در گرامیداشت خاطره ی زنده یاد حمید یزدانپناه
عضو هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران
برگیر آن نقاب ز رخ، ای دوست،
رهپوی پایدار،
در این شبان تیره به پاخیز،
گامی دگر بزن،
با همرهان خویش،
در این ره دراز،
تا مرزهای روشن آزادی!
بر چهره ات نقاب زنی یانه
می بینمت به شبان- روزان،
دیری است با تو اَم من،
شاید که بیست سال
از روز حک شدن نامهایمان
با خون سرخ خویش، بر آن لوحه ی سترگ:
” سرلوحه ی شکفتن آرادی”،
شاید هم چندین و چند سال فزونتر
آرام بوده ای تو همیشه
اما نه رام پنجه ی بیداد
آرام و پرهیاهو
در کار بذرپاشی شب هنگام
در انتظار رویش سحر فردا
گیرانده ای زبانه ی آتش را
درشعله خیز- گلخَنِ آزادی
برگیر آن نقاب از رخ، ای دوست
بر چهره ات نقاب زنی یانه
می بینمت به شبان- روزان