عواقب بعد از انتخابات پرمناقشه ی ریاست جمهوری دوسال گذشته که هنوز تا زمان حال باقی است دامن بسیاری از خانواده ها ی زندانیان سیاسی را گرفته است. بعد از انتخابات و حضور مردم در صحنه های اعتراضی، اتفاقی که افتاد حذف و سرکوب معترضان برای خاموش کردن اعتراضات بود. اما این سرکوب از سوی دیگر با دستگیری های گسترده و بازداشت فعالان مدنی و اجتماعی دنبال شد که سابقه ی فعالیت در حوزه های مختلف را داشتند. هدف این دستگیری ها، خاموش کردن هسته های اعتراضی و افراد منتقد ی بود که نهایتا با این حربه حکومت بتواند بسیاری از فعالیتهای در جریان را تحت کنترل خود در آورد. هنوز زمانی از دستگیری ها نگذشته بود که صدور احکام سنگین و غیر منصفانه نیز بسیاری از فعالین با سابقه را در زندان ها و شرایط سخت نگه داشت. در این میان به ویژه انگشت اتهام به سوی کسانی رفت که پیش از انتخابات و در زمان اعتراضات بعد از آن نقش عمده ای در نقد سیاستهای دولت و سامان دهی تجمعات اعتراضی داشتند. کسانی که حکومت به واسطه ی پیشینه ی مبارزاتی که داشتند آنها را انتخاب کرد تا بادادن حکم های حبس طولانی به نوعی بر رفتار عمومی و حرکت یک جنبش تاثیر بگذارد. کسانی بودند که به مراتب بیشتر از دیگران تحت تاثیر این بی عدالتی ها و خشونتهای دستگاه قضایی قرار گرفته اند که نه تنها دل اعضای خانواده هایشان را، بلکه دل و وجدان ملتی را به درد آورده است. یکی ازاین افراد بهاره هدایت است .
کمتر کسی است که عضو فعال جنبش دانشجویی و جنبش زنان باشد و از حرکتها و فعالیتهای مسالمت آمیز بهاره هدایت بی اطلاع باشد. او متولد ١٣۶٠ است و از اواخر سال ٧٩ به صورت عضوی فعال در جنبش دانشجویی فعالیت کرده است. بهاره هدایت همچنین از اعضای فعال کمپین یک میلیون امضاء برای تغییر قوانین تبعیض آمیز است. با وجود طبیعت اینگونه فعالیتها و حرکت در جنبش هایی همچون دانشجویی وزنان که عموما نهادی مسالمت آمیز دارند؛ در طول چند سال گذشته بسیاری از فعالین که بهاره هدایت هم شامل آنها می شده است تحت تاثیر شدیدترین نوع برخورد از سوی قوه قضائیه و نهاد های امنیتی قرار گرفته اند. اما شدت این برخوردها پس از انتخابات به حربه ای برای ضربه زدن به تجمعات مسالمت آمیز و پیگیری هر نوع حرکت اعتراضی محسوب می شود. گویی که اصولا طبیعت این فعالیتها برای قوه ی قضائیه غیر قابل تحمل بوده است که با بیشترین برخورد و دادن احکام قضایی چندین ساله سعی در حذف مهره ها و شخصیت های حساس این جنبش ها داشته است. بنا به همین دلیل و به خاطر نقش فعالی که بهاره هدایت در این میان داشته است، بعد از دستگیری مجدد او برای با ر پنجم تا هم اکنون بدون یک روز مرخصی در زندان بوده است. البته پیش از این هم بهاره چهار باردیگر و در تجمع های مختلف از جمله تجمع بیست ودوم خرداد و تحصن مقابل دانشگاه امیر کبیر بازداشت شده بود. کارنامه ی فعالیتهای بهاره هدایت نشان از جوشش مداوم او برای برقراری گفتگوهای دموکراسی خواهی و برابری درکنار جنبش دانشجویی و برقراری پیوند میان دو جنبش زنان و دانشجویی است. همینطور از کارنامه ی درخشان او که سالها را در عرصه ی مبارزات مدنی و مطالبات زنان گذرانده است می توان دریافت که نقش او در پیوند میان دو جنبش با حفظ هویت مستقل و انتقال مطالبات به دو جنبش همراه بوده است. فعالیتهای دیگر بهاره هدایت عضویت در دفتر تحکیم وحدت به عنوان تنها زن این شورا بوده است، بدین ترتیب رابطه ای که به واسطه ی فعالیتهای او در دو نهاد دو جنبش ایجاد شده است را نیز می توان از دیگر تاثیر حرکت فعالیتهای افرادی چون او دانست. با این حال بهاره هدایت پس از آخرین دستگیری در تاریخ ١٠ دی ماه ٨٨ شرایط بسیار سختی را در زندان گذرانده است. تحمل چندین ماه انفرادی، در نهایت اعتصاب غذا و ممنوع الملاقات بودن او و همچنین جدا کردن او در بند متادون از دیگر تلاش های نهادهای مسئول برای فشار و خاموش نگه داشتن این فعال سیاسی و مدنی است.
علاوه براین، به دو دلیل یکی از سنگین ترین احکام پس از انتخابات ۸۸ نصیب بهاره هدایت می شود، حکمی که در نوع خود بی سابقه است. اول به دلیل موثربودن فعالیتهای بهاره در جنبش های دانشجویی و جنبش زنان و پیوند این دو و ارتبا ط میان آنها در جنبش سبز بعد از اعتراضات مردمی و دوم به دلیل اصرار و جسارت او بر نقد دولت حاکم و مقاومت و پایداری بهاره در به ثمر رساندن فعالیتهای جنبش های دانشجویی و زنان و رساندن صدای اعتراض آنها به گوش جهانیان است. بنابراین دولت حاکم و دستگاه قضایی دریافت که با فشار آوردن به یکی از شاخص ترین اعضای فعال یک جنبش می تواند بخشی از حرکتها و هسته های مهمی را تحت تاثیر قرار دهد که بخش جدا ناپذیری از حرکتهای اجتماعی است. علاوه براین و به دلیل همین مداومت و پیگیری و شجاعت او است که حاکمان رفتار منتقدانه ی او را برنتابیند و با اعلام حکمی سنگین در حدود ١٠ سال یکی از فعال ترین عضو و پیوند دهنده ی میان دو جنبش را به دلایل واهی روانه ی زندان کردند تا بتوانند ضربه ی خود را بر بدنه ی فعالیتهای مسالمت آمیز بزنند و به این ترتیب برگ دیگری را از سرکوب معترضان و منتقدان خود در تاریخ مبارزات آزادی خواهی به ثبت برساند. حکم ١٠ سال زندان برای زن جوانی مثل بهاره هدایت و برای فعالی چون او که بیشتر وقتش را صرف مبارزات مسالمیت آمیز کرده است برای فرونشاندن موج اعتراضات ارعاب و تحت تاثیر قرار دادن مستقیم فعالان مدنی و اجتماعی بوده است و هدفی جز این نداشته است . اما این احکام ناعادلانه بهاره را همچون بسیاری از زندانیان سیاسی دیگر چون نسرین ستوده مهدیه گلرو و غیر ه ازپای درنیاورد. به همین دلیل شیوه ی دیگری که آن هم ممنوعیت ملاقات و عدم مرخصی بود برای این دسته ا زفعالان و زندانیان سیاسی از جمله او اعمال شد تا گستره ی فشار برآنان را وارد فاز جدیدتری کند . در طول مدتی که بهاره هدایت در زندان بوده است به گفته ی همسرش و مادرش برای هربار ملاقات حضوری تحت فشار بوده اند. با مداومت و پیگیری این همه فشار براو و خانواده اش، بهاره حتی درون زندان هم دست از مقاومت و اعتراض برنمی دارد و با وجود همه ی مصائبی که متحمل شده است وظیفه ی خود می بیند که در روز ١۶ آذر به مناسبت روز دانشجو پیامی را به خارج از زندان برساند تا با دیگر نشان دهد که او خاموش شدنی نیست. همین دوباره خشم آنهایی را که می خواسته اند صدای یک جنبش را با فشا ر بار اعضای موثر آن خاموش کنید بر می انگیزد و به همین دلیل دوباره به همراه دیگر عضو فعال دانشجویی پرونده ی جدیدی برای او تشکیل می شود و راهی دادسرا می شود. گذشته از این در طول این مدت بارها از اولی ترین حقوق یک زندانی محروم می شود تا صدای اعتراضش هرچه بیشتر خاموش گردد .
باید خاطر نشان کرد که به دلیل همه ی بی عدالتی هایی که در حق بهاره هدایت و خانواده ی او شده است و حتی از اولی ترین حقوق خود حتی به عنوان یک زندانی محروم بوده است و با وجود فعالیتهایی که بهاره تاکنون انجا م داده است نباید گذاشت که صدای او خاموش شود. صدای بهاره و بهاره ها را حتی از پشت درهای بسته باید شنید و به گوش دیگران رساند. چرا که بهاره بعد از تحمل روزهای سخت زندان و دو بهاری که گذشته و به خانه اش نیامده است چشم به راه به میله های سرد و تاریک زندان دوخته است، اما نشکسته است و هنوز پیامش را از دل سیاه و سردو تاریک به گوش جهانیان می رساند. آنهایی که تصور می کنند با فشار بر یک فعال سیاسی مدنی و با محکومیت طولانی و ده ساله ی او می توانند یاد بهاره و بهاره ها را از خاطره ها پا ک کنند باید بدانند که شعله ها زنده ای چون او نه تنها خاموش نمی شوند بلکه شعله ور تر می گردد. صدای او که اکنون به وسیله ای برای نشان دادن قدرت و اقتدار یک نظام در حذف رهبران و مهره های مخالفان تبدیل شده است رسا تر شده است. چرا که همه می دانند بهاره از پشت آن میله ها ی سرد وبا وجود و بی عدالتی های که براو و خانواده اش رفته است هنوز سرخم نکرده است و ایستاده است. دنیا و مردم او را فراموش نخواهند کرد چرا که او خاموش شدنی نیست.