سه شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۲:۱۳

سه شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۲:۱۳

آن‌ها نمی‌توانند همهٔ ما را بکشند و ما نمی‌توانیم همهٔ آن‌ها را بکشیم...
نتانیاهو کاخ سفید را نادیده می‌گیرد، زیرا انجام این کار هیچ هزینه‌ای ندارد. در سال ۱۹۸۲ رونالد ریگان، مناخیم بگین، نخست‌وزیر اسرائیل را پس و کشتار فسطینیان در پی تهاجم...
۱ مرداد, ۱۴۰۳
نویسنده: نیکلاس کریستوف - برگردان: گودرز اقتداری
نویسنده: نیکلاس کریستوف - برگردان: گودرز اقتداری
غم دیگر
شنیدستم غمم را میخوری، این هم غم دیگر، دلت بر ماتمم می‌سوزد، این هم ماتم دیگر
۳۱ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: ابوالقاسم لاهوتی
نویسنده: ابوالقاسم لاهوتی
پایان تلخ یک ریاست جمهوری
بایدن می‌داند که باید برود، اما این بدان معنا نیست که از این موضوع خوشحال است. ننسی پلوسی کسی بود که با هوش و ذکاوت سیاسی به رئیس‌جمهور گفت که...
۳۱ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: سیمور هرش - برگردان : گودرز اقتداری
نویسنده: سیمور هرش - برگردان : گودرز اقتداری
کاش میشد
کاش میشد چهره ها رنگ پریشانی نداشت، برق تیز خنجر و کینه نداشت. مثل دریا بود شفاف و زلال، مثل ابریشم نرم لطیف
۳۱ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: کاوه داد
نویسنده: کاوه داد
نهادهای مدنی و نقش آنها در تحولات آینده کشور
ایجاد، تقویت و توسعه و حفظ نهادهای مدنی و تشکل‌های صنفی و سیاسی باید در کانون برنامه های افراد، شخصیت ها و احزاب و سازمان ها قرار داشته باشد، چه...
۳۱ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: گروە خرداد، هواداران سازمان فداییان خلق ایران اکثریت ـ داخل کشور
نویسنده: گروە خرداد، هواداران سازمان فداییان خلق ایران اکثریت ـ داخل کشور
بیانیه دادگاه بین المللی دادگستری- ۱۹ جولای ۲۰۲۴
بر اساس بیانیۀ دادگاه بین‌المللی دادگستری، سیاست‌های شهرک‌سازی و بهره‌برداری اسرائیل از منابع طبیعی در سرزمین‌های فلسطینی نقض قوانین بین‌المللی است. دادگاه، گسترش قوانین اسرائیل به کرانۀ باختری و بیت‌المقدس...
۳۰ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: محسن نجات حسینی
نویسنده: محسن نجات حسینی
سیاست‌گریزی زنان یا سیاستِ گریزِ دولت از زنان
قوانین نابرابر، عدم حمایت‌های لازم و محیط‌های مردسالارانه، زنان را از مشارکت فعال در سیاست بازمی‌دارد. حضور کم‌رنگ زنان در سیاست به معنای نبود صدای نیمی از جمعیت در تصمیم‌گیری‌های...
۳۰ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: زری
نویسنده: زری

بهانه‌ها، انگیزه‌ها، اهداف و پیامدهای حمله به قطر

واضح‌ترین پيامد اين مناقشه از هم پاشيدن شورای همکاری خلیج‌فارس است. روشن بود که اين اتحاديه برای مقابله با ايران است و در دوره رياست جمهوری اوباما کاملاً مورد تائید آمريکا بود و حربه قدرتمندی در سياست آمريکا نسبت به خاورميانه بشمار می‌رفت. اين حربه به خاطر بی‌دقتی در مديريت، از دست امريکا خارج شد و به اين راحتی نمی‌تواند بار ديگر نقش مؤثر و کارآئی ايفا کند.

به فاصله کوتاهی از سفر دونالد ترامپ به عربستان ،کشورهای عربستان سعودی و امارات متحده ،در پنج ژوئیه ۲۰۱۷ با همپائی مصر و بحرین به‌طور ناگهانی با قطر قطع رابطه کردند.  قطر تنها با عربستان سعودی مرز زمینی دارد که بلافاصله قطع شد. مرزهای هوائی و دریایی این کشورها نیز بروی هر نوع هواپیما یا شناور قطری( و یا از هر کشور دیگر که به مقصد قطر حرکت می‌کرد) را ممنوع اعلام کردند.

قطر یکی از اعضای مهم شورای همکاری خلیج است و یک هفته قبل از این واقعه، امیر قطر در مراسم دیدار با دونالد ترامپ در پایتخت سعودی (ریاض) شرکت داشت و علامتی ازاین‌گونه سوءتفاهم و تخاصم به چشم نمی‌خورد.

تنش بین عربستان سعودی و قطر  سابقه چندساله دارد پس چگونه شد که در این مقطع خاص علنی شد، غده چرکین شکافته شد و دمل سرباز کرد؟ چه عواملی نقش بازی کردند و طرفین چه می‌خواهند؟ این مناقشه چه پیامدهایی دارد؟ چقدر طول می‌کشد؟ تأثیر آن‌ها بر ژئوپولتیک منطقه چیست؟ سود و زیان امریکا چیست‌اند؟

بهانه – مهم‌ترین بهانه‌ای که در تازیدن به قطر عنوان‌شده مقوله کمک به تروریسم افراط‌گرای اسلامی است.البته این‌چنین اتهامی از سوی سعودی‌ها یادآور ضرب‌المثل “دیگ به دیگ میگه روت سیا” است. اگر قرار باشد در این زمینه نمونه نشان داده شود  نمونه‌های بیشتری از سعودی‌ها به چشم می‌خورند. هیچ‌کس نمی‌داند که سعودی‌ها بیشتر کمک می‌کنند یا قطری‌ها. درهرصورت هردوی آن‌ها فعالانه به تروریست‌ها کمک می‌کردند (و احتمالاً هنوز هم می‌کنند). منطقاً همین موضوع  ( آلوده بودن هر دو طرف) باعث انتخاب نمونه‌های خاصی شد که ذیلاً توضیح می‌دهم . در این نمونه‌ها  اتهامات سوراخ‌داری دیده می‌شوند.

مهم‌ترین اتهام که با احساسات آقای ترامپ بازی می‌کند مربوط به واقعه ایست که در عراق اتفاق افتاد. چند شهروند قطر که احتمالاً به خاندان سلطنتی قطر وابسته‌اند در جنوب عراق به گروگان گرفته می‌شوند و دولت قطر برای رهایی آنان پانصد میلیون دلار پرداخت کرده است. اتهام وارده می‌گوید این پول به جیب تروریست‌های وابسته به ایران ریخته شده است. بلافاصله بعد از اعلان این اتهام، نخست‌وزیر عراق طی یک مصاحبه اعلام کرد که این مبلغ توسط دولت قطر پرداخت‌شده ولی به‌هیچ‌وجه به تروریست‌ها داده نشده است و اظهار داشت که تمامی این مبلغ در بانک مرکزی عراق موجود است.

 در یکی از این اتهامات  ارائه‌شده از سوی امارات، لیست بالابلندی از افراد افراط‌گر و تروریست داده‌شده است که گویا قطری‌ها به آن‌ها کمک می‌رسانند. قطری‌ها می‌گویند این لیست سرهم‌بندی بی‌اساسی است و تذکر می‌دهند که در این لیست اولاً نام دو نفر برده شده که مدت‌هاست مرده‌اند و از یک یمنی  در این لیست نام‌برده شده که هم‌اکنون در ریاض ( پایتخت سعودی) بسر می‌برد.

سومین اتهام به قطر مربوط به اخوان المسلمین است که در مصر و عربستان به‌عنوان سازمان تروریستی شناخته‌شده است. این اتهام را خود امریکا مردود دانست. رکس تیلرسون – وزیر امور خارجه امریکا – طی یک مصاحبه تلویزیونی اعلام داشت که عنوان “اخوان المسلمین” عنوان وسیعی است که تنها بخش‌هایی از آن تروریست هستند. او به‌عنوان‌مثال اظهار داشت که هم‌اکنون یک نماینده مجلس بحرین عضو اخوان المسلمین است و دولت ترکیه هم به همین گرایش وابسته است.

انگیزه‌ها –  قطر کشوری کوچک و با جمعیتی اندک است. با تمام این‌ها قطر در سیاست منطقه و جهان نقشی به‌مراتب بزرگ‌تر از وزن مخصوص خود را بازی می‌کند.

شبکه تلویزیونی الجزیره یکی از ابزار مهم و قدرتمند قطر است که صدای فلسطینی‌ها و نگاه اعراب را به وقایع مهم جهانی به بینندگان عرضه می‌دارد. شاید این شبکه ابزار مهمی برای شناخت حکام قطر باشد. شاخه انگلیسی‌زبان این شبکه در مورد مسائل جهانی – دور از مرزهای قطر –  کاملاً لیبرال و حتی مترقی است ولی شاخه عرب‌زبان الجزیره موضوع دیگر یست و بعضی از دوستان عرب‌زبانم می‌گویند شبکه‌ای ارتجاعی است. این دوگانگی در اهداف و برنامه‌های قطر هم کاملاً مشهود است. آن‌ها در دفاع از غزه و در دفاع از بهار عربی  نقش مهم و مفیدی داشتند ولی درعین‌حال در سوریه پول و نفوذ خود را در تقویت بخشی از تروریست‌های اسلام‌گرا به کار گرفتند.

بعضی از ناظرین، تاکتیک‌های معین و مشخصی را باعث مناقشه کنونی می‌دانند. مثلاً این مناقشه را به رأی قطر در اوپک منوط می‌کنند. آن‌ها می‌گویند قطر – در همکاری با اکثریت اعضای اوپک – قبول کردند که سهمیه نفت ایران به چهار میلیون بشکه در روز افزایش بیابد. شاید این رأی قطر ، سعودی‌ها را عصبانی کرده باشد ولی این‌گونه تک موضوعات نمی‌توانند به تنهائی باعث این ماجرا باشند. درحالی‌که می‌شود لیست بلند بالائی از اختلافات قطر با عربستان تهیه کرد به نظرم می‌رسد که دو موضوع اهمیت بیشتری دارند.

اول- موضوع فلسطین است. به نظر می‌رسد که برنامه عربستان و امارات، اتحاد آشکار و علنی با اسرائیل – و بنا براین خیانت آشکار به حقوق و منافع اعراب – است.  این برنامه مورد تائید کامل امریکاست . نگرانی سعودی (و آقای ترامپ)، موضع قطر در این مورد است. این‌چنین است که سعودی‌ها و متحدانش، قطر را متهم به هواداری از “تروریست‌های” حماس می‌کنند. ولی هواداری قطر از فلسطینی‌ها (و مخصوصاً حماس) را باید از ریشه همدردی عربی  بدانیم و نه به خاطر گرایش‌های ایده ئولوژیک حکام قطر.

دوم – مقوله حاکمیت و خطر قدرتمند “نمونه” است. امیر سابق قطر (پدر حاکم کنونی، شیخ تمیم بن حمد الثانی) فردیست که در مقایسه با دیگر شیوخ عرب، بسیار مترقی است و چند صدسال امروزی‌تر شده است. 

به نظر می‌رسد که جنبه‌های مثبت و منفی حاکمیت قطر تنها در این چارچوب قابل‌فهم است که حکام قطر را دارای آرزوهای نیک پادشاهان در چند قرن گذشته بدانیم .  ازیک‌طرف آن‌ها را قرن‌ها مترقی‌تر از شاهان کنونی عربستان قرار می‌دهد و از سوی دیگر هنوز هم چند صدسال از دنیای امروزی عقب‌تر.

همین حاکم بود که راه پیشرفت قطر را تنظیم کرد و با توجه به دلارهای نفتی  بی‌پایان موفق شد که یک برنامه پرخرج را به راه بیندازد. قطر درزمینهٔ های مختلف علمی سرمایه‌گذاری کرد و با بهترین و برجسته‌ترین دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی دنیا برنامه‌های مشترک ریخت و تعدادی از این محققین سرشناس را به دانشگاه‌های قطر کشاند. آن‌ها در کامپیوتر، بیوتکنولوژی و صنایع آینده سرمایه‌گذاری کردند و مثلاً نمونه‌ای برای شهرهای آینده به وجود آوردند که تماماً بر مبنای انرژی تمیز کار می‌کند (قطری‌ها نوع پیشرفت دوبی را مسخره می‌کنند و آن را  مشابه یک بوتیک پرزرق‌وبرق می‌دانند). همین دلارهای نفتی به آن‌ها فرصت داده که بخش هرروز بیشتری از آثار هنری دنیا را بخرند و به موزه بین‌المللی قطر بیاورند. جالب است توجه کنیم که امیر سابق قطر، دختر خود را مسئول این پروژه کرد. درزمانی که زنان سعودی هنوز اجازه رانندگی ندارند در قطر یک زن در رأس  پروژه‌ای با بودجه سرسام‌آور قرار می‌گیرد.

امیر قطر ، زمانی که پسرش به سی‌سالگی رسید از مقام خود کناره گرفت و پسرش را به تخت سلطنت نشاند. به‌این‌ترتیب جوانان فرنگ‌دیده و تحصیل‌کرده قطر در رأس امور قرار می‌گیرند و این درست نقطه مقابل وضعیتی است که در عربستان سعودی و دیگر  شیخ‌نشین‌ها وجود دارد. دولت سعودی که بشدت نگران بحران  داخلی عربستان است از این تحولات و از قدرت آن‌ها به‌مثابه قدرت نمونه هراس دارد. بعد از انقلاب ایران که به سرنگونی شاه انجامید، قدرت “نمونه” قطر مایه هراس آن‌هاست. زمانی که آخرین امیر  سعودی فوت کرد، دولت سعودی سروصدای فراوانی به راه انداخت که در  رده‌های بالای حکومت سعودی یک ” انقلاب” اتفاق خواهد افتاد ولی این “انقلاب” در محدوده چند وزیر جوان‌تر باقی ماند و مخصوصاً فاقد افرادی از شیعیان سعودی بود. عمر متوسط حکام سعودی و امارات همچنان حدود هشتاد  سال و تفکر  آن‌ها متعلق به هزار سال پیش است. این “انقلاب” قلابی‌تر و سطحی‌تر از آن است که جلوی موج فزاینده بحران در سعودی را بگیرد.

 

اهداف – عربستان سعودی و امریکا دو کشوری‌اند که بیش از همه درگیر این مناقشه‌اند. تلاقی نظرات ترامپ با اهداف بلافاصله عربستان، فرصتی به عربستان داده که این‌چنین بی‌گدار به آب بزند.  بعضی ناظران سیاسی گمانه زدند که نکند امریکا درصدد تکرار همان تله‌ای است که  برای صدام چید. در آن مورد، سفیر امریکا با جملات دوپهلو به عراق حرف‌هایی زد که صدام و مشاورین او، آن حرف‌ها را به معنای چراغ سبز برای حمله عراق به کویت گرفتند. نتایج آن تله را همه می‌دانیم. فکر نمی‌کنم که آقای ترامپ تله مشابهی برای سعودی‌ها چیده باشد. امریکا به  حمایت عربستان بیش از آن وابسته است که بخواهد سعودی‌ها را در دام بیندازد. درواقع بعضی ناظران می‌گویند عربستان سعودی( و چین) امریکا را به تله انداختند. دست امریکا را آن‌چنان در حنا می‌گذارند که نتواند به‌راحتی از این مخمصه خلاص شود.

اما در مورد عربستان سعودی، به نظر می‌رسد که عربستان سعودی می‌خواست قطر را شبیه بحرین به یک ساتراپ خود تبدیل کند. سعودی‌ها کلافه‌اند و چند سال است که به درودیوار می‌زنند به امید آنکه داخل عربستان  ر ا ساکت نگاه بدارند. از حمله جنایتکارانه آن‌ها به یمن تقریباً دو سال می‌گذرد. ضعف ارتش سعودی در این جنایت بسیار آشکار است. تمام راه‌های دریایی یمن   را بسته‌اند و با آخرین هواپیماهای جنگی آمریکایی و انگلیسی و به کمک هدایت‌های هوائی که از آن‌ها می‌گیرند، بازهم نتوانسته‌اند بر یک ملت ضعیف و تقریباً بی‌سلاح  غلبه کنند. آن‌ها شاهد سرنوشتی هستند که در انتظار تروریست‌های هوادارشان در سوریه قرار دارد. آن‌ها شاهد رشد نفوذ جمهوری اسلامی در عراق و سوریه و لبنان هستند. آن‌ها به‌احتمال‌زیاد به دنبال گونه‌ای ماجراجوئی‌اند که امریکا را درگیرکند. 

پیامدها – واضح‌ترین پیامد این مناقشه از هم پاشیدن شورای همکاری خلیج‌فارس است. روشن بود که این اتحادیه برای مقابله با ایران است و در دوره ریاست جمهوری اوباما کاملاً مورد تائید آمریکا بود و حربه قدرتمندی در سیاست آمریکا نسبت به خاورمیانه بشمار می‌رفت. این حربه به خاطر بی‌دقتی در مدیریت، از دست امریکا خارج شد و به این راحتی نمی‌تواند بار دیگر نقش مؤثر و کارآئی ایفا کند.

تنها امارات و بحرین از موضع سعودی‌ها دفاع کردند. کویت و بحرین موضع بی‌طرف گرفتند و کویت به‌مثابه میانجی بی‌طرف، نقش فعالی داشت که در عمل به نفع قطر تمام می‌شد.

خارج از محدوده شورای همکاری خلیج، ترکیه نقش بسیار روشنی در دفاع از قطر به عهده گرفت. ترکیه از قبل یک پایگاه نظامی (با ۶۰۰ سرباز) در قطر داشت ولی در این شرایط اعلام کرد که به نیروی نظامی خود در قطر می‌افزاید. البته ترکیه به وعده‌های سرمایه‌گذاری قطر در ترکیه چشم دوخته است ولی دو عامل دیگر باید نقش مؤثرتری در این برخورد ترکیه داشته باشند. اولاً  رهبری ترکیه گرایش‌های شدید به سمت اخوان المسلمین دارد و با مصر در این مورد درگیری دارد. رئیس‌جمهور سابق مصر، مرسی ، با اردوغان بسیار نزدیک بود و کودتای سیسی علیه مرسی روابط این دو کشور را بشدت تیره کرده بود. حالا که برخورد با اخوان المسلمین تبدیل به بهانه سعودی‌ها شده بود، ترکیه نمی‌توانست ساکت بنشیند. موضوع دوم مربوط به سیاست امریکا در سوریه است.  (در همین نوشته توضیح داده می‌شود) . به نظر می‌رسد که ترکیه فکر می‌کرد این اقدام سعودی مورد تائید ترامپ است و بنابراین مخالفت با این برنامه نوعی اخطار به آقای ترامپ بود.

مناقشه با قطر فرصتی برای اعمال دیکتاتوری در عربستان و امارات متحده شد. این دو کشور اعلام کردند که هرگونه مخالفت شهروندان با این اقدام در رسانه‌های اجتماعی،  یک جرم به شمار می‌رود و مجرم به پانزده سال حبس محکوم خواهد شد.

در روزهای اول قطع رابطه احتمال مداخله نظام در قطر را نمی‌شد سرسری گرفت . قطری‌ها وجود بزرگ‌ترین پایگاه هوائی امریکا در العدید را دلیل عدم‌مداخله  نظامی می‌دانند. درهرصورت این  حمله به قطر هم – مانند حمله به یمن – به مخمصه افتاده است و نه‌تنها به ثبات عربستان کمک نمی‌کند بلکه به‌جای خود موضوعی برای بی‌ثباتی بیشتر عربستان و بقیه شیخ‌نشین‌ها خواهد بود. در یمن، نیروهای علناً وابسته به القاعده  رشد کرده‌اند و بازهم عربستان حمله به حوثی‌ها را مهم‌تر از مقابله با القاعده می‌داند.

اوضاع خاورمیانه و سیاست‌های امریکا – تلاقی نظرات ترامپ با برنامه‌های سعودی و اسرائیل بهترین فرصت برای شروع این مناقشه بود.

نزدیک‌ترین مشاور ترامپ در امور خاورمیانه، داماد او آقای کوشنر است که روابط نزدیک و عقایدی نزدیک به رهبری اسرائیل دارد. منطقاً هدف امریکا در خاورمیانه باید تضمین هژمونی امریکا باشد ولی زمزمه‌های اسرائیل و عربستان ( و قرارداد فروش اسلحه به عربستان- به قیمت حداقل سیصد و چهل هزار میلیون دلار) سیاست خطرناک دیگری را –کورمال‌کورمال – به امریکا تحمیل کرده است. درعین‌حال نوع برخورد ترامپ که همه‌چیز را سیاه‌وسفید می‌بیند رسیدن به اهداف امریکا را مشکل‌تر می‌کند.

زمانی که مناقشه قطر شروع شد دو سیاست از طرف امریکا مطرح شد. اول سیاست ترامپ و مشاورینش بود که از اقدام عربستان دفاع می‌کردند و حتی ترامپ تویت کرد و “امتیاز” این “دستاورد” را به سفرش در منطقه وابسته کرد. دیگری سیاست وزارت امور خارجه و وزارت دفاع امریکا بود که کاملاً بی‌طرف باقی‌مانده و اقدام سعودی‌ها را مورد سؤال قرار می‌دادند. این دوگانگی بیشتر به سردرگمی دستگاه‌های دولتی امریکا می‌انجامد. هیچ نوع استراتژی سنجیده‌ای دیده نمی‌شود و این‌گونه سیاست‌گذاری تنها می‌تواند به فاجعه بیانجامد. نگاهی به دست‌اندازهای موجود بیندازیم.

در مورد فلسطین،آقای ترامپ برنامه‌های دولت اسرائیل را – بدون هیچ قید و شرطی –تائید کرد و درعین‌حال وعده داد که اختلافات اسرائیل و فلسطینی‌ها را به‌زودی حل خواهد کرد. تحلیلگران فراوانی از این اظهار اطمینان امریکا تعجب کردند و اشاره می‌کردند که هیچ‌گونه اشاره‌ای به خطوط کلی راه‌حل وعده داده‌شده ندارند.

هم‌اکنون امریکا در حال بزرگ کردن حضور نظامی در افغانستان است ولی چند سال پیش ،امریکا ارتشی به‌مراتب وسیع‌تر در افغانستان داشت و با تمام این‌ها طالبان و القاعده و داعش در افغانستان رشد کردند. بدون داشتن سیاست صلح و مذاکره نمی‌توان انتظار بهبود وضعیت افغانستان ر ا داشت. امریکا می‌داند که عراق را ازدست‌داده است و حضور کنونی ارتش امریکا در عراق بسیار موقتی است. این اوضاع به نفع امریکا تغییر نمی‌کند.

به نظر می‌رسد که در سوریه ، امریکا تمام تخم‌مرغ‌ها را در سبد کردهای سوری گذاشته است. چاره دیگری برای آن‌ها متصور نیست. “نیروهای معتدل” سوریه بیشتر یک اسطوره ساخت غربی‌ها بودند. به‌جز کردهای سوریه نیروی دیگری که صفت “معتدل” به قامتش روا باشد پیدا نمی‌شد ولی سیاست تکیه به نیروهای کرد با مقاومت شدید ترکیه روبروست. اکنون ترکیه در تلاش برای رشد حیطه نفوذش نیست بلکه ازنظر ترک‌ها،  جلوگیری از قدرت گرفتن کردها برای حفظ تمامیت ارضی ترکیه است و به همین دلیل هم هر اقدامی در این راه قابل‌تصور است. باید منتظر انفجار برخورد امریکا و ترکیه در مورد سوریه باشیم.

به‌این‌ترتیب ما شاهد بی‌برنامگی امریکا در برخورد به خاورمیانه و جهان هستیم. در طی دوره انتخاباتی، صحبت‌های ترامپ به‌گونه‌ای بود که این شبهه را برای ناظرین به وجود می‌آورد که آقای ترامپ دارای برنامه استراتژیکی است. چین را به‌منزله رقیب اصلی تعیین کرده و ازاین‌پس، بر همین مبنی حرکت خواهد کرد. این‌چنین نشد. حالا او خود را ( و امریکا را) آن‌چنان در خاورمیانه درگیر کرده که فرصت رسیدگی به سایر امور را از او می‌گیرد. مسائلی که پس از سفر ترامپ به خاورمیانه سربلند کرده‌اند مسائل دست‌وپا گیری هستند و کنار گذاشتن نیمه‌تمام آن‌ها هم مشکلات خودش را به همراه دارد.

در چارچوب خاورمیانه احتمال آتش‌افروزی عربستان افزایش‌یافته است. توجه کنیم که عربستان سعودی سیصد و جهل میلیارد دلار اسلحه تازه از امریکا خریده است.  نگاه کنید به سیاست عربستان در مورد کشور عرب سنی قطر و نگاه کنید که چگونه برخوردی بی‌رحمانه و بی‌اساس با آن‌ها داشته است. باید انتظار داشته باشیم که برنامه‌ها و ماجراجوئی‌های بیشتر و خطرناک‌تری برای ایران داشته باشند.

خطر جنگ، با تمام پیامدهای دهشتناک آن، تمامی خاورمیانه را تهدید می‌کند. جنگی که یقیناً به کشتار مردم بی‌گناه می‌انجامد و بازهم یقیناً به تقویت افراطی‌گری کور می‌انجامد. ترامپ یا همکاران بعدی او به خاورمیانه نیرو خواهند فرستاد که با آن تروریسم افراط‌گر مبارزه کنند و سر ما هم منت خواهند گذاشت که بلیه افراطی‌گری مربوط به این سرزمین‌ها است. باید بیش از گذشته با “جنگ” و جنگ‌افروزی، از هر قماش که است، چه ایرانی و عرب و اسرائیلی و چه امریکایی، بجنگیم و از وقوع فجایع بیشتر جلوگیری کنیم.

 

تاریخ انتشار : ۱ تیر, ۱۳۹۶ ۸:۵۲ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

حکم اعدام شریفهٔ محمدی را لغو کنید! شریفهٔ محمدی را آزاد کنید!

ما بر این باوریم که با مبارزهٔ هم‌سوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز می‌توان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایت‌کار تحمیل کرد. ما هم‌صدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و هم‌نوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام می‌کنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.

ادامه »
سرمقاله

روز جهانی کارگر بر همۀ کارگران، مزد‌بگیران و زحمتکشان مبارک باد!

در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سخت‌تر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محل‌های کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمع‌های اعتراضی می‌زنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

مروری بر آن‌چه تا بیست و سوم تیرماه گذشت

نفس چاق نکرده بود آقای پزشکیان که در دفتر شرکت هواپیمایی توسط نیروهای انتظامی بسته شد. گویا عدم رعایت حجاب کارکنان زن این دفتر دلیل این کنش نیروهای انتظامی بود. مساله مهمی نبود! آقای وزیر کشور دولت گفت. فردا باز خواهد شد دفتر.

مطالعه »
یادداشت

حکم اعدام فعال کارگری، شریفه محمدی نمادی است از سرکوب جنبش صنفی نیرو های کار ایران!

میزان توانایی کارگران برای برگزاری اقدامات مشترک، از جمله اعتصابات و عدم شرکت در امر تولید، مرتبط است با میزان دسترسی آنها به تشکل های صنفی مستقل و امکان ایجاد تشکل های جدید در مراکز کار. ولی در جمهوری اسلامی نه تنها حقوق پایه ای کارگران برای سازمان دهی و داشتن تشکل های مستقل رعایت نمیشود، بلکه فعالان کارگری، از جمله شریفه محمدی، مرتبا سرکوب و محکوم به حبس های طولانی مدت، ضربات شلاق و حتی اعدام میشوند.

مطالعه »
بیانیه ها

حکم اعدام شریفهٔ محمدی را لغو کنید! شریفهٔ محمدی را آزاد کنید!

ما بر این باوریم که با مبارزهٔ هم‌سوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز می‌توان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایت‌کار تحمیل کرد. ما هم‌صدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و هم‌نوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام می‌کنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.

مطالعه »
پيام ها

بدرود رفیق البرز!

رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کم‌توقع داشت. بی‌ادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایم‌اش آرام‌بخش جمع رفقای‌اش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق به‌معنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمان‌مان، سازمان البرز و ما!

مطالعه »
بیانیه ها

حکم اعدام شریفهٔ محمدی را لغو کنید! شریفهٔ محمدی را آزاد کنید!

ما بر این باوریم که با مبارزهٔ هم‌سوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز می‌توان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایت‌کار تحمیل کرد. ما هم‌صدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و هم‌نوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام می‌کنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.

مطالعه »
مطالب ویژه
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

آن‌ها نمی‌توانند همهٔ ما را بکشند و ما نمی‌توانیم همهٔ آن‌ها را بکشیم…

غم دیگر

پایان تلخ یک ریاست جمهوری

کاش میشد

نهادهای مدنی و نقش آنها در تحولات آینده کشور

بیانیه دادگاه بین المللی دادگستری- ۱۹ جولای ۲۰۲۴