هنوز گردوخاک حاصله از سفردونالد ترامپ به منطقه و عقد قرارداد ۱۰۹ میلیاردی با سعودیها فروکش نکرده، طوفان دیگری صحنه سیاسی منطقه را در برگرفت. قطع رابطه دیپلماتیک عربستان، بحرین، امارات، مصر، لیبی و مالدیو با امیر نشین قطر و واکنشها چه درعرصه منطقه و چه در عرصه جهانی، سر تیتر اخبار و تحلیلهای رسانههای جمعی در فضای حقیقی و مجازی را به خود اختصاص دادند.
مشابه چنین تفرقهای و با این شدت در میان کشورهای عربی یکبار دیگر نیز بوقوع پیوسته بود؛ در سال ۱۹۷۹ میلادی نیز به دنبال توافق کمپ دیوید میان مصر و اسرائیل، موجب انزوای مصر در میان اعراب گشته بود. اگر مصر به مثابه یک کشور بزرگ و پرنفوس عربی و دارنده یکی از نیرومندترین ارتشهای منطقه در آن مقطع زمانی، یکی از کلیدیترین کشورهای متخاصم با اسرائیل محسوب میشد، این بار اما کشور کوچک امیر نشین قطر موضوع تحریم بخشی از اعراب قرارگرفته است؛ کشوری با مساحت اندک اما ثروتمند و با نفوذ بسیار. ولیکن میان ۲ انزوای ۱۹۷۹ و ۲۰۱۷ ، تفاوتهای دیگری نیز عمل میکنند.
“معضلی به نام ایران”
– اگر در سال ۱۹۷۹ موضوع اختلاف میان اعراب، «صلح با اسراییل» بود، امروز اما «رابطه با ایران» در مرکز توجه عربستان و کشورهای تحت نفوذش قرارگرفته است. ابراز علنی تمایل امیر قطر به گسترش مناسبات با ایران، که در پیام تبریک به روحانی وجود داشت، نمی توانست موجب خشم مدعی رهبری جهان اسلام، عربستان و متحدینش، قرار نگیرد.
هر چند “قطع رابطه دیپلماتیک با قطر” درمیان ۶ کشور، حلقه واسط این حرکت مشترک است، اما انگیزههای مختلفی در این صفآرائی نقش داشتهاند؛ برای بحرین و امارات: “تهدید امنیت مرزها” انگیزه اصلی بوده است؛ برای مصر اما “زخم عمیق” حاصله از مسائل پیرامون به قدرت رسیدن و سرنگونی کودتایی نیروی هنوز هم قدرتمند «اخوان مسلمین» مورد حمایت قطر، به عنوان انگیزه قطع ارتباط عمل می کند. با آگاهی از میزان نفوذ عربستان بر لیبی و مالدیو، می توان حدس زد که علت شرکت لیبی در این کنش، نه تهدید مرزها، بلکه تحکیم موقعیت سیاسی عربستان، در تکّه پاسخگوی “مسئولیت روابط بینالمللی” در این کشور چندین تکه است؛ کشور مالدیو را هم می توان بهعنوان “افزایش دهنده” آمار کشورها درنظر داشت. درواقع، هرچند هرکدام از این کشورها دلایل خود را ابراز داشتهاند، اما دلارهای عربستان و رقابت بر سر مناطق تحت نفوذ در منطقه و نیز رهبری جهان اسلام با رقیب اصلی یعنی ایران، بهمثابه “بُردار گشتاور” این تصمیم، عمل کرده است.
حمایت از داعش و القاعده
روشن است که حمایت قطر از داعش، مانند حمایت این کشور از اخوان المسلمین و دیگر گروههای تندروی اسلامی، یکشبه اتفاق نیافتادهاند و از همان ابتدای تحرکات این جریانات، در مقاطع مختلف، ناظران و سیاستسازان اصلی در منطقه، از این رابطه مطلع بودهاند، اما آنچه که اکنون درعربستان به مثابه انگیزه در اتخاذ این تصمیم و همراه کردن کشورهای تحت نفوذ کرده است عبارتند از: به فدرت رسیدن ترامپ و تغییر سیاست آمریکا در قبال عربستان، تغییر اوضاع در سوریه، و ماندن احتمالی اسد درقدرت ویا حتی در صورت برکناری او، امکان تداوم نفوذ ایران در این کشور که زنگ خطری است برای مدعی نقش “برتر” منطقه. در کنار این عوامل، سرنوشت نبرد آتی “که برکه” هم در عراق و هم در سوریه و نقش ترکیه، ایران و روسیه و آمریکا در این نبرد را نیز باید اضافه کرد.
نکته قابل توجه در این کنش ۶ کشور، زمان وقوع آن است که پس از حضور ترامپ در اجلاس کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، و معامله 109 میلیاردی اسلحه میان آمریکا و عربستان، و یکهفته پس از سفر محمد بن سلمان، ولیعهد و همزمان وزیر دفاع عربستان به مسکو صورت گرفت. با توجه به رقابت میان روسیه و قطر در کسب بازارهای گاز، و نیز تاثیرات معین این تشنجات در حمایت قطر از نیروهای داعش و دیگر سازمان های افراطی اسلامی درگیر در جنگ سوریه، می توان گمانهزنیهایی درارتباط با علت این سفر و واکنش روسیه در قبال این تنش در منطقه خلیج فارس، داشت. هرچند وزارت خارجه روسیه با اعلام بیطرفی، خواهان پایان دادن به تشنج و حل اختلافات از طریق مذاکره، شده است.
قطر در تنگنا
با توجه به اعلام رسمی بسته شدن امکان استفاده از راههای آبی و زمینی و هوائی سه کشورهمسایه مستقیم قطر، و با آگاهی از وابستگی بخش بزرگی از واردات زمینی و دریایی قطر به عربستان، امارات و بحرین، و نیز اختلال قابل پیشبینی در مراسلات هوائی قطر با جهان خارج، از یکسو و از سوی دیگر به خطر افتادن موقعیت این کشور در بازار فروش گاز، قطعا قطر در تنگنای سختی قرار خواهد گرفت؛ از سوی دیگر اما، با توجه به ناتوانی عربستان به حضور در ۲ میدان جنگ، به دلیل عدم کسب موفقیت دلخواه در یمن، می توان انتظار داشت که این تشنج به مقابله نظامی فرانروید و تلاشهایی که از جانب کویت جهت میانجیگری میان قطر و عربستان سعودی آغاز گشته اند، بدون نیاز به صفآراییهای منطقهای و فرا منطقهای و در چارچوب شورای همکاری کشورهای خلیج فارس، پایان پذیرد. روشن است که نقش حساس و مهمی بر عهده وزارت خارجه ایران خواهد بود. پیام امیر قطر به کشورهای عضو سازمان همکاری خلیج فارس روشن بود. رابطه خوب براساس احترام متقابل، بر اساس اصل حسن همجواری و عدم مداخله در امور دیگران نیاز منطقه است. به اعتراف خود ترامپ، تفرقه کنونی نتیجه مستقیم سفر او به منطقه است. تنها راه در برابر نیروی عقل و اعتدال در منطقه، ایستادگی در برابر سیاستهای تفرقهانگیز ترامپ که با هدف سودجویانه فروش اسلحه صورت میگیرند، و تلاش به پایان دادن به تشنج از طریق مذاکره و بهبود مناسبات میان کشورهای عضو پیمان همکاری خلیج فارس و ایران است. هرآینه که اقدامی نه برپایه تحلیل از واقعیت موجود، بلکه مبتنی بر توهم “استفاده از وضعیت پیش آمده”، به جز فاجعه ای بمراتب عظیمتر از جنگ ۸ ساله با عراق، برای ایران و منطقه، ثمری نخواهد داشت.