هنگامی که مثلث شوم استبداد داخلی، استعمار خارجی و نیروهای واپسگرای ایدئولوژیک، کودتای بیست هشتم امردادماه را علیه ملی ترین و آزادیخواهانه ترین جنبش یک قرن اخیر تاریخ ایران را رقم زدند، شاید پیش بینی کرده بودند که زمان آن رخداد باید هنگام تعطیلی دانشگاه باشد، تا یکی از پویاترین و تاثیرگذارترین اقشار ملت ایران، دانشجویان در صحنه نباشند. اما دیری نپایید، که رویای خام اندیشانه آنان، به کابوسی دهشتناک برای استبدادیان تبدیل گردید. با آغاز پاییز، طلیعه بهار دانشجویی دوباره دمید و اوج گرفت. در آذر ماه، آتش شعله های حق پویی و ستم ستیزی، به خرمن خودکامگی شراره زد، دولت کودتا به پشتوانه دربار، گروه های فشار متشکل از اراذل و اوباش، بخشی خودفروخته از نیروهای نظامی و انتظامی، گروه های مذهبی وابسته و با نظارت استعمار گران، نهضت ملی را سرکوب کرده است .{ دنیس رایت، کاردار جدید سفارت انگلستان در کمتر از چهارماه پس از کودتا پا به خاک ایران نهاده است، که اعتراضات گسترده دانشجویان با واکنشی تند از سوی نهادهای امنیتی مواجه گشت و شماری از دانشجویان مجروح و بازداشت شدند و اینک سخن از ورود نیکسون به ایران است }. پای بیگانگان برای حمایت از دولت کودتا و چپاول ثروت ملی به ایران گشوده شده، خفقان و اختناق و خودکامگی فضای تنفس را گرفته است و کشور با شتاب به سوی تثبیت دیکتاتوری و توتالیتاریسم پیش میرود. اما دانشجویان را تاب این بیداد نیست، پرندگان آسمان آزادی و اندیشه را چنین قفسهایی نه سزاوار است، خانه شان آتش گرفته است. مسئولیت اجتماعی آنان در این وانفسای درد و دریغ، گفتن ” نه ” به خودکامگی و ” آری ” به آزادی است و این نه مقدس در فضای پر التهاب دانشگاه می شکفد. اعتراضها در گلوله ها می چرخد و بیرون می تراود و حماسی ترین چکامه های آزادی خواهی را در قحط سال سکوت و خیانت می سراید. دیکتاتور که توان تاب آوری آن را ندارد به بازوان نظامی و امنیتی چون همیشه تاریخ متوسل می گردد و با ددخویی دست به سرکوب می یازد تا صورت مسئله را پاک نماید. و در این میان سه آذر اهورایی، در آن کلام درخشیدند و مژده شکستن شب را برای خواب زدگان و ترسندگان سرودند و رفتند. شریعت رضوی، قندچی و بزرگنیا دست خودکامگی نظامی امنیتی را از ساحت اقدس دانشگاه کوتاه می خواستند و برای پاسداشت آرمان های نهضت ملی ایران، میهن دوستی و آزادی خواهی و استقرار حاکمیت ملت، جان بر سر پیمان نهادند و شهادت را به پیشواز رفتند.
دردا و دریغا که این آخرین بار نبود که دانشگاه فرزندان پاک نهاد و دانش پژوه خود را قربانی بیداد برقدرت نشستگان خودکامه می دید. دفتر تاریخ ورق ها خورد و فاجعه ها پشت فاجعه ها آفریده گردید تا هجدهم تیرماه هفتاد و هشت رخ داد. نسل بیدار دانشگاهی ایران سوگوار هتک حرمت مقدس دانشگاه و غمین در سوگ عزت ابراهیم نژاد و … گردید و این مصیبت های بی پایان را به تعزیت نشست اما خللی در عزمش پدید نیامد. دریغا که بر چنین رویدادهای غمبار و دردانگیز و پیکار جاودانه استبداد با دانشگاه که کارزار پلشتی جهل و خودخواهی با فروغ دانش و اخلاق است، فرجامی متصور نیست و خودکامگی و استبداد جامه سلطنت از تن بر کنده با جامه جمهوری اسلامی به مسند سرکوب و مردم فریبی و ملت ستیزی پرداخته است.
در این سالها، زمانی کودتای فرهنگی با نام انقلاب ارزشها، بر دانشگاه های ایران تحمیل می گردد و خانه دانش بری از دانشجو و دانشمند می شود. بارها نیروهای نظامی، انتظامی و شبهه نظامی به خوابگاه های دانشجویی و دانشگاه یورش برده اند و ما را به سوگ شهادت پاکترین و فرهیخته ترین فرزندان این مرز و بوم نشاندند. روزها، ماه ها و حتی سالها را در نگرانی هم اندیشان و همکلاسی هایمان که پای به زنجیر دادند اما گردن به بند استبداد ننهادند، بسر برده ایم و در سالهای اخیر که زمزمه انقلاب فرهنگی دوم به پاست تا مفتونان چین نسخه مائوی اعظم را در سرزمین اسلامی شان به کار بندند و دانشگاه را عاری از محتوا نمایند و عمال خویش را به کار دانش ستیزی و استبداد ستایی بگمارند، با آتش تهدید و زندان و قتل و … همچنان در زیر چتر باج دهی به استعمار روسیه و چین، باز این زبان حقگوی دانشجوست که بریده می شود و این پیکر نحیف و بی پناه اوست که مصلوب می گردد تا همچنان مردم ستیزان را بر اریکه خونین قدرت نگاه دارد.
اکنون نیز باز سخن از سرکوب دانشجو است و دوباره این دانشجوست که در آستانه روزش، شانزده آذر به قربانگاه های خودکامگی فرستاده می شود، تا آن روز تاریخ ساز دوباره و دوباره حاکمان آشفته و بیمناک را برنیاشوبد. امروز دانشگاه و دانشجویان از همه طیف، زیر فشار حاکمیت پس از کودتای انتخاباتی خرداد هشتاد و هشت هستند. از دور و نزدیک خبر بازداشت هایی می رسد که در بند شدگان را جز آزادیخواهی جرمی نیست. این بازداشتها در آستانه روز دانشجو دقیقا بازداشت های پس از کودتای سیاه بیست و هشت امرداد را در اذهان زنده می کند و خاطرات آن دوران سیاه را در دل و جان بر می انگیزد و نشان می دهد که دادگاه های فرمایشی و احکام از پیش تعیین شده، بسان همان روزها تنها امر برقدرت نشستگان هستند.
ما دانشجویان بر اساس رسالت تاریخی و پایبندی بر آرمان آزادیخواهی و استقلال کشور، همانند تمامی ملت ایران، خود را در برابر رویدادهای میهن مسئول دانسته، همانگونه که به دلیل بازداشتها و فشارهای روز افزون و پرداخت هزینه های پیاپی، هر روز را روز دانشجو ساخته ایم بی آنکه اندک واهمه ای از قدرتمداران میهن سوز و آزادی ستیز در دل داشته باشیم برآنیم تا امسال، در روز تاریخی شانزدهم آذر ماه، اعتراض سراسری خود را در تمامی دانشگاه ها به یاری ملت ایران، نسبت به وضعیت سیاسی – اجتماعی حاکم بر ایران و همچنین بازداشت گسترده یاران دبستانیمان اعلام داریم و همانگونه که بارها گفته ایم تا آزادی تمامی زندانیان عقیدتی و سیاسی دست از مبارزه بر نخواهیم داشت .
ز نیرنگ ها هشدار، بوی بند و مرگ می آید
تبر شو رعد شو، زنجیر از پولاد را بشکن
سکوتت بنیه می پوسد، خروشان باش جاری شو
به گوش بسته مردم ستیزان فریاد را بشکن
کمیته همبستگی با دانشجویان زندانی
آذرماه ۱۳۸۸ خورشیدی