شنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۶:۰۵

شنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۶:۰۵

جنگ تجاوزکارانه مهر تایید خورد!
پس از حملۀ گسترده اسراییل به اهدافی در ایران، آنچه به‌عنوان «جامعۀ جهانی» شناخته می‌شود، عمدتاً ایران را فراخوانده که از اقدامات تلافی‌جویانه خودداری کند. در بیانیه‌هایی که روز جمعه...
۲۴ خرداد, ۱۴۰۴
نویسنده: برگردان: پروین همتی
نویسنده: برگردان: پروین همتی
 تجاوز نظامی اسرائیل؛ بازی با آتش در خاورمیانه
باورکردنی نیست که دولت اسرائیل چگونه بی‌محابا، به کشورهای همسایه خود و سراسر منطقه حمله‌ور شده است: از جنگ گرسنگی و تهدید نسل‌کشی در غزه، تا سرکوب و کوچ اجباری...
۲۳ خرداد, ۱۴۰۴
نویسنده: سیاوش قائنی
نویسنده: سیاوش قائنی
همبستگی ملی، پاسخ تجاوز جنگ‌طلبان اسراییل
ضمن ابراز انزجار از این حملات و محکومیت تجاوز خیره‌سرانۀ اسراییل، و همدردی با قربانیان، در این لحظات تاریخ ساز وظیفه خود میدانم آنچه به صلاح کشور است را در...
۲۳ خرداد, ۱۴۰۴
نویسنده: فرخ نگهدار
نویسنده: فرخ نگهدار
بیانیهٔ اتحادیهٔ سراسری کانون‌های وکلای دادگستری ایران در محکومیت تجاوز جنایت‌کارانهٔ رژیم صهیونیستی و شهادت جمعی از هم‌وطنان و فرماندهان نظامی کشور
سکوت در برابر چنین جنایتی، مشروعیت نظم حقوقی جهانی را تهدید و اصول بنیادین آن را به سخره خواهد گرفت. برخورداری از قدرت، مجوز عبور از قانون نیست و هیچ...
۲۳ خرداد, ۱۴۰۴
نویسنده: اتحادیه سراسری کانون‌های وکلای دادگستری ایران
نویسنده: اتحادیه سراسری کانون‌های وکلای دادگستری ایران
تجاوز اسراییل به خاک ایران را محکوم می‌کنیم!
ما ضمن ابراز انزجار عمیق، این اقدام نظامی اسراییل بدون تحریک قبلی طرف مقابل را بشدت محکوم می‌کنیم. این حملات نقض آشکار حقوق بین‌الملل و منشور سازمان ملل متحد به...
۲۳ خرداد, ۱۴۰۴
نویسنده: هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
گرسنگی‌ای که زبان را بند می‌آورد
از وقتی که نسل‌کشی در غزه آغاز شد، همه‌چیز برایم زیر سؤال رفته است. هر ارزشی که زمانی مرا شکل داده بود به لرزه افتاده است. قبلاً نوشتن بسیار مؤثر...
۲۳ خرداد, ۱۴۰۴
نویسنده: حسام معروف
نویسنده: حسام معروف
کالیفرنیا در آتش؛ آمریکا در آستانه بحران مشروعیت؟
ترامپ، به بحران‌ها نیاز دارد تا قدرت خود را تثبیت کند. مهاجران امروز همان نقشی را ایفا می‌کنند که پیش‌تر مسلمانان، سیاه‌پوستان یا چینی‌ها در تبلیغات او داشتند: دشمن‌سازی برای...
۲۲ خرداد, ۱۴۰۴
نویسنده: پروین همتی
نویسنده: پروین همتی

اصل، بر حذف ولایت فقیه است نه تغییر ولی فقیه!

ولایت، شگفت پدیده‌ای است و آن نوع "اکسیر"ی که هر "طلا"یی را تواند مس سازد! این، مسند و منصبی به نام ولایت است که شر اصلی می باشد و نه کسی که بر آن نشسته است. ولی فقیه نیست که ولایت می آورد بلکه ولایت است که ولی فقیه می پروراند! بهترین را هم بر آن بنشانند، بدل به هیولا می شود! ولایت فقیه، از خمینی شاعر فرمان قتال بیش از چهار هزار زندانی طی چند روز را می گیرد و از خامنه ای شعر دوست یک ستمگر اخموی کنونی می سازد.

طرح مسئله

اخیراً با به نمایش درآمدن ثبت تصویری ماجرای ولی فقیه شدن خامنه‌ای در خرداد ماه ۱۳۶۸ و قرار گرفتن آن در زمره موضوعات روز، پرسش‌ های چندگانه ‌ای نیز پیش کشیده شد. نوشته‌هایی هم البته در این زمینه انتشار یافت که در هریک از آن ها جنبه‌های درنگ پذیری از اصل موضوع و حواشی آن مورد بررسی قرار گرفتند. با اینهمه اما، هنوز هم جای یک هشدار جدی در این زمینه خالی است. خلایی که از نظر این نگارنده، دربرگیرنده مهم ترین جنبه قضیه نیز هست! اینکه، تعیین کنندگی با کدامشان است: با نوع تفکر و رفتار فلان یا بهمان ولی فقیه یا که خود اصل و ساختار ولایت فقیه؟ و این، نه صرفاً پرسشی تجریدی، بلکه حائز اهمیت کاربردی و راهبردی در  صحنه سیاسی امروز.

مسئله اینست که در مبارزه جاری با جمهوری اسلامی، آیا تمرکز را باید بر افشاگری پیرامون شخص خامنه‌ ای، بر “عدم صلاحیت” او برای احراز چنین “مقام” و موقعیتی و نیز حیله‌گری ‌های آخوندی او و چند صحابه نزدیک خمینی در پیوند با مسئله جانشین تراشی گذاشت یا که با تاکید بر خود ولایت فقیه، نشان داد که شر اصلی، همانا نهاد ولایت است و اصل اعمال فقاهت بر سیاست؟ و گفت و تکرار کرد که این ولایت است که بنا بر ماهیت خود، هر مسند نشین در خود را هضم خویش می کند تا الزامات ولایت بتواند که تماماً پاسخ گیرد! به دیگر سخن، در حوزه ولایت فقیه تخت پروتروکوست مشهور را آیا می باید در خود آن دید و یا در رفتار ولی فقیه برخوردار از ولایت؟! نوشته حاضر، به همین می پردازد.

یک صحنه‌ واقعاً معنی دار!

۱. در این ویدئو از یک سو شاهد “امتناع” خامنه‌ ای هستیم از پذیرش ولایت امر و از سوی دیگر اعلام بیعت جمعی مشروط مجلس خبرگان وقت با رهبری او! یک نمایش تام و تمام از دروغ و تزویر و بخشی از سناریوی تدارک دیده شده توسط صحنه گردانان ماجرا! تکرار ماجرای تاج گذاری نادر شاه در قورلتای مغان سیصد سال پیش اما به شکل کمیک آن! نادر قلی اگر آنجا برای دو قبضه کردن سلطانی از پیش محرز خود، لازم دید تا لبیک مضاعف همه سرکردگان ایلیاتی و دیوانسالاران امپراتوری‌ را ممهور سلطنت افشار کند، دومی اما برای آنکه بتواند “رهبر” بی منازع در ولایت فقیه شود از عظام فقهی قول و تعهد قبلی خواست! نادر قلی ناز داد تا با آن نازفروشی، بر تتمه اتوریته مذهبی صفویه شیعی نقطه پایان نهد؛ خامنه ‌ای اما اینجا مطابق تدبیر ساکنان اتاق فکر متشکل از چند انصار خمینی، مجری خدعه مشترک آنان می شود تا همه “خبرگان” شیعه، ولایت وی بر حکومت شیعی را بپذیرند! برنامه اتاق تصمیم سازی نظام، کشتن گربه بود درست دم حجله!

این ماجرای اکنون رونما، نشان می دهد که چگونه آخوند جماعت، و البته در بیشترینه خود و دقیقاً هم بخاطر رقابت با یکددیگر بر سر داشتن مریدان فزونتر، جزو درس آموخته‌ترین‌ هایند در میدان بازی قدرت و نیز در زمره پخته ترین‌ ها‌‎‌ی آن! و اینکه حضرات تا کجا حاضرند با دوختن چشم در چشم هم، یکدیگر را ریاکارانه صدها بار دروغ گویند و با توسل به هزاران حیله، رقیب خویش به گوشه رینگ برانند! و جالب اینکه همگی شان نیز آگاه از دوز و کلک‌های‌ همدیگر گرچه با حفظ ظواهر شرعی!

۲. این صحنه، نمایش تف کردن بود به همان قانون اساسی خود نوشته و خود مصوب از سوی کسانی که اقتدار خویش را با آن توجیه می کنند‌! جلوه عریانی از  چگونگی ذهنیت پایوران این نظام نسبت به اعتبار قانون، و اینکه پیش آنها بازی “قانون، بی قانون” عمل می کند! مسئله برای اینان، انحصار قدرت است و بس. و لذا، قرار دادن قانون و مقررات نا نوشته “حوزه” در خدمت تحقق نیاتی که در سر دارند و در کله می پرورانند! “حوزه” نه فقط رتبه‌ چندانی برای خامنه ‌ای حائز نبود که او را به آیت الله بودن هم قبول نداشت! “آسید علی” فقط یک حجت الاسلام شناخته می شد و برای رسیدن به درجه آیت اللهی ناگزیر بود از رفتن راهی دراز که البته دیدن دوره کوتاهی از تلمذ برای تبحر در فقه پیش کسی چون شاهرودی، این دراز راه را برایش کوتاه کرد! همان استاد معاودی که بعداً در ازاء چنین لطفی، مقام دهساله قاضی القضاتی پاداش گرفت! برای این حریص های قدرت مهم این نبود که قانون‌شان در همان زمان، “رهبری” را مشروط به داشتن درجه اجتهاد شرعی می کرد، مهم اولش تراشیدن “رهبر” بود و بعد دوختن جامه مرجعیت برای او!

۳. و این صحنه که قدرتمندی رفسنجانی در درون نظام آن زمان و معرکه گردانی او برای تداوم ولایت فقیه را به تصویر می کشد در همان حال اما وعده دهنده آغاز افول قدرت وی نیز بود زیرا بلافاصله و از همانجا تدارک اعمال قدرت برتر ولایی بر همگان توسط ولی فقیه جدید آغاز شد! اهاشمی در آن برهه با خوش خیالی گمان می برد که با چنین برنامه ‌ای خواهد توانست این یار دیرین دوره طلبگی و این شخص مطلقاً تهی از اتوریته سلف خود یعنی خمینی را چون موم در دست گیرد و به تاخت و تازهای خود ادامه دهد! غافل از اینکه ولایت فقیه، نه فرم و قالب که خود محتوی است! او در نیافته بود که ساختار ولایت است که ولی فقیه می سازد نه اینکه ولی فقیه شاهی قلمداد شود بی یال و کوپال! در یک کلمه، حتی رفسنجانی فتان و زیرک جمهوری اسلامی هم، ولایت فقیه را نفهمیده بود!

حال آنکه خامنه ‌ای در کوتاه مدت و بس سریع، خود را با الزامات ولایت فقیه انطباق داد تا گام به گام قدرت ولایی خود برهمگی این نظام اعمال کند. او بر سپاه پاسداران و امنیتی ها متکی شد، به حکومتی کردن تمام و کمال روحانیت قم، مشهد و اصفهان و هر جای دیگری از حوزه‌ها رو آورد، در اندک مدتی “بیت” ده هزار کارکنی راه انداخت، پشتوانه اقتصادی بسیار نیرومندی برای دستگاه ولایت فراهم ساخت و قوه قضاییه را در انحصار مطلق خود درآورد تا بتواند مقتضی ولایت مداری، ولایت خود بر همگان و امارت خویش بر هر نهاد و صاحب جایگاهی را اعمال کند. او بگونه قانونمند، بر ضرورت ولایت مداری ایستاد و به همان نیز عمل کرد. فقط گذر چهار سال کافی بود تا همین رفسنجانی ولی فقیه ساز، متوجه شود که چه کلاه گشادی سرش رفته است! با اینهمه اما، این “امیر کبیر” ولایی تا آخر عمرش هم درنیافت که همانا این ولایت است تعیین کننده رفتار ولی فقیه، نه که بتوان با تغییر رفتار ولی فقیه به “نرمالیزه” شدن ولایت دست یافت! میرزا تقی خان در آخرین روزهای فین کاشان لااقل به این رسیده بود که مشکل همه در ذات سلطنت ملوکانه است، اما “اعتدالیون” جمهوری اسلامی که هیچ، حتی اصلاح طلبان حکومتی و حتی غیر حکومتی اش نیز هنوز درنیافته ‌اند که ولایت فقیه، نمی تواند نرم تنی در پیش گیرد! نرم اگر شود وا خواهد رفت!

ولایت است که ولی فقیه می سازد و او را در قالب خویش در می آورد!

۱. تاریخ را نمی توان باز نوشت اما آن را می باید باز خواند!

خامنه ‌ای جوان آن هنگام که در مشهد روضه می خواند و خطبه می گفت انصافاً در زمره آخوندهای “روشنفکر” وقت به حساب می آمد و جزو معتدل‌های حوزه به شمار می رفت! او بساط شعر خوانی ‎‌های آن سال های مشهد را وا نمی نهاد و در آن جای چپق، پیپ دود می کرد!

او بجای آنکه مانند دیگر روحانیون اپوزیسیون شاه مراد خویش در امام حسین جهادگر کربلا بجوید سراغ امام حسن اهل تقیه رفت. کتاب “صلح امام حسن” را ترجمه کرد تا از برداشتن شمشیر حسینی بی نیاز شود! تصادفی هم نبود که از میان کادرهای هسته اصلی خط خمینی از سال ۴۰ به اینسو، او در زمره کمتر زندان رفته ‌ها و تبعید شده‌ های آنان به حساب می آمد!

خامنه ‌ای حتی آن زمان که رئیس جمهور دوره ولایتمداری رهبرش خمینی بود یکبار جایی علناً در باره ولایت فقیه چیزهایی گفت بر گرفته از “اصول و مقدمات” و مبنی بر اینکه ولایت تابع اصول است و باید در ذیل آنها بیاید. اما خمینی بلافاصله گوشش را کشید و با بیان زمخت خاص خود که معمول چنین مواقعی بود، او را تشر زد که: هنوز هم ولایت فقیه را نفهمیده ‌‌است و متوجه نیست که حکومت اسلام (ولایت فقیه) بر هر چیزی اولویت دارد و از جمله اینکه “اگر هم همه امت بگویند فلان من اما می گویم بهمان و تمام”! و اما همین خامنه ای، تا خود به ولایت نصب شد چنین فرمایش فرمود که: “تصمیمات و اختیارات ولی فقیه در مواردی که مربوط به مصالح عمومی اسلام و مسلمین است، در صورت تعارض با اراده و اختیار آحاد مردم، بر اختیارات و تصمیمات آحاد امّت مقدّم و حاکم است.”!

۲. مراد اینکه خامنه ‌ای از خشن ترین و واپسگراترین‌ تربیت شده ‌های حوزه نبود که آمد و با آلوده کردن ولایت آن را به این روز انداخت، بلکه این ولایت بود و هست که وی را به این چهره کریه استبدادی و ماجراجویی امروزینش مزین کرده است! الزامات ولایت فقیه، همانی است که خامنه ‌ای به اجرا در آورده است. ولایت، شگفت پدیده‌ای است و آن نوع “اکسیر”ی که هر “طلا”یی را تواند مس سازد! این، مسند و منصبی به نام ولایت است که شر اصلی می باشد و نه کسی که بر آن نشسته است. ولی فقیه نیست که ولایت می آورد بلکه ولایت است که ولی فقیه می پروراند! بهترین را هم بر آن بنشانند، بدل به هیولا می شود! ولایت فقیه، از خمینی شاعر فرمان قتال بیش از چهار هزار زندانی طی چند روز را می گیرد و از خامنه ای شعر دوست یک ستمگر اخموی کنونی می سازد.

کمتر به این نکته کلیدی توجه می شود که ولایت، اساساً مشروطه پذیر نیست. در رژیم مشروطه پادشاهی، شاه اگر هم از حکومت کردن باز بماند دربارش را اما و نیز مال و مکنت و جاه و مقام خود را نگه می دارد و بهر حال تمایز با دیگران را حفظ می کند! و این به درجاتی او محروم شده از اعمال قدرت حکومتی را ارضاء می کند! او رقیب دیگری به عنوان شاه ندارد تا بخواهد با آن برابری کند و شاه بودنش را زیر علامت سئوال ببرد! ولی فقیه اما چنین نیست، تا ولایت را از او بگیرند در بهترین حالت بدل به یک مجتهد می شود در رده دهها مجتهد دیگر! تازه این وقتی است که از نظر حوزوی واقعاً هم مجتهد باشد نه که بخاطر ولایت سیاسی، زمانی مصنوعاً در کسوت آیت الله  درآمده باشد! ولی فقیه درست بخاطر ساز و کار سیاسی اش است که ولی فقیه می شود! ولی فقیه نصفه کاره نداریم!             

دو ضربه سیاسی به خامنه ‌ای باید در خدمت طرد خود ولایت باشد!

۱. بزرگترین کاری که جنبش “سبز” کرد برملا نمودن چهره ولی فقیه بود در مقیاس ملی. میر حسین موسوی و مهدی کروبی گرچه با ماندن در رویای “دوران طلایی” ولی فقیه اول، خود نتوانستند از تار عنکبوتی ولایت بیرون بزنند اما با به چالش طلبیدن اقتدار مطلق ولی فقیه، نقش ماندگاری در بی اعتبار کردن خامنه ‌ای ایفاء کردند. اعتراض مدنی شکوهمند “سبز” با پایمردی مهندس موسوی بر نجابت و اصالتی که دارد و شجاعتی که شیخ کروبی در خرداد ۸۸ از خود نشان داد ضربه عظیمی بود بر او. پس ساده انگاری است هرگاه که کینه خامنه ‌ای علیه اینان و اصرار وی برای ماندن خانم رهنورد و این دو شخص در حصر را صرفاً به خصوصیت کینه توزانه فردی وی فروکاست که متاسفانه ژورنالیسم سطحی چنین می کند. ریشه اینهمه کینه ورزی وی علیه سران جنبش “سبز” را می باید در حفاظت از قداست ولایت توسط این جناب ولی فقیه فهمید و در نگهداشت حرمت بارگاه ولایت! این ولی فقیه نشان داده است که در رابطه با امر ولایت از هیچ جنایت و خباثتی حتی در سطح روحانیت برتر از خود – برتر از نظر مقام حوزوی- رویگردان نیست: از زنده به گور کردن آذری قمی در حصر و سپس هم محصور کردن آقای منتظری به مدت ۵ سال! فقط هم به این دلیل که اینان، خامنه ‌ای را نه به مرجعیت عظمی قبول داشتند و نه حتی به آیت الله بودن! هر ولی فقیه دیگری هم بجای خامنه ‌ای بود کمابیش همینی می کرد که او کرد! شان ولایت به همین است!

۲. ضربه دوم را خامنه ‌ای ولی فقیه در این جنبش اخیر بود که خورد. زیرا در آن، بیشترین شعارها علیه او داده شد و اساساً کلیت نظامی نشانه قرار گرفت که همه کاره‌ آن، اوست و “بیت” ولایی ‌اش. “مرگ بر” اینبار نه تنها مکمل آن چیزی شد که در جریان “سبز” رخ داد بلکه تکامل آن بود در فرازی بمراتب بالاتر. اینجا دیگر از “عصر طلایی” ولی فقیه اول هم خبری نبود! ضربه چنان بوده و هست که حتی خود او نیز از این طغیان مردمی علیه سیاست ‌هایش و بر ضد بارگاهش – ولایت- جا زده و بکلی روحیه باخته است. خامنه ‌ای پیش از مرگ بیولوژیکی خود، مرگ سیاسی را طی می کند.

۳. اما نباید گذاشت که مسئله در خود او تمام شود! نباید اجازه داد که ولایت به برکت حذف بیولوژیکی یا فیزیکی یا نرم افزاری وی نجات یابد. بهیچوجه نباید در افشای ولی فقیه خامنه ‌ای درجا زد و از نقب زدن به ولایت فقیه باز ماند! اصل، ولایت فقیه است و نه این یا آن ولی فقیه نشسته بر راس آن. این البته واقعیت دارد که افشای اصل ولایت فقیه و نشان دادن اینکه چه فجایعی جامعه ایران را از رهگذر این ساختار هیولایی تهدید می کند همانا از دروازه بی اعتبار شدن ولی فقیه حاکم می گذرد. لذا هنوز هم باید از به نمایش درآمدن ماجرای “ولی فقیه” تراشی از جناب خامنه ‌ای در آن سال “تعیین جانشینی” و نیز برملا نمودن عوارض سیاست ها و عملکردهای وی در دوره ولایت مداری ۲۸ ساله‌ اش استقبال کرد. اما بهیچ رو نباید در اینجا متوقف ماند. “رحمانی”ترین آخوند مدافع ولایت فقیه هم اگر بر راس ولایت بنشنید، در کوتاه ترین مدت یا این اوست که باید در خدمت ولایت رکاب زند و یا این اوست که  باید توسط اهل ولایت بگونه ‌ای مرخص شود! قاعده، ولایت است!

۴. نتیجه اینکه نباید گذاشت چنین فکری در اذهان عمومی تقویت شود که اگر ولی فقیه تغییر رفتار دهد و یا با یک ولی فقیه دیگر عوض شود اوضاع گل و بلبل خواهد شد! اصل شر، خود ولایت فقیه است! باید تصریح کرد آنانی که تمکین کردن‌ های اعتدالیون و یا اصلاح طلبان را از منظر حفظ یک امکان برای جانشینی خامنه‌ای توسط مثلا روحانی توجیه می کنند، گفته یا نا گفته دل به یک ولی فقیه معتدل بسته ‌اند! اینها، هم خود را می فریبند و هم در کار مردم فریبی اند!

بنابراین، افشای ولی فقیه مشخص، آری؛ فراموش کردن خود ولایت فقیه اما، نه! تعرض به ولایت فقیه بدون تعرض به خود ولایت اگر هم مشکوک نباشد، یک تاکتیک ابتر و گمراه کننده و منحرفی است زیرا از دل آن می تواند که توجیه تداوم ولایت زیر تئوری “حکمرانی خوب” بیرون زند! و مباد چنین چیزی! چهل سال فاجعه بس است، تازه اگر جامعه ایران بتواند سر این چهل سال آن را مهر باطل زند!

بهزاد کریمی                                                                      بیست و هفتم دی ماه ۱۳۹۶

بخش : سياست
تاریخ انتشار : ۲۷ دی, ۱۳۹۶ ۵:۲۹ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

تجاوز اسراییل به خاک ایران را محکوم می‌کنیم!

ما ضمن ابراز انزجار عمیق، این اقدام نظامی اسراییل بدون تحریک قبلی طرف مقابل را بشدت محکوم می‌کنیم. این حملات نقض آشکار حقوق بین‌الملل و منشور سازمان ملل متحد به شمار می‌روند. ما شورای امنیت و تمامی کشورهای جهان را فرا میخوانیم تا هرچه زودتر از تمامی امکانات موجود برای خنثی کردن این توطئه علیه تمامیت ارضی ایران استفاده نمایند. عدم واکنش قاطع به این رخداد می‌تواند پیامدهای جبران‌ناپذیری برای صلح و ثبات منطقه‌ای و جهانی در پی داشته باشد.

ادامه »
سرمقاله

راهپیمایی به سوی غزه، عبور از مرزهای بی‌تفاوتی و بی‌عملی جهانی!

راهپیمایی جهانی به سوی غزه تلاشی است مسالمت‌آمیز برای بازگرداندن کرامت به مرکز گفت‌وگوی جهانی و واکنشی است بجا و مؤثر به سکوت، بی‌عملی و ناتوانی نهادهای رسمی و حقوقی بین‌المللی در برابر نقض‌ فاحش حقوق بشر در غزه، ارتکاب جنایات جنگی مکرر از سوی اسراییل و اقدام به نسل‌کشی آشکار.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

اجرای عدالت یا توحش ادواری حکومتی؟

صدور و اجرای چنین احکامی به غایت غیرانسانی‌اند و نه تنها نشانی از اجرای عدالت در خود ندارند که نوعی توحش سیستماتیک حکومتی و رواج‌دهندۀ خشونت بیشتر در جامعه‌اند. اجرای احکام منجر به قطع عضو بر مبنای قوانین بین‌المللی نیز مصداق شکنجه محسوب می‌شوند..

مطالعه »
یادداشت

خشونت، قانون، و زنانی که در کنار نظام ایستاده‌اند

وقتی مردان در برابر حقوق زنان می‌ایستند، ردپای حفظ قدرت و امتیاز را می‌توان در مواضعشان دید. اما هنگامی‌که زنی خواستار حذف قانونی می‌شود که برای نجات جان زنان طراحی شده، دیگر با مخالفتی ساده مواجه نیستیم؛ بلکه با بازتولید آگاهانه نظامی مواجهیم که حق انتخاب و امنیت را از زنان دریغ می‌کند.

مطالعه »
بیانیه ها

تجاوز اسراییل به خاک ایران را محکوم می‌کنیم!

ما ضمن ابراز انزجار عمیق، این اقدام نظامی اسراییل بدون تحریک قبلی طرف مقابل را بشدت محکوم می‌کنیم. این حملات نقض آشکار حقوق بین‌الملل و منشور سازمان ملل متحد به شمار می‌روند. ما شورای امنیت و تمامی کشورهای جهان را فرا میخوانیم تا هرچه زودتر از تمامی امکانات موجود برای خنثی کردن این توطئه علیه تمامیت ارضی ایران استفاده نمایند. عدم واکنش قاطع به این رخداد می‌تواند پیامدهای جبران‌ناپذیری برای صلح و ثبات منطقه‌ای و جهانی در پی داشته باشد.

مطالعه »
پيام ها

پاسخ نهضت آزادی ایران به پیام تبریک سازمان فدائیان خلق (اکثریت)

از پیام تبریک صمیمانه شما به مناسبت شصت و چهارمین سالگرد تاسیس نهضت آزادی ایران سپاسگزاریم. نهضت آزادی همواره در راه آرمان‌های آزادی، عدالت و مردم سالاری، مبارزه مسالمت آمیز و تلاش صبورانه کرده است و اینک از اشتراک نظر در این موارد با آن سازمان که سال‌های طولانی به مبارزه و فداکاری ادامه داده، خرسند است.

مطالعه »
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

جنگ تجاوزکارانه مهر تایید خورد!

 تجاوز نظامی اسرائیل؛ بازی با آتش در خاورمیانه

همبستگی ملی، پاسخ تجاوز جنگ‌طلبان اسراییل

بیانیهٔ اتحادیهٔ سراسری کانون‌های وکلای دادگستری ایران در محکومیت تجاوز جنایت‌کارانهٔ رژیم صهیونیستی و شهادت جمعی از هم‌وطنان و فرماندهان نظامی کشور

تجاوز اسراییل به خاک ایران را محکوم می‌کنیم!

گرسنگی‌ای که زبان را بند می‌آورد