با گسترش تضادها و بن بست های اجتماعی و اقتصادی ، رشد روز افزون قیمت ها و رکود و بیکاری درجامعه ، حاکمیت هر چه بیشتر بسمت سرکوب عریان ، نفی آزادی های فردی و اجتماعی و ایجاد شرایط امنیتی و پلیسی می رود . اسید پاشی بر روی زنان به بهانه بد هحابی در برخی شهرها ، بخصوص اصفهان انجام و آنگاه مقامات ریز و درشت به جای دستگیری و محاکمه عاملان و بخصوص آمران آن به صحنه آمده و تهدید می کنند که هر روزنامه ورسانه ای که از اسید پاشی سخن بگوید تعطیل می شود و هر کسی که آنرا منتصب به امر بمعروف و نهی از منکر کند دستگیر و زندانی می شود . در مورد تشکل های مستقل نیز سیاست حاکمیت جلوگیری از شکل گیری هر تشکل مستقلی است .کارگران پتروشیمی بجهت طرح حقوق معوقه و صنفی خود به زندان وشلاق محکوم می شوند . در مجموع حاکمیت بدون ایجاد یک قبرستان خاموش و مطلق در ایران قادر به حکومت نیست . اگر زمانی در مورد شکل گیری تشکل های مستقل از جمله کمیته های هماهنگی و پیگیری ، سندیکای شرکت واحد و سندیکای هفت تپه کج دار و مریز رفتار می کرد امروزه دیگر هیچ ظرفیت رای ریسک در ایجاد تشکل های مستقل نمی کند .
از زمانی که کارگر مبارز یعفوب مهدیون پس از سال ها مبارزه در راه ایجاد تشکل های کارگری در شهرهای مختلف از جمله تبریز و تهران ، به ایجاد کانون کارگران بازنشسته در کرج اقدام نمود زمان زیادی نمی گذرد . در این مدت با اجرای قانون بازنشستگی با 20 سال در کارهای سخت و زیان آور و سپس بازنشست نمودن با سابقه 25 سال در ترکیب جمعیتی کارگران بازنشسته حتی جوانان و میانسالان زیادی بچشم می خورند . آنان می بایست و می توانند به تحول در کانون های کارگران بازنشسته و ایجاد کانونی که نماینده های واقعی کارگران بازنشسته باشند اقدام کنند .
سازمان تأمین اجتماعی که حاصل دسترنج کارگران و بازنشستگان است بعنوان یک گنج بی صاحب اموالش همواره مورد غارت و چپاول توسط دولت و باندهای مافیایی آن قرار گرفته است . سازمان بجهت توان مالی ، یک نهاد کلیدی و حساس برای حکومت است . و این باعث شده که مدام از حقوق و درمان بازنشستگان کسر شده و آنان هر چه بیشتر بسمت فقر و تنگدستی می روند .
کانون کارگران بازنشسته تهران : تهران دارای بیش از 000/400 بازنشسته است اما نمایندگان آنها که بعنوان مدیران کانون تهران هستند عمدتا از عده ای افراد سود جو ، خود فروخته و و وابسته تشکیل می شوند ، که جریان حاکم بر آنرا تشکیل می دهد . آنها بجای حمایت از بازنشستگان و کارگران با مقامات دولتی دمخور بوده و به ساز آنها می رقصند و هر گاه و بیگاه به مجیز گویی حتی امثال سعید مرتضوی ها و تمامی مقامات دولتی می پردازند در آخرین برنامه بزرگداشت بازنشستگان در مهر ماه جاری ، لوح تقدیر از طرف نماینده کانون بازنشستگان سراسری به علی ربیعی وزیر کار و نوربخش رئیس سازمان تأمین اجتماعی داده شد . علی اصغر
بیات ، علی اکبر خبازها ، برهانی ، حسن صادقی ، پاکزاد و غیرو از کالیسه لیسان و سرکوبگران حکومتی هستند که برای همه کارگران و بازنشستگان فعال و آگاه نام های آشنایی هستند . البته برخی افراد در کانون ها نیز حضور دارند که سابقه مبارزات سندیکایی داشته اند اما امروزه تنها دنباله رو سیاست های همان خودفروخته گان هستند . سالهای متمادی است که در هر ماه حدود سه جلسه از کارگران بازنشسته برگزار می گردید و در آن بازنشستگان مشکلات معیشتی و درمان خود را مطرح می کردند و با توجه به اینکه جو غالب بضرر مدیران کانون و خانه کارگر بود جلسه را چند ماه است که تعطیل کرده اند . در آگاه گری هایی که با طرح بیان و مشکلات معیشتی ، حقوق و درمان بازنشستگان صورت می گرفت و عده ای نیز با صحبت های آگاه گرانه باعث همبستگی و آگاهی کارگران بازنشسته می گردیدند . بطوری که در انتخابات ماههای پایانی سال 92 یکی از بازنشستگان ، هر چند که بیشتر حاوی نظریات اصلاحی و سه جانبه گرایی است و کمتر عیار تفکراتش کارگری مستقل است به عنوان نماینده مستقل در مجمع عمومی رأی آورد و انتخاب گردید. این اولین حضور افراد مستقل در کانون بیست سال سابقه آن بود . اما بلافاصله دستگاه دروغ سازی و پردازی با حمایت و پشتیبانی وزارت کار دست بکار شد و با رأی های ساختگی وی را حذف ، و فردی وابسته و خود فروخته را جایگزین کردند . به اعتراضات بازنشستگان در مورد تقلب در انتخابات سر سوزنی ترتیب اثر داده نشد اما ظاهرا اداره کار پس از گذشت نه ماه از زمان انتخابات ، وجود تقلب را تأیید کرده است و خواستار جایگزینی منتخب واقعی شده است اما این اقدام بی خاصیت و بسیار دیر انجام شده و مفید هیچ فایده ای نداشته و بهتر است فرد منتخب کارگارن بازنشسته در مجمع عمومی مستعفی و وارد این بازی های سخیف نشود .
انتخابات مدیریت کانون در شهریور ماه ۹۳ : در انتخابات مدیریت کانون با توجه به شکل گیری پایه نفوذ بازنشستگان آگاه و دست بالا داشتن آنها وزارت کار ، که نگاهی امنیتی و پلیسی در مورد تشکل های مستقل دارد ، راه چاره را در استفاده مجدد از ماشین سرکوب دست ساخته ای به نام خانه کارگر دیدند که از سال 1357 بعنوان بازوی سرکوبگر کارگران عمل کرده است و لذا خانه کارگر دست بکار شد . حسن صادقی عامل سرکوبگر کارگران که طی این سی و شش سال تجربیات کاملی دارد به صحنه آمد . وی تا کنون بلحاظ شناخته بودن از طرف کارگران قادر نبود حتی 300 -200 رأی از بین بازنشستگان برای انتخاب شدن بیاورد بنا به دستور همکار خانه کارگریش علی ربیعی با نیروها و اعوان خود به سمت کانون خزید و مدیریت خود فروخته کانون نیز که خود را قادر به مقابله با موج مطالبات معیشتی و درمان کارگران بازنشسته نمی دید دستش را بسوی خانه کارگر و حسن صادقی دراز کرد تا جلوی حضور بازنشستگان آگاه را سد کند . لازم به ذکر است که در انتخابات قبل مدیریت خود فروخنه وفاسد کانون از چهار نفر از کارگران بازنشسته به اتهام تشویش اذهان عمومی ، نشر اکاذیب ، پخش شب نامه و برهم زدن نظم عمومی و ایجاد ضرر و زیان و خسارت شکایت نموده بود اما پرونده بجهت فقدان دلیل مختومه شد .
در انتخابات امسال همانطور که گفته شد از جند ماه قبل از برگزاری انتخابات جلسات عمومی را که چند صد نفر از کارگران بازنشسته حضور می یافتند را تعطیل کردند تا راه هر گونه هماهنگی و اطلاع رسانی در بین بازنشستگان تعطیل کنند و اعلام برگزاری
مجمع عمومی و انتخابات را بدون اعلام عمومی ، یعنی بطور خصوصی انجام دادند تا راه حضور کارگران بازنشسته آگاه و مستقل را مسدود نمایند . در جلسه اول مجمع عمومی در شهریور ماه علیرغم بازنشستگان آگاه و مستقل توانستند که دست بالا را داشته باشند و به کسب برتری نزدیک شوند اما مدیریت کانون به اتفاق خانه کارگر شروع به ایجاد هرج و مرج و اعتشاش در رأی گیری نمودند وتوانستند مجمع عمومی و انتخابات را تعطیل و آنرا ابطال و بدین ترتیب از انتخاب بازنشستگان مستقل جلوگیری کنند .
برگزاری مجمع بعدی که در ششم آبان ماه برگزار گردید با مهندسی و برنامه ریزی بسیار گسترده ای انجام گردید تا مدیران کانون باتفاق خانه کارگر و حسن صادقی و وزارت کار بتوانند نتیجه انتخابات را بطور کامل بنفع خود رقم بزنند . برخی اقدامات آنها شامل موارد زیر بوده است :
۱-.. انتخابات را در یک محل دور و پرت در خزانه خیابان بخارایی قرار دادند تا افراد مستقل کمتری بتنوانند حضور یابند . اما کانون و خانه کارگر در اطلاع رسانی مخفی جمعیت کرایه ای خود را ، با دهها اتوبوس از نقاط مختلف شهر به محل رأی گیری رسانند
۲- چهار نفر از اعضای لیست کاندیداهای مستقل را حذف کرده بودند آنان علیرغم آنکه بطور رسمی ثبت نام کرده بودند و در مجمع عمومی شهریور ماه بعنوان کاندیدای مدیریت در مجمع عمومی معرفی شدند در جلسه دوم با دستور وزارت کار از شرکت در انتخابات محروم و در واقع توسط وزارت کار رد صلاحیت شدند .
۳- دستجات اوباش و سرکوبگری که در سال 1384 بطور سازمان یافته توسط خانه کارگر به محل سندیکای شرکت واحد هجوم بردند توسط یک تن از اراذل سرکوبگر بنام عیوضی با چند دستگاه اتوبوس به مجمع عمومی آورده شده بودند
۴- ابتدا یک نفر از بازرسان که خود فروخته و سرکوبگری است بعنوان رئیس جلسه معرفی و وی اقدام به انتصاب هیأت رئیسه دست نشانده نمود تا تمامی مراحل جلسه را در کنترل خود داشته باشند . از قبل رأی دهندگان و اعوان و انصار خود را توجیه نمودند که می بایست در چه جاهایی مستقر شوند رئیس جلسه را چگونه انتخاب و هیأت رئیسه مجمع چه کسانی هستند و چگونه باید توسط آنها انتخاب شوند . شرایط بطوری سازمان یافته و طرح ریزی شده بود که وقتی ابراهیم مددی از سندیکای شرکت واحد برای هیأت رئیسه مجمع خود را کاندید کرد جماعت آموزش داده شده حاضر ، عکس العملی نشان نداد
۴- تمامی ارکان هیأت رئیسه ، مجریان رأی گیری ، افرادی که ثبت نام تمام مراحل را تحت کنترل داشتند و رأی ها اخذ می کردند توسط باند خانه کارگر – کانون گزینش شده و آموزش دیده بودند .
۵- با گماشتن افرادی خاص برای کم سوادان ، رأی مورد نظر را برای آنان نوشته و با شناسائی و تعقیب افراد مستقل تحرک آنان را کنترل داشتند و از ضبط کارت و پرسش سوابق و اسامی افراد خودداری نمی کردند .
۶- علی رغم تمامی این تمهیدات تقلبات گسترده ای انجام شد تا تنها اسامی ائتلاف کانون – خانه کارگر از صندوق ها خارج شود
در مجمع عمومی اطلاعیه هایی نیز در مورد سوابق سرکوبگرانه حسن صادقی و عیوضی یکی از عناصر بشدت خائن و سرکوبگر از طرف برخی از اعضای سندیکای شرکت واحد توزیع گردید . اما چون عموم حاضرین از طرف کانون و خانه کارگر با گرفتن امتیازات وام و سفر زیارتی و سیاحتی بشدت شستشوی مغزی شده بودند ، استقبال ننمودند .
جمع بندی:
در شرایط بن بست و تشدید بحران های اجتماعی – اقتصادی و سرکوب شدید آزادی های فردی و اجتماعی و سرکوب تمامی تشکل های کارگری ، نمی توان بسادگی اقدام به ایجاد تشکل های مستقل کارگری نمود ، بلکه می بایست با کارهای زیر بنایی و عمیق اجتماعی زیر ساخت های لازم را برای ایجاد این تشکل ها انجام داد کارگران بازنشسته آگاه و عدالت طلب می بایست با گسترش فعالیت های ترویجی و سازماندهی در محلات زندگی و محیط هایی که محل تجمع کارگران بازنشسته است حضور و کار پرحوصله و دراز مدت انجام داده و با تهیه و توزیع جزوات آموزشی با برقراری ارتباط مستمر اقدام به کادر سازی و سازماندهی در محلات کارگری و محل تجمع آنها اقدام کنند . بدینترتیب می توانند بصورت گسترده کارگران بازنشسته راکه در سطح نازل حقوق و حمایت بیمه و درمان و در خط فقر شدید قرار دارند برای اقدامات اعتراضی مستقیم برای کسب حقوق و سطح یک زندگی انسانی سازماندهی کرده و به مبارزه بکشانند .