روند انتخابات بعد از جنگ ایران و عراق و نوشیدن جام زهر از سوی خمینی و متعاقب آن کشتار هزاران زندانی در بند و اسیر به وسیله هیات مرگ منتخب خمینی، مقاومت های مردمی را در هم شکسته بود. مرگ خمینی و آغاز رهبری علیخامنهای ادامه سرکوب مقاومت مردم و خواسته های انقلابی آنان بود. سرکوب آزادی های فردی و اجتماعی رویکردی که با رویکار آمدن خامنهای و ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی مسیرکاملا شتابانی داشت. حالا دیگر همه احزاب سیاسی سرکوب شده بودند. تشکلهای صنفی و سازمان های مدنی منحل و بی اثر گردیده بودند و بخش های انتخابی آمده در قانون اساسی هم مانند شوراهای شهر و روستا که میتوانست تجلی اراده شهروند باشد نیز هیچگاه تحقق نیافته بود. هیچ صدای مخالفی تحمل نمیشد. دو دوره ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی در عین حال دوران تثبیت رهبری علیخامنهای و خروج از سایهی رفسنجانی نیز نتوانسته بود این باور را که رهبری دوم، اقتدار لازم برای اداره نظام را دارد در بین مردم ایجاد کند. در چنین فضایی کم کم رشد آگاهی های عمومی نسبت به آنچه در حکومت میگذشت، درک مخاطرات ناشی از استبداد دینی را افزایش میداد، به ویژه که اصل ولایت فقیه در بازنگری قانون اساسی به تامین استبداد فردی رهبر فاقد کاریزما یاری می داد تا این سلطه بلامنازع را بر کشور بگستراند.
در چنین فضایی انتخابات دوره خرداد ۱۳۷۶ کلید خورد. انتخاباتی که تنها دو کاندیدای اصلی آن سید محمد خاتمی و ناطق نوری مدعیان اصلی ریاست جمهوری بودند با این تاکید که خاتمی خود چنان باوری به انتخاب شدن در فضای مالامال از اختناق و انسداد سیاسی نداشت و شاید بهمین دلیل توسعه سیاسی و مردم سالاری شعار انتخاباتی خود قرار داده بود.
این انتخابات که نتایج آن به عنوان «نه» بزرگ به ادامه شرایط پیشاخرداد بود در اصل چیزی جز بازتولید مقاومت مردمی نبود و مقایسهی نتایج حاصل از آن با پیش از انتخابات نشان داد که مردم با پذیرش شعار توسعه سیاسی و مردم سالاری در تسخیر صندوق آرا شوک بزرگی به مجموعه سرکوبگرانِ مقاومت مردمی وارد آوردند.
هضم شرایط شکست خفت بار دوم خرداد همراه با شروع کارشکنی ها و توطئه آفرینی ها باز هم از مردمی که «نه» بزرگ را سرداده بودند، قربانی گرفت.
رویدادهایی چون قتل های زنجیره ای (۱۳۷۷ خورشیدی)، حمله به کوی دانشگاه (۱۳۷۸ خورشیدی) تلاش های خونباری برای در هم شکستن مقاومت بازتولید شده و روحیات آزادیخواهانه مردم به ویژه دانشجویان و روشنفکران مخالف رژیم بود. گمان و تصور حاکمیت زخم خورده از آرای «نه » به ادامه شیوه حکمرانی پیشا خرداد بههیچ روی موجب تن دادن به دستاوردهایی چون گشایش نسبی فضای سیاسی و طرح مشارکت های مردمی از جمله اجرای قانون شوراهای شهر و روستا و آزادی مطبوعات نمیشد. بی سبب نبود که علیرغم پاره ای تاثیرات کوتاه و دراز مدت این انتخابات این بار سران مستبد جمهوری اسلامی به پوپولیسم روی آوردند و با طرح شعارهای اقتصادی در برابر شعار توسعه سیاسی و انگشت گذاشتن بر این نیاز جدی فرودستان جامعه در صدد بازپسگیری جمهوری و بردنش به زیر سابه ولایت شدند و انتخابات پس از اصلاحات هجومی برای بازپس گیری میدانِ از دست رفته گردید. این بار انتخابات پوپولیستی با قربانی کردن هاشمی رفسنجانی هم بهانه ای برای شکستنِ مقاومت در برابر شرایط پیش رو را فراهم ساخت و هم با تکیه بر توجه به اقتصاد مردم به جای توسعه سیاسی اذهان عمومی را به سود حاکمیت بلامنازع دیکتاتوری ولایت فقیه سازمان داد و با مهندسی انتخابات احمدی نژاد از صندوق آرا سر برآورد.
خیلی زود و در دوره اول ریاست جمهوری احمدی نژاد پوپولیسم پنهان خود را نشان داد و با سرکوبگری کارگران و کنشگران جامعه مدنی از جمله هجوم گسترده به فعالان سندیکایی و گسترش ابعاد سرکوب و زندانی کردن کارگران و روشنفکران و زنان مدافع حقوق و آزادی های مدنی چهره جدید کارگزاران ولایتمدار افشا شد. موضوع غارت منایع عمومی تحت عنوان واگذاری به خصوصی سازی و دستبرد اصل ۴۴ قانون اساسی به سود سیاست خصوصی سازی و تاثیرات آن بر زندگی کارگران و مجموعه ای از سیاست های تحکیم موقعیت آنچه هسته سخت قدرت معروف شده است در این زمان به وقوع پیوست.
انتخابات خرداد ۱۳۸۸ بار دیگر رویکرد مطالبه محور و نوعی بازتولید مقاومت مدنی را شکل داد. از آنجا که این انتخابات عرصه مبارزات جدی بین خامنهای و رئیس جمهور منتخب او با رقبای سیاسی اش گردید و صف بندی جدیدی از اصلاح طلبان مغموم و بخشی از احزاب راست به سرکردگی حزب کارگزاران به رهبری هاشمی رفسنجانی با محبوبیت موجود در نزد «نخست وزیر امام» که تداعی کنندهی مخالفت او با علی خامنه ای (رئیس جمهور وقت) بود انتخاباتی را رقم زد که نتیجه آن به کودتای انتخاباتی معروق شد و موجب اعتراضات وسیع مردم در سراسر ایران با شعار «رای من کو» شد. این مبازرزات وسیع و بی نظیر تا آن زمان به راهیپمایی های میلیونی سکوت در ایران شهرت یافت و پس از آن با تعبیر «اردوکشی خیابانی» از سوی خامنهای با سرکوبهای شدید مواجه گردید. حاصل این مبارزات دستگیری صدها تن از معترضان و دادگاههای فلهای آنان بود، کشته شدن معترضان از جمله ندا آقا سلطان یکی از نمادهای جنبش سبز و در نهایت به حصر میرحسین موسوی و زهرا رهنورد و مهدی کروبی انجامید.
تنها در تاریخ ۵–۶ دی ۱۳۸۸ در روز عاشورا در شهرهای تهران، قم، شیراز، اصفهان، کازرون، نجفآباد، اردبیل، تبریز، مشهد، کاشان، اراک، بابل، ارومیه ۳۷ نفر از جمله سید علی حبیبی موسوی و یک کشته در شیراز و حداقل ۶۰ نفر مجروح و بیش از ۱۴۰۰نفر دستگیر شدند که ۳۰۰ تا ۵۵۰ نفر از دستگیر شدگان در تهران، ۴۰۰ تا ۵۰۰ نفر در اصفهان گزارش شد.
به این ترتیب انتخابات ریاست جمهوری یکی از میدان های بازتولید مقاومت گردیده است که البته مختصات هر باره این انتخابات تفاوت های جدی و ویژگی های خود را داشته است.
انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ ویژگی و نوع بازتولید مقاومت
انتخابات زود هنگام ریاست جمهوری که به دنبال مرگ رئیسی و شرایط ناشی از آن، در هشتم تیر ماه انجام میشود از ویژگی خاصی برخوردار است. معرف این ویژگی عبارتست از:
- رخداد جنبش «زن، زندگی، آزادی» که پس از دیماه ۱۳۹۶ و آبان ۱۳۹۸ به عنوان مهمترین عرصهی مبارزه مردم با دیکتاتوری جمهوری اسلامی به وقوع پیوست.
- جنگ بین اسرائیل با نیروهای نیابتی ایران در غزه.
- رو در رویی مستقیم ایران و اسرائیل که در ادامه با گمانه زنی جدی سقوط هلیکوپتر رئیسی از سوی اسرائیل و مسکوت گذاری آگاهانهی آن از سوی دو طرف همراه است.
- شکست سیاستهای یک دستسازی حاکمیت، افزون بر ناکارآمدیهای دولت رئیسی فساد سیستماتیک گسترده از عوامل این شکست به حساب می آید.
- مجموعه ورشکستگی سیاستهای افتصادی، موضوع تحریم و تاثیرات فلج کنندهی آن بر زندگی مردم و ناگزیری پرداختن به آن برای جلوگیری از فروپاشی نظام جمهوری اسلامی.
- ناگزیری ایجاد تعادل در روابط بین المللی برای اجرای سیاست به سوی شرق نظام که درگروِ نوعی حل اختلافات با آمریکا و اروپا است و برای حمهوری اسلامی اهمیت جدی دارد.
- و بالاخره جدی ترین عرصه چالش بین نظام دینی مستقر با زنان به عنوان نیمی از جمعیت کشور و همراهی مردم با مبارزات ضدتبعض فراگیر شده در این عرصه.
با چنین ویژگی هایی جمهوری اسلامی در صدد ترمیم مشروعیت از دست رفته و اقتدار شکسته شده در بالاترین رکنِ خود قرار دارد. و علیرغم تمایل جدی در استمرار شیوه حکمرانی تاکنونی زیر بیرق ولایت فقیه، می کوشد با ایجاد فضای فریبنده ای از نوعی رقابت جناحی کنترل شده مردم را به پای صندوفهای رای بکشاند. عنصر اصلی این رویکرد تنها طلب مشروعیت نظام از صندوق آراست و درست در مقابل آن مهمترین رویکرد مردمی بازتولید مقاومتی است که ادامه جنبش «زن، زندگی، آزادی» خواهان آنست.
بازتولید مقاومت مردمی نیاز جدی اکنون جامعه ایران است نیاز جدی و عاجل کارگران و زحمتکشان از زن و مرد، دانشجویان و دانش آموزان و معلمان، بخش های وسیعی از آنچه طبقهی متوسط و محروم شده از موقعیت شغلی و اجتماعی خود را تجربه می کند، نیاز جدی و عاجل روشنفکران، نویسندگان، هنرمندان و وزرشکاران به همراه وکلا و اساتید دانشگاه ها که از داشتن حرفه و شغل متناسب با دانش و موقعیت خود محروم شده اند، نیاز بخش های وسیعی از تولید کنندگان خُرد و پیشهورانی که با سیاست های اقتصادی حکومت و تسلط الیگارشی اسلامی و مافیای برآمده از آن با تمسک به سیاست های نئولیبرالی، در آستانه ورشکستگی اند و یا ورشکسته و مقروض شده اند. و در یک کلام نیاز جدی و همگانی ۹۹ درصدی های ایران است.
بازتولید مقاومت در برابر جمهوری اسلامی بار دیگر «نه» بزرگ را از مردم ایران طلب میکند و این «نه» تنها با سیاست تحریم انتخابات صندوف آرایی دیکتاتورساخته در سراسر ایران تجلی خواهد یافت.