یکشنبه ۸ تیر ۱۴۰۴ - ۰۲:۱۰

یکشنبه ۸ تیر ۱۴۰۴ - ۰۲:۱۰

ما خواستار آزادی بی‌قید و شرط زندانیان سیاسی و مدنی در ایران هستیم!
به باور ما جان زندانیان سیاسی در ایران بیش از هر زمان دیگری در معرض تهدید قرار گرفته است. در حالی که خطر نفوذ و عملیات اطلاعاتی دشمنان خارجی، از...
۸ تیر, ۱۴۰۴
نویسنده: هیئت سیاسی- اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: هیئت سیاسی- اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
بیانیه حزب دمکراتیک مردم ایران: برای صلحی پایدار
امروز کشور بیش از هر زمانی به اصلاحات ساختاری در نظام حکمرانی، گشودگی بیشتر در عرصه‌های سیاسی و فرهنگی، تجدید رابطه با مردم بر اساس احترام به خواست و اراده...
۶ تیر, ۱۴۰۴
نویسنده: حزب دمکراتیک مردم ایران
نویسنده: حزب دمکراتیک مردم ایران
مویه کن مام وطنم
سخت و سخت تر شدن تامین معاش و زایل شدن جایگاه و منزلت انسانی و بهم خوردن تعامل مهرورزانه اعضا خانواده باهم و خانواده ها و مردم با یکدیگر ،...
۶ تیر, ۱۴۰۴
نویسنده: برديا سياوش
نویسنده: برديا سياوش
شب تاریک وبیم موج وگردابی چنین هائل - کجا دانند حال ما سبک باران ساحل ها؟
در هر گوشه‌ای از کشور، بذر نهادهای مدنی، چه رسمی و چه غیررسمی، کاشته و آماده شده و در پی طرح مطالبات و خواسته‌های خود هستند. زمینه ابراز نارضایتی از...
۶ تیر, ۱۴۰۴
نویسنده: برديا سياوش
نویسنده: برديا سياوش
Grußwort zum 26. Parteitag der Deutschen Kommunistischen Partei
Wir sind überzeugt: Wenn sie nicht in der Lage ist, der kapitalistischen Kriegsmaschinerie die Stirn zu bieten, wenn sie nicht die Stimme des Leidens der Wehrlosen ist, wenn sie nicht...
۶ تیر, ۱۴۰۴
نویسنده: International Departmen
نویسنده: International Departmen
پیام به کنگرهٔ بیست‌وششم حزب کمونیست آلمان
ما بر این باوریم که چپ اگر نتواند در برابر ماشین جنگی سرمایه‌داری بایستد، اگر چپ صدای رنج مردمان بی‌پناه نباشد، اگر چپ در خیابان‌ها، کارخانه‌ها، اردوگاه‌ها و مناطق جنگ‌زده...
۶ تیر, ۱۴۰۴
نویسنده: گروه کار امور بین‌الملل سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: گروه کار امور بین‌الملل سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
فیروزه بنی‌صدر: جنگ اسرائیل و ایران - شما نمی‌توانید دموکراسی را بر روی ویرانه‌ها و مردگان بسازید!
صدام حسین مدام شهرهای ایران را بمباران می‌کرد. کشور ما بسیار ضعیف شده بود. تنها بخشی از نیروی هوایی باقی مانده بود که تنها ۱۵٪ یا ۲۰٪ از ظرفیت آن...
۶ تیر, ۱۴۰۴
نویسنده: نیکول فاشت
نویسنده: نیکول فاشت

اشتباە شیرین

من هنوز هر روز با همان قطار ماندە در آن اتفاق نادر بە سر کارم می روم و برمی گردم. در میان همان سایەها کە کماکان گفتگوئی بی پایان در مورد من و سرنوشت من دارند با دخترکی در میانشان کە نصفشان معتقدند سالهای بسیار پیش مردە است و نصف دیگر بر این باور کە او حالا پیرزنی بیش نیست. اگرچە من دوست دارم بە خاطر ادامە اشتباە شیرینم، او را باز همان دخترک معصوم سالهای بسیار پیش در میان سایەها ببینم.

از ایستگاە مرکزی شهر کوچک ما تا محل کارم بیست کیلومتر راهە. اگر این فاصلە را با قطار محلی طی کنم باید حدود نیم ساعت روی صندلیهای مردمان بسیاردیدە رنگ و رو رفتەاش بنشینم، و اگر با قطار منطقەای، حدود دە دقیقە. راە چنان تعبیە شدەاست کە هنگام گذار، هیچ کدام از این قطارها همدیگر را نمی بینند و کاملا بدور از چشم همدیگر بە همان مقصد مشترک راهی می شوند. پس چنان کە می بینید قطار دومی سریعتر از قطار اولی است، با فاصلە زمانی حدود بیست دقیقە.

خوبی قطار منطقەای در مقایسە با قطار محلی اینە کە خیلی سریع بە محل کارم می رسم، اما بدیش اینە کە تمام مدت راە از یک تونل نسبتا تاریک می گذرد کە اگرچە مدرن است و با استانداردهای روز می خواند، ولی با دیوارهای نزدیک بە پنجرە قطار و سرعت زیاد گذرش، حال آدم را بشدت دگرگون می کند. من کە جزو آن آدمهائی نیستم کە با موبیل، آیپاد یا کامپیوترم ور بروم و دوست دارم در اثنای گذر قطار بە بیرون نگاە کنم و در فکر و اندیشە فرو بروم، سرم بشدت شروع بە گیج رفتن می کند و چشمهایم بە رنج دشوار درد کشیدن. اما من ول کن نیستم، من خیرەسر همچنان از پنجرە بە بیرون خیرە می شوم، و همزمان برای احتراز از سرگیجە و چشم درد، سعی می کنم چنان در خیال و اندیشە فرو بروم کە گذر سریع دیوار را فراموش کنم. تلاشی در واقع بیهودە. زیرا کە همیشە وجود دیوار از وجود اندیشە، قوی تر و پررنگ تر بودە است.

از قضای روزگار، از طرف دیگر، همین گذر سریع دیوار است کە خود بە موضوع ذهنی من تبدیل شدە است. زیرا کە فکر می کنم من کە در تمام عمرم نتوانستەام از دیوار عبور کنم و همیشە در این طرف آن بودە و ماندەام، حال بە درازا و در امتداد آن چنان باید هر روز گذر کنم کە تمام وجودم را بە درد بیاورد.

اما قطار محلی. بدی این قطار این است کە مرا دیر بە محل کارم می رساند، اما قطار با گذر خود از میان خانەها، محلات، باغ ها و جنگل های سرسبز، چنان شعور و خیالم را بەوجد می آورد کە سر از پا نمی شناسم. آخر، شهر و منطقەای کە من در آن زندگی می کنم چنان طبیعت زیبا و سرسبزی دارد کە آدمی حتی با گذر سالها باز گاه بدشواری می تواند آن را باور کند. من فکر می کنم کە نمی شود بە زیبائی عادت گرفت.

من البتە امکان انتخاب دارم. هر روز. انتخابم هم چنین است کە اگر صبح ها کمی زودتر از خواب بیدار شوم می توانم با قطار اول بە محل کارم بروم، و اگر دیرتر، با قطار دوم. من دوست دارم همیشە قطار محلی را انتخاب کنم، اگرچە بسیار اتفاق می افتد کە بخاطر کم خوابی، در میان راە خوابم ببرد و نتوانم مثل همیشە از مواهب انتخاب آن و مناظر همراهش لذت ببرم.

گذر سالها، تا حالا نتوانستە نە مرا بە زیبائی مناظر چنان عادت دهد کە آنان را فراموش کنم و نە بە گذر سریع دیوار کە درد وجودم را. من هنوز کە هنوز است هر هفتە در دو قطار متفاوت، از سر زیبائی و سرعت، هم لذت می برم و هم درد می کشم. بنابراین دیگر کاملا بە این نگاە و تئوری دوالیستی باورمند شدەام کە لذت و درد نە تنها منشا حیات بلکە دو ذات اصلی و همزاد و همراە آن اند. دو ذات گریزناپذیر و ابدی. دو عنصر اصلی پیدایش خلقت کە خدا آنان را در یک سیر و سیاحت اتفاقی پیدا کرد و شیدای ابدی آنان شد؛ برای همیشە. فکر می کنم من یکی از معدود آدمهائی ام کە در دنیای بشدت لغزان کنونی کە در آن همە چیز از امروز بە فردا می تواند کاملا عوض شود، بشدت روی باور خود ایستادە و هر روز حاضر است آن را در یک آزمایش زندە و تکراری، باز بە اثبات برساند.

اما یک روز اتفاق نادری روی داد. نە! نە این کە قطارها تاخیر داشتە باشند، یا تصادف کردەباشند، یا این کە وسط راە یک دفعە از کار افتادە باشند،… نە، نە از جنس اتفاقات همیشگی. گفتم یک اتفاق نادر.

من کە آن روز بعلت دیر از خواب بیدارشدن مجبور بە سوارشدن در قطار منطقەای شدەبودم، در حالی کە طبق معمول خودم را برای سرگیجە و چشم درد همیشگی، البتە با خیالات و افکار بی نتیجەام، آمادە کردە بودم، یک دفعە دیدم قطار بە جای این کە در تونل براند، روی ریل قطار محلی افتاد و دنیا در آن سوی پنجرەهای عادت گرفتە بە فضای خاکستری و نسبتا تاریک، چنان روشن، آفتابی و زیبا شد کە من یکە خوردم. من کە تازە سرم شروع بە سرگیجە و چشمهایم بە درد گرفتن کردەبودند، با پدیدارشدن مناظر زیبا و انعکاس آن در مراکز عصبی و مغزیم، منطق همیشگی و معمولی تماسم را با دنیای پیرامون از دست دادم و در یک بحران وجودی و هویتی عجیب فرو رفتم. من کە یک دفعە بە جای درد، لذت بە وجودم سرازیر شدەبود احساس کردم کە در یک لحظە (و البتە لحظات ممتد بعد کە پیاپی از پی هم می آمدند)، هر دو را، یعنی هم درد و هم لذت را می توانستم تجربە بکنم. احساس مشخص و کنکرت درد ـ لذت چنان وجودم را انباشت کە در همان لحظە می توانستم هم گذر سریع دیوار را در تونل تاریک ببینم و هم مناظر سرسبز و رنگارنگ را. البتە التقاط این دو بە دیواری سبز تبدیل شد کە در یک تونل روشن با سرعتی میانگین در حال گذر بود.

چە تجربە بکری! من کە در تمامی این سالها خیلی کم و شاید اصلا هیچ وقت بە آدمهای مسافر درون قطار محلی و قطار منطقەای، علیرغم دیدن هر روزەاشان، فکر نکردەبودم، یکدفعە حواسم در سطح بسیار بالائی جلب آنها شد. در فضای التقاطی قطار، سایەهائی دیدم کە همە بە من خیرە شدەبودند. با چشمهائی از جنس سایە و نگاه هائی از جنس سبز. من کە ماندە بودم چە جوری خودم را با ‘وجود’ و نگاه های آنها وفق دهم، ‌همچنان بە آنها خیرە ماندم. تا این کە یکی از آنان بلند شد، بطرف من آمد، در کنارم نشست و شعری از ‘شدن’ با صدای گذر قطار، کە صدائی از جنس محلی و منطقەای بود، برایم خواند. من شروع بە گریەکردن کردم. سایە کە با تعجب بە من نگاە می کرد گفت کە در تعجب است کە آدمی مثل من کە بە دیوار و طبیعت خو گرفتە است، در چنین حالتی یافت می شود، و البتە بعد از یک مشورت کوتاە با سایەهای دیگر بە این نتیجە رسید، و یا شاید بهتر باشد بگویم رسیدند، کە گاهی زمانە چنان اشتباە می کند و وظایفی را بە آدمهائی می سپارد کە در حقیقت وظیفە آنان نیست! آدمیانی کە بە درون حوادث، بدون خواستە خودشان و حتی بدون این کە استعداد رودرروئی با آن را داشتە باشند، پرتاب می شوند. و من بناگاە در بگومگوهای سایەها کە می خواستند سرانجام در مورد من بە یک نتیجە قطعی برسند درست در میانشان چهرە معصوم آن دخترکی را دیدم کە سالهای بیشمار پیش در ایام جوانی، در یک احساس همدردی شدید بە هنگام دیدن چهرە گریان و فقرزدەاش بە این نتیجە رسیدەبودم کە زندگی من راهی نیست بجز راە گذار و گذر بە آن طرف دیوار ضخیم و بلند ‘شدن’. شدن برای فراروئی بە چیزی دیگر، چیزی از جنس دیدن همان چهرە، اما این بار با هالەای از شادی بەدور آن. دخترک برای مدتی بمانند همان سالها بە من خیرە شد، و این بار نە بخاطر شاید خودش، بلکە برای من قطراتی از اشک فروریخت.

من کە بە یکبارە ناگاە بعد از سالهای بیشمار دوبارە بە همان احساس اولیە بازگشتە بودم، بار دیگر بە تعهد رسیدم. تعهدی کە یادم است زمین را زیر پاهایم آتش زد و در گوشم خواند کە زندگی رفتنی است از جنس ترانەهای عشق، اگرچە شاید بیهودە. پا شدم و بە طرف دخترک رفتم. او با فرستادن یکی از سایەها بە پشت قطار، جائی برای من بازکرد تا بتوانم در کنارش بنشینم. من نشستم. بە هم خیرە شدیم؛ باز و باز. خیرەشدن ادامە یافت، اما در کمال تعجب، نە من حرفی برای گفتن داشتم و نە او. تا این کە یکی از سایەها از پشت آهستە بر شانەام زد و پرسید کە بەنظر من این دختر حال کجا می تواند باشد؟ من کە بشدت معتقد بودم کە او هنوز با وجود گذشت سالهای بیشمار باز با همان سن و چهرە و حالت اینجا پیش من است، از سئوال احمقانەاش بە خندە خشم آلودی افتادم، ولی او بدون شنیدن کلامی از من گفت کە من مثل همیشە در اشتباهم!

***

من هنوز هر روز با همان قطار ماندە در آن اتفاق نادر بە سر کارم می روم و برمی گردم. در میان همان سایەها کە کماکان گفتگوئی بی پایان در مورد من و سرنوشت من دارند با دخترکی در میانشان کە نصفشان معتقدند سالهای بسیار پیش مردە است و نصف دیگر بر این باور کە او حالا پیرزنی بیش نیست. اگرچە من دوست دارم بە خاطر ادامە اشتباە شیرینم، او را باز همان دخترک معصوم سالهای بسیار پیش در میان سایەها ببینم.

تاریخ انتشار : ۲۷ فروردین, ۱۳۹۶ ۱۰:۱۴ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

ما خواستار آزادی بی‌قید و شرط زندانیان سیاسی و مدنی در ایران هستیم!

به باور ما جان زندانیان سیاسی در ایران بیش از هر زمان دیگری در معرض تهدید قرار گرفته است. در حالی که خطر نفوذ و عملیات اطلاعاتی دشمنان خارجی، از جمله اسرائیل در پیش‌درآمد وقوع جنگ و در جریان آن بدرستی تهدیدی واقعی و انکارناپذیر است و شناسایی و محاکمه شفاف جاسوسان امری ضروری برای حفظ امنیت ملی محسوب می‌شود، آنچه موجب نگرانی عمیق ماست، استفاده ابزاری از این تهدید برای توجیه صدور احکام اعدام، تشدید اعمال فضای نظامی‌–امنیتی و سرکوب اعتراضات و مطالبات مشروع مردمی است.

ادامه »
سرمقاله

اسراییل در پی تحقق رؤیای خونین «تغییر چهرۀ خاورمیانه»!

دست‌کم دو دهه است که تغییر جغرافیای سیاسی منطقۀ ما بخشی از اهداف امریکا و اسراییل‌اند . نتانیاهو بارها بی‌پرده و باافتخار از هدف‌اش برای «تغییر چهرۀ خاورمیانه» سخن گفته است. در اولین دیدارش با دونالد ترامپ در آغاز دور دوم ریاست جمهوری نیز مدعی شد که اسراییل و امریکا به طور مشترک در حال مبارزه با دشمنان مشترک و «تغییر چهرۀ خاورمیانه»‌اند.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

سیمور هرش: آنچه به من گفته شده است در ایران اتفاق خواهد افتاد.

یک مقام آگاه امروز به من گفت: «این فرصتی است برای از بین بردن این رژیم برای همیشه، و بنابراین بهتر است که ما به سراغ بمباران گسترده برویم.» … بمباران برنامه‌ریزی‌شده آخر هفته اهداف جدیدی نیز خواهد داشت: پایگاه‌های سپاه انقلاب اسلامی، که از زمان سرنگونی خشونت‌آمیز شاه ایران در اوایل سال ۱۹۷۹ با کسانی که علیه رهبری انقلاب مبارزه می‌کنند، مقابله کرده‌اند.

مطالعه »
یادداشت

در نقد بیانیه فعالین مدنی بشمول برندگان نوبل صلح درباره جنگ…

آخرین پاراگراف بیانیه که بخودی خود خطرناک‌ترین گزاره این بیانیه است آنجایی است که میگویند: ” ما از سازمان ملل و جامعه‌ی بین‌المللی می‌خواهیم که با برداشتن گام‌های فوری و قاطع، جمهوری اسلامی را به توقف غنی‌سازی، و هر دو‌طرف جنگ را به توقف حملات نظامی به زیرساخت‌های حیاتی یکدیگر، و توقف کشتار غیرنظامیان در هر دو سرزمین وادار نمایند.” مفهوم حقوقی این جملات اجرای مواد ۴۱ و ۴۲ ذیل فصل هفتم اساسنامه ملل متحد است.

مطالعه »
بیانیه ها

ما خواستار آزادی بی‌قید و شرط زندانیان سیاسی و مدنی در ایران هستیم!

به باور ما جان زندانیان سیاسی در ایران بیش از هر زمان دیگری در معرض تهدید قرار گرفته است. در حالی که خطر نفوذ و عملیات اطلاعاتی دشمنان خارجی، از جمله اسرائیل در پیش‌درآمد وقوع جنگ و در جریان آن بدرستی تهدیدی واقعی و انکارناپذیر است و شناسایی و محاکمه شفاف جاسوسان امری ضروری برای حفظ امنیت ملی محسوب می‌شود، آنچه موجب نگرانی عمیق ماست، استفاده ابزاری از این تهدید برای توجیه صدور احکام اعدام، تشدید اعمال فضای نظامی‌–امنیتی و سرکوب اعتراضات و مطالبات مشروع مردمی است.

مطالعه »
پيام ها

پیام به کنگرهٔ بیست‌وششم حزب کمونیست آلمان

ما بر این باوریم که چپ اگر نتواند در برابر ماشین جنگی سرمایه‌داری بایستد، اگر چپ صدای رنج مردمان بی‌پناه نباشد، اگر چپ در خیابان‌ها، کارخانه‌ها، اردوگاه‌ها و مناطق جنگ‌زده حضور نداشته باشد، از رسالت تاریخی خود فاصله گرفته است. ما برای بنای جهانی دیگر مبارزه می‌کنیم – جهانی فارغ از استثمار، از سلطه، از مرزهای ساختگی، از جنگ و نژادپرستی.

مطالعه »
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

ما خواستار آزادی بی‌قید و شرط زندانیان سیاسی و مدنی در ایران هستیم!

بیانیه حزب دمکراتیک مردم ایران: برای صلحی پایدار

مویه کن مام وطنم

شب تاریک وبیم موج وگردابی چنین هائل – کجا دانند حال ما سبک باران ساحل ها؟

Grußwort zum 26. Parteitag der Deutschen Kommunistischen Partei

پیام به کنگرهٔ بیست‌وششم حزب کمونیست آلمان