هدف از ارائه این مطلب موضوع انتخابات ریاست جمهوری و تأملی بر نظرات دوستانی است که علیرغم تحلیل های بسیار واقع بینانه نسبت به اوضاع عملا موجود جامعه همچنان سیاست تحریم را به عنوان راهکاری قطعی برای مردم و نیروهای دموکراسی خواه مطرح نموده اند، می باشد.
در اوضاع کنونی برای اکثریت نیروهای پوزیسیون و اپوزیسیون مشخص گشته که اصولگرایان مخالف احمدی نژاد حتی با داشتن اجماع بر سر کاندیدای واحد در صورت دو قطبی بودن انتخابات و عدم مهندسی و تقلب توان شکست کاندید مورد حمایت احمدی نژاد (اگر مشایی باشد) را ندارند چرا که احمدی نژاد بر خواسته و گماشته تفکراتی است که از روش قلع و قمع و استفاده از هر وسیله ای برای تخریب رقبا به قدرت رسیده و از همین تاکتیکها و این اواخر با روشهای انتحاری در برخورد با مخالفین اصولگرای خود که در پایان تاریخ مصرفش امید داشتند باقی مانده دولت وی با آسیب کمتر به انجام برسد، برخورد می کند.
احمدی نژاد در ادامه بگم بگم های خود پارامترهای مهمی را برای مرعوب کردن اقتدارگرایان جهت پذیراندن کاندیدای مورد نظر در دست دارد که مهمترین انها: تهدید به افشای اسناد تقلب انتخاات ۸۸ و واریز مبلغ قابل توجهی در حساب یارانه خانوادها که منجر به بدست اوردن اکثریت ارای ۷ تا ۱۵ میلون نفریست که در شرایط دو قطبی هم عمدتا برای حمایت از کاندیدای مورد حمایت وی به پای صندوق خواهند امد، می باشد.
شرایط داخلی و بین المللی به دلایل فراوانی که بر همگان روشن گشته برگزاری انتخابات دوقطبی را برای حکومت تقریبا غیر ممکن کرده و حکومت را به فکر واداشته که انتخابات سه قطبی و در واقع دونیم قطبی با پذیرش اصلاح طلبان که فقط باید هیزم تنور انتخابات باشند را به استراتژی اصلی خود تبدیل کنند.
تحولات جاری، توازن به تبع آن مناسبات نیروها چنان بحرانی برای اوضاع سیاسی بهمراه داشته و دارد که عقل گرایان سیاست ورز را وا می دارد که لـــــــحظه به لـــــحظه رویدادها و موضع گیریهای بیرون و درون قدرت را تحت نظر گرفته و از هیچ تاکتیک سیاسی بطور مطلق دفاع نکنند، به عبارت روشنتر عقل سلیم حکم می کند که دوستان خواهان مشارکت در انتخابات از حضور در هر شرایط و دوستان مخالف حضور نیز از عدم حضور در هر شرایط سخن نگویند.
در حال حاضر شاهدیم حضور اصلاح طلبان با صفهای گوناگون حول و حوش جنبش سبز با شرایط ذیل می رود که به گفتمان غالب این نیروها تبدیل شود که: حضور خاتمی و یا هاشمی رفسنجانی بعنوان کف و سقف کاندیدای مورد حمایت رهبران در حصر و زندانیان سیاسی از مبرمترین خواسته ها برای حضور در انتخاباتی رقابتی خواهد بود. حل معضل اتمی ایران رای رفع خطر جنگ و برداشتن تحریمها و شایش در وضعیت اسفناک اقتصادی به همراه برنامه ای مدون و زمینی از دیگر ملزومات این حضور می باشد.
بخش فابل توجهی از عقلای حکومت (برای حفظ تداوم قدرت )فهمیده اند که برای حقظ نظام مجبورند به اقداماتی هرچند ناخواسته مبادرت ورزند؛ چرا که برگزاری انتخاباتی دو قطبی حتی در صورت مهندسی کردن و تقلب و به کشیده شدن فرد مورد تائید اجماعی اصولگرایان دو امکان بالقوه را در برخورد با ایران به امکانی بالفعل نزدیکتر خواهد نمود. نخست آنکه گزینه حمله نظامی که آرزوی بخشهای قابل توجهی از هارترین جناهای امپریالیستی می باشد و زمینه را در صورت عمل کردن حتی برای همسو کردن نیروهای به اصطلاح میانه روی سرمایه داری با توجه به بحرانهای روز افزون ساختاری نظامهای سرمایه داری فراهم خواهد اورد، دوم آنکه در صورت توسل به برگزاری چنین انتخاباتی و برکشیده شدن کاندیدایی که از مشروعیت داخلی و خارجی برخوردار نباشد در رابطه با مذاکرات هسته ای و مسائل منطقه ای حکومت وادار به پرداخت هزینه سنگین در امتیاز دهی علیه منافع ملی خواهد شد (که اهمـــمیت ای دومی برای نیروهای دموکراسی خواه باید حساسیت بر انگیز و قابل تآمل باشد).
در چنین شرایطی گزینه دیری پیش پای حکومت قرار گرفته که پذیرش حضور کاندیدای مورد اجماع اصلاح طلبان حول جنبش سبز با شرایط حداقلی برشمرده در بالاست، اینکه حضور نیروهای ساسی در چنین انتخابات رقابتی کارتهای برنده ای برای کل نظام به امغان می اورد بحث بسیار درست و واقع بینانه ای است که می بایست در کنار هزینه و فایده ای حضور مورد توجه قرار گیرد.
در چنین انتخاباتی حتی اگر مارکس و لنین هم بخواهند شرکت کنند پذیرش التزام به قانون اساسی(اجرای بـــی تنازل قانون اساسی) واقعیتی انکار نا پذیر است، دوستانی که خاتمی را زینه مناس شرایط کنونی می دانند ولی با فرو بستن چشم خود در مورد مجموع نظرات ایشان که صد البته دارای نقاط قوت و ضعق می باشد، ان بخش از افتهای ایشان در دفاع از قانون اساسی و مفاد آن را دلیل ضعف و سازشکاری می دانستند و مانند اقای مجتبی واحدی به مردم پیشنهاد می دهند به اقای شعله سعدی رای دهند، لطفا به نظرات اقای شعله سعدی در مورد پذیرش اجرای بی تنازل قانون اساسی که اصل ولایت فقیــه هم از اصول ان است مراجعه نمایید که نظرات اقای شعله سعدی با استدلال حقوقی منطقی می باشد.
دوست گرامی اقای اکبر سیف یکی از واقع بینترین نیروهای دموکرات و سکولار اپوزیسیون خارج از کشور است که در مقالات متعددی از قبل از انتخابات ۸۸ تاکنون به بررسی اوضاع ایران پرداخته است.
ایشان قبل از انتخابات ۸۸ معتقد بودند که هر چهار کاندیدا برای حقظ نظام می ایند که صد البته و به درستی این چنین ود و ضمن انکه صف بندیهای موجود را بررسی کرده و با داشتن اشارات عمدتا دقیق و درست اوضاع سیاسی، تحریم انتخابات را به عنوان وظیفه نیروهای دموکراسی خواه ارایه نمودند .
بعد از انتخابات و شکلگیری جنبش سبز از خواسته های مردم حمایت کرده و اعلام نموده انبخش مهمی از مردم که از بین بد و بدتر اقای موسوی را انتخاب کردند نقش بسیار موثری در جنبش سبز ایفا نمودند، ایشان علیرغم انکه قبل از انتخابات اقایان کروبی و موسوی را از عوامل رژیم و به نوعی فقط به ماموریت حفظ نظام معرفی کرده بودند در مواضع بعد از انتخابات همراهی مهندس موسوی و اقای کروبی در دفاع از خواست مردم را ستوده و همچنان از این افراد دفاع می کنند.
این تغییرات درست در مواضع ایشان و بسیاری دیر ااز همفکران وی از رهبران در حصر در شرایطی است که از نظر که از نظر بعضی از ای دوستان مسجل شده بود که موسوی و کروبی سوپاپ اطمینان رژیم هستند، این دوستان به درستی می گویند: شعار رای من کو به شعارهای انتخابات ازاد و … خواسته های بحق دموکراسی خواهی مردم ایران از مشروطیت تا کنون فرا روییده و خواهد رویید.
ضمن احترام فراوانی که برای این دوستان قایل بوده و هستیم از نظراتشان اینگونه برداشت می نماییم که: مردم اعتراض دارند اوضاع سیاسی بحرانی است و اختلافات داخلی شدید و واقعی و صد البته و عدتا و غالبا برای حفظ و تصرف قدرت به شدیدترین وجه قابل انجام است حکومت برای حل بحرانهای موجود و مشروعیتش ممکن است بعضی از منتقدین را که حتی باید سوپاپ اطمینلان باشند را تحمل کند . البته این دوستان نمی فرمایند که حکومت بر اثر فشار و خواست مطالبات گسترده کنونی و اوضاع وخیم سیاسی برای حقظ قدرت سیاسی مجبور به عقب نشینی و پذیرش حضور این کاندیداها شته و شاید در انتخابات پیشرو هم بشود.
در ارتباط با انتخابات پیشرو نیز این دوستان ضمن بررسی عمدتا واقع بینانه اوضاع … که نتیجه حضور در چنین انتخاباتی فقط به نفع نظام خواهد بود، که صد البته همانطور که پیشتر گفته شد در رابطه با بررسی دقیق و کامل از هزینه و فایده حضور در انتخابات، واقعبینانه و درست خواهد بود که حکومت از این کارت برنده برای مشروعیت بخشی استفاده خواهد کرد، ایراد اساسی به این استدلال نا است که دوستان ما کل نتیجه انتخابات پیش رو را فقط در حد همین فایده نظام تقلیل می دهند .
در ادامه مباحث این دوستان این مفهوم هم همانطور که توضییح داده شد کاملا اشکار است که اگر مردم به خیابان آمدند و جنبش سبز و مطالعات آن دوباره شعله ور شد ما در کنار مردم قرار گرفته از خواسته آنان برای تغییرات دموکراتیک دفاع خواهیم کرد، به عبارت صریحتر، این دوستان میگویند ما انتخابات را تحریم می کنیم، ما در کنار راست ترین جناحهای داخلی و خارجی همه گونه ایرادات بنی اسراییلی را البته در کنار برخی انتقادات درست و بجا برای عدم رویکرد مردم به کاندید مورد اجماع اصلاح طلبان تبلیغ و ترویج کرده و تما سعی و کوشش خود را برای تحریم انتخابات بکار خواهیم بستچون خودمان الترناتیوی نداریم برای خدشه دار نشدن صف مستقل خود به مردم می گوییم رای ندهید.
به مانند دوم خرداد و سال ۸۸ با اکثریت و نیروهای دموکراسی خواه داخل با مطالبات مشخص و شرایط تعریف شده در انتخابات حضور یافته و با قرار گرفتن عملی در کنار نیروهای سیاسی موجود در صحنه داخلی و مردم با حضور عینی در کوچه و خیابان و ستادهای انتخاباتی و طرح مبحث نظری و سیاسی خود و تشریح وضع موجود و دلایل رای به کاندید مورد اجماع اصلاخ طلبان و جنبش سبز را برشمرئه و در این کارزار عملی و نه نه فقط در پشت کامپیوترها و فضاهای مازیبا ااه نمودن به روشهای مناسب پیگیری خواسته های مطالباتی و مطلع نمودن انان از خطرات احتمالی که سازش و عقب نشینی کاندیدای مورد نظر برای منافع ملی بهمراه خواهد اورد، با مردم و همگام با انان ضرورتهای چگونگی حضور و عدم حضور را توضییح داده وبه ان سیاستی کمک خواهیم کرد که کاندید ای مورد اجماع در صورت عدم پذیرش حکومت با شروط مورد تاکید قرار گرفته، بهمراه مردم از حضور در چنین انتخاباتی خودداری نماید.
سوال مهم ما از دوستان این است که الترناتیو شما چیست؟ اگر بخواهید بعد از انتخابات از خواسته های مردم دفاع کنید که قطعا می کنید و صادقانه معترفیم که دفاع بسیاری از شما عزیزان علیرغم ندادن رای در سال ۸۸از دفاع بسیار کسانی که رای دهنده بودند(اصلاح طلبان زرد و فرصت طلب) موثرتر بوده است، چرا نباید آنگونه برخورد کنید که به عنوان یک فرد یا جریان سیاسی، دموکرات و سکولار و دگر اندیش نظرات و راهکارهای مورد نظر خویش را بر مبنای برنامه و صد البته قابل پیاده شدن در شرایط عملا موجود به مرد ارائه دهید و بویید از نظر ما مناسبترین پیشنهاد و راهکار سیاسی کشور این است که این راهکار توسط مردم قبول شود که ارزوی بسیار دیگرانی هم به مانند شما عزیزان بر آورده خواهد شد.
اما شما و ما بخوبی می دانیم که متاسفانه این شرایط فراهم نیست، دوستان به مردم صادقانه بگوئید راهکارهای موجود حاصل سیاستورزی و حکومتگری ما نبوده، به مردم بگوئید شما در حال حاضر با گزینه های عملی و اجرایی پیش رو مواجه اید و بجای راهکار از حال قطعیت یافته تحریم، با شرایط گفته شده در بالا کاندیدای مورد نظر حمایت نمایید.
دوستان بپذیریم که نیروی سیاسی نمی تواند فقط تفسیرگر اوضاع باشد و موظف است در صورت نداشتن وزن مناسب برای آلترنتیو بدیل با حفظ پرنشیبهای هویتی نیروی خود را برای سیاستی مصروف نماید که متنع ضربات و خسارات سنگین به منافع ملی کشور گردد.
نظرات این عزیزان و خصوصا اکبر سیف عزیز گویای ان است که در بین دوستان چپ اپوزوسیون در فهم پراتیک سیایت چه برای اموزش خود و جه برای اموزاندن به دیران داشته و دارید ا، تمیدواریم با یک گام به عقب و دوگام به پیش بگذارید .
دوستان ما حق داریم به اقای خاتمی و دوستانشان نقد داشته باشیم، تردیدها و عقب نشینی های غیر ضروری آنها را منصفانه و مدبرانه به نقد بکشیم ولی فراموش نکنیم که بخاطر بغض با علی، ناخودآگاه به حب با معاویه دچار نشویم، بدانیم و بدانید که اوضاع سیاسی ایران لحظه به لحظه آبستن حوادث جدید است که می تواند برنامه و روشهای مبارزاتی را بطور مداوم دچار تغیرات معنی دار نماید.
به هوش باشیم که بایدها که بایدها که بایدها و نبایدها و مطالبات مورد نیاز برای شرایط حضور کاندیدای مورد نظر را بر اساس منافع ملی و بدن چپ و راست زدنهای غیر متعارف در نظر بگیریم، مبادا برای انکه به راحتی بتوانیم از حربه کی بود کی بود من نبودم و ما که گفته بودیم خود را از داشتن هر میزان مسئولیت در مورد اوضاع خطیر سیاسی کشور مصون بداریم چنان بایدهیی را برای کاندیدای مذکور… چیز قرار دهیم که با این بایده ایشان دیگر نه کاندیدای اصلاح طلبان و جنبش سبز برای اوضاع کنونی جمهوری اسلامی بل چه گواریی باید باشد که کنار رفقا از کشتی اصلاحات پیاده شده و با قهر انقلابی پاسهای سرداران قلع و قمع را ابشار بکوبد.
این نگاه از آقای خــــاتمی این گونه دعوت می کند: آقای خــــاتمی برای سبز نگه داشتن نهال اصلاحات وارد عرصه انتخابات شوید حتی اگر رد صلاحیت گردید.
پیشنهاد دیگر به اتاقهای فکر اصلاح طلبان نیز این است که یکی از اصول شرایط حضور را بر اساس این اصل تبیین نمایید که نیاز حکومت به شما بیشتر از نیاز شما به تائید انان است.
** در زمان نگارش این مطلب هنوز خبر سایت بـــازتاب در رابطه با افشاگری احمدی نژاد در مورد انتخابات طرح نشده بود.