سه شنبه ۷ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۶:۱۱

سه شنبه ۷ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۶:۱۱

به بهانه هفتاد و دومین سالروز استقلال کانون وکلای دادگستری و روز وکیل
انتشار بیانیه اعتراضی بیش از ۲۰۰ وکیل دادگستری خطاب به رئیس قوه قضائیه، در اعتراض به صدور احکام اعدام برای پخشان عزیزی، وریشه مرادی و شریفه محمدی و درخواست توقف...
۷ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: مناف عماری
نویسنده: مناف عماری
بررسی پیش‌زمینه‌های انقلاب ۱۳۵۷و تحقق جمهوری اسلامی در ایران
دیدیم که با آغاز تصویب لایحه «انجمن‌های ایالتی و ولایتی» روحانیت مبارزه علیه رژیم شاه را آغاز کرد، زیرا آن مصوبات برخلاف اصول قانون اساسی مشروطه بود که در آن...
۶ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: منوچهر صالحی لاهیجی
نویسنده: منوچهر صالحی لاهیجی
مثل یک باد
مثل یک باد وزان شد بر من، همچون رنگین کمان، پس از باران ...
۶ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: کاوه داد
نویسنده: کاوه داد
تایید حکم مصادره اموال مرضیه محبی، وکیل دادگستری، توسط دادگاه تجدیدنظر تهران
استناد این دادگاه به «قاعده استیمان» در حالی است که نه تنها اساسا این قاعده فقهی ناظر به وضعیت این وکیل دادگستری نیست، بلکه سلب حقوق شهروندی حتی در قالب...
۶ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: دادبان
نویسنده: دادبان
ولودیمیر ایشچنکو: بار جنگ در اوکراین بر دوش فقرا است!
بسیج جمعیت روستایی و کارگران فقیرتر به خدمت نظامی آسان‌تر است، زیرا پنهان‌شدن آنها دشوارتر و بیشتر در دسترس مقامات هستند. آنها حتی فرصت های کمتری برای اجتناب از استخدام...
۶ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: جرکو باکوتین
نویسنده: جرکو باکوتین
سلطنت‌طلبان در گذر تاریخ "تاریخ در حال نگارش است؛ امروز و همین حالا!"
تاریخی که با خون دل نوشتیم، اکنون در معرض تهدید جدی قرار دارد. آیا باز هم شاهد تکرار فجایع گذشته خواهیم بود؟ یا اینکه این بار، با آگاهی و مسئولیت‌پذیری...
۶ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: بهروز ورزنده
نویسنده: بهروز ورزنده
فرخنده باد روز زبان مادری؛ روز زبان‌های مردم ایران!
به‌جاست بر این نکته انگشت تاکید بگذاریم که علی‌العموم هیچ زبانی در تضاد و تعارض با زبان عمومی و رسمی یا همان زبان میانجی و مشترک ِ زبان‌های گوناگون در...
۶ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: کانون نویسندگان ایران
نویسنده: کانون نویسندگان ایران

بهانه‌ها، انگیزه‌ها، اهداف و پیامدهای حمله به قطر

واضح‌ترین پيامد اين مناقشه از هم پاشيدن شورای همکاری خلیج‌فارس است. روشن بود که اين اتحاديه برای مقابله با ايران است و در دوره رياست جمهوری اوباما کاملاً مورد تائید آمريکا بود و حربه قدرتمندی در سياست آمريکا نسبت به خاورميانه بشمار می‌رفت. اين حربه به خاطر بی‌دقتی در مديريت، از دست امريکا خارج شد و به اين راحتی نمی‌تواند بار ديگر نقش مؤثر و کارآئی ايفا کند.

به فاصله کوتاهی از سفر دونالد ترامپ به عربستان ،کشورهای عربستان سعودی و امارات متحده ،در پنج ژوئیه ۲۰۱۷ با همپائی مصر و بحرین به‌طور ناگهانی با قطر قطع رابطه کردند.  قطر تنها با عربستان سعودی مرز زمینی دارد که بلافاصله قطع شد. مرزهای هوائی و دریایی این کشورها نیز بروی هر نوع هواپیما یا شناور قطری( و یا از هر کشور دیگر که به مقصد قطر حرکت می‌کرد) را ممنوع اعلام کردند.

قطر یکی از اعضای مهم شورای همکاری خلیج است و یک هفته قبل از این واقعه، امیر قطر در مراسم دیدار با دونالد ترامپ در پایتخت سعودی (ریاض) شرکت داشت و علامتی ازاین‌گونه سوءتفاهم و تخاصم به چشم نمی‌خورد.

تنش بین عربستان سعودی و قطر  سابقه چندساله دارد پس چگونه شد که در این مقطع خاص علنی شد، غده چرکین شکافته شد و دمل سرباز کرد؟ چه عواملی نقش بازی کردند و طرفین چه می‌خواهند؟ این مناقشه چه پیامدهایی دارد؟ چقدر طول می‌کشد؟ تأثیر آن‌ها بر ژئوپولتیک منطقه چیست؟ سود و زیان امریکا چیست‌اند؟

بهانه – مهم‌ترین بهانه‌ای که در تازیدن به قطر عنوان‌شده مقوله کمک به تروریسم افراط‌گرای اسلامی است.البته این‌چنین اتهامی از سوی سعودی‌ها یادآور ضرب‌المثل “دیگ به دیگ میگه روت سیا” است. اگر قرار باشد در این زمینه نمونه نشان داده شود  نمونه‌های بیشتری از سعودی‌ها به چشم می‌خورند. هیچ‌کس نمی‌داند که سعودی‌ها بیشتر کمک می‌کنند یا قطری‌ها. درهرصورت هردوی آن‌ها فعالانه به تروریست‌ها کمک می‌کردند (و احتمالاً هنوز هم می‌کنند). منطقاً همین موضوع  ( آلوده بودن هر دو طرف) باعث انتخاب نمونه‌های خاصی شد که ذیلاً توضیح می‌دهم . در این نمونه‌ها  اتهامات سوراخ‌داری دیده می‌شوند.

مهم‌ترین اتهام که با احساسات آقای ترامپ بازی می‌کند مربوط به واقعه ایست که در عراق اتفاق افتاد. چند شهروند قطر که احتمالاً به خاندان سلطنتی قطر وابسته‌اند در جنوب عراق به گروگان گرفته می‌شوند و دولت قطر برای رهایی آنان پانصد میلیون دلار پرداخت کرده است. اتهام وارده می‌گوید این پول به جیب تروریست‌های وابسته به ایران ریخته شده است. بلافاصله بعد از اعلان این اتهام، نخست‌وزیر عراق طی یک مصاحبه اعلام کرد که این مبلغ توسط دولت قطر پرداخت‌شده ولی به‌هیچ‌وجه به تروریست‌ها داده نشده است و اظهار داشت که تمامی این مبلغ در بانک مرکزی عراق موجود است.

 در یکی از این اتهامات  ارائه‌شده از سوی امارات، لیست بالابلندی از افراد افراط‌گر و تروریست داده‌شده است که گویا قطری‌ها به آن‌ها کمک می‌رسانند. قطری‌ها می‌گویند این لیست سرهم‌بندی بی‌اساسی است و تذکر می‌دهند که در این لیست اولاً نام دو نفر برده شده که مدت‌هاست مرده‌اند و از یک یمنی  در این لیست نام‌برده شده که هم‌اکنون در ریاض ( پایتخت سعودی) بسر می‌برد.

سومین اتهام به قطر مربوط به اخوان المسلمین است که در مصر و عربستان به‌عنوان سازمان تروریستی شناخته‌شده است. این اتهام را خود امریکا مردود دانست. رکس تیلرسون – وزیر امور خارجه امریکا – طی یک مصاحبه تلویزیونی اعلام داشت که عنوان “اخوان المسلمین” عنوان وسیعی است که تنها بخش‌هایی از آن تروریست هستند. او به‌عنوان‌مثال اظهار داشت که هم‌اکنون یک نماینده مجلس بحرین عضو اخوان المسلمین است و دولت ترکیه هم به همین گرایش وابسته است.

انگیزه‌ها –  قطر کشوری کوچک و با جمعیتی اندک است. با تمام این‌ها قطر در سیاست منطقه و جهان نقشی به‌مراتب بزرگ‌تر از وزن مخصوص خود را بازی می‌کند.

شبکه تلویزیونی الجزیره یکی از ابزار مهم و قدرتمند قطر است که صدای فلسطینی‌ها و نگاه اعراب را به وقایع مهم جهانی به بینندگان عرضه می‌دارد. شاید این شبکه ابزار مهمی برای شناخت حکام قطر باشد. شاخه انگلیسی‌زبان این شبکه در مورد مسائل جهانی – دور از مرزهای قطر –  کاملاً لیبرال و حتی مترقی است ولی شاخه عرب‌زبان الجزیره موضوع دیگر یست و بعضی از دوستان عرب‌زبانم می‌گویند شبکه‌ای ارتجاعی است. این دوگانگی در اهداف و برنامه‌های قطر هم کاملاً مشهود است. آن‌ها در دفاع از غزه و در دفاع از بهار عربی  نقش مهم و مفیدی داشتند ولی درعین‌حال در سوریه پول و نفوذ خود را در تقویت بخشی از تروریست‌های اسلام‌گرا به کار گرفتند.

بعضی از ناظرین، تاکتیک‌های معین و مشخصی را باعث مناقشه کنونی می‌دانند. مثلاً این مناقشه را به رأی قطر در اوپک منوط می‌کنند. آن‌ها می‌گویند قطر – در همکاری با اکثریت اعضای اوپک – قبول کردند که سهمیه نفت ایران به چهار میلیون بشکه در روز افزایش بیابد. شاید این رأی قطر ، سعودی‌ها را عصبانی کرده باشد ولی این‌گونه تک موضوعات نمی‌توانند به تنهائی باعث این ماجرا باشند. درحالی‌که می‌شود لیست بلند بالائی از اختلافات قطر با عربستان تهیه کرد به نظرم می‌رسد که دو موضوع اهمیت بیشتری دارند.

اول- موضوع فلسطین است. به نظر می‌رسد که برنامه عربستان و امارات، اتحاد آشکار و علنی با اسرائیل – و بنا براین خیانت آشکار به حقوق و منافع اعراب – است.  این برنامه مورد تائید کامل امریکاست . نگرانی سعودی (و آقای ترامپ)، موضع قطر در این مورد است. این‌چنین است که سعودی‌ها و متحدانش، قطر را متهم به هواداری از “تروریست‌های” حماس می‌کنند. ولی هواداری قطر از فلسطینی‌ها (و مخصوصاً حماس) را باید از ریشه همدردی عربی  بدانیم و نه به خاطر گرایش‌های ایده ئولوژیک حکام قطر.

دوم – مقوله حاکمیت و خطر قدرتمند “نمونه” است. امیر سابق قطر (پدر حاکم کنونی، شیخ تمیم بن حمد الثانی) فردیست که در مقایسه با دیگر شیوخ عرب، بسیار مترقی است و چند صدسال امروزی‌تر شده است. 

به نظر می‌رسد که جنبه‌های مثبت و منفی حاکمیت قطر تنها در این چارچوب قابل‌فهم است که حکام قطر را دارای آرزوهای نیک پادشاهان در چند قرن گذشته بدانیم .  ازیک‌طرف آن‌ها را قرن‌ها مترقی‌تر از شاهان کنونی عربستان قرار می‌دهد و از سوی دیگر هنوز هم چند صدسال از دنیای امروزی عقب‌تر.

همین حاکم بود که راه پیشرفت قطر را تنظیم کرد و با توجه به دلارهای نفتی  بی‌پایان موفق شد که یک برنامه پرخرج را به راه بیندازد. قطر درزمینهٔ های مختلف علمی سرمایه‌گذاری کرد و با بهترین و برجسته‌ترین دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی دنیا برنامه‌های مشترک ریخت و تعدادی از این محققین سرشناس را به دانشگاه‌های قطر کشاند. آن‌ها در کامپیوتر، بیوتکنولوژی و صنایع آینده سرمایه‌گذاری کردند و مثلاً نمونه‌ای برای شهرهای آینده به وجود آوردند که تماماً بر مبنای انرژی تمیز کار می‌کند (قطری‌ها نوع پیشرفت دوبی را مسخره می‌کنند و آن را  مشابه یک بوتیک پرزرق‌وبرق می‌دانند). همین دلارهای نفتی به آن‌ها فرصت داده که بخش هرروز بیشتری از آثار هنری دنیا را بخرند و به موزه بین‌المللی قطر بیاورند. جالب است توجه کنیم که امیر سابق قطر، دختر خود را مسئول این پروژه کرد. درزمانی که زنان سعودی هنوز اجازه رانندگی ندارند در قطر یک زن در رأس  پروژه‌ای با بودجه سرسام‌آور قرار می‌گیرد.

امیر قطر ، زمانی که پسرش به سی‌سالگی رسید از مقام خود کناره گرفت و پسرش را به تخت سلطنت نشاند. به‌این‌ترتیب جوانان فرنگ‌دیده و تحصیل‌کرده قطر در رأس امور قرار می‌گیرند و این درست نقطه مقابل وضعیتی است که در عربستان سعودی و دیگر  شیخ‌نشین‌ها وجود دارد. دولت سعودی که بشدت نگران بحران  داخلی عربستان است از این تحولات و از قدرت آن‌ها به‌مثابه قدرت نمونه هراس دارد. بعد از انقلاب ایران که به سرنگونی شاه انجامید، قدرت “نمونه” قطر مایه هراس آن‌هاست. زمانی که آخرین امیر  سعودی فوت کرد، دولت سعودی سروصدای فراوانی به راه انداخت که در  رده‌های بالای حکومت سعودی یک ” انقلاب” اتفاق خواهد افتاد ولی این “انقلاب” در محدوده چند وزیر جوان‌تر باقی ماند و مخصوصاً فاقد افرادی از شیعیان سعودی بود. عمر متوسط حکام سعودی و امارات همچنان حدود هشتاد  سال و تفکر  آن‌ها متعلق به هزار سال پیش است. این “انقلاب” قلابی‌تر و سطحی‌تر از آن است که جلوی موج فزاینده بحران در سعودی را بگیرد.

 

اهداف – عربستان سعودی و امریکا دو کشوری‌اند که بیش از همه درگیر این مناقشه‌اند. تلاقی نظرات ترامپ با اهداف بلافاصله عربستان، فرصتی به عربستان داده که این‌چنین بی‌گدار به آب بزند.  بعضی ناظران سیاسی گمانه زدند که نکند امریکا درصدد تکرار همان تله‌ای است که  برای صدام چید. در آن مورد، سفیر امریکا با جملات دوپهلو به عراق حرف‌هایی زد که صدام و مشاورین او، آن حرف‌ها را به معنای چراغ سبز برای حمله عراق به کویت گرفتند. نتایج آن تله را همه می‌دانیم. فکر نمی‌کنم که آقای ترامپ تله مشابهی برای سعودی‌ها چیده باشد. امریکا به  حمایت عربستان بیش از آن وابسته است که بخواهد سعودی‌ها را در دام بیندازد. درواقع بعضی ناظران می‌گویند عربستان سعودی( و چین) امریکا را به تله انداختند. دست امریکا را آن‌چنان در حنا می‌گذارند که نتواند به‌راحتی از این مخمصه خلاص شود.

اما در مورد عربستان سعودی، به نظر می‌رسد که عربستان سعودی می‌خواست قطر را شبیه بحرین به یک ساتراپ خود تبدیل کند. سعودی‌ها کلافه‌اند و چند سال است که به درودیوار می‌زنند به امید آنکه داخل عربستان  ر ا ساکت نگاه بدارند. از حمله جنایتکارانه آن‌ها به یمن تقریباً دو سال می‌گذرد. ضعف ارتش سعودی در این جنایت بسیار آشکار است. تمام راه‌های دریایی یمن   را بسته‌اند و با آخرین هواپیماهای جنگی آمریکایی و انگلیسی و به کمک هدایت‌های هوائی که از آن‌ها می‌گیرند، بازهم نتوانسته‌اند بر یک ملت ضعیف و تقریباً بی‌سلاح  غلبه کنند. آن‌ها شاهد سرنوشتی هستند که در انتظار تروریست‌های هوادارشان در سوریه قرار دارد. آن‌ها شاهد رشد نفوذ جمهوری اسلامی در عراق و سوریه و لبنان هستند. آن‌ها به‌احتمال‌زیاد به دنبال گونه‌ای ماجراجوئی‌اند که امریکا را درگیرکند. 

پیامدها – واضح‌ترین پیامد این مناقشه از هم پاشیدن شورای همکاری خلیج‌فارس است. روشن بود که این اتحادیه برای مقابله با ایران است و در دوره ریاست جمهوری اوباما کاملاً مورد تائید آمریکا بود و حربه قدرتمندی در سیاست آمریکا نسبت به خاورمیانه بشمار می‌رفت. این حربه به خاطر بی‌دقتی در مدیریت، از دست امریکا خارج شد و به این راحتی نمی‌تواند بار دیگر نقش مؤثر و کارآئی ایفا کند.

تنها امارات و بحرین از موضع سعودی‌ها دفاع کردند. کویت و بحرین موضع بی‌طرف گرفتند و کویت به‌مثابه میانجی بی‌طرف، نقش فعالی داشت که در عمل به نفع قطر تمام می‌شد.

خارج از محدوده شورای همکاری خلیج، ترکیه نقش بسیار روشنی در دفاع از قطر به عهده گرفت. ترکیه از قبل یک پایگاه نظامی (با ۶۰۰ سرباز) در قطر داشت ولی در این شرایط اعلام کرد که به نیروی نظامی خود در قطر می‌افزاید. البته ترکیه به وعده‌های سرمایه‌گذاری قطر در ترکیه چشم دوخته است ولی دو عامل دیگر باید نقش مؤثرتری در این برخورد ترکیه داشته باشند. اولاً  رهبری ترکیه گرایش‌های شدید به سمت اخوان المسلمین دارد و با مصر در این مورد درگیری دارد. رئیس‌جمهور سابق مصر، مرسی ، با اردوغان بسیار نزدیک بود و کودتای سیسی علیه مرسی روابط این دو کشور را بشدت تیره کرده بود. حالا که برخورد با اخوان المسلمین تبدیل به بهانه سعودی‌ها شده بود، ترکیه نمی‌توانست ساکت بنشیند. موضوع دوم مربوط به سیاست امریکا در سوریه است.  (در همین نوشته توضیح داده می‌شود) . به نظر می‌رسد که ترکیه فکر می‌کرد این اقدام سعودی مورد تائید ترامپ است و بنابراین مخالفت با این برنامه نوعی اخطار به آقای ترامپ بود.

مناقشه با قطر فرصتی برای اعمال دیکتاتوری در عربستان و امارات متحده شد. این دو کشور اعلام کردند که هرگونه مخالفت شهروندان با این اقدام در رسانه‌های اجتماعی،  یک جرم به شمار می‌رود و مجرم به پانزده سال حبس محکوم خواهد شد.

در روزهای اول قطع رابطه احتمال مداخله نظام در قطر را نمی‌شد سرسری گرفت . قطری‌ها وجود بزرگ‌ترین پایگاه هوائی امریکا در العدید را دلیل عدم‌مداخله  نظامی می‌دانند. درهرصورت این  حمله به قطر هم – مانند حمله به یمن – به مخمصه افتاده است و نه‌تنها به ثبات عربستان کمک نمی‌کند بلکه به‌جای خود موضوعی برای بی‌ثباتی بیشتر عربستان و بقیه شیخ‌نشین‌ها خواهد بود. در یمن، نیروهای علناً وابسته به القاعده  رشد کرده‌اند و بازهم عربستان حمله به حوثی‌ها را مهم‌تر از مقابله با القاعده می‌داند.

اوضاع خاورمیانه و سیاست‌های امریکا – تلاقی نظرات ترامپ با برنامه‌های سعودی و اسرائیل بهترین فرصت برای شروع این مناقشه بود.

نزدیک‌ترین مشاور ترامپ در امور خاورمیانه، داماد او آقای کوشنر است که روابط نزدیک و عقایدی نزدیک به رهبری اسرائیل دارد. منطقاً هدف امریکا در خاورمیانه باید تضمین هژمونی امریکا باشد ولی زمزمه‌های اسرائیل و عربستان ( و قرارداد فروش اسلحه به عربستان- به قیمت حداقل سیصد و چهل هزار میلیون دلار) سیاست خطرناک دیگری را –کورمال‌کورمال – به امریکا تحمیل کرده است. درعین‌حال نوع برخورد ترامپ که همه‌چیز را سیاه‌وسفید می‌بیند رسیدن به اهداف امریکا را مشکل‌تر می‌کند.

زمانی که مناقشه قطر شروع شد دو سیاست از طرف امریکا مطرح شد. اول سیاست ترامپ و مشاورینش بود که از اقدام عربستان دفاع می‌کردند و حتی ترامپ تویت کرد و “امتیاز” این “دستاورد” را به سفرش در منطقه وابسته کرد. دیگری سیاست وزارت امور خارجه و وزارت دفاع امریکا بود که کاملاً بی‌طرف باقی‌مانده و اقدام سعودی‌ها را مورد سؤال قرار می‌دادند. این دوگانگی بیشتر به سردرگمی دستگاه‌های دولتی امریکا می‌انجامد. هیچ نوع استراتژی سنجیده‌ای دیده نمی‌شود و این‌گونه سیاست‌گذاری تنها می‌تواند به فاجعه بیانجامد. نگاهی به دست‌اندازهای موجود بیندازیم.

در مورد فلسطین،آقای ترامپ برنامه‌های دولت اسرائیل را – بدون هیچ قید و شرطی –تائید کرد و درعین‌حال وعده داد که اختلافات اسرائیل و فلسطینی‌ها را به‌زودی حل خواهد کرد. تحلیلگران فراوانی از این اظهار اطمینان امریکا تعجب کردند و اشاره می‌کردند که هیچ‌گونه اشاره‌ای به خطوط کلی راه‌حل وعده داده‌شده ندارند.

هم‌اکنون امریکا در حال بزرگ کردن حضور نظامی در افغانستان است ولی چند سال پیش ،امریکا ارتشی به‌مراتب وسیع‌تر در افغانستان داشت و با تمام این‌ها طالبان و القاعده و داعش در افغانستان رشد کردند. بدون داشتن سیاست صلح و مذاکره نمی‌توان انتظار بهبود وضعیت افغانستان ر ا داشت. امریکا می‌داند که عراق را ازدست‌داده است و حضور کنونی ارتش امریکا در عراق بسیار موقتی است. این اوضاع به نفع امریکا تغییر نمی‌کند.

به نظر می‌رسد که در سوریه ، امریکا تمام تخم‌مرغ‌ها را در سبد کردهای سوری گذاشته است. چاره دیگری برای آن‌ها متصور نیست. “نیروهای معتدل” سوریه بیشتر یک اسطوره ساخت غربی‌ها بودند. به‌جز کردهای سوریه نیروی دیگری که صفت “معتدل” به قامتش روا باشد پیدا نمی‌شد ولی سیاست تکیه به نیروهای کرد با مقاومت شدید ترکیه روبروست. اکنون ترکیه در تلاش برای رشد حیطه نفوذش نیست بلکه ازنظر ترک‌ها،  جلوگیری از قدرت گرفتن کردها برای حفظ تمامیت ارضی ترکیه است و به همین دلیل هم هر اقدامی در این راه قابل‌تصور است. باید منتظر انفجار برخورد امریکا و ترکیه در مورد سوریه باشیم.

به‌این‌ترتیب ما شاهد بی‌برنامگی امریکا در برخورد به خاورمیانه و جهان هستیم. در طی دوره انتخاباتی، صحبت‌های ترامپ به‌گونه‌ای بود که این شبهه را برای ناظرین به وجود می‌آورد که آقای ترامپ دارای برنامه استراتژیکی است. چین را به‌منزله رقیب اصلی تعیین کرده و ازاین‌پس، بر همین مبنی حرکت خواهد کرد. این‌چنین نشد. حالا او خود را ( و امریکا را) آن‌چنان در خاورمیانه درگیر کرده که فرصت رسیدگی به سایر امور را از او می‌گیرد. مسائلی که پس از سفر ترامپ به خاورمیانه سربلند کرده‌اند مسائل دست‌وپا گیری هستند و کنار گذاشتن نیمه‌تمام آن‌ها هم مشکلات خودش را به همراه دارد.

در چارچوب خاورمیانه احتمال آتش‌افروزی عربستان افزایش‌یافته است. توجه کنیم که عربستان سعودی سیصد و جهل میلیارد دلار اسلحه تازه از امریکا خریده است.  نگاه کنید به سیاست عربستان در مورد کشور عرب سنی قطر و نگاه کنید که چگونه برخوردی بی‌رحمانه و بی‌اساس با آن‌ها داشته است. باید انتظار داشته باشیم که برنامه‌ها و ماجراجوئی‌های بیشتر و خطرناک‌تری برای ایران داشته باشند.

خطر جنگ، با تمام پیامدهای دهشتناک آن، تمامی خاورمیانه را تهدید می‌کند. جنگی که یقیناً به کشتار مردم بی‌گناه می‌انجامد و بازهم یقیناً به تقویت افراطی‌گری کور می‌انجامد. ترامپ یا همکاران بعدی او به خاورمیانه نیرو خواهند فرستاد که با آن تروریسم افراط‌گر مبارزه کنند و سر ما هم منت خواهند گذاشت که بلیه افراطی‌گری مربوط به این سرزمین‌ها است. باید بیش از گذشته با “جنگ” و جنگ‌افروزی، از هر قماش که است، چه ایرانی و عرب و اسرائیلی و چه امریکایی، بجنگیم و از وقوع فجایع بیشتر جلوگیری کنیم.

 

تاریخ انتشار : ۱ تیر, ۱۳۹۶ ۸:۵۲ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

انقلاب بهمن؛ آرمان‌های ماندگار و راه‌های ناتمام!

ما بر این باوریم که طیف گستردهٔ نیروهای چپ موجود در میهن ما موظف است با حضور  و تمرکز کنش‌گری خود در این تلاش هم‌گرایانه، در تقویت جایگاه ٔ عدالت‌‌ اجتماعی و حقوق بنیادین بشری در جمهوری آیندۀ ایران کوشا باشد. ما، همراه سایر نیروهای میهن‌دوست و ترقی‌خواه ایران در راه گذار به جمهوری‌ای مبتنی بر صلح، آزادی، دمکراسی برابری، حقوق بشر و عدالت اجتماعی مبارزه می‌کنیم.

ادامه »
سرمقاله

ریاست جمهوری ترامپ یک نتیجهٔ تسلط سرمایه داری دیجیتال

همانگونه که نائومی کلاین در دکترین شُک سالها قبل نوشته بود سیاست ترامپ-ماسک و پیشوای ایشان خاویر مایلی بر شُک درمانی اجتماعی استوار است. این سیاست نیازمند انست که همه چیز بسرعت و در حالیکه هنوز مردم در شُک اولیه دست به‌گریبان‌اند کار را تمام کند. در طی یکسال از حکومت، خاویرمایلی ۲۰٪ از تمام کارمندان دولت را از کار برکنار کرد. بسیاری از ادارات دولتی از جمله آژانس مالیاتی و وزارت دارایی را تعطیل و بسیاری از خدمات دولتی از قبیل برق و آب و تلفن و خدمات شهری را به بخش خصوصی واگذار نمود.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

اروپا قربانی کیست؟

به‌عنوان یک اروپایی، من فقط می‌توانم از بی‌کفایتی و ساده‌دلی رهبرانمان گله کنم که این اتفاق را ندیدند و با وجود همه فرصت‌ها و انگیزه‌هایی که برای انجام این کار وجود داشت، ابتدا خود را با آن سازگار نکردند. آنها احمقانه ترجیح دادند به نقش خود به عنوان شریک کوچک آمریکا بچسبند، حتی در شرایطی که این مشارکت به طور فزاینده ای علیه منافع آنها بود!

مطالعه »
یادداشت

قتل خالقی؛ بازتابی از فقر، ناامنی و شکاف طبقاتی

کلان شهرهای ایران ده ها سال از شهرهای مشابه مانند سائو پولو امن تر بود اما با فقیر شدن مردم کلان شهرهای ایران هم ناامن شده است. آن هم در شهرهایی که پر از ماموران امنیتی که وظیفه آنها فقط آزار زنان و دختران است.

مطالعه »
بیانیه ها

انقلاب بهمن؛ آرمان‌های ماندگار و راه‌های ناتمام!

ما بر این باوریم که طیف گستردهٔ نیروهای چپ موجود در میهن ما موظف است با حضور  و تمرکز کنش‌گری خود در این تلاش هم‌گرایانه، در تقویت جایگاه ٔ عدالت‌‌ اجتماعی و حقوق بنیادین بشری در جمهوری آیندۀ ایران کوشا باشد. ما، همراه سایر نیروهای میهن‌دوست و ترقی‌خواه ایران در راه گذار به جمهوری‌ای مبتنی بر صلح، آزادی، دمکراسی برابری، حقوق بشر و عدالت اجتماعی مبارزه می‌کنیم.

مطالعه »
پيام ها

مراسم بزرگ‌داشت پنجاه‌وچهارمین سالگرد جنبش فدایی!

روز جمعه ۱۹ بهمن ۱۴۰۳، به مناسبت پنجاه‌وچهارمین سالگرد بنیان‌گذاری جنبش فدایی، در نشستی در سامانۀ کلاب‌هاوس این روز تاریخی و نمادین جنبش فدایی را پاس می‌داریم و روند شکل‌گیری و تکامل این جنبش را به بحث و بررسی می‌نشینیم

مطالعه »
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

به بهانه هفتاد و دومین سالروز استقلال کانون وکلای دادگستری و روز وکیل

بررسی پیش‌زمینه‌های انقلاب ۱۳۵۷و تحقق جمهوری اسلامی در ایران

مثل یک باد

تایید حکم مصادره اموال مرضیه محبی، وکیل دادگستری، توسط دادگاه تجدیدنظر تهران

ولودیمیر ایشچنکو: بار جنگ در اوکراین بر دوش فقرا است!

سلطنت‌طلبان در گذر تاریخ “تاریخ در حال نگارش است؛ امروز و همین حالا!”