چند روز پیش نوشتاری بهنام “تحریف روند تشکیل حزب چپ ایران (فدائیان خلق)” در اخبار روز منتشر شد. نوشتار به نقد کنگرۀ نوزدهم سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) پرداخته و با کمال تاسف با طرح نکاتی نادقیق و نادرست و نقل قولهای ناقص و بریدهبریده، امکان و زمینۀ ارائهٔ سیما و مضمونی نادرست و توهمآمیز از سازمان و کنگرۀ نوزدهم را فراهم آورده است. من میکوشم به چند نکته از این موارد بپردازم.
اتهام چرخش به راست و فاصلهگیری از برنامه و استراتژی سیاسی پیشین
نوشتار بدون هیچ مقدمهای با بخشی زیر عنوان “چرخش به راست” اسناد کنگره آغاز میشود ولی بدون نوشته شدن حتی یک کلمه در مورد این اتهام، مستقیما روند و چگونگی تشکیل حزب چپ مورد بحث قرار میگیرد. بازگشت به اتهام چرخش به راست در بخش پایانی زیر عنوان “سیر تحولی سازمان” صورت میگیرد و همراه میشود با ادعای فاصلهگیری از برنامه و استراتژی سیاسی پیشین. در این بخش، علیرغم بسامد چندبارۀ ادعای گردش به راست، برای مستدل کردن آن و همچنین برای مستدل کردن ادعای “فاصلهگیری از برنامه و استراتژی سیاسی پیشین”، تنها یک دلیل آورده میشود «در اسناد کنگره ۱۹ “گذار از جمهوری اسلامی به جمهوری دموکرات سکولار” کنار گذاشته شده بجای آن تحقق جمهوری عرفی غیردینی آمده است». از آنجایی که تنها نکتۀ مضمونی در نوشتار همین ادعا و همین یک خط استدلال است نخست به آن میپردازم.
سند “در خدمت مردم و میهن”، در ۵ پاراگرافِ بسیار فشرده در پیشانی، سازمان را معرفی میکند، از هدفها و راهبرد سیاسی سازمان، از ارکان سیاست سازمان، از پایبندی سازمان به تحقق همبستگی اجتماعی، از جانبداری طبقاتی سازمان و همزمان از پایبندی سازمان به منافع ملی سخن میگوید، بر مبارزه برای تحقق خواستهای برحق مردم و تحمیل آنها به حکومت پامیفشارد و به روشنی هرگونه مداخلۀ نیروهای بیگانه را رد و اعلام میکند سازمان در مبارزهٔ سیاسی خود و در مخالفت با جمهوری اسلامی تنها به مردم ایران اتکاء دارد. سند “در خدمت مردم و میهن” نه با هدف تکرار برنامۀ مصوب سازمان، بلکه با این هدف تنظیم شده که با پایبندی به برنامۀ مصوب سازمان چارچوب سیاستگذاری سازمان در همۀ عرصههای زندگی مردم میهنمان را به روشنی معین کند، زیرا کنگره مبارزه در این عرصهها را به روزگاری دیگر حواله نمیدهد و وظیفۀ همین امروز سازمان میداند. سند در رابطه با گذار از جمهوری اسلامی نیز، بهجای تکرار همان وجه نافی موجود در برنامۀ سازمان، به برجسته کردن وجه اثباتی این موضوع میپردازد؛ به این میپردازد که سازمان برای رسیدن به چه نوع جمهوری مبارزه میکند. البته در توضیح آن جمهوری از واژههای رایج در زبان فارسی بیشتر بهره گرفته تا از واژههای فرنگی و همین مورد نیز از سوی نوشتار بهمثابۀ نمونهای بارز از راستروی ارزیابی شده است!
اکنون برگردیم به آن استدلال و بپرسیم آیا بهکار بردن گزارۀ “عرفی غیردینی” بهجای واژۀ “سکولار” اصولا میتواند نشانۀ، آنهم از نوع بارز، گردش به راست باشد؟ چنین استدلالی چه اندازه میتواند جدی باشد؟ یا بپرسیم این استدلال را چه اندازه میتوان جدی گرفت که آوردن وجه اثباتی «تحقق جمهوری عرفی غیردینی و متعهّد به مبانی حقوق بشر و اصول دموکراسی و مبتنی بر اراده و آرای آزاد، برابرحقوق و دموکراتیک مردم میهنمان» در سند کنگرۀ نوزدهم بهجای وجه نافی “گذار از جمهوری اسلامی” در برنامه، نشانۀ بارزی معرفی شود از اینکه «از برنامه و استراتژی سیاسی پیشین فاصله گرفته» شده است؟ آیا بستن چشم بر این تاکید سند که «سازمان با پایبندی به برنامهٔ مصوب خود … مبارزه میکند» و زدن تهمت “فاصلهگیری از برنامه و استراتژی سیاسی پیشین” در یک نوشتار سیاسی پسندیده و درست است؟ آن هم در شرایطی که نویسنده به خوبی بر این نکته واقف است که برنامهٔ مصوب سازمان کماکان از اعتبار برخوردار است.
اسناد کنگرۀ نوزدهم در ادامهٔ منطقی برنامهٔ سازمان و از موضع یک سازمانِ چپِ سوسیالیستیِ میهندوستِ پایبند به آرمانهای والای استقلال، آزادی، عدالت اجتماعی و تامین منافع مردم و کشور (منافع ملی) و مجهز به نگاه صلحآمیز به جهان و باورمند به حق زندگی همۀ انسانها در همۀ کشورها در صلح، امنیت، آرامش و رفاه تدوین شده است؛ از موضع یک سازمانِ چپِ سوسیالیستیِ میهندوست که مبارزه برای بهروزی مردم را به فردایی دور یا نزدیک حواله نمیدهد؛ که در خود و پایۀ اجتماعیاش این توان و این اراده را سراغ دارد که تناسب بین اهداف بلندمدت، میانمدت و کوتاهمدت را برقرار کند؛ که از یکسو بهخاطر اهداف بلندمدت از مبارزه برای اهداف نزدیکتر دل برنمیکند و از دیگرسو آنچنان غرق در مبارزه برای اهداف نزدیکتر نمیشود که دست از مبارزه برای هدفها و آماجهای بلندمدتتر و آرمان خود بشوید.
تاریخچۀ بنیانگذاری حزب چپ
اکنون برگردیم به بنیانگذاری. نوشتار ادعا میکند در اسناد کنگرۀ نوزدهم عامدانه روند چند سالهٔ قبل از کنگره ۱۵ پاک و آن دوره با آدرس کلی و مبهم ” تلاشهای چندین و چند ساله و هدفمند سازمان” بیان شدهاند و خود از یکسو به گزینهگویی و بازتاب نادقیق و غیرواقعبینانه آنچه گذشته است میپردازد و از سوی دیگر میکوشد با به فراموشی سپردن کنگرههای چهاردهم و پانزدهم سازمان بنیانگذاری را به بهاصطلاح “پروژۀ وحدت” پیوند بزند که چند ماه پیش از کنگرۀ پانزدهم سازمان به دلایلی که به سازمان ما ارتباطی نداشت، بهپایان رسیده و موضوعیت خود را از دست داده بود. باری کنگرۀ نوزدهم برآن نبود که تاریخنگاری کند و لازم نبود گزارشها و اسناد کنگرههای پیشین سازمان را در بارۀ تشکیل حزب بازگوید، بلکه تنها میخواست اشارهای کوتاه داشته باشد بر تشکیل حزب و چرایی کاهش چندسالۀ کنشگری خود و چرایی بازیافت دوبارۀ آن. من پیشتر بنیانگذاری حزب چپ را در چند نوشتار توضیح دادهام ولی برای زدودن هرگونه سوء تفاهم، یکبار دیگر تاریخچۀ بسیار فشردهای از آن را، برپایۀ اسناد منتشر شده، مینویسم.
آبانماه ١٣٩١ سازمان اتحاد فداییان خلق ایران، سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) و شورای موقت سوسیالیستهای چپ ایران، «فراخوان برای مشارکت در روند شکل دهی تشکل بزرگ چپ» [۱] را منتشر کردند و همراه با شماری از کنشگران چپ، که پسینتر به فراخوان پیوستند، دست به سازماندهی خود زدند و روی “نقشه راه” دوسالهای برای تهیۀ منشور و اساسنامه برای تشکیلات جدید به توافق رسیدند.
در جریان پیشرفت کار، «روند شکل دهی تشکل بزرگ چپ» کمکم بهصورتی ارادهگرایانه و غلط “پروژه وحدت چپ” نامیده شد. یعنی “وحدت چپ” جای «شکل دهی تشکل بزرگ چپ» را گرفت و “پروژه” جای «روند» را.
نزدیک به دو سال کوشش برای تدوین سند پایهای مشترک بیسرانجام ماند. دوروبر پایان سال ۱۳۹۳ و آغاز سال ۱۳۹۴ مشخص شد که دستیابی به یک سند پایهای مشترک از میان ۴ منشور جداگانۀ ارائه شده صورت نخواهد گرفت [۲]. زمزمۀ کنار کشیدن از روند، که از نیمههای راه از سوی سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران، شورای موقت سوسیالیستهای چپ ایران و بخشی از کنشگران چپ آغاز شده بود، بسامد بسیار بیشتری یافت.
یک ماه پس از آن کنگرۀ چهاردهم سازمان (۲۰ تا ۲۲ فروردین ۱۳۹۴) با در نظر گرفتن این واقعیت، که «روند شکل دهی تشکل بزرگ چپ» یا بهاصطلاح “پروژه وحدت چپ” در حال تلاشی است، در پی چاره برآمد و قراری ششبندی در بارۀ روند پیش رفته تصویب و در بند ششم آن پیشنهاد کرد: «… در صورت عدم توفیق کنگرۀ مشترک در تحقق وحدت به هر دلیل، به “اتحادی در راستای وحدت” در میان نیروهای پروژۀ وحدت، در اشکال مورد توافق، شکل داده شود». پیشنهاد با مخالفت جدی دو سازمان دیگر و کنشگران چپ روبهرو شد.
درست سه سال پس از انتشار فراخوان در تاریخ ۲۱ آبان ۱۳۹۴ شورای موقت سوسیالیستهای چپ ایران اعلام کرد: «… سازمان ما پروژۀ مشخص نامبرده را پایان یافته تلقی میکند …» [۳].
سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران، با اینکه در کنگرۀ فوق العادۀ دوازدهم (خرداد ۱۳۹۴) نتوانست پیرامون ادامه یا توقف پروژه به تصمیم برسد، عملا کار را به صورت سازمانی در این زمینه معلق کرد و یک سال پس از آن در کنگرۀ سیزدهم (مرداد ۱۳۹۵) رسما اعلام کرد: «… پروژۀ «شکلدهی به تشکل بزرگ چپ» به نتیجه نرسیده و پایان یافته است …» [۴].
کنشگران چپ نیز دو دسته شدند، شماری پی گرفتن راه همگرایی را برگزیدند و شماری بیشتر از روند کناره گرفتند و رویکرد خود را پسینترها در تاریخ ۶ خرداد ۱۳۹۶ توضیح دادند، از «… شکست این پروژه …» سخن گفتند و نوشتند: «… این پروژه با ناکامی مواجه گردید …» و «… این پروژه … نهایتا به بنبست رسید …» [۲].
با کنار کشیدن ۲ سازمان از ۳ سازمان امضاکنندۀ “فراخوان” «روند شکل دهی تشکل بزرگ چپ» یا بهاصطلاح “پروژه وحدت چپ” بهپایان رسید. اکنون کمتر از نیمی از اعضای سازمان اتحاد فداییان خلق ایران و شماری از “کنشگران چپ” خواستار وحدت با سازمان و تشکیل حزبی واحد بودند و به هیچ شکل دیگری از همگرایی نیز تمایل نداشتند. اگر تا دیروز ۲ سازمان میگفتند میخواهند با سازمان وحدت کنند، امروز دیگر پای هیچ سازمان یا تشکلی در میان نبود و ما با رفقایی مواجه بودیم که در هیچ سازمان سیاسی متشکل نبودند و در عین حال خواستار وحدت با سازمان ما و تشکیل حزبی واحد بودند. شمار چشمگیری از اعضای سازمان نیز با آن رفقا همراهی میکردند و خواستار وحدت سازمان با آن رفقا و تشکیل حزبی واحد بودند.
برخورد مسئولانه با رفقای خواستار همگرایی با سازمان و برخورد سازنده و بردبارانه با اشتیاق دهساله برای همگرایی در درون تشکیلات، ایجاب میکرد سازمان راهی برای برخورد مناسب با شرایط جدید پیدا کند. گفتوگوهای بسیار گسترده و دامنهدار و باز و شفافی در این زمینه در میان کل تشکیلات پاگرفت و سازماندهی شد. کمیسیونی که از سوی شورای مرکزی چهاردهم برای تدارک مضمونی کنگرۀ پانزدهم تشکیل یافته بود، بر پایۀ دستاورد دوروبر یک سال گفتوگوهای تشکیلاتی و چندین میزگرد و نشست درون سازمانی، قرار “بنیانگذاری تشکل مشترک سیاسی با مضمون حزبی” را تدوین و به کنگره پیشنهاد کرد.
کنگره پیشنهاد را تدقیق و تصویب کرد. «کنگرهٔ فوقالعادهٔ سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) در راستای عزم سازمان ناظر بر تأمین وحدت هر چه گستردهتر در صفوف نیروهای چپ ایران نهادهای منتخب خود را موظف میکند با تامین توافق همراهان کنونی خواهان فعالیت تشکیلاتی واحد، همراه آنان اقدام به بنیانگذاری یک تشکل مشترک سیاسی با مضمون حزبی نماید» [۵]. این راهکار از سوی آن شمار از اعضای سازمان اتحاد فداییان خلق ایران و آن شمار از کنشگران چپ که خواستار همگرایی با سازمان بودند نیز پذیرفته شد. سه جریان اسفند ماه ۱۳۹۵ برای همآهنگی کارها و تدارک بنیانگذاری یک «هیئت برگزاری کنگرۀ مشترک» تشکیل دادند.
دو دیدگاه در مورد همگرایی و وحدت
در نوشتار آمده است «… سازمان پرستی اجازه نمی دهد که آن ها از چارچوب تشکیلات موجود بیرون بیآیند و با دیگر جریان های چپ وحدت کنند. آن ها ترجیح می دهند در همان خانه کوچک بمانند …». راست این است که در رابطه با همگرایی و وحدت دیدگاههای گوناگونی در سازمان وجود دارند.
یک دیدگاه همین است که دقت کردن و تامل کردن و شتاب نکردن در وحدت را سازمان پرستی مینامد و بیپروا تهمت میزند که «سازمان پرستی اجازه نمی دهد که آن ها از چارچوب تشکیلات موجود بیرون بیآیند و با دیگر جریان های چپ وحدت کنند. آن ها ترجیح می دهند در همان خانه کوچک بمانند». این دیدگاه میپندارد مسئولان سازمانی مجازند در سطح مدیریت مرکزی حزبها و سازمانهای سیاسی وحدت کرده و سپس آن را در پایهٴ اجتماعی توجیه کنند.
دیدگاه دیگر همان است که در مصوبههای کنگرههای چهاردهم، پانزدهم و شانزدهم سازمان برجسته است. مصوبۀ کنگرۀ چهاردهم تأکید میکند بر ضرورت مشارکت نیروهای طرفهای پروژه در داخل کشور و پایگاه اجتماعی آنان، مصوبۀ کنگرۀ پانزدهم بر مشارکت دادن نیروهای سازمان در تشکل جدید پامیفشارد، و در مصوبۀ کنگرۀ شانزدهم گفته میشود هنوز اهداف مورد نظر دورۀ گذار، مشخصاً جلب نظر پایگاه اجتماعی سازمان نسبت به حزب چپ ایران (فداییان خلق )، تحقق نیافته است. این دیدگاه بر آن است که سازمانی با رگوریشهای گسترده و پیچیده در داخل کشور نمیتواند بدون همراهی پایهٴ اجتماعیاش، که پیوندی شصتساله با آن دارد، به این سادگیها در خارج از کشور در بارۀ سرنوشت خود تصمیم بگیرد. بر پایۀ همین دیدگاه، پیشنویس قرار ارائه شده از سوی کمیسیون تدارک به کنگرهٔ پانزدهم دربرگیرندهٔ بندی بود، مبنی بر این که تصمیمگیری قطعی در بارهٔ کنشگری سازمان تنها با حضور همهٔ نیروهای سازمان امکانپذیر است و صورت خواهد گرفت. کنگره با بدیهی شمردن این امر، از گنجاندن آن در قرار مصوب خود چشمپوشی کرد.
این دیدگاه از سوی اعضای تشکیلات سازمان و از سوی گروههای هوادار سازمان در داخل نیز بارها و بارها به کنگرههای سازمان یادآوری شد و در گفتوگوهای درونسازمانی و در نوشتارهای رفقا مورد تاکید قرار گرفت ولی شوربختانه مورد توجه برخی رفقا قرار نگرفت. اکثریت قریب به اتفاق اعضای قدیمی سازمان، هواداران سازمان در داخل و خانوادۀ رفقای جانباختۀ سازمان نیز این دیدگاه را تائید و اعلام میکنند، تا زمان تامین شرایط آزاد برای تصمیمگیری همۀ فداییان، هیچ نیرویی حق ندارد در بارۀ سرنوشت سازمان تصمیم بگیرد.
تحریف مصوبههای کنگرهها
در نوشتار آمده است «… پیام این تلقی را ارائه می دهد که گویا سازمان تصمیم گرفته بود تا استقرار و تثبیت جایگاه حزب چپ ایران (فدائیان خلق) فعالیت خود را به پایینترین سطح ممکن کاهش دهد و بعد از تشکیل و تثبیت حزب کنشگری خود را آغاز کند. چنین تصمیمی با این مشخصات در هیچ کنگره ای اتخاذ نشده بود …».
راست این است که کنگرۀ پانزدهم به صراحت در بند چهارم مصوبۀ خود گفته «بنیانگذاری «تشکل مشترک حزبی» و اختصاص نیروی لازم از سوی سازمان برای پا گرفتن آن به معنای تصمیمگیری بلافصل در بارهٔ چند و چون فعالیت سازمان نیست. سازمان با توجه به پیشرفت روند بنیانگذاری «تشکل مشترک حزبی» و وضعیت لحظهٔ آن، با برگزاری کنگره یا از طریق همهپرسی پیرامون گامهای بعدی خود در این زمینه تصمیم میگیرد …». این تصمیم در هیچ کنگرهای لغو نشده و بر پایۀ همین تصمیم بود که کنگرۀ هژدهم سازمان محدودیت مصوب کنگرۀ شانزدهم در مورد نشریۀ کار را لغو کرد. خود نویسندۀ نوشتار نیز از مدافعان برداشتن این محدودیت در کنگرۀ هژدهم بود.
در بارۀ اتهام پیمانشکنی
در نوشتار آمده است «… متاسفانه کنگره ۱۹ … توافق صورت گرفته که با کسب ۹۱ درصد رای مثبت شرکتکنندگان در همهپرسی به تصویب رسیده بود، را نقض کرد …».
راست این است که خود این نوشتار است که شوربختانه توافق صورت گرفته را با طرح ادعاهای غیرقابل اثباتی چون «برخورد تمامیت خواهانه، تخریب ها و اتهام زدن ها و …» نقض میکند، در حالی که نه نشانی برخورد تمامیتخواهانه را در اسناد کنگره ارائه میکند، نه نمونهای از تخریبها نشان میدهد و نه نمونهای از اتهام زدنها! فراتر از آن نوشتار با برخورد غیررفیقانه و نامحترمانه با آن اعضای سازمان که کنشگری خود را به حزب منتقل نکردهاند، آنها را نیروهای غیرفعال و کسانی که در حیات سازمان کاری نکردهاند قلمداد میکند و مصوبۀ همهپرسی را زیرپا میگذارد و ادعای کاذب اقلیت از اکثریت را میسازد و میپردازد. نوشتار با این پیمانشکنیها و بیاحترامیها و ردیف کردن اتهاماتی که هیچیک قابل اثبات نیست، تنها کاری که میکند جوی غیررفیقانه و بدبینانه ایجاد میکند و بذر نفاق و دوری میپراکند.
حذف جمعی متشکل و قانونی
در نوشتار آمده است «برخلاف پیام کنگره که روندهای طی شده را کتمان و با تاریخ سازی دلخواسته، اکثریت سازمان را بمثابه جمعی متشکل و قانونی حذف» [میکند].
راست این است که مشخص نیست منظور حذف کدام جمع متشکل و قانونی و از کجا است! آیا منظور نوشتار این است که اعضایی از سازمان که کنشگری خود را به حزب چپ منتقل کردهاند، در داخل حزب بهصورت جمعی متشکل و قانونی سازمان یافتهاند؟ اگر منظور حذف در سازمان باشد، سازمان عضویت رفقایی را که کنشگری خود را به حزب چپ منتقل کردهاند تعلیق نکرده است. عضویت همزمان در سازمان و حزب چپ، طبق مصوبۀ کنگرۀ پانزدهم که در کنگرۀ شانزدهم تمدید شد، کماکان در سازمان به رسمیت شناخته میشود. البته در سازمان هیچ جمع متشکل و قانونی غیر از تشکیلات سازمان و نهادهای برگزیدۀ کنگره یا شورای مرکزی وجود ندارد.
حزب چپ، نزدیکترین جریان سیاسی به سازمان!
کنگرۀ نوزدهم تاکید میکند «سازمان بنیانگذاری حزب چپ ایران (فداییان خلق) را دستاوردی ارزنده در راستای همگرایی نیروهای فدایی، چپ و عدالتخواه تلقی میکند و از آنجایی که آن را در راه رزم سترگ تاریخی خود نزدیکترین جریان سیاسی بهخود میشمارد، همۀ کوشش خود را برای همسویی، همکاری و هماهنگی با حزب به کار خواهد برد».
من امیدوارم شورای مرکزی سازمان بتواند در پیشبرد ارادۀ مصرح در مصوبۀ کنگرۀ نوزدهم از اقبال و همراهی نهادهای حزب چپ برخوردار شود و سازمان و حزب بتوانند بیشترین همسویی، همکاری و هماهنگی را با یکدیگر داشته باشند.
***************
پانویسها
[۱] https://www.kar-online.com/node/5490
[۲] https://asre-nou.net/php/view.php?objnr=40932 – اطلاعیۀ «روند و نتیجه پروژه «شکل دهی تشکل بزرگ چپ» (جمعبندی و ارزیابی ما)» با امضای «کمیته مرکزی سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران، شورای موقت سوسیالیستهای چپ ایران و تعدادی از کنشگران چپ».
[۳] اطلاعیه شورای موقت سوسیالیستهای چپ ایران در بارۀ پروژۀ وحدت چهار جریان سیاسی
[۴] سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران در کنگرۀ سیزدهم (مرداد ۱۳۹۵) رسما اعلام کرد: «… پروژۀ «شکلدهی به تشکل بزرگ چپ» به نتیجه نرسیده و پایان یافته است …». (این سند پیشتر در نشانی http://www.etehadefedaian.org/?p=15550 در دسترس بود. اکنون آن را در پیوستهای اطلاعیۀ پانویس ۲ در نشانی https://asre-nou.net/php/view.php?objnr=40932 میتوان دید).
[۵] https://kar-online.com/node/11233
به نقل از اخبار روز: https://www.akhbar-rooz.com/163199/1401/05/04/