از سال ۱۸۷۱ که کمون پاریس، فرانسه و از آنجا اروپا را به لرزه درآورد، تا امروز که بحران اقتصاد جهانی در همه کشورهای سرمایه داری، تمامی تئوریهای مقدس پیشرفت و توسعه را به چالش گرفته است، جنبش کارگری اوج و حضیضهای فراوانی را از سر گذرانده است. در اوج و حضیضها و فراز و فرودهای این جنبش، تمام جهان رزمیده، به خاک نشسته، برخاسته و بالیده است.
فقط یک سال پس از کمون پاریس در حالی که اروپا گمان می کرد همه پس لرزه های کمون را نیز در غرش بی امان توپها به کمونارها و در نفیر تیرباران کارگران به جان آمده خاموش کرده است، خیل عظیم گرسنگان و آوارگان آسیب دیده از آتش سوزی بزرگ شیکاگو، موج تازه ای از اعتراضات کارگری را در قاره جدید، در جهان نو به پا کرد. شعارهای تظاهرکنندگان از جنس و شکل شعارهای کارگران اروپا بودند.
تنها سه سال بعد در ۱۸۷۵ گویی روح کمون به قاره امریکا وارد شده است. در شرایط سختترین پیگرد و تعقیب رهبران و فعالان جنبش کارگری در امریکا «اتحادیه مرکزی کارگری» قطعنامه ای را منتشر کرد که در بخشی از آن آمده بود: «ما از طبقه کارگر می خواهیم که فوراً خود را مسلح کند. تنها با ابزار قهر می توان در مقابل استثمارگران صف آرائی کرد.»
این نتیجه چهارسال خشونت و سرکوب و ارعاب کارگران بود. در یکی از روزنامه های پرتیراژ نوشتند: «عناصری از اهالی مجارستان، آلمان و کمونیستهای فرانسوی که خود را سوسیالیست می دانند و نیهیلیستهای روسی در اینجا جلسات مخفیانه می گذارند . رنگ پرچمهای آنان سرخ است…» این تهمت نبود، راست بود و نمایانگر وحدت ناگزیر طبقه کارگر و انقلابی که در تمامی جهان در مقابل هجوم سرمایه بیدفاع بود. بسیاری از کادرهای ورزیده جنبش کارگری اروپا و بویژه آلمان از رهبران و سردمداران این اعتصابات بودند. کسانی همچون «آگوست شپایز» مهاجر آلمانی که روزنامه «آربایتر سایتونگ» را منتشر می نمود و بعدها همراه با «آلبرت پارسون» از تدارک کنندگان تظاهرات اول ماه مه ۱۸۸۶ بود و به همراه سه تن دیگر از رهبران جنبش کارگری در ۱۸۸۷ در آمریکا اعدام شد. آنها جنبش ۸ ساعت کار را در آمریکا رهبری می کردند که تمامی جهان حتی اروپای زادگاه مارکس و انگلس را به سوی خود کشیده بود. آگوست شپایز پس از آن که در دادگاه حکم اعدام او و رفقایش قرائت شد، از جا برخاست و گفت: “اگر فکر می کنید با اعدام کردن ما شعله های جنبش کارگری را به خاموشی می کشانید، ما را اعدام کنید. اما شما با این کارتان جرقه ای ایجاد خواهید کرد. جرقه ای که به آتشی عظیم بدل خواهد شد. شعله های این آتش، همه جا اطراف شما زبانه خواهد کشید و شما قادر به خاموش کردن این آتش نخواهید بود.”
شک نیست که این تنها برگی و لحظه ای از فداکاری آگاهانه و شجاعانه کارگران جهان است و البته که جای جای جهان از این حماسه ها سرشار است. شاید گذشته از نگاهی صرفاً تاریخی همین بحران کنونی جهانی نیز ما را به تأملی در تاریخ مبارزات طبقه کارگر آمریکا وا دار می کند. تأملی بر لحظه ای سرخ در تاریخ آمریکا، سلطان سرمایه جهان، که اینک بحران و بیماری اش تمام بدنه متصل سرمایه داری را در خطر افکنده است.
البته این راست است که کارگران در تمامی جهان از وضعیت فاجعه باری که منجر به تشکیل کمون پاریس و جنبشهای عظیم و خونین در سراسر جهان شد، فرا رفته اند و برآمد آگاهی جمعی زحمتکشان در هیچ کجای این کره خاکی اجازه تجاوزات آشکاری را که صاحبان سرمایه در پناه قانون مقدس «سود» به کارگران روا می داشتند به آنها نمی دهد. این نیست مگر نتیجه تلاش قهرمانانه کارگران و پیشاهنگان جان بر کف آنان در سیاه ترین ایام. نتیجه آن تلاش و آن ایثار است که خود را در تمام جهان به سرمایه داری و روابط منحط آن تحمیل کرد.
اما جنبش کارگری تا به اینجا برسد که علیرغم این که هنوز تمامی حقوق خود را در هیچ کجای جهان به دست نیاورده، ولی وسعت و قدرت و دانشش نادیده انگاشتنی نباشد، تنها از راه راست رستگاری نرفته است. بارها و بارها رهبران جهانی طبقه کارگر به خطا و اشتباه در غلطیده اند. قریب یک قرن پیش بود شاید، اولین باری که سوسیال دموکراسی اروپای مرکزی که از توانمندترین گوشه های جنبش جهانی سوسیالیستی بود، در مقابل آزمون و خطا قرار گرفت. آزمون دفاع از یکی از مهمترین اعتقاداتش! دفاع از صلح، مخالفت با جنگ! سوسیال دموکراسی و مشخصاً سوسیال دموکراسی اروپایی مرکزی، چنان که می دانیم، از این آزمون سربلند بیرون نیامد. گروه پارلمانی نیرومند « اس .پ. د» آلمان قویترین حزب انترناسیونال دوم کارگری، در حالی که ۱۱۰ نماینده در مجلس ملی آلمان داشت، در ژوئن ۱۹۱۳ به افزایش مالیاتها برای تدارک هزینه احتمالی جنگ رأی مثبت داد. البته که دلیل آن مخالفت با صلح نبود. دلیل یا بهانه این بود که مالیاتها بر ثروتهای بزرگ بسته می شدند! یک حفره برای فریب! و این فقط آغاز بود. یک بار دیگر در اگوست ۱۹۱۴ در میان حیرت و بهت و اعتراض اقلیت حزب خود، این هیئت پارلمانی به اعتبارات نظامی هنگفت رایش رأی مثبت داد و یعنی آن را تصویب کرد؛ ۱۱۰ نماینده یعنی تصویب یا رد هر لایحه ای. و صد البته که این بار نیز دلیل طبقاتی موجود بود. دلیل قاطع و همه فهم دفاع از میهن متمدن پرولتاریا در مقابل تزاریسم وحشی! به فوریت احزاب سوسیالیست فرانسه، انگلستان، ایتالیا به آنها و یعنی به بورژوازی جنگ طلب اروپا پیوستند! همه آنهایی که تا دیروز در انترناسیونال جهانی، با مخدوش کردن پیام سلیم “کارگران جهان متحد شوید”، پیام افراطی «کارگران جهان میهن ندارند» را سر داده بودند، اینک زیر شعار دفاع از میهن به یکی از هولناکترین جنگهایی که بشر دید، رأی دادند.
بعد از آن روز احزاب سوسیالیست اروپای مرکزی به مشارکت در آغاز آن جنگ ویرانگر و نابودی بیست میلیون انسان تنها به این جرم متهم شدند که با سیاستهای تجاوزگرانه حکومتهای سرمایه داری به مخالفت برنخاستند. آیا خاطره آن سیاست ویرانگر که انترناسیونال دوم را از هم پاشید و آنهمه قربانی گرفت، داشت فراموش می شد وقتی که در دهه نود قرن بیستم ناتو به رهبری امریکا و با مشارکت همه دولتهای سوسیالیست اروپایی به بالکان لشکر کشید؟ یوگسلاوی را قطعه- قطعه کرد، بوسنی و صربستان را طی ۷٨ روز بمباران بی امان و بی منطق با خاک یکسان و سرمایه های مادی چند نسل را منهدم کرد و موج فجایع انسانی …؟
واقعیت امروز این است که جنبش کارگری، پایه و اساس جنبش چپ جهانی، در سیاستهای آزمون و خطا درگیر بوده و همواره هم موفق نبوده است. تشکیل دولت کارگری امروز دیگر از منظر آماجهای بسیاری از کوشندگان جنبش چپ بیرون رفته است و مقابله با دیکتاتوری هر نیرویی جای آن را گرفته است. اما آنچه باقی مانده و باقی ماندنی است، تلاش عدالتجویانه جنبش چپ جهانی به محوریت اولین جنبش علمی تاریخ جنبش طبقه کارگر است. تلاشی علیه همه بیعدالتی هایی که در کمین جامعه انسانی نشسته است و آفت هر تمرکز قدرتی با هر گونه منشأ طبقاتی است.
۱۲۳ سال پس از نخستین جشن روز کارگر در اول ماه مه ۱۸۸۶ کارگران ایران در کنار کارگران جهان سرمایه داری، با جای خالی منصور اسالو و همرزمانش در میانشان با نگرانی و امید به آینده جنبش کارگری و از آنجا آینده عدالت و آزادی توأمان چشم دوخته اند، زیرا علیرغم بسیاری دستاوردها به نظر می رسد که زیان صاحبان سود را باز و هنوز باید زحمتکشان بپردازند.
کارگروه کارگری سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
۱ ماه مه ۱۳۸۸