روزاخذ رای برای انتخاب رئیس جمهورایران نزدیک میشود. تصورات برخی که با تغییرات وتحولات جهانی چگونگی برگزاری انتخابات تغییرات بنیادی خواهد داشت تحقق نیا فت. ثبت نام داوطلبان پایان پذیرفت و چهارنفر، دواصلاح طلب ودواصول گرا که از امکانات وسیع دولتی ومالی برخوردارهستند ازصافی نظارت استصوابی شورای نگهبان بیرون آمدند.میدانیم که روسای جمهوردر جهان بادرنظرگرفتن اختیاراتی که دارند اهمیت کمتر ویا بیشتر پیدامی کنند و سئوال این است که رئیس جمهور در قوانین جمهوری اسلامی ایران چه اختیارات وچه نقشی دارد؟ درقانون اساسی جمهوری اسلامی رئیس جمهوررئیس قوه مجریه است و شخص اول کشور ولی فقیه است. برای کاندیدا شدن فرد باید با اعتقاد درونی وعملی به ولایت فقیه تایید شورای نگهبان را که فقها وحقوقدانانش برگزیده رهبرجمهوری اسلامی بطور مستقیم و یا غیرمستقیم هستند کسب کند. درانتخاباتی که آنهم تحت نظر شورای نگهبان است رای لازم را بد ست آورد و صحت وسقم آن را نیز شورای نگهبان تائید کند وسرانجام با تنفیذ حکم از سوی رهبرنظام رئیس جمهور شود. این رئیس جمهوربرابرقانون اساسی موردتائید صاحبان قدرت، اختیارات بسیار محدودی دارد. همان طور که آقای محمد خاتمی رئیس جمهور سابق اظهار نموده است نقش واختیار رئیس جمهوراز یک تدارکاتچی تجاوز نمی کند. دیده شد آقای خاتمی با آراء بالا به همراه مجلسی که اکثریت قاطعی حما یتش می کردند، نتوانست به آنچه درمبارزات انتخاباتی بیان کرده بود عمل کند .
جمهوری اسلامی درسه دهه گذشته ازدادن آزادیهای فردی واجتماعی مندرج دراعلامیه جهانی حقوق بشر بمردم ایران خودداری کرده است. درحالی که چند هفته تا روز انتخابات بیشتر نمانده کوچکترین روزنه ای که نشان دهنده اندکی آزادی باشد ملاحظه نمی شود. درایران آزادی احزاب ، آزادی اجتماعات، آزادی قلم ومطبوعات که لازمه ایجادجو مناسب انتخاباتی است وجود نداشته و ندارد. انتخابات در جمهوری اسلامی غیرآزاد، دولتی و ولائی است. جمهوری اسلامی، مذهب سالارست وانتخاب ودمکراسی مورد قبول اکثر گردانندگان حکومتی نیست. ازعقاید مذهبی مردم سالهاست که استفاده ابزاری می شود. رای دادن به این یا به آن، وظیفه شرعی تلقی میشود وتکلیف شرعی با انتخاب آزاد درتبا ین است . قانون اساسی جمهوری اسلامی راهی برای به قدرت رسیدن مردم باز نگذاشته است و تمام قدرت درانحصارمذهب سالاران است و فقط خودی ها حق انتخاب شدن دارند. با نبودن آزادی و بسته بودن راه انتخاباتی همگانی که خودی وغیر خودی نداشته باشد و اندک بودن اختیارات رئیس جمهورنتیجه انتخابات از پیش تعیین شده است . درمیدان انتخابات دودسته از خودی ها که با ساختار حکومت مشکلی ندارند دیده می شوند:
۱- اصول گرایان که آقایان احمدی نژاد و رضائی کاندیدای آنان می باشند.
۲- اصلاح طلبان که آقایان موسوی و کروبی آنان رانمایندگی می کنند. سخنان انتخاباتی آقای کروبی ازایشان چهره ای نه آن چنان که هست ارائه می دهد. اما مردم به یاددارند که دردوران رئیس مجلس بودن دراجرای د ستورات واحکام حکومتی تا چه اندازه اصرار وتاکید داشتند. هشدارایشان بر ضرورت دور نگاهداشتن نیروهای نظامی و نیمه نظامی مانند بسیج ازدخالت درانتخابات و یا نگارش نامه ای در ضرورت برکناری آقای جنتی رئیس شورای نگهبا ن به علت حمایت آشکار ازآقای احمدی نزاد و نقض بی طرفی که لازمه ریاست یک شورای نظارتی است واستفاده رئیس جمهور فعلی از رادیو وتلویزیون در افشای بخش اندکی ازآنچه مبارزه بین خودی ها ست، می باشد و آقای کروبی خوب می د اند که درحاکمیت گوش شنوائی نخواهد یافت .
یکی از کاندیداهائی که به نظر می رسد مورد توافق بین اصول گرایان واصلاح طلبان باشد آقای موسوی نخست وزیر دهه شصت است وازآنجا که دهه ۶۰ دورانی حساس وسرنوشت ساز درایران بوده است، حضور ایشان با سکوت کامل و تایید همه جانبه ازوقایع آن زمان پرسشهای بسیاری را موجب شده است. بیست سال اظهار نظر نکردن وبقولی به کارهای شخصی وهنری پرداختن نمی تواند توجیهی بر دردوران نخست وزیری ایشان باشد. کشتارزندانیان اعدامها وتسویه حسابهای خونین با مخالفین ازروزهای تاریک دردوران نخست وزیری آقای موسوی است. اصولگرای دیگری که سالها فرمانده سپاه پاسداران بوده است آقای رضایی می باشد که درهمه دوران گذشته مسئولیت های متعددی داشته واگر اراده مرکز قدرت برآمدن ایشان تعلق پذیرد کشور ایران پادگانی تر ازحال ودرهمین راستای موجود خواهد بود. درباره داوطلبی آقای احمدی نژاد نیازی به یادآوری اقدامات دوره ریاست جمهوری ایشان نمی بینم؛ چون بسیاری از صاحبان قدرت نیز به اینجا رسیده اند که براثرکارهای آقای احمدی نژاد ایران گرفتاربن بست های بزرگ نگرانی آفرین دربسیاری اززمینه هاست. به نظر می رسد آنچه که عده ای را برآن داشته است تا انتخابات این دوره ریاست جمهوری را سرنوشت ساز نامند، نگاهی است که به تحولات جهانی می شود، پس ازنزدیک به سی سال قطع رابطه با دولت امریکا رئیس جمهور جدید امریکا با شعار تغییر به صحنه سیاست جهانی وارد شده است و می خواهد با حکومت ایران به مذاکره بنشیند. همه نامزدهای انتخاباتی خودرا آماده این مذاکره می دانند. آنچه ملاحظه می شود این است که مردم ایران تعیین کننده رئیس جمهوری که درمذاکرات شرکت خواهد داشت، نیستند بلکه انتخاب از سوی رهبری نظام انجام میشود. رئیس جمهورامریکا هم به این نکته توجه کرده است که قدرت تصمیم گیرنده فوق رئیس جمهور است. انتخابات در ایران با توجه به شرایط حاکم و قانون اساسی انتصاب است نه انتخاب. آزادی های گفتار ونوشتار ورسانه های گروهی وهمچنین آزادبودن احزاب سیاسی واتحادیه ها وسندیکاها ابتدایی ترین شرایطی هستند که جهانشمول می باشند و درایران بهیچ وجه رعایت نشده ووجود ندارد (مصداق بارز آن توجه به خبری کوتاه ازروزنامه اعتماد ملی مورخ ۱۰/۲/۸۸ است که نشان می دهد حاکمیت راهی برای اظهار عقیده واجتماع دگراندیشان باز نخواهد گذاشت. خبررابخوانید : نیروهای امنیتی از برگزاری جلسه کمیته دفاع از انتخابات آزاد وعادلانه ممانعت بعمل آورد. این جلسه قرار بوددیروز در دفتر موسسه حقوقی راد که متعلق به محمدعلی دادخواه است برگزارشود). برای موثر بودن رئیس جمهوردرامور سیاسی و اجتماعی و فرهنگی دگرگونی هایی در قانون اساسی که سی سال پیش به آراء عمومی گذاشته شد، ضرورت دارد. بنظر نمی رسد عبورکنندگان ازصافی نظارت استصوابی شورای نگهبان بتوانند درحرکت به سوی حاکمیت ملی وکاهش نابسامانی های اقتصادی، اجتماعی وفرهنگی گامی شایسته بردارند. شرایط موجود نشان می دهد که حرکت دردایره بسته قدرت است و آنا ن که از اصلاح طلبی سخن می گویند با هشت سا ل در مقام ریاست جمهوری بودن نتوانستند ویا نخواستند ازدایره قدرت گامی بیرون نهند واگراصلاح طلبی را که گروهی مدعی آن هستند: “کوششی درایجاد تغییرهای تدریجی در جامعه بدانیم”، اصلاح طلبان چه تغییری ایجادکرده و یا به آن رسیده اند؟ درپایان دوره اصلاحات حرکت درهمان دایره بسته ادامه داشت. شرکت مردم در انتخاب رئیس جمهور چگونه موجب تغییرات مهم خواهد شد وقتی که همه تصمیمات رئیس جمهور با اشاره قدرت برتر نظام اجرا و یا کا ن لم یکن میشود؟ خوب و خوبتر یا بد و بدتر بودن یکی از این چهره های داوطلب چه تاثیری دارد؟ کسا نی که پس از طی مراحل برابرمقررات نظارت استصوابی مجاز به داوطلبی می شوند چه فرقی باهم دارند که خوب وبد داشته باشد؟ بد وبدترمشروط به توان تغییردرموازنه قدرت است که اکنون مفهومی ندارد. این چهار نفر نامزدهای ریاست جمهوری در سه دهه گذشته درتمام نابسامانیهای کشور، نقض آشکار حقوق بشر، سقوط اقتصادی، تورم، گرانی، بیکاری و انزوای ایران در جهان ، دخالت مستقیم داشته ا ند وبریکد یگر برتری ندارند. اصلاح طلب واصول گرا دوروی یک سکه اند. روزی این و دگرروز آن سوار بر مسند ریاست جمهور بوده اند. اصلاح طلبان نیز چون اصولگرایان خودرا دربرابرملت مسئول نمی دانند. مدعیان اصلاح طلبی با بهره بردن از فراموشی مردم بازهم شعارهایی را می دهند که خود به مرحله اجرا درنیاوردند. چه تفاوت هائی درنتایج کارهای اصول گرایان واصلاح طلبان می توان پیداکرد؟ در پایان دوره هشت ساله اصلاح طلبان چرادولت اصولگرا ی آقای احمدی نژاد آمد؟ آیا اصلاح طلبان دیگر برنامه ای نداشتند؟ راه کارها را نمی دانستند؟ درسی سال گذشته همه داوطلبان در اقدامات حاکمیت حضورشان گاه کم رنک و زمانی پر رنگتر بوده است و هیچکس نمی تواند ازبارمسئولیت اقدامات گذشته خود را منزه بداند . برای انتخابات پیش رو بعضی با عنوان کردن مطالبه محوری، خواست هایی را بیا ن داشته اند وعده ای ازآنها هم به این بهانه برای تایید دوکاندیدای مدعی اصلاح طلبی به میدان آمده اند. گویا مصلحت خویش دراین دیده اند که آنچه را برمردم ایران گذشته است به یاد نیاورند و بازارانتخابات راگرم کنند. می گویند چون می خواهیم به دولت آقای احمدی نژاد نه بگوئیم به اصلاح طلبان رای خواهیم داد! مردم ایران جناح های حاکمیت راشناخته اند و حق دارند به اصلاح طلبان هم اعتماد نکنند. آیا اصل حاکمیت ملی فقط با دیدگاه اصولگرایان در تضاد است؟ چشم بستن برواقعیت ها ودعوت از مردم برای رای دادن آیا فریب مردم ایران نیست ؟