امروزه زنان در همه جای دنیا و از هر طبقهای با احتمال اعمال خشونت علیهشان در هرجا و هرزمانی مواجه هستند. خشونت علیه زن “طبیعی” نیست! و امروز بیستوپنجم نوامبر ۲۰۱۲، زنان در سرتاسر جهان بیش از هر زمان دیگری مورد خشونت واقع میشوند. خشونت روانی، جسمی، کلامی و جنسی! خانگی، اجتماعی و دولتی! خشونتی که از دیرباز بر زنان روا میشده است و امروز در ابعاد وسیعتری گسترش یافتهاست. بنابر گزارش سال ۲۰۱۱ فدراسیون جهانی انجمنهای سازمان ملل متحد (WFUNA)، “خشونت خانگی علیه زنان همچنان ادامه دارد و تلفات ناشی از آن بیشتر از تلفات جنگهای نظامی در سراسر جهان است.” به گفته سازمان عفو بین الملل؛ “خشونت در خانواده، بیش از ابتلا به سرطان و تصادفات جادهای، عامل مرگ یا معلولیت جسمانی زنان اروپایی در گروه سنی شانزده تا چهل و چهار سال است!” بنابرگزارش سازمان ملل متحد، “در حال حاضر جمعیت افرادی که در چنگال بردهداری گرفتارند، بالغ بر بیست وهفت میلیون نفر است. تجارت برده در آفریقا هرگز به این تعداد نرسیده بودهاست و اکثر قربانیان امروزی بردهداری، زنان آسیایی هستند”.
ستم و سرکوب بر زنان پدیدهای جهانی است. در هر سال حدود هفتصدهزار زن به خاطر زایمان میمیرند، در حالی که بسیاری از این مرگها قابل پیشگیری هستند.
فحشا به طور بیسابقهای در ایران رشد کردهاست. روزانه دهها زن از طریق خودسوزی به زندگی خود پایان میدهند. دهها زن در زندانهای جمهوری زن ستیز اسلامی در انتظار سنگسار به سر میبرند!
آیا این آمارها تکان دهنده نیستند؟
باورهای مذهبی در سطح جهان رشد کردهاست. رشد باورهای مذهبی یعنی رشد باورهای زن ستیز پدر سالارانه! یعنی به عقب راندن هرچه بیشترزنان، که به صورت هدفمند برنامهریزی میشود.
ابزاراعمال قدرت این سیستم هم اکنون بیش از هر چیز تقویت بنیادگرایی مذهبی در جهان است! جنگ است، کشتار. احتمال وقوع جنگ در ایران و …، اقتصاد و فرهنگ سیاستهای از نوع “مدرن” است که نه تنها ربطی به رهایی زنان ندارد، بلکه در پی تقویت پایههای خشونت در سراسر جهان علیه زنان است. مردسالاری در همه اشکال دینی و غیر دینی در خدمت یک سیستم هستند.
زنان ایران که “بنیادگرایی اسلامی در قدرت” را تجربه کردهاند، میدانند، خشونتهای خانگی و اجتماعی علیه زنان جدا از خشونتهای دولتی علیه زنان نیست و در واقع اعمال خشونت، که از شیوههای عام اعمال قدرت مردانه در خانه، محیط کار و خیابان است، از شیوههای اعمال قدرت حکومت اسلامی نیز هست، تا بتواند خود را سرپا نگاه دارد. خشونت، به بردگی گرفتن و استثمار زن؛ از طریق دین، قانون، زبان، سیاست، فرهنگ، آداب و رسوم و هنر مرتباً تولید و بازتولید میشود و دولت که خود بزرگترین زن ستیز است، حافظ و تقویت کننده این سیستم است. بنابراین مبارزه علیه هر کدام از اینها بدون مبارزه علیه دیگری معنی ندارد.
زنان ما، امروز در پیوند با دیگر زنان جهان، در مقابل مردسالاران، جنگسالاران دنیا ایستادهاند و با مجهزکردن خود به آگاهی، که حاصل مبارزات زنان در دویست سال اخیر بودهاست و با تکیه به این دانش و آگاهی ،به بنیادگرایی دینی، نه میگویند! و برای ساختن جهانی نو، عاری از هرگونه ستم و استثمار بر ویرانه های دنیای کهن تلاش می کنند.