دوست من، دیروز وقتی ازخیابان می گذشتم تورا دیدم که با ساک کوچکی ازوسایل نقاشی ات درگوشه وکنار خیابان درگرما و دود و دم نشسته ای و کارمی کنی. امروز من با کیف مدرسه ام با حجمی از دفتر و کتاب و مداد به مدرسه می روم تادرس یاد به گیرم. اما تو هنوز هم، در خیابان نشسته ای وکار می کنی. من به کلاس می روم و در کنار دوستانم می نشینم. درس می خوانم. نقاشی می کنم. علم یاد می گیرم و به خانه ام باز می گردم تا در کنار پدر و مادرم غذایی
گرم بخورم، رشد کنم و بزرگ شوم. اما هنوز تو درخیابان نشسته ای و کار می کنی. مادرم مرا به پارک می برد. با هم بازی می کنیم. من تاب سوار می شوم. ترانه شادی می خوانم و روز خوبی را می گذرانم و بعد به سوی خانه برمی گردم. اما هنوز هم تو در خیابان نشسته ای و کار می کنی. فردا درس انشاء داریم. موضوع انشاء ما این است ” علم بهتر است یا ثروت “. یاد تو افتادم که هیچ کدام آن را نداری. اصلا برای تو فرقی هم می کند که کدام یک بهتر است. من یک سال بزرگ شدم و به کلاس بالاتر رفتم، اما نمی دانم تو به چه چیز بالاتری در خیابان می رسی.
دوست من خیلی دلم می خواهد تو هم مثل من درس بخوانی ، بازی کنی، شاد باشی و برای همین از پدرومادرم وهمه معلم هایم وهمه هم کلاسی هایم خواستم تا فکری به حال شما بکنند و شمارا از این وضع نجات بدهند تا شماهم مثل ما احساس شادمانی به کنید و ازکودکی خود لذت ببرید و به آینده امید وار باشید “.
به امید آن روز
(خبرنامه انجمن ملی حمایت از حقوق کودکان در ایران،شماره۴۲-سال پنجم، مهرماه۱۳۷۸)
در ایران، هرساله پای تعداد بسیار زیادی از کودکان به محیط های کار، بـاز می شود. شایـد اصلی ترین دلیل عمده کار کودکان را بشود فقر شدید اقتصادی دانست. در چنین شرایطی کودک مجبور است برای گذراندن زندگی خود و خانواده اش از سنین خیلی پایـین به کار مشغول شود. در آمد ناچیز کودک چنان می تواند موتر باشد که خانواده را از گرسنگی به رهاند وحداقل اینکه غذای به خور و نمیری را فراهم سازد. چنین کودکانی محکوم به زندگی در وضعیتی آکنده از رنج و محرومیت هستند. این کودکان از همان سال های تعیین کننده کودکی با تحمل فشارهای شدید کار، دچار آسیب های جدی از لحاظ رشد جسمی، روانی، اجتماعی و عاطفی می شوند.
در کشورهای کم توسعه، کار کودک همواره مورد توجه کارفرمایان بوده است زیرا دستمزد یک کودک کارگر اغلب بسیار کمتر از دستمزد یک کارگر معمولی است. اکتر کار فرمایانی که کودکان را به کار می گیرند به آنها شغلی مشابه کارگران معمولی می دهند، درحالی که دستمزد بسیار کمتری به کودکان کارگر می پردازند. در واقع می توان چنین گفت که کودکان برای این به کار گذارده می شوند که به آسانی آنها را می شود استثمار کرد.
تمام آمارهای بانک جهانی، صندوق بین المللی پول، یونیـسف، … این واقعیت را به تصـویر می کشند که کشورهای بدهکار، همگی دارای وضعیت کمابیش نامناسبی به لحاظ اقتصادی هستند. در این جوامع رواج کار کودکان به دلیل رشد جمعیت، تشدید فقر، بیکاری، تورم، … از رونق بیشتری بر خوردار است .
طبق آمارهایی که توسط سازمان های بین المللی کار، یونیسف، سازمان ملل، … ارائه شده، در حدود ۲۵۰ میلیون کودک در جهان به دلیل شرایط بد اقتصادی مجبور به کار در شرایط دشوارهستند که بیشتر این جمعیت را دختران زیر ۱۶ سال تشکیل می دهند. درحال حاضر از رقم فوق ۶۱% در آسیا، ۳۲% در افریقا و ۷% در امریکای لاتین به کار گرفته شده اند، که ازاین ۲۵۰ میلیون کودک در حدود ۱۲۰ میلیون نفر بصورت تمام وقت به کار اشتغال دارند. در گزارشی که توسط یونیسف در سال ۲۰۰۵ در برلین در خصوص وضعیت کودکان در جهان انتشار یافته، چنین امده است: « بیش از یک میلیارد دختر و پسر در جهان از امکاناتی چون اب اشامیدنی، دارو، تغذیه کافی، مدرسه و همین طور از داشتن سقفی بر بالای سرخود محروم می باشند. در ضمن در بسیاری از مراکز مختلف جهان به دلیل جنگ های قومی وضعیت کودکان بدتر از قبل شده استـت». بر اساس گزارش یونیسف، وضعیت کودکان در کشورهای در حال توسعه و فقیر جهان بسیار بحرانی تر از قبل توصیف شده است. طبق گزارش مذکور، ۶۴۰ میلیون کودک در سراسر جهان بی سرپناه هستند. ۴۰۰ میلیون نفر به اب اشامیدنی دسترسی ندارند و ۱۵۰ میلیون کودک زیر ۵ سال از سوتغذیه رنج می برند و نیز هر ساله بیش از ۱۰ میلیون کودک جان خود را بر اثر ابتلا به بیماری های قابل پیشگیری از دست می دهند. در حدود بیش از ۱۲۰ میلیون کودک در جهان که در سنین مدرسه هستند، هرگز به مدرسه راه پیدا نمی کنند. در ضمن نزدیک به دو میلیون کودک در جریان جنگ های ۱۰ ساله اخیر جانشان را در جهان از دست داده اند. بر اساس ارزیابی و براورد یونیسف، سالانه در حدود ۴۰ تا ۷۰ میلیارد دلار نیاز به بودجه است تا بتوان میزان مرگ و میر در کودکان و مادران را به طور محسوسی کاهش داد و برای همه کودکان، امکاناتی نظیر مدرسه و آب اشامیدنی سالم فراهم کرد. این در حالی است که هزینه های نظامی کل کشورهای جهان به بیش از ۹۶۵ میلیارد دلار بالغ می شود. پس با تکیه به امار فوق می توان دید که چه گونه جهان این چنین ظالمانه و بی رحمانه کودکان را مورد بهره کشی مالی و جنسی قرار می دهد و دولت مردان جهان برای بهبود شرایط زندگی اقتصادی و اجتماعی این کودکان کار، برنامه وسیعی را انجام نمی دهندو این چنین روز به روز بر امار انها در جهان افزوده می شود. در کشور ما ایران، آمار مشخص و دقیقی در زمینه وضعیت زندگی کودکان وبه ویژه کودکان کار وجود ندارد. مساله اشتغال کودکان نیز مانند کودک آزاری، کودکان خیابانی، کودکان بزهکار و سایر کودکانی که به نوعی بیشتر در معرض آسیب های اجتماعی قرار دارند، نه تنها مورد توجه جدی حکومت و ارگان های ریزو درشت ان قرارنگرفته و برای کاهش آنها اقدامات موثری نیزبالطبع به عمل نیامده است.
با توجه به تذکر فوق، ما در مقاله زیرسعی می کنیم تنها با مراجعه به آمار دولتی( مرکز آمارایران ) و نیز آماری که به وسیله بعضی از مسـئـولین رژیم ارائـه شده، در نوشتن این مقاله استفاده کنیم.
در گزارشی که توسط ” ایسنا “( خبرگزاری دانشجویان به تاریخ ۱۳.۰۹.۲۰۰۰ ) ارائه شده ، می خوانیم : ” در ایران ۴ میلیون کودک کارگر وجود دارد”. در ضمن طبق سخنان نماینده صندوق کودکان سازمان ملل متحد(یونیسف) در ایران اقای”کاری اگه”( به تاریخ شنبه ۲۱ اذر ۱۳۸۳) در حدود یک میلیون و چهارصد هزار نفرزیرخط فقر با درامد کمتر از یک دلار در روز و حدود ۵ میلیون نفر زیر خط فقر با درامد کمتر از دو دلار در روز زندگی می کنند و این در حالی است که ایران به لحاظ درامدهای نفتی وغیرنفتی، کشور ثروتمندی است. نماینده مذکور در ادامه سخنان شان متذکر شدند که ۳۴ درصد از افراد فقیر در ایران را کودکان تشکیل می دهند و این، نشانه توزیع ناعادلانه ثروت به ویژه در نقاط محروم کشور است. دیدن این ارقام درگزارش ایسنا و نماینده یونیسف بسیار وحشتناک و دردناک برای کشور است. متاسفانه بی توجهی و بی تفاوتی حکومت و جامعه نسبت به گسترش فقر و ناتوانی مالی در کودکان ، باعت گردیده که ما را ازدرک حقایق مربوط به این معضل اجتماعی و اقتصادی دور نگاه دارد. ما در این مقاله قصد داریم که بر حسب امکان و توان و نیز با مراجعه به قوانین داخلی و خارجی، وضعیت کودکان کارگررادرایران بررسی کنیم تا بلکه بدین طریق بتوانیم حساسیت همگان را نسبت به این معضل اجتماعی بر انگیزیم و نشان دهیم که امروز درایران، درقرن بیست و یکم چه بر سر کودکان کارگر ایرانی می آید !
۱ـ تعریف کودک : کودک در ماده اول کنوانسیون حقوق کودک مصوب سال ۱۹۸۹ چنین تعریف شده است :” منظور از کودک افراد انسانی زیر سن ۱۸ سال است مگر اینکه طبق قانون قابل اجرا در مورد کودک، سن بلوغ کمتر تشخیص داده شود ”. اما در کشورمان ایران، شروع کودکی طبق ماده ۹۵۶ قانون مدنی رژیم جمهوری اسلامی چنین می باشد : ” اهلیت برای دارا بودن حقوق، با زنده متولد شدن انسان شروع و با مرگ او تمام می شود”. سپس در تبصره یک از ماده ۱۲۱۰ قانون مدنی چنین می خوانیم :” سن بلوغ برای پسر ۱۵ سال تمام قمری و برای دختر۱۳ سال تمام قمری ا ست، تشخیص سن افراد از روی شناسنامه خواهد بود”.
۲ ـ حداقل سن کار در ایران : در مورد مسائل کارگری، پایان کودکی یا حداقل سن کار طبق ماده ۷۹ قانون کار برای دختر و پسر ۱۵ سال است یعنی ” به کار گماردن افراد کمتر از ۱۵ سال تمام ممنوع است”. البته در این مورد دو استثناء وجود دارد : الف) طبق ماده ۱۸۸ قانون کار” اشخاص مشمول قانون استخدام کشوری یا سایر قوانین و مقرارت خاص استخدامی و نیز کارگران کارگاه های خانوادگی که انجام کار آنها منحصرا توسط صاحب کار و همسر و خویشاوندان نسبی درجه یک از طبقه اول وی انجام می شود، مشمول مقررات این قانون نخواهند بود”. درنتیجه، حداقل سن کار در مورد چنین کارگرانی رعایت نخواهد شد.
ب) طبق ماده ۸۴ قانون کار درمشاغل و کارهایی که به علت ماهیت آن یا شرایطی که کار در آن انجام می شود برای سلامتی یا اخلاق کارآموزان ونوجوانان زیان آور است، حداقل سن کار ۱۸ سال تمام خواهد بود. تشخیص این امر با وزارت کار و امور اجتماعی است”. پس طبق قانون کار در ایران حداقل سن کار برای کودکان بدون در نظر گرفتن نوع مشاغل و شرایط آن ۱۵ سال تعیین شده است و نیز پیشتر متذکر شدیم که در بسیاری از کشورهای جهان، سن پایان کودکی طبق کنوانسیون حقوق کودک ۱۸ سال است. اما قوانین ایران با صراحت قوانین و توصیه نامه های متعدد بین المللی را که در آن حداقل سن کار برای نوجوانان برای کارهای صنعتی ۱۸ سال و نیز برای کارهای سبک و خدماتی ۱۶ سال در نظر گرفته را نقض می کند هر چند که می دانیم جمهوری اسلامی ایران از امضاء کنندگان حقوق کودک بوده است ولی در عمل چنانکه متذکر شدیم به آن وقعی نمی گذارد .
۳ ـ کار کودک در چه شرایطی غیر مجاز است: در این خصوص سازمان یونیسف در مصوبه أی در سال ۱۳۶۵،کارهای غیرمجازبرای کودکان را چنین فرمول بندی کرده است:
۱ـ کار تمام وقت در سنین خیلی پایین
۲ـ ساعت های بسیار زیاد، صرف کارکردن شود
۳ـ کاری که فشار نامطلوب جسمی، روانی واجتماعی به جا گذارد
۴ـ کار وزندگی در خیابانها در وضعیت نامناسب
۵ـ دستمزد اندک
۶ـ مسئـولیت بیش از حد
۷ـ کاری که مانع تحصیل شود
۸ـ کاری که شرف و اعتماد به نفس کودکان را نابود کند همچون بردگی، بهره کشی جنسی
۹ـ کاری که برای ر شد کامل اجتماعی و روانی زیان آور باشد.
ادامه دارد