این هیمه دان آتشگه عشق…
زبان ام را بسته اند
وچشمان ام را،
گوش هایم
ودستان ام را
ودهان ام را می بویند؛
اما
با دل ام،
این هیمه دان آتشگه عشق،
چه خواهند کرد؟
علی رضاجباری (آذرنگ)
21امرداد۱۳۸۴
یکشنبه ۹ دی ۱۴۰۳ - ۰۵:۱۵
زبان ام را بسته اند
وچشمان ام را،
گوش هايم
ودستان ام را
این هیمه دان آتشگه عشق…
زبان ام را بسته اند
وچشمان ام را،
گوش هایم
ودستان ام را
ودهان ام را می بویند؛
اما
با دل ام،
این هیمه دان آتشگه عشق،
چه خواهند کرد؟
علی رضاجباری (آذرنگ)
21امرداد۱۳۸۴
هیئت سیاسی – اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) از این که نخستین پیام خود پس از انتخابش را هم زمان با شب یلدا، پایان جانسختی شب و جشن آغاز بازگشت نور بر زندگی و طبیعت راهی خانههای هممیهنان خود مینماید، خرسند است. ما این همزمانی امیدآفرین را ادامهٔ راهی میدانیم که دیریاست در همراهی با مردم سرزمینمان در پیکار دیرینهشان با شب و ظلمت و در پیوند با آزادی و نور، برگزیدهایم.
مردم ایران تنها به دنبال صلح و تعامل و همزیستی مسالمتآمیز با تمام کشورهای جهاناند. انتظار مردم ما در وهلۀ اول از جمهوری اسلامی است که پای ایران را به جنگی نابرابر و شوم نکشاند مردم ما و مردم جنگزده و بحران زدۀ منطقه، به ویژه غزه و لبنان، از سازمان ملل متحد نیز انتظار دارند که همۀ توان و امکاناتش را برای متوقف کردن اسراییل در تداوم و تعمق جنگ و در اولین مرحله برقراری فوری آتشبس به کار گیرد.
دادگاه (لاهه) دلایل کافی برای این باور دارد که نتانیاهو و گالانت «عمداً و آگاهانه مردم غیرنظامی در نوار غزه را از اقلام ضروری برای بقای خود از جمله غذا، آب، دارو و تجهیزات پزشکی و همچنین سوخت و برق محروم کردهاند».
همه ما که در بیرون این دیوارها زندگی میکنیم برای متوقف کردن این چرخه خشونت و نابرابری مسئولیت داریم و باید علیه آن اعتراض کنیم. سنگسار، اعدام یا هر مجازات غیرانسانی دیگر صرف نظر از نوع اتهام یا انگیزه و اعتقاد محکومان، چیزی جز نابودی و ظلم نیست و باید برای همیشه از دستگاه قضایی حذف شود. نه به اعدام، نباید فقط شعاری باشد، بلکه باید به منشوری تبدیل شود که کرامت انسانی و حقوق برابر را برای همه، فارغ از جنسیت و جایگاه اجتماعی، به رسمیت بشناسد.
هیئت سیاسی – اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) از این که نخستین پیام خود پس از انتخابش را هم زمان با شب یلدا، پایان جانسختی شب و جشن آغاز بازگشت نور بر زندگی و طبیعت راهی خانههای هممیهنان خود مینماید، خرسند است. ما این همزمانی امیدآفرین را ادامهٔ راهی میدانیم که دیریاست در همراهی با مردم سرزمینمان در پیکار دیرینهشان با شب و ظلمت و در پیوند با آزادی و نور، برگزیدهایم.
غلامحسین ساعدی نه فقط یک نویسنده، بلکه صدای رنج و امید مردم ایران بود. هرگونه بیاحترامی به او یا دیگر چهرههای فرهنگی، بیاعتنایی به میراثی است که هویت ما را شکل داده است. احترام به بزرگان هنر و ادبیات، وظیفهای ملی و تاریخی است که پاسداشت فرهنگ و تاریخ ما را تضمین میکند.