کار آنلاین
١ـ با نتیجە انتخابات ریاست و هیئت رئیسە مجلس شورای اسلامی کە در آن علی لاریجانی بە عنوان رئیس مجلس و بە ترتیب دە نفر از غیر تندروها و ٢ نفر از تندروها بە هیئت رئیسە انتخاب شدند، مجلس شورای اسلامی وارد فاز دیگری شدە کە آن را از مجلسین پیشین بویژە بعد از دوران اصلاحات جدا می کند. تغییری کە در آن ١٠ نفر از لیست غیر جبهە پایداری وارد هیئت رئیسە شدە (البتە با حفظ مرز موجود میان اصلاح طلبان و اصولگرایانی کە سر بە لیست امید هستند). بە نظر شما این موضوع از چە زاویەای مهم است، و اصولا آیا می توان مدعی اهمیت تاثیر آن بر اوضاع کشور شد؟
ـ استراتژی زیرکانه تزویر و تطمیع عوام توسط رژیم جمهوری اسلامی در رابطه با انتخابات همواره بر این اصل استوار بوده که مردم را به مرگ گرفته تا به تب راضی بشوند. بدین ترتیب بعضی ها راضی شدند. ظاهرا ما اقوام و اهل سنت نیز باید جشن بگیریم که بعد از ٣٨ سال، یک کرد سنی مذهب بنام محمد قسیم عثمانی در هیئت رئیسە مجلس شورای اسلامی رای آورده است. آیا این یک تغییر است؛ بلی! نمی توان منکر شد. اما آیا با یک گـُل بهار آمده؟ نه، زیرا در خزان جمهوری اسلامی خبری از بهار نیست. علی مطهری که در مجلس پیشین بعنوان منتقد شناخته می شد، اینک نایب رییس دوم مجلس شده است؛ اگرچه آرای وی از آرای محمد قسیم عثمانی (که فقط ناظر می باشد) پائین تر بود. حتی آرای دیگران که دبیر شدند از آرای محمد قسیم عثمانی پائین تر بود. این به خودی خود حتی بمصداق نیمه پر لیوان هم نیست که بشود در باره آن با مثبتگرایی خوشبینانه سرود امید سر داد. زیرا از بین ٩ نفر (یک رئیس، دو نایب رئیس و۶ دبیر) حتی یک سـُـنی و یا نماینده اقوام وجود ندارد. ناظر نه جایگاه ویژه ای دارد و نه از اهمیت چندانی برخوردار است.
بخش قابل توجه ای از انتخابات مجلس بطور مهندسی مدیریت شده بود. همه اصلاح طلبان از فیلتر شورای نگهبان عبور کرده اند و بمثابه کبریت بی خطر به مجلس راه یافتند. نمی توان در جزئیات منکر اختلافات سلیقه ای اما واقعی بین اصلاح طلبان و اصولگران “برای حفظ نظام” شد. اما در یک نگاه کلی، عوامفریبانه و موجب توهم زایی خواهد بود اگر ادعا کنیم که جابجایی مهندسی شده مهره های مورد اعتماد نظام می تواند از اهمیت بسزایی برخوردار باشد. در نتیجه از منظر عوامفریبی و پاشیدن بذر توهم در بین توده ها مبنی بر اینکه از طریق صندوق رای می توان در ساختارهای جمهوری اسلامی تغییرات اساسی ایجاد کرد، این انتخابات می تواند اهمیت ویژه خود را در راستای اعمال استراتژی کلی نظام داشته باشد. اما تاثیر چندانی بر اوضاع کشور نخواهد داشت. زیرا آش همان آش و کاسه همان کاسه. اگرچه ممکن است چند دانه نخود آش تغییر کرده باشد.
٢ـ بە نظر شما چرا اصلاح طلبان در مورد ریاست مجلس کوتاە آمدند و راە را برای علی لاریجانی بازکردند؟
ـ حتی اصلاح طلبان هم پیچیدگی مناسبات جمهوری اسلامی را درک نمی کنند. فرصت طلبی و دورویی یک از پیش شرط های واجد شرایط بودن برای مجلس و بسیاری از مناصب حکومتی می باشد. خیلی از این فرصت طلبان از درشکه اصلاحات برای رسیدن به بهارستان استفاده کردند، و این توهم را برای اصلاح طلبان بوجود آوردند که لیست امید آنها اکثریت آرا را دارد. اصلاح طلبان بعد از مذاکره و رایزنی های فراوان کوتاه نیامدند و اصرار داشتند عارف رئیس مجلس شود. اما در انتخابات هیئت رئیسە موقت به واقعیت جمهوری اسلامی و جانماز آبکشی سالوسان دو رو پی بردند و بعبارتی به آنها گفته شد “عرض خود می بری و زحمت ما می داری.” به همین دلیل عارف مجددا کاندید نشد، و شکست را پذیرفت. و دریافت که برخی از این زاهدان که این جلوه در محراب و منبر اصلاح طلبان می کنند، چون به مجلس راه می یابند، آن کار دیگر می کنند. به هر حال این رفتارگرایی ریاکارانه با سرشت نظام و عوامل آن عجین شده است.
٣ـ ظاهرا رابطە اصولگرایان میانە رو و اصلاح طلبان وارد فاز جدیدی شدە، موردی کە تقریبا با توجە بە حوادث سالهای اخیر بسیار جلب نظر می کند، بە نظر شما علت این مسئلە چیست؟
ـ اگرچه از کاربری هدفمند واژه هایی نظیر اصولگرای میانه رو، محافظه کاران، اعتدالگرایان، و یا اصلاح طلب و غیره واقف هستم. اما بعقیده من استعمال اینگونه اصطلاحات بیشتر در راستای پیشبرد زیرکانه و رندانه اهداف نظام می باشد تا تبیین جایگاه ایدئولوژیکی یا سیاسی مهره های مورد وثوق و قابل اعتماد رژیم. مثلا آیا می توان فرد زن ستیز و ارتجاعی نظیر علی مطهری را اصولگرای میانه رو خواند؟ وانگهی کنش و واکنش و حتی تنش های نمایشی این دو گروه در درون و یا بیرون مجلس (به استثنای مواردی در مجلس ششم) هرگز جدی و تعیین کننده نبوده و نیست. آنچه مهم است اتحاد این دو گروه در مطیع بودن از فرامین بالا و گردن نهادن به دستورات و یا قوانینی که به مجلس بعنوان “مصلحت برتر نظام” دیکته می شود. از قدیم گفته اند ” گربه را دم حجله باید کشت”. بعقیده من ولایت فقیه با چشاندن طعم تلخ شکست به عارف در همان روز اول و در دم ورودی مجلس گربه اصلاحات را کشت. حال انتخاب چند نفر کبریت بی خطر شاید برای یکسان نمودن مجلس مطیع رهبر و مهندسی افکار عمومی لازم باشد.
۴- این همگرائی می تواند متضمن نتایجی مثبت در زمینە گشایش سیاسی و نگاە فرهنگی رژیم بە جامعە باشد؟
ـ با توجه به شناختی که بنده از اصلاح طلبان حکومتی و ولایتمداران اصولگرا در چارچوب نظام جمهوری اسلامی دارم، این همگرائی فقط می تواند متضمن “وحدت کلمه” مورد انتظار رهبر باشد، و الاغیر! ما اگر به سخنرانی ها و فرامین رهبر در مورد مسائل فرهنگی و دستگیری های گسترده مجالس خصوصی در روزهای اخیر، دنیاستیزی، ادامه انقلاب و استمرار تنش در روابط بین المللی، مخالفت شدید با برجام دو و سه و غیره را مورد ارزیابی قرار بدهیم، باید برای صدمین بار اطمینان یافته باشیم که تغییرات مثبت و گشایش سیاسی در این نظام و نهادهای برخاسته از آن امکان پذیر نیست. نمی خواهم منفی گرایی بکنم. اما متاسفانه نکته مثبتی در کارنامه این نظام وجود ندارد. بعنوان مثال شلاق زدن کارگران معدن آق دره یادآور دوران برده داری (ماقبل فئودالیسم و سرمایه داری) است و مرا بیاد سینما کاپری تهران و فیلم “بن هور” می اندازد. عملکرد فرهنگی رژیم هم مرا بیاد داعش می اندازد که در آن سزای جشن گرفتن و پارتی، شلاق خوردن در ملاء عام است. در چنین دوران سیاه سرکوب چگونه می توان وارد بازی های عوامفریبانه نظام شد، و از منظر کارشناسی و تحلیلگری، از گشایش سیاسی و نگاه فرهنگی مثبت به جامعه سخن گفت؟
۵ـ بە نظر شما برخورد نیروهای دمکراتیک کشور با این وضعیت نوین چگونە باید باشد؟
ـ بە عقیده من بعد از ٣٨ سال تجربه تلخ جمهوری اسلامی و نمایش های جناح های درونی آن، همانگونه که یادآور شدم، باید حقیقت را بدون توهم و خوشبینی عاری از واقعیت به مردم گفت. مبنا و انگاره سوال شما بر این قیاس صوری گنگ و در حیطه عمل نامفعوم، استوار است که گویا با ورود چند “خودی ء نظام” تحت عناوینی نظیر اصلاح طلب و یا اصول گرای میانه رو و معتدل وضعیت نوینی در کشور ایجاد شده است. متاسفانه نمی توانم به این سوال جواب بدهم زیرا در اساس با شالوده بنیانی و فرضیه ادعایی نهفته در سوال مشکل دارم. وضعیت نوینی بوجود نیامده تا نیروهای دمکراتیک ارزیابی و یا شیوه نگرش خود را عوض کنند. همانگونه که در ابتدا گفتم، بلی! تغییرات جزیی در آریش مهره ها بوجود آمده. بر منکرش لعنت! اما بقول شاملو “خلایق! مستید و منگ؟! یا به تظاهر تزویر می کنید؟ از شب هنوز مانده دو دانگی.” در پایان از کار انلاین سپاسگزارم که این فرصت گفتگو را در اختیار من گذاشتند.