۱ تردیدی نیست که کشیده شدن تنشهای کنونی ای که در یک سوی آن ایران و در سوی دیگر آن امریکا و اسرائیل ایستاده اند، به یک اقدام نظامی علیه ایران و یا جنگ منتفی نیست. طریق عمل طرفین، که متأسفانه فاقد ابتکارات روشن و شجاعانه برای پرهیز از جنگ، حل و فصل مسائل فیمابین و تضمین صلح است، نمی تواند تا بینهایت به همین روال تداوم داشته باشد و هرگاه در همین مسیر پیش رود، به مجرای نظامی و جنگی نیز کشیده خواهد شد.
با این حال آنچه در این موقعیت خطیر اهمیت مقدم را دارد، هشدار دادن نسبت به این خطر خانمانسوز نیست، بلکه ترسیم ابعاد واقعی خطر، جستجو و یافتن نشانه های پرهیز از جنگ و تدبیر ابتکارات ضامن صلح است. کمترین زیان ترسیم ابعاد غیرواقعی از خطر جنگ، مشغول داشتن غیرضرور اذهان به این خطر، تشویق محافل ذیربط و علاقه مند به دست زدن به نمایشهای هل من مبارزطلبانه و بنابراین محدود کردن توانها و نیروها برای اندیشیدن به طرق پرهیز از جنگ و تضمین صلح است.
۲ صاحبنظران انتخابات ریاست جمهوری امریکا تقریباً متفق القول اند که سرنوشت این انتخابات، حداقل در دورۀ پیش رو توسط وضع اقتصاد بحرانزده امریکا و توفیق کاندیداها در “فروش” راه حلهایشان برای مسائل اقتصادی گریبانگیر جامعۀ امریکا به این جامعه تعیین می گردد. با این حال همین صاحبنظران بر تأثیر قابل توجه مسائل سیاست خارجی امریکا در توازن نیرو میان کاندیداها نیز تأکید دارند و در مجموعه مسائل سیاست خارجی، موضوع برنامۀ اتمی جمهوری اسلامی ایران و سیاست امریکا در قبال این پرونده را عامل مقدم در این تأثیر قابل توجه می دانند.
بر این زمینه اظهارات چندی پیش میت رامنی، کاندیدای ریاست جمهوری امریکا از حزب جمهوریخواه، دایر بر این که “تا حمله به ایران راه درازی در پیش است”، برای آن که کل نیروهای ایرانی – یعنی چه حاکمیت و پوزیسیون، و چه اپوزیسیون – به یک ارزیابی واقعیتر از خطر جنگ دست یابند، واجد اهمیت بسیار است. میت رامنی روز سه شنبه ۸ اکتبر در مصاحبه ای با سی. ان. ان. اظهار داشت که “بعید است حمله نظامی به تأسیسات هستهای ایران در آینده نزدیک اتفاق بیافتد”. او در بخش دیگری از این مصاحبه گفت: “بگذارید اذعان کنیم که قبل از حمله نظامی به ایران هنوز راهی طولانی در پیش است و امیدواریم که هیچگاه حملهای ضروری نباشد”. به نظر می رسد که این اظهارات توسط هیچ گروه از نیروهای نامبرده از توجه درخورشان برخوردار نشدند.
سخنان رامنی تنها یک روز پس از آن ابراز شدند که دیوید راسکوف، سردبیر نشریه “سیاست خارجی” (Foreign Policy) و از مقامات دولت کلینتون، اعلام کرد که “امریکا و اسرائیل اختلاف نظرهای خود را در مورد گزینه حمله نظامی به ایران کاهش دادهاند”. تنها چند روز پیشتر از این هم نتاناهو از تهدیدات لجوجانه به حمله با ایران دست کشیده و بر تأثیر تحریمها بر ایران صحه گذاشته بود. با اعلام تشدید تحریمهای اتحادیۀ اروپا علیه ایران، باز همو از زمره نخستین کسانی بود که برای این اقدام هلهله کرد.
۳ تا پیش از اظهارات پیشگفته رامنی، برداشت رایج و تا حدودی ساده نگرانه از مواضع او این بود که او، در صورت احراز پست ریاست جمهوری امریکا، در سوق مناسبات با ایران به سوی خشونت و جنگ لحظه ای را از دست نخواهد داد. همچنین هل من مبارزطلبی نتانیاهو و تقلایش برای “تأثیری جنگ افروزانه” بر مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری امریکا، علیرغم بی التفاوتی اوباما نسبت به صحنه آرائی های او – که گاه در عرف دیپلماتیک بی سابقه بود، در بسیاری موارد جز به کشاندن دولت اوباما به جنگی پیش هنگام با ایران تعبیر نمی شدند. اکنون هم نتانیاهو و هم رامنی به گونه دیگری سخن می گویند و راسکوف نیز خبر از کاهش اختلاف امریکا و اسرائیل درمورد گزینه حمله نظامی به ایران می دهد.
به نظرمی رسد این چرخشها، که چون نیک نظر کنیم واجد هیچ جنبه تازه ای نیستند، از نظر دولتمردان جمهوری اسلامی دور نمانده اند و از دیرباز هم دور نمانده بوده اند. پیچیده اندیشی بسیاری لازم نیست تا فهمید که امریکا در موقعیت یک اقدام نظامی علیه ایران نیست؛ خواه این امریکا، امریکای اوبامای دموکرات باشد، خواه امریکای رامنی جمهوریخواه. همچنین پیچیده بینی بسیاری لازم نیست تا دید که اسرائیل هم درموقعیت یک اقدام نظامی مستقل علیه ایران نیست؛ هر اسرائیلی که می خواهد باشد.
این سوی سکۀ سخنان رامنی و نتانیاهو و راسکوف از چشم بسیاری کسان به دور نمانده است. مهم اما دیدن آن سوی این سکه و خاصه دیدن آن سوی این سکه توسط دولتمردان جمهوری اسلامی ایران است. اگر رامنی، در زمانی که اکیداً به حمایت محافل پرواسرائیلی نیازمند است، از راه دراز حمله به ایران می گوید و ظاهراً به قول و قرارهای خود با “لابی پرواسرائیلی” پشت پا می زند، و نتانیاهو پس از انکار مکرر اثربخشی تحریمها سرانجام از این موضع عقب می نشیند و حتی کمی پس از آن برای تشدید تحریمهای اتحادیه اروپا علیه ایران هلهله می کند، دلیل جز این نیست که آنان در تحریمها پیشرفت هدف و حصول به نتیجه ای را دیده اند که در زمانی آن را با توسل به [تهدید به] جنگ میسر می دیده اند. دلیل جز این نیست که آنها اثر تحریمها را دیده اند.
حداقل هم اکنون در رده های میانی مقامات جمهوری اسلامی هستند کسانی که از “تحریم های فلج کننده نفت و بانک مرکزی از تیرماه گذشته” و این واقعیت که “… تحریمهای جدید اتحادیه اروپا، شرایط را سخت تر نیز خواهد کرد”، می نویسند (۱). شاید این واقعیتها موجبی شوند تا دولتمردان رده نخست جمهوری اسلامی نیز در صحه گذاشتن بر اثربخشی تحریمها چیزی هم از سخت سرترین مقامات اسرائیل بیاموزند.