“اتحاد ملی” از توافق بین نیروهای چپ میانه با چپ در شیلی بوجود آمد و به قدرت رسیدن سالوادور آلنده در انتخابات ریاست جمهوری ۴ سپتامبر ۱۹۷۰ منجر شد.
ما در روز ۱۲ نوامبر سال ۱۹۷۱ قرار داریم. محقق انگلیسی “استافورد بیر” از دو دهه پیش برروی یک “مدل سیستم با بقا” با پنج سطح کنترل کار می کند که می تواند از سلول های بیولوژیک تا مغز و سازماندهی های اجتماعی و یا سیاسی را در برگیرد. در این روز او به کاخ ریاست جمهوری «لاموندا» در سانتیاگو شیلی می رود. او پروژه “ساینکو” را به سالوادور آلنده معرفی می کند.
آلنده که خود آموزش علمی دیده بود مشتاق این موضوع می شود و ساعت ها از وقتش را صرف بحث و گفتگو با استافورد بیر می کند. بعدها بیر تعریف کرد که چگونه رئیس جمهور مداوما بر تشدید جنبه های «غیرمتمرکز و ضد بوروکراتیکی که شرکت وسیع حقوق بگیران را میسر سازد» تاکید داشت. وقتی بیر به آلنده جایگاه مرکزی این سیستم را می نمایاند که به نظر وی متعلق به رئیس جمهور بود، آلنده سوال می کند: «پس مردم ! چه می شوند؟»
گروه کاری ساینکو که از دانشمندان رشته های مختلف تشکیل شده بود، دستگاه های تلکس بی استفاده را جمع کرده و به شرکت های ملی شده در سرتاسر کشور می فرستد. سپس مشغول طراحی مرکز کنترلی شبیه به اتاق فرمان سفینه سریال “پیشتازان فضا” می شود (این مرکز کنترل هرگز بوجود نمی آید). با اینهمه سریعا اطلاعات اقتصادی (تولید روزانه، مصرف انرژی و میزان کار) با تلکس به مرکز ارسال می شوند تا توسط یکی از معدود رایانه های موجود در شیلی، یک IBM ۳۶۰-۵۰، پردازش شوند. در میان متغیرهای سیستم، «غیبت افراد» دیده می شد که بمثابه شاخص «مشکل اجتماعی» در نظرگرفته شده بود.
به مجرد خارج شدن یک عدد از محدوده آماری اش، یک هشدار – بنابر فرهنگ لغات « بیر»، یک « سیگنال الجدونیک (وحشت)» و یا یک « فریاد درد» – ارسال می شد که به مسئول محلی مهلت آنرا می داد تا راه حلی برای مشکل بیابد و سپس البته هشدار به مسئولین بالاتر انتقال پیدا می کرد. « بیر» معتقد بود که این امر: «به شرکت های شیلیائی امکان می دهد کنترلی تقریبا همه جانبه بر عملیاتشان اعمال کنند و در عین حال امکان واکنش از خارج سیستم در شرائط بروز مشکلات را برای خود حفظ کنند (..) این تعادل بین کنترل های متمرکز و غیر متمرکز می تواند با انتخاب مدت زمان درست برای بهبود سیستم بهینه سازی شود، یعنی فرصت ضروری قبل از آنکه هشدار به مسئولین سطح بالاتر فرستاده شود»
همانطور که ادن مدینا، محقق در تاریخ انفورماتیک، بر آن تاکید دارد، پروژه ساینکو «هرچند از لحاظ تکنولوژیک بلندپروازانه بود اما فقط در چارچوب ساده تلاشی تکنیکی برای سامان دهی اقتصادی جای می گیرد. از دیدگاه کسانی که در آن شرکت داشتند این پروژه اما از انقلاب سوسیالیسم دمکراتیک آلنده حمایت می کرد. به دیگر سخن نوعی “انفورماتیک انقلابی” به مفهوم واقعی آن بود.
۲۱ ماه مارس سال ۱۹۷۲، اولین گزارش ها توسط این نرم افزار تولید می شود. در ماه اکتبر، گروه کاری ساینکو در مقابل اعتصاب سازمان دهی شده توسط “گرمیوس” ، تصمیم به یک سلول بحران می گیرد تا بتواند ۲۰۰۰ تلکس روزانه ارسالی از تمام نقاط کشور را تحلیل کند. دولت با تکیه به داده های حاصله از سیستم، به تقسیم مجدد منابع برای کاهش آسیب های حاصله از اعتصاب ها مشغول می شود. برای حمل مواد حیاتی… و ادامه بقا در مقابل بحران، دولت دویست کامیونی که هنوز به «اتحاد ملی» وفادار مانده بودند (در مقابل ۴۰ هزار کامیون اعتصابی) را به کار می گیرد. از این زمان به بعد ، اعتبار گروه کاری ساینکو فزونی می گیرد. آقای فلورس وزیر اقتصاد می شود و در لندن، نشریه بریتیش ابزرور (The British Observer) در تیتر اصلی اش می نویسد: « شیلی توسط رایانه ها اداره می شود» (۷ ژانویه ۱۹۷۳). در ۸ سپتامبر، رئیس دستور انتقال اتاق فرمان به کاخ ریاست جمهوری را صادر می کند.
اما ۱۱ سپتامبر هواپیماهای جنگی نیروی هوائی کاخ «لاموندا» را بمب باران می کنند و سالوادور آلنده خود کشی می کند…