به سیاست های دشمن شادکن آلوده اند و هر یک داعیه دار درستی خود و افشاگر نادرستی دیگری گردیده اند. ولی باز هم تجاوز ادامه دارد! برسر میز مذاکرات روز ها و ماه ها و سال ها با متجاوز و دولت هایی که مدعی میانجی گری بوده اند، نشسته و برخاسته اند و پروتکل هایی را به امضا رسانده اند و اما بازهم تجاوز ادامه دارد. قطعنامه های بسیاری ازسوی نهادهای مرجع بین المللی پیشنهاد شده است که مواردی از آنها به وسیله دولت های امپریالیستی حامی تجاوز و دارنده حق وتو، رد شده است و مواردی هم به تصویب رسیده است ولی باز هم تجاوز ادامه دارد .
درعین حال هرگاه حمایت ها به سود مردم و علیه تجاوزگری از یکدستی و هماهنگی نسبی وگرما و انرژی بیشتری برخوردار بوده است، این پتانسل هم در مردم فلسطین ایجاد شده تا در امتداد مبارزات خود خودیاری و همبستگی بیشتری را چاشنی مبارزه علیه اشغالگری کنند.
در ایران پس از فروریجتن رژیم سلطنتی به عنوان حامی بی چون وچرای اسراییل حمایت مردمی از فلسطین شکل تازهای به خود گرفت و عمدتا از سوی دولت برآمده از انقلاب سازمان داده شد و در عین حال همه احزاب و سازمان ها و گروه هایی که در عرصه سیاسی پس از انقلاب حاضر بودند سوای آن که چه مواضعی در مقابل دولت های بعد از انقلاب داشته و دارند از مردم رنجدیده فلسطین حمایت کرده اند . متاسفانه با ادامه روند ضد دموکراتیک از سوی دولتهای پس از انقلاب در ایجاد مرز بندیهای خودی و غیر خودی این حمایت ها نیز بیشتر رنگ دولتی گرفته و تابعی از سیاست های کلان دولت هایی شد که قایل به ترویج نوع ویژه ای از حمایت گری بوده و هستند. کافی است به «روز قدس» که بزرگترین نماد حمایت سیاسی در ایران از مردم ستمدیده فلسطین است بنگریم ؛ همواره این روز برخوردار از شعارهایی بوده است که نوع خاصی ازحمایت را بازتاب داده و شعار احزاب و گروه ها و شخصیت های سیاسی دگر اندیش در این نمایش، محلی از اعراب نداشته است؛ تاسف بار تر اینکه به دنبال محدودیت ها و سرکوب غیر خودی ها و با خارج شدن احزاب و سازمان ها و نهادهای سیاسی مستقل از دولت از عرصه سیاسی ایران آن بخش از حمایتگری ناشی از فعالیت این احزاب و سازمان هاو…. از مردم فلسطین دریغ شد و گویا باید این حمایت ها نیز زیر زمینی شده و به طریقی مقتضی بیان شود!
اعلامیه «به کشتار مردم فلسطین پایان دهید » ازجمله موضع گیری هایی است که به نحوی مقتضی از سوی صادر کنندگان آن منتشر گردید. نحوه صدور و محتوی اعلامیه بیانگر شرایطی است که بخش قابل توجهی از مردم ایران به آن دچارند. و در عین حال نشانگر این واقعیت است که صادر کنندگان آن با دلی ریش از ظلم وستمی که از سوی اسراییل بر زنان مردان و کودکان غزه روا شده است، دست به نگارش آن زده اند و متاسفانه به جهت بزرگی این ستم بر بخشی از مردم فلسطین تحلیل نابجا و خطایی هم در متن اعلامیه آمده است. رویه انتشار این دست از موضع گیری ها نیز موجب گردیده است تا این خطا پس از انتشار دیده شود برخی از صاحبان امضا نسبت به خطای موجود در آن اعتراض کنند که البته این حق مسلم همه کسانی است که نسبت به محتوی این اعلامیه انتقاد دارند و درست ترین راه هم همان است که نسبت به آمدن نام خود در زیر این اعلامیه واکنش نشان دهند و با در نظر داشت اینکه: « این رویه معلول چه عللی است» از شیوه صدور آن و همچنین از خطای سیاسی در نگارش آن تبری جویند.
اما این اعتراض به حق متاسفانه آنچنان روندی را پی میگیرد که نتیجه احتمالی آن می تواند چنین باشد:
« نخود نخود هرکه رود خانه خود» . و این نتیجه احتمالی مادام که اصل موضوع یعنی اینکه« این رویه معلول چه عللی است» ؛ نادیده گرفته شود، به معنای پذیرش شرایط موجود واستحقاق این شرایط برای خود است.
چرا گروه های مختلف مردمی در ایران نمی توانند آنگونه که خود مایلند و درست می دانند نسبت به تجاوز و ستمی که برفلسطینیان میرود، ابراز رای و عقیده کنند و چرا مردم نباید این اختیار را داشته باشند و این امکان را پیدا کنند تا در فضایی فارغ از هرگونه محدودیت با رعایت هنجار های قانونی به سود ستمدیدگان در هرجای دنیا به بیان نظرات خود بپردازند
تجاوز به مانند سیلی است که خانه مردم فلسطین را ویران کرده و می کند . آوار خانه های غزه با شلیک گلوله توپ ها و اژدر افکن های زمینی و هوایی اسراییلی – امریکایی همچون آوار ناشی از زلزله ایست که هر آن جان مردم غزه و رفح و جای جای فلسطین را می ستاند . با این تفاوت که سیل و زلزله حوادث پیش بینی نشده و از بلایای طبیعی اند و جنگ نابرابر و تجاوزگرانه علیه فلسطین امری برخاسته وخواسته اسراییل با حمایت امریکا و سایر متحدانش است . این حق طبیعی مردم هرجای دیگر دنیاست که فارغ از اینکه چه کسانی بر آنان حکومت می کنند به حمایت از مظلوم آن گونه که می توانند برخیزند.
فراموش نکنیم که اسراییل متجاوز است و عمر تجاوزش به فلسطین بیش از عمر متوسط انسان در جهان کنونی است نسل هایی از انسان ها این تجاوز را دیده و شینده و با مردم فلسطین همدردی کرده اند به رغم همه سیاست بازی حامیان دروغین مردم فلسطین هنوز بیشترین مردم دنیا بر این عقیده استوارند که اسراییل متجاوز است و دیگر هیچ!