سه شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - ۰۴:۴۲

سه شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - ۰۴:۴۲

شرّ کبیر یا شرّ صغیر؟
از بین کامالا هریس یا دونالد ترامپ به زودی یک نفر رئیس جمهور منتخب ایالات متحده خواهند شد. در انتخاب بین این دو - که اغلب به ما گفته شده...
۱۵ آبان, ۱۴۰۳
نویسنده: ویت تان نگوین برگردان بفارسی گودرز اقتداری
نویسنده: ویت تان نگوین برگردان بفارسی گودرز اقتداری
وا أمي حبيبتي!
آه مادر! / آه مادرم / آه مادر نازنینم! / آواره‌ام اینک در خطوط شب / آواره‌ام در بی‌کران تاریک میهن غارت‌شده‌ام
۱۴ آبان, ۱۴۰۳
نویسنده: بیژن اقدسی
نویسنده: بیژن اقدسی
آن‌چه گذشت - تا سيزدهم آبان‌ماه
آیت‌الله علی خامنه‌ای هشدار داده است که در صورت تداوم حملات علیه ایران یا متحدان‌اش «پاسخی خرد کننده» به اسرائیل و ایالات متحده داده خواهد شد. و آقای پزشکيان می‌گويد،...
۱۴ آبان, ۱۴۰۳
نویسنده: بیژن رحمانیان
نویسنده: بیژن رحمانیان
مهاجرانِ بی‌وطن
صدایِ کلاغی از شاخکِ بید بلند است / در جادهِ مهِ گرفته‌ای گم شدم / مردی از میان مه و بوران پیدا شد / کودکانِ مهاجر در دلِ طوفانِی مهیب...
۱۳ آبان, ۱۴۰۳
نویسنده: حسن جلالی
نویسنده: حسن جلالی
بايد بتوان اظهار نظر کرد
زیدآبادی: مشکلی که ما داریم این است که حکومت جمهوری اسلامی اجازه نمی‌دهد مسائل به درستی مطرح شوند. در اسرائیل هر تصمیمی که گرفته‌شود، روزنامه‌نگاران، تحلیل‌گران، سیاستمداران چه در کنست...
۱۳ آبان, ۱۴۰۳
نویسنده: سردبير ماه
نویسنده: سردبير ماه
اعدام، زندان
به گزارش وب‎‎سايت هه‌‎نگاو در ماه اکتبر، دهم مهرماه تا دهم آبان‎ماه؛ دست‌کم ۱۶۱ زندانی در زندان‌های جمهوری اسلامی ایران اعدام شده‌اند. نه شهروند افغانستان و پنج زن در ميان...
۱۲ آبان, ۱۴۰۳
نویسنده: میز خبر
نویسنده: میز خبر
ایران، اسرائیل و سؤالات سرنوشت‌ساز
صرف‌نظر از مسیر طی‌شده در سیاست ایران در چهار دهه گذشته، و وضعیت خاورمیانه در هشت دهه گذشته؛ ایران در یک سال گذشته (بعد از ۷ اکتبر) با منطقی ژئوپلتیک،...
۱۲ آبان, ۱۴۰۳
نویسنده: میز خبر
نویسنده: میز خبر

به‌مناسبت روز کارگر: درباره ادبیات و سینمای کارگری (بخش اول ادبیات کارگری)

از حدود یک قرن پیش که جنبش مشروطیت در ایران شکل گرفت و نقش توده مردم در مناسبات اجتماعی-سیاسی پر رنگ شد، ادبیات نیز نوبه خود به این موضوع حساسیت نشان داد. .. شاعر به جای توجه به درباریان و ساکنانش به توده مردم پرداخت...

آن‌چه را با کارگر سرمایه‌داری می‌کند

با کبوتر، پنجه باز شکاری می‌کند

می‌برد از دسترنجش گنج اگر سرمایه‌دار

بهر قتلش از چه دیگر پا فشاری می‌کند؟

سال و مه در انتظار قرص نان، شب تا به صبح

دیده زارع چرا اختر شماری می‌کند؟

فرخی یزدی

 

میرزا محمد فرخی یزدی ملقب به تاج الشعرا ,شاعر و روزنامه‌نگار آزادی‌خواه و دموکرات صدر مشروطیت است. وی سردبیر نشریات حزب کمونیست ایران از جمله روزنامه طوفان بود. وی همین‌طور نماینده مردم یزد در دوره هفتم مجلس شورای ملی بود. گفته می‌شود او در زندان قصر، پس از شکنجه‌های زیاد، به دست پزشک احمدی و به دستور رضاشاه کشته شد. آرامگاه وی ناشناخته است.

وقوع انقلاب صنعتی که به پیدایش ماشین بخار و نخ‌ریسی انجامید باعث رونق شهر و توسعه و تسلط صنایع ماشینی و کارخانجات بزرگ در کشور های غرب اروپا شد.  دو طبقه شکل گرفتند: طبقه کارگر و طبقه سرمایه‌دار. سرمایه‌داران تعداد زیادی کارگر استخدام کردند و مزد می‌پرداختند چرا که جامعه صنعتی بیش از گذشته، نیاز مبرم و دائمی به کارگر داشت. کارخانجات با کمک صنایع ماشینی و کارگران کالاها را بهتر و ارزان‌تر از قدیم تولید می‌کنند. این تحولات باعث شد که تعداد کثیری از کارگر در کارخانه‌های بزرگ گرد هم آیند.

پدیده سرمایه‌داری، از ناهنجارترین و شوم‌ترین پدیده‌هایی است که در اجتماعات بشری رخ داده است. از آغاز پیدایش این پدیده تاکنون، پدیده دیگری به این شومی و ویران‌گری نداشته‌ایم؛ زیرا که یا خود به تجاوز و نابودی انسان‌ها دست زده است، و یا دستیار نزدیک همه تجاوزکاران و ستم‌گران تاریخ بوده است. اگر قدرت‌های بدنی و خانوادگی یا قبیله‌ای در گذشته‌های دور، یکه تازی کردند، و یا قدرت‌های نظامی و خودکامه سیاسی، در دوران‌های بعد، و یا قدرت‌های صنعتی و نظامی در این دوران، خاستگاه اصلی بسیاری از تجاوزگری‌ها و بیدادگری‌ها و پایمال شده حقوق انسان‌ها گردیدند، ریشه اصلی همه این‌ها در سرمایه‌داری و تمکن بی‌حساب مالی نهفته است. گرایشات مختلف سرمایه‌داری از جمله ناسیونالیست، لیبرال، فاشیست و مذهبی، همگی بر استثمار کارگران و کسب سود از قبل کار آنان، تاکید دارند. تراکم سرمایه در بخشی و مال‌اندوزی گروهی اقلیت، همواره ره آوردهایی ویرانگر داشته است و افراد و اجتماعات و حتی طبیعت و محیط زیست را نیز به تباهی کشیده است.

امروزه سرمایه‌داری با معیارهای لیبرالیسم اقتصادی و با تکامل ابزاری که پدید آمده است، این ابزار تجاوزرگری‌ها را بسیار پیچیده‌تر، سهمگین‌تر و ضدانسانی‌تر از همه مستکبران تاریخ گذشته، به عمل می‌گزارد. تجاوزگری سرمایه داری نوین اکنون از حد منطقه و کشورهای خاص گذشته و فرامنطقه‌ای و جهانی شده است؛ از حریم خصوصی انسان‌ها هم گذشته و به حریم طبیعت و منابع آن نیز پنجه افکنده، حتی کمربند امنیتی کره زمین، یعنی لایه اوزن نیز از عملکرد آن در امان نمانده است. و شگفت این‌جاست که در عین حال، داعیه اصلاح‌گری و قانون‌مداری نیز دارد و از حقوق انسانی، آزادی و آزادگی، و حقوق بشر نیز دم می‌زنند!

کارگران که نعمات و نیازهای بشر را در سطح جهان تولید می‌کنند خود از آن سهمی ناچیز می‌برند تا زنده بمانند و چرخ‌های ماشین سرمایه‌داری را بچرخانند. اغلب خانواده‌های کارگری، همواره برای سیستم سرمایه‌داری نیروی کار ارزان تربیت می‌کنند.

مسئله کارگران به آن معنا که امروز موضوع بحث‌های نظری و آثار هنری قرار می‌گیرد، یک مسئله مدرن در عصر سرمایه‌داری است. پیش از دوران مدرن در بهترین حالت آن‌چه مطرح می‌شد «رعیت» بود و در متداول‌ترین و گسترده‌ترین شکل، برده‌داری. آن نظم ظالمانه قدیمی‌تر فرو ریخت و نظم دیگری پدید آمد که مظالمی دیگر و ناعدالتی‌های بی‌شماری با خودش نوپدید آورد. این بار استثمار طبقه کارگر در راس برنامه سرمایه‌داری مدرن قرار گرفت. جنبش کارگری همزاد سرآغاز جامعه کاپیتالیستی است. از این‌جا به بعد است که کارگران برمی‌خیزند؛ حتی اگر تئوری‌های مارکسیستی و انواع و اقسام انشعابات آن را در‌نظر نگیریم، باز هم خواهیم دید که کارگران به‌واقع در بسیاری از جوامع پیشرو نه تنها پرچمدار مطالبه‌گری‌های اجتماعی و ساماندهی هستند بلکه در تلاش اند تا جامعه انسان‌تر، آزاد، برابر و بدون ستم و استثمار را جایگزین سیستم سرمایه‌داری نمایند. این‌که کارگران جدا از هر‌ تفکر و سلیقه فردی، مشغول به کاری واحد هستند و منافع یک‌سانی دارند؛ بحث مواجهه آن‌ها با کارفرما جنبه طبقاتی پیدا می‌کند، باعث می‌شود که آن‌ها بتوانند هم‌جهت و متحد شوند و یک حرکت مطالبه‌گرانه و اعتراضی و انقلابی را پیش ببرند. این وضعیت مربوط به عصر مدرن و پدید آمدن کارخانه و کارگر است؛ چنان‌که نام فیلم مشهور و محبوب «چارلی چاپلین» با موضوع کارگران هم «عصر جدید» است. البته این قضیه در کارخانه محدود و منحصر نمی‌ماند. وضع کارگران در هر جامعه نشان‌دهنده بخشی از وضعیت کلی آن جامعه است و به‌علاوه افق زمانه را هم در آن زمینه تمدنی مشخص می‌کند.

بله، در اکثر کشورهای دنیا جریان سرمایه‌داری جو غالب رسانه‌ای و کنترل آزادی بیان و اندیشه را به‌دست دارد و اشعار و کتاب‌ها و رمان‌ها و فیلم‌ها را به شدت کنترل می‌کنند که مبادا آسیبی به روابط و مناسبات حاکم وارد سازد. اما با این حال همیشه این نوع اشعار سروده شده‌اند؛ کتاب‌ها منتشر گردیده‌اند و فیلم‌ها ساخته شده‌اند و در بعضی موارد نیز با تحسین‌های فراوانی همراه شده‌اند. در این مطلب، به حضور کارگران در آثار ادبی و هنری و سینما اشاره داریم.

ادبیات کارگری:

واقعیت این است که در ایران چنین ادبیاتی، جایگاه چندانی ندارد. گرچه نمی‌توان به‌کلی گفت که شاعران و نویسندگان و سینماگران ایرانی نسبت به دردها و خواسته‌های طبقه کارگر که تعدادشان بسیار گسترده و بی‌شمار است بی‌تفاوت بوده‌اند یا دردها و خواسته‌های آن‌ها را درک نمی‌کردند یا نسبت به آن آگاهی نداشته‌اند.

بسیاری از شاعران، نویسندگان و سینماگران ایرانی در خانواده‌های کارگری چشم به جهان گشوده و بزرگ شده‌اند. البته مسئله فراتر از این‌هاست. اغلب شاعران و نویسندگان ایرانی خود برای مدتی کار کرده‌اند و در کارگاه‌ها یا کارخانه‌ها مشغول کارگری بوده‌اند.

زنده‌یاد علی‌اشرف درویشیان

زنده‌یاد علی‌اشرف درویشیان بارها از دوران کارگری خود صحبت کرده است. درویشیان در داستان‌های کوتاه خود، روایت‌های فراوانی از رنج مردمان فقیر نوشته و روایتگر فرودستانی بوده که در روستاها و شهرها رنج کشیده‌اند.

«احمد محمود» بدون شک از بزرگ‌ترین نویسندگان ایرانی است که کارگران در داستان‌هایش حضور دارند و به پیش‌برد داستان کمک می‌کنند. محمود را می‌توان از معدود نویسندگان ایرانی دانست که انگار نمی‌توانست جامعه را بدون کارگرانش ببیند و صفحه‌های فراوانی را به روایت دست‌ها، صورت‌ها، قلب‌ها، پاها، رابطه‌ها و لباس‌های کارگران اختصاص داده است.

وقتی از حضور کارگران در ادبیات صحبت می‌کنیم نمی‌توانیم از «صادق چوبک» یاد نکنیم؛ نویسنده‌ای که بیش از هر نویسنده دیگری روی رنج‌ها و دردهای فرودستان و زجرکشان جامعه انگشت گذاشت و آن‌ها را بدون روتوش روایت کرد. در اغلب داستان‌های کوتاه او می‌توان ردپای کارگران و فروشندگان خرده پا را دید.

در رمان «تنگسیر»، به قلم صادق چوبک است که ما با خشم محمد آشنا می‌شویم؛ کارگری که با کار در کارگاه‌های انگلیسی‌ها و خانه‌های آن‌ها پولی پس‌انداز کرده، و حالا خود در بوشهر دکانداری می‌کند. محمد شخصیت ساده‌ای است که برای احقاق حقش دست به قتل می‌زند. چوبک در این رمان، از شیوه ابتدایی انتقام‌جویی استفاده کرده و دست به کشتار می‌زند. اما با وجود این نمونه‌ها باید بگوییم کارگرها در ادبیات ایران غالبا یا شخصیت‌هایی فرعی بوده‌اند یا تنها برای مدت کوتاهی به‌عنوان کارگر در آن حضور داشته‌اند.

با این حال، وضعیت در شعر فارسی رنگ و بوی دیگری دارد. در شعر فارسی به طبقه کارگر و فرودستان توجه بیش‌تری شده است تا در رمان‌ها و داستان‌ها. شعر دوره مشروطه به دوره‌ای تعلق دارد که در آن رمان هنوز در ایران غلبه پیدا نکرده بود و شعر دست برتر را دارد. از مشروطه توجه شاعران به قشر فرودست جامعه و کارگران و زحمت‌کشان جلب شد. چیزی که در شعر این شاعران برجسته است رو در رو قرار دادن طبقه فرودستان و بالادستان است، یعنی همان تصویری که بعد از انقلاب صنعتی در اروپا شکل گرفت.

از حدود یک قرن پیش که جنبش مشروطیت در ایران شکل گرفت و نقش توده مردم در مناسبات اجتماعی – سیاسی پر رنگ شد، ادبیات نیز نوبه خود به این موضوع حساسیت نشان داد. اولین اتفاقی که افتاد این بود که شاعر به جای توجه به درباریان و ساکنانش به توده مردم پرداخت. دو موضوع از بقیه موضوعات در شعر شاعران این دوره برجسته تر بود و تقریبا اغلب شاعران بخش زیادی از شعرهای خود را به آن‌ها اختصاص دادند. یکی موضوع آزادی بود و دیگری اعتراض بی‌پروا نسبت به بهره کشی از زحمت‌کشان طبقه کارگر. از ایرج میرزا تا عارف و میرزاده عشقی و بهار و نسیم شمال، همگی با طبقه فرودست و بینوای جامعه همدردی و دردهای این طبقه را در شعرهای خود منعکس می‌کردند.

اشرف‌الدین گیلانی یا همان نسیم شمال عمده شهرتش به‌خاطر طنزهای ساده و گزنده‌اش بود. یکی از خواسته‌های مهمش، رفع دردهای توده مردم بود و از نخستین کسانی هم بود که به اختلاف طبقاتی در شعرهایش اشاره کرد و با زبان طنز سعی کرد این اختلاف را از طریق شعر و ادبیات به آگاهی طبقات بالادست جامعه برساند.

یک جا گفته بود:

ای فعله تو هم داخل آدم شدی امروز؟

بیچاره چرا میرزا قشمشم شدی امروز؟

در مجلس اعیان به خدا راه نداری

زیرا که زر و سیم به همراه نداری

در سینه بی‌کینه به جز آه نداری.

نسیم شمال مردمی‌ترین شاعر دوران مشروطه بود و دغدغه‌اش مطرح کردن رنج‌ها و دردهای طبقه ندار و فقیر جامعه بود. خودش در یکی از شعرهای معروفش این مفاهیم را آورده و نشان داده که مانیفستش در قبال جامعه ظلم‌پذیر چیست. «نه طلا خواهم و نه زر و نه سیم…»

این تنها نسیم شمال نبود که از رنج تهی‌دستان و طبقه کارگر در شعرهایش صحبت می کرد. فرخی یزدی که به‌خاطر افشاگری‌های اجتماعی و همین‌طور اعتراض‌های بنیان‌افکنش دستگیر شد و آخر سر جانش را در این راه از دست داد، در شعرهایش نشان داد که تا حدود زیادی از مناسبات پنهانی که پشت پرده در جریان است خبر دارد.

وی نخستین شاعرانی بود که در شعرهایش دست به مبارزه طبقاتی زد و هم‌چنین از نخستین شاعران ایرانی به‌شمار می‌آمد که برای رفع ظلم و فساد در جامعه هیچ راهی جز مبارزه طبقاتی نمی‌دید. جایی گفته بود غنا با پافشاری کرد ایجاد تهی دست

خدا ویران نماید خانه سرمایه‌داری را

ز جور کارفرما کارگر آن سان بخود لرزد

که گردد روبرو کبک دری بازِ شکاری را

فرخی یزدی که برای خود شان مبارزاتی از راه ادبیات و روزنامه‌نگاری قائل بود، دو سال قبل از برکناری رضا شاه از قدرت در زندان به قتل رسید. وی تا قبل از بازداشت شدن تنها راه نجات جامعه را آگاهی بخشی طبقات کارگر و فرودست جامعه می‌دانست؛ آگاهی بخشی که در واقع به مبارزه طبقاتی ختم می شود:

توده را با جنگ صنفی آشنا باید نمود

در صف حزب فقیران اغنیا کردند جای

این دو صف را کاملا از هم جدا باید نمود

تا مگر عدل و تساوی در جهان مجری شود

انقلابی سخت در دنیا به پا باید نمود.

تردیدی نیست که آشنایی شاعران ایرانی در سال های مشروطه و پس از آن با انقلاب بلشویکی و نظام پرولتاریایی تاثیر زیادی روی نگاه آن‌ها نسبت به دغدغه های طبقه کارگر و فرودست جامعه ایرانی داشت. ابوالقاسم لاهوتی یکی از حزبی ترین شاعران ادبیات معاصر ایران است. او شیفته چیزی بود که از آن با عنوان پرولتاریا نام برده می‌شد.

«من از عائله رنجبرم/ زاده رنجم و پرورده دست زحمت – نسلم از کارگران/ حرف من این، که چرا کوشش و زحمت از ماست – حاصلش از دگران؟ / این جهان یک‌سره از فعله و دهقان برپاست – نه که از مفت‌خوران»

او نیز مانند فرخی یزدی چوب اعتراض‌های خود را خورد. لاهوتی نیز مانند فرخی یزدی و نسیم شمال و میرزاده عشقی تنها شاعر نبودند. آن‌ها به‌نوعی مبارز نیز بودند. لاهوتی در شعرهای بسیاری سعی می‌کرد طبقه کارگر و به گفته خودش طبقه «رنجبران» را با یکدیگر متحد کند و به آن‌ها بفهماند که تنها راه نجات‌شان در این است که تشکیلاتی داشته باشند و از طریق تشکیلات به خواسته‌های خود برسند؛ می‌گفت: «بهر آزاد شدن در همه روی زمین/ از چنین ظلام و شقا/ چاره رنجبران وحدت و تشکیلات است.»

ملک الشعرای بهار در مقایسه با شاعرانی مانند لاهوتی و فرخی، شاعری معتدل‌تر بود. او شاعری چپ‌گرا نبود، شاعری سنتی و در عین آزادی‌خواه بود که مهم ترین دغدغه‌اش حفظ میهن و آزادی آن بود. اما نگاه بهار نیز به طبقه کارگر همان نگاهی بود که اغنیا را مقابل ضعفا قرار می‌دهد و از حق ضعفا، رنجبران و ستم دیدگان دفاع می‌کند. او می‌گفت هنگامی که مشکلات پیش می‌آید این طبقه کارگر و فرودست جامعه است که زیر پا له می‌شود. در شعر معروف «جغد جنگ» گفته بود «… چه باشد از بلای جنگ صعب‌تر – که کس امان نیابد از بلای او/ شراب او ز خون مردِ رنجبر – وز استخوانِ کارگر، غذای او.»

همین نگاه رو در رو قرار دادن دو طبقه متضاد جامعه که یکی سرمایه‌دار است و دیگری طبقه کارگر در شعرهای شاعرانی مانند عارف قزوینی و میرزاده عشقی نیز رخنه کرد. حتی شاعری مانند پروین اعتصامی که در دوره مشروطه یکی از غیرسیاسی‌ترین شاعران است با محرومان و طبقه کارگر همدلی کرد و گاهی هم شعرش فراتر از همدلی و همدردی رفت و به این بسنده نکرد که با گفتن «گشت حق کارگران پایمال» احساسات را بر انگیزد، پروین پا را فراتر از این گذاشت و طبقه کارگر و محروم جامعه را به اعتراض و فریاد دعوت کرد؛ دعوتی بی‌پرده به اعتراض.

لز آنجایی که اغلب شاعران ایرانی در خانواده‌هایی بزرگ شده بودند که والدین‌‌شان از طبقه دهقان‌ها یا کارگران و رنجبران بودند. برای همین در شعر همه آن‌ها می‌توان نمونه‌های فراوانی از برخورد عاطفی با کارگران و فرودستان جامعه دید. هر چه جلوتر می‌آییم خشم شاعران نسبت به تبعیض‌ها، فاصله‌های عمیق طبقاتی و محرومیت کارگران بیش‌تر می‌شود. شاعر زبان به شکایت باز می‌کند و از کارگران و زحمت‌کشان بخواهد برای احقاق حق‌شان ساکت ننشینند و حق‌شان را از مرفهان و بالادستی‌ها بگیرند.

نیما یوشیج هم نسبت به وضعیت زندگی کارگران و طبقه زحمت‌کش جامعه ساکت نیست و در شعرهای متعددش تصاویر تازه‌ای از زندگی آن‌ها را بازتاب داده است. نیما نیز مانند پروین اعتصامی تنها به توصیف این زندگی پر از سختی و مشقت اکتفا نمی‌کند بلکه از آن‌ها می‌خواهد که قیام کنند، اعتراض کنند، خشم‌شان را نشان دهند و حق‌شان را بگیرند. نیما صحبت از خون می‌کند و با آگاهی از این نکته که اعتراض کارگران ممکن است به خونریزی نیز منجر شود، می‌گوید «یا بمیریم جمله یا گردیم صاحب زندگانی آزاد». در شعری با خشمی عنان گسیخته از کارگران و طبقه رنجبر جامعه می‌خواهد طغیان کنند:

داد از این شهر و این صناعت، داد!

چند باید نشست مست و خموش

بندگی چند با دلِ ناشاد؟

از زمین بر کنید آبادی

تا به طرح نویی کنیم آباد

به زمین رنگ خون بباید زد

مرگ یا فتح، هر چه بادا باد

یا بمیریم جمله یا گردیم/

صاحب زندگانی آزاد

فکر آسایش و رفاه کنیم

وقت جنگ است، رو به راه کنیم.

نیما در واقع خودش را از آن دست شاعران می‌دانست که معتقد بودند «هنر در خدمت اجتماع باید باشد». وی در یکی از یادداشت‌هایش که در کتاب «یادداشت‌های روزانه» آمده درباره هنر و خدمت و اجتماع و سیاست می‌گوید «هنر در خدمت اجتماع باشد، غیر از این است که کورکورانه در خدمت سیاست آلت بشود و خراب بشود»‌(ص ۱۶۸) یا در جای دیگری از همین یادداشت‌ها می‌گوید «من که می‌بینم به ضعفا، رنجبران و زحمت کشان چه می‌گذرد، چه‌طور می‌توانم راحت بنشینم؟ در صورتی که خودم را اقلا انسان خطاب می‌کنم.»

نیما که به واسطه برادرش لادین اسفندیاری تا حدودی از سیاست‌های دولت شوروی نسبت به کارگران و طبقه پرولتاریا آگاه شده بود هیچ‌وقت فریب بهشتی را نخورد که همسایه شمالی وعده می‌داد. برادر نیما خود قربانی همسایه شمالی شده بود. نیما در یادداشت‌های روزانه‌اش به درستی انتقادهای زیادی را علیه استالین مطرح می‌کند و از پایان ناخوشایند دولت کمونیستی شمالی صحبت می‌کند. با این حال، وی به‌شدت نسبت به رنجی که کارگران در جامعه می‌برند حساس است و با آن‌ها همدردی و همدلی می‌کند و از آن‌ها می‌خواهد که برای رفع فاصله طبقاتی حق شان را از مرفهان جامعه بگیرند.

در شعر کم‌تر شاعری از شاعران چند دهه اخیر می‌توان بی‌تفاوتی نسبت به رنج طبقه کارگر را دید. حتی احمد شاملو که از پدری نظامی به دنیا آمده بود در شعرهای خود بارها از ستمی که در حق طبقه کارگر می‌رود شکایت می‌کند. در شعرهای شاعرانی مانند فریدون مشیری، مهدی اخوان ثالث، منوچهر نیستانی، عمران صلاحی، سیمین بهبهانی و بسیاری از شاعران دیگر نیز نوعی حس همدردی را می‌توان دید. اغلب شاعرانی که بعد از نیما آمدند خود دست‌کم برای مدتی تجزیه زندگی کارگری را هم داشته‌اند.

زیر نویس:

بخش دوم مقاله که به زودی در همین ستون منتشر میشود به موضوع سینمای کارگری میپردازد.

تاریخ انتشار : ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ ۲:۰۰ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

تجاوز اسراییل به خاک میهنمان را محکوم می‌کنیم!

ما ضمن محکوم کردن تجاوز اسراییل به خاک میهنمان، بر این باوریم که حملات متقابل منقطع می‌تواند به جنگی فراگیر میان دو کشور تبدیل شود. مردم ما که در شرایط بسیار سخت و بحرانی زندگی کرده و تحت فشار تحریم‌های ظالمانه و غیرقانونی آمریکا و سیاست‌های اقتصادی فسادآلود و مخرب تاکنونی جمهوری اسلامی هر روز سفرهٔ خود را خالی‌تر از روز پیش می‌بینند، اصلی‌ترین قربانیان چنین جنگی خواهند بود.

ادامه »
سرمقاله

عفریت شوم جنگ را متوقف کنیم! دست در دست هم ندای صلح سردهیم!

مردم ایران تنها به دنبال صلح و تعامل و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز با تمام کشورهای جهان‌اند. انتظار مردم ما در وهلۀ اول از جمهوری اسلامی است که پای ایران را به جنگی نابرابر و شوم نکشاند مردم ما و مردم جنگ‌زده و بحران زدۀ منطقه، به ویژه غزه و لبنان، از سازمان ملل متحد نیز انتظار دارند که همۀ توان و امکاناتش را برای متوقف کردن اسراییل در تداوم و تعمق جنگ و در اولین مرحله برقراری فوری آتش‌بس به کار گیرد.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

آن‌چه گذشت – تا سیزدهم آبان‌ماه

آیت‌الله علی خامنه‌ای هشدار داده است که در صورت تداوم حملات علیه ایران یا متحدان‌اش «پاسخی خرد کننده» به اسرائیل و ایالات متحده داده خواهد شد. و آقای پزشکیان می‌گوید، اگر اسرائیل برقراری آتش‌بس را بپذیرد، ممکن است پاسخ ایران به اسرائیل ملایم‌تر باشد.

مطالعه »
یادداشت

این‌جا، کس به‌کینه آلوده نیست

من جنگ را دیده‌ام. من دیده‌ام مردمانی را که هفتاد کیلومتر به‌دور از شهر به جست‌وجوی آب، به‌ما رسیده بودند. و دیدم یزید را که آب بر آن‌ها بست. من جنگ را دیده‌ام. من دیده‌ام زنی را در بیابان‌های خشک، بی ریالی در مشت؛ راه می‌جست. به‌جایی که نمی‌دانست کجاست.

مطالعه »
بیانیه ها

تجاوز اسراییل به خاک میهنمان را محکوم می‌کنیم!

ما ضمن محکوم کردن تجاوز اسراییل به خاک میهنمان، بر این باوریم که حملات متقابل منقطع می‌تواند به جنگی فراگیر میان دو کشور تبدیل شود. مردم ما که در شرایط بسیار سخت و بحرانی زندگی کرده و تحت فشار تحریم‌های ظالمانه و غیرقانونی آمریکا و سیاست‌های اقتصادی فسادآلود و مخرب تاکنونی جمهوری اسلامی هر روز سفرهٔ خود را خالی‌تر از روز پیش می‌بینند، اصلی‌ترین قربانیان چنین جنگی خواهند بود.

مطالعه »
پيام ها

یاد فریبرز بهادری را گرامی می‌داریم!

روحیه پرشور در دفاع از زحمت‌کشان و آرمان های مردمی موجب محبوبیت شاخص فریبرز بهادری در روحیهٔ پرشور در دفاع از زحمت‌کشان و آرمان‌های مردمی موجب محبوبیّت شاخص فریبرز بهادری در میان اهالی مسجدسلیمان و یاران او بود. وی که دوران سخت زندان در جمهوری اسلامی را هم با ایستادگی پشت سر گذاشت، در تمام سال‌های مهاجرت و دوری از وطن نیز هم‌چنان بر آرمان‌های مردمی و عدالت‌خواهانه پایدار ماند …

مطالعه »
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

شرّ کبیر یا شرّ صغیر؟

وا أمی حبیبتی!

آن‌چه گذشت – تا سیزدهم آبان‌ماه

مهاجرانِ بی‌وطن

باید بتوان اظهار نظر کرد

اعدام، زندان