سخنان ترامپ، رئیس جمهور جدید آمریکا در گفتگو با روزنامه بیلد آلمان، موج جدیدی از انتقادها و البتە این بار از طرف اروپائیها را برانگیخت. او در این گفتگو سیاست مهاجرتی آنگلا مرکل را ‘اشتباه فاجعه بار’ خواند. ترامپ همچنین گفت که ناتو یک سازمان ‘کهنه’ است؛ اظهار نظری که باعث نگرانی در میان رهبران ناتو شده است. به علاوه او شرکت های اتومبیل سازی آلمانی را تهدید به اعمال تعرفه های سنگین در صورت ایجاد خط تولید در مکزیک کرد. او در مصاحبه با روزنامه های بریتانیایی و آلمانی گفت که اتحادیه اروپا “اساساً وسیله حملی برای آلمان شده است.”
خانم مرکل در پاسخ بە این اظهارات گفت که اتحادیه اروپا خود سیاست هایش را تعیین می کند. او گفت به نظر او صحیح نیست که رئیس جمهور منتخب آمریکا به شکلی کاملاً مستقیم در سیاست داخلی سایر کشورها دخالت کند.
آقای اولاند هم در پاریس گفت اروپا نیازی به مشورت دیگران ندارد که بگویند چکار باید بکند. او انتقاد گزنده دونالد ترامپ از سیاست مهاجرت آلمان را رد کرد.
حتی در یک برخورد شدیدتر، مانوئل والس، نخست وزیر سابق فرانسە گفت کە سخنان ترامپ اعلام جنگ بە اروپاست.
سخنان ترامپ و واکنشهائی از این دست از طرف سران دو کشور بزرگ اروپائی (یعنی آلمان و فرانسە) کە نقش مهمی در اتحادیە اروپا دارند، حاکی از جدیت تناقضها و سرآغاز بدی است کە با ریاست جمهوری ترامپ در آمریکا شروع می شود. واقعیت این است کە اروپا و آمریکا برای اولین بار بعد از چندین دهە، از جنگ دوم جهانی بە این سو کە دشمنی با اتحاد شوروی آنها را بهم نزدیک کردەبود، وارد فاز اگرنە تشنج، اما بروز اختلافات جدی می شوند. اختلافات بر سر منافع اقتصادی، دفاع و سیاستهای امنیتی (بویژە در بعد پناهجویان)، آن مواردی اند کە اختلافات را بروز می دهند. ترامپ بعنوان یک تیپ اقتصادی کە اساساً برای بازسازی وضعیت دشوار اقتصادی آمریکا آمدە است و برای این کار آمادە است حتی ارزشهای آمریکائی را هم بنوعی فدا کند، هر آنجائی کە رقیبی در برابر خود می بیند بی مهابا بدان حملە می کند تا بتواند با اتخاذ موضع حملە، طرف را در موضع تدافعی قرار دادە و بە این ترتیب جایگاە خود را بیشتر تحکیم کند.
در مورد چگونگی ادامە این روند در آیندە می توان دو پیش بینی انجام داد. پیش بینی اول حاکی از آن خواهد بود کە ترامپ تنها بە تغییراتی چند در روابط خود در حوزەهای گوناگون با اروپا بسندە خواهد کرد و اساساً این رابطە را فدای گسترش رابطە با کشورهای دیگر و یا نگاە ناسیونالیستی خود بە اقتصاد نخواهد کرد. نگاە دوم این کە این تغییرات چنان ماهوی خواهند بود کە بتوان سخنان مانوئل والس را جدی گرفت و از آغاز دورانی گفت کە بیشتر بە مناسبات جنگی شبیە است تا مناسبات دوستانە و دیپلماتیک.
واقعیت این است کە ظهور ترامپ بە معنای ظهور لوکالیسم در پهنە سیاست کشوری است کە نقش مهمی در امر جهانی شدن داشت. ترامپیسم بە معنای برگشت بیشتر بە دولت ملی و خوانش جهان از این منظر است. در این خوانش، ارزشها دیگر همان نقش پیشین را در یارگیریهای جهانی ایفا نمی کنند.