سید مصطفی تاج زاده در پاسخ به پرسشی در خصوص شکایت از جنتی به نظارت استصوابی به روایت دبیر شورای نگهبان پرداخت وتصریح کرد که جنتی نماد مخالفت با انتخابات آزاد در ایران است.
صفحه فیس بوک سید مصطفی تاج زاده انتشار پاسخهای وی به سوالات مطرح شده از سوی هواداران این فعال سیاسی را از سر گرفت.
به گزارش تحول سبز، در صفحه رسمی این زندانی سیاسی آمده است: “با توجه به ادامه ممنوع الملاقات بودن سیدمصطفی تاج زاده و عدم امکان بهره مندی از نظرات این فعال سیاسی در خصوص وقایع روز بر آن شدیم تا انتشار پاسخهای وی به پرسشهای هموطنان عزیز را از سر بگیریم.این مجموعه که به تدریج و در کنار مقالات تحلیلی نگاشته شده توسط تاجزاده منتشر خواهد شد، پاسخ این زندانی سیاسی به پرسشهایی است که از سوی هواداران صفحه فیس بوک وی مطرح شده. ”
گفتنی است پیش از این پاسخ وی به دو پرسش، یکی در خصوص تقلب در انتخابات و دیگری در مورد روز قدس نیز منتشر شده بود. متن کامل سومین پرس و پاسخ از این مجموعه در پی می آید:
پرسش : آقای تاجزاده شما نام آیتالله احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان، را به وفور در سخنان و نوشتههایتان میآورید و حتی دفاع از خود در دادگاهتان را منوط به رسیدگی به شکایتتان از احمد جنتی کردید. دلیل این همه تاکیدتان بر مخالفت با وی و پیگیری شکایتتان از او چیست؟ چرا او را ول نمیکنید؟
پاسخ مصطفی تاجزاده: پیگیری شکایت من از آقای جنتی چند وجه دارد که همه «غیرشخصی» است و جنبه «عمومی» دارد و با مصالح و خیر عمومی ایرانیان مرتبط است.
اولین وجه آن به یک حادثه تاریخی برمیگردد. و آن اینکه آقای جنتی در انتخابات مجلس ششم تخلف کرد و ۷۰۰ هزار رای یعنی یکچهارم آرای مردم تهران را با دلایل غیرقانونی باطل کرد. بخشنامه صادر کرد که نام علیرضا رجایی را رجایی خراسانی بخوانند که البته جلوی آن را گرفتم. همه اینها برای آن بود که آقای حداد عادل به جای آقای علیرضا رجایی به مجلس برود که رفت. همان موقع هم گفتم حقوقی که آقای حداد از مجلس ششم میگیرد حرام است چون کرسی ایشان غصبی است. در پی این اتفاق ناگوار، من به خاطر حفاظت از آراء امانتی مردم از آقای جنتی شکایت کردم، درست همان روز که او از من شکایت کرد. به شکایت او از من رسیدگی شد و من از اتهام تخلف در انتخابات تبرئه شدم؛ البته به دو دلیل دیگر – دخالت در وظایف فرمانداری تهران و عدم همکاری با سازمان بازرسی کل کشور پس از برگزاری انتخابات – به ۳۰ ماه انفصال از خدمات دولتی محکوم شدم. اما به شکایت من از آقای جنتی رسیدگی نشد تا روشن نشود چه کسی در انتخابات مجلس ششم مرتکب تخلفات عدیده شد و نتایج انتخابات را تغییر داد. از قبل هم گفته بودم تا زمانی که به این شکایت رسیدگی نشود در هیچ دادگاهی از خودم دفاع نخواهم کرد و در دادگاه اخیر هم نکردم. حتی فکر میکنم شاید بهتر بود که در دادگاهی که با شکایت آقای جنتی از من تشکیل شد هم شرکت نمیکردم مگر اینکه همزمان در دادگاهی دیگر به شکایت من از او رسیدگی میشد و بابت این قصور از مردم عذر میخواهم.
سالها است که دیگر سرپرست ستاد انتخابات نیستم اما مسئولیت انتخابات مجلس ششم بر عهده من بود و طبق قانون موظف بودم که از حقوق شهروندان ایران، چه انتخابشونده و چه انتخابکننده، در آن انتخابات دفاع کنم. در آن انتخابات علیرغم این تعهد، حقوق عدهای به ویژه حق دکتر علیرضا رجایی ضایع شد و تا آخر عمر هر کجا باشم وظیفه خود میدانم از حقوق مظلومان انتخابات مجلس ششم دفاع کنم و مسبب اصلی سلب این حقوق را که آقای جنتی و همکاران او هستند به جامعه معرفی کنم. نداشتن سمت دولتی رافع مسئولیت من در آن انتخابات و انجام این وظیفه نیست.
دومین دلیل پیگیری شکایتم از آقای جنتی جنبهای استراتژیک دارد چون او نماد مخالفت با انتخابات آزاد در ایران پس از انقلاب است. از نظر من در ایران انتخابات آزاد و لوازمش (مطبوعات و احزاب و اجتماعات آزاد) مادر آزادیهای دیگر است. از صدر مشروطه هر وقت آزادی انتخابات بوده، بقیه آزادیها را به همراه آورده، ولی عکس آن اتفاق نیفتاده است. به باور من جمهوری اسلامی با انتخابات آمد و با انتخابات میماند و با انتخابات میرود. با انتخابات آزاد میماند و با انتخابات غیرآزاد میرود. با انتخابات آزاد ماندنی است و با انتخابات نمایشی و فرمایشی رفتنی. هیچ نظامی با انتخابات آزاد نمیرود. علت سقوط شاه هم همین بود که تن به انتخابات آزاد نداد. امام هم در وصیتنامهشان مهمترین ویژگی نظام شاه را این میخواند که انتخاباتش نمایشی بود و مجلسش فرمایشی. حالا هم اگر انتخابات نمایشی و فرمایشی شود جمهوری اسلامی ناگزیر میرود. تمام تلاش ما برای آزادی انتخابات برای پیشگیری از این اتفاق و تأمین نظم و امنیت و ثبات است تا جامعه از بلواهای جدید و ایرانسوز نجات پیدا کند. آقای جنتی هم در ادبیات من نماد مبارزه با انتخابات آزاد است زیرا حدود دو دهه است که سنگ بنای شوم و نفرینشده انتخابات غیرآزاد در جمهوری اسلامی ایران را گذاشته است و شکایت من از او هم به خاطر پیشگیری از غیرآزادتر شدن انتخابات در ایران است. به اعتقاد من از یک منظر علت همه اتفاقات ناگوار و خونها و بازداشتها در ۱۱ ماه گذشته عدم رسیدگی به شکایت من از آقای جنتی است. جنتی سمبل و اسم مستعار «دخالت مطلقه غیرپاسخگو در انتخابات» است که یک نمونه ساده اما بسیار روشن آن در انتخابات اخیر حمایت علنی ۸ عضو شورای نگهبان از آقای احمدینژاد بود.
اما شکایتم از آقای جنتی دلیل سومی هم دارد. این شکایت آزمونی است برای دستگاه قضایی و سندی محکمهپسند برای افشای آپارتاید قضایی. طبق قانون اساسی هیچ کس از جمله روحانیان و منصوبان رهبری مصونیت قضایی ندارد. آقای جنتی وقتی در نماز جمعه میگوید قوه قضاییه باید اول با دانه درشتها برخورد کند دروغ میگوید، چون خودش یکی از دانه درشتها است که با آنها برخورد نمیشود. حتی به شکایت رسمی رئیس ستاد انتخابات کشور از وی رسیدگی نمیشود. باید به «مصونیت قضایی» عدهای خاص در جمهوری اسلامی ایران خاتمه داده شود.
حقیقت آن است که نظارت استصوابی به روایت آقای جنتی، توهین بزرگی به ملت ایران است. این چهارمین دلیل پیگیری شکایت من از آقای جنتی است، زیرا وی در سخنرانیهای خود برای مردم فلسطین، لبنان، عراق و افغانستان خواستار انتخابات آزاد میشود و به این ترتیب غیرمستقیم میگوید که مردم این کشورها از چنان مسئولیتشناسی و شعوری برخوردارند که میتوانند و باید در یک انتخابات آزاد دست به گزینش نامزدها بزنند، اما ملت ایران ملت صغیری است که اگر نظارت مطلقه، غیرپاسخگو و غیرقانونی آقای جنتی و همفکرانش نباشد و انتخابات دومرحلهای نشود، در انتخاب نامزدها به انحراف کشیده میشوند و به افراد ناباب رای میدهند. جالب آنکه هر چه از عمر جمهوری اسلامی بیشتر گذشته آقای جنتی بر میزان محدودیتها در انتخابات افزوده است. معنی چنین روندی این است که از نظر آقای جنتی مردم ما در جمهوری اسلامی به طور روزافزونی ناآگاهتر میشوند و از میزان درک و بصیرتشان کاسته و به ولی و قیم نیازمندتر میشوند. عملکرد آقای جنتی به تنهایی بیانگر شکست کامل اقتدارگرایی در ایران است، از از نظر آنها به موازات حکومتشان، مردم ناآگاهتر میشوند و بنابراین انتخابات آزاد برای آنان سهم مهلک است. من در مقابل معتقدم همان مردمی که به آن درجه از بلوغ رسیدند که نظام ۲۵۰۰ ساله سلطنتی را سرنگون کنند، دانش و بینش و لیاقت و حق برخورداری از دموکراسی و انتخابات آزاد را دارند. در هر حال ملت صاحبخانه و مقامات از صدر تا ذیل مستأجرند. پس ملت حق دارد نامزدی را که خود شایستهتر تشخیص میدهد انتخاب کند، حتی اگر انتخابش صحیح نباشد. گذشت زمان مردم را آبدیده و پختهتر میکند. استاد مطهری نیز بر این نکته تأکید داشت و امام هم به صرافت میگفت حق مردم است که انتخاب کنند و گزینش مسئولان ارتباطی به کسی ندارد.