پیشتر از ۱۲ اسفند، موضوع تحریم اقتصادی بازرگانی و تحریم انتخابات مجلس نهم را تدوین و آماده انتشار کرده بودم. کوشیدم تا در عرصه کاربرد تحریم ایران به ویژه تحریم انتخابات مجلس ایران، همزمانی خرنگ دو شاخه تحریم را به چالش بکشانم. گفتم شاید عدول از اساسنامه باشد. با آنکه می دانستم که تحریم به ویژه تحریم انتخابات در ایران تمامی اقشار طبقات و نیروهای اجتماعی را تهییج نخواهد کرد و اگر هم لایه یا لایەهایی نه چندان بر هم زننده تعادل نیرو در انتخابات شرکت ننمایند، دال بر همراهی با راهکار تحریم نمی باشد. آورده بودم که ما در مورد مداخله در امور ایران توسط دول خارجی مخالفت خود را اعلام داشتیم. لیکن در مورد تحریم اقتصادی بازرگانی موضع گیری اپوزیسیون و ما از شفافیت کافی برخوردار نبود. گرچه در تحریم اقتصادی بازرگانی هدف اصلی تحت فشار قرار دادن رژیم ایران بود، لیکن نمی توانستیم تحت فشار گیرنده اصلی تر یا مردم جامعه ایران را دریابیم. به خاطر بیزاری از استبداد ناچار هر سیاستی که رژیم را و جامعه را هدف می گرفت پذیرفتیم. بی آنکه فواید و زیان احتمالی به مردم ایران از رهگذر سیاست را در کانون بررسی قرار داده باشیم. به تحریم انتخابات بازگردم.
در انتخابات مجلس نهم بر خلاف دیگر انتخابات ها، گرایش خواه چپ مسالمت آمیز اپوزیسیون نیز وارد شد. سازمان ما نیز به حلقه راحت طلبان ساده نگر به رویدادها (تحریم ها) پیوست. شتابزدگی ما عریان بود. شتابزدگی چنان بود که حتی قبل از ثبت نام کاندیداها، ما نیز در صف تدوین گران هارمونی آهنگ تحریم قرار گرفتیم. دقیقاً ۶۰ روز مانده به انتخابات ۱۲ اسفند، انتخابات را فرمایشی و تحریم گسترده آن را در قالب اطلاعیه سازمانی از مردم خواستیم. در نشست احزاب و سازمان های سیاسی در هلند انتخابات مجلس نهم را با صفت انتخابات غیر دموکراتیک پذیرفتیم و بار دیگر سازمان های سیاسی چپ و قومی آن را امضاء کردند در حالی که دو روز بعد از صدور بیانیه نشست احزاب و سازمان ها در هلند، این بار اطلاعیه ای دیگر را در کنار ۸ حزب و سازمان دیگر با موضوع تحریم گسترده انتخابات منتشر کردیم. در این اطلاعیه همچنین بر موضوع فعال کردن شبکه های اجتماعی، برگزاری گردهمائی، پخش اطلاعیه ها، تراکت ها، شعار نویسی و … تاکید نموده تا مردم را به عدم شرکت در انتخابات ترغیب نمائیم. از تحریم انتخابات سیاسی در صورت برخورداری پشتوانه اجتماعی می توان تا قبل از ثبت نام اهرم فشاری ساخت تا حاکمیت و یا دولت را وادار به عقب نشینی نمود. اما سیاست تحریم انتخابات مجلس با توجه به ماهیت محلی و منطقه ای و قومی آن، عملاً حکمیت را در نقطه ای که قرار گرفته است یاری رسانده ایم چرا که مانع از ابراز رای و نظر مدنی مردم شده ایم. تاکید بر سیاست تحریم همگانی تاکنون قادر به بازدارندگی رژیم ایران نشده است بنابراین در خدمت تقویت دموکراسی نبوده است. آنچه که تعادل و توازن بین جامعه مدنی و دولت را باعث می شود وجود دموکراسی می باشد. بنابراین پذیرش این واقعیت که با وجود تشکل های فراوان مدنی – صنفی در ایران، انتخابات مجلس عرصه ای است که می توان از آن حاصل دموکراسی برداشت کرد.
شورای مرکزی بلادرنگ و بدون محاسبات لازم در خصوص امکان تاثیر مشارکت مردم در شهرهای کوچک و متوسط، تاثیر عدم مشارکت را فقط در شهر تهران و در حد نه چندان چشمگیر در چند مرکز استان می تواند مورد استناد قرار دهد. اتخاذ سیاست تحریم همگانی باعث شد تا بخش وسیعی از مردم را در چند شهر بزرگ را از تمرین رفتار مدنی بازداریم و مردم شهرهای کوچک و متوسط نیز حتی اگر صدای ما را می شنیدید به خاطر تعلقات قومی نسبت به کاندیداها و طرح مطالبات منطقه ای و محلی خود با آنان از همراهی با ما اکراه می نمودند. پس ماحصل سیاست تحریم و بازدارندگی مردم از مشارکت آن نشد که آرزو می شد.
شورای مرکزی در اطلاعیه ۱۲ دی ۱۳۹۰ بر انتخابات مجلس با انتخابات ریاست جمهوری که واحد و سراسری است تفاوت هایی دارد. در انتخابات مجلس شهرهای بزرگ از فضای سیاسی کشور بیشتر متاثر است تا شهرهای کوچک. در شهرهای کوچک مطالبات و مشکلات محلی در آراء مردم تاثیر جدی دارد و عمدتاً نه گرایش های سیاسی، بلکه افراد با یکدیگر رقابت می کنند. بار دیگر نخوانید. ما تفاوت در مفهوم دو شکل را فهمیده ایم. نمی دانم چرا به رفتار مدنی برآمد انتخابات توجه نشده است و چرای دیگر اینکه رقابت افراد بر سر مطالبات قوم و منطقه به رقابت افراد با یکدیگر را محدود می کند. ما از این واقعیت که لیست های گوناگون تشکل های موسمی بر سینه افراد نصب می شود تصویر ساختیم تا از شرکت مردم شهرهای کوچک و متوسط در خدمت امری سیاسی استفاده کنیم.
برنامه افق ۱۲ مارس صدای آمریکا
۱۲ مارس ۲۰۱۲ برنامه افق صدای آمریکا میزبان رفیق بهروز خلیق بود. مهمانان آن شب دکتر عباس میلانی و آقای اکبر گنجی بودند. موضوع گفتگو اپوزیسیون و ضرورت بازنگری در استراتژی بود. انتخابات به پایان رسیده بود. سیامک دهقان پور از لابلای گفتگو با مهمان ها به دنبال پاسخ سوال خود بود تا پی ببرد که سیاست تحریم انتخابات مجلس نهم موثر بوده است یا نه؟ آیا ضرورت بازنگری در سیاست مزبور احساس شده است؟ یافتن پاسخ دست اندرکاران برنامه افق به خودشان مربوط است. اما گمان می کنم که حداقل رفیق خلیق کارآمدی آن را تایید نکرد. رفیق خلیق گفت و بینندگان شنیدند که : “رژیم هنوز پایگاه اجتماعی دارد و اپوزیسیون در انتخابات مجلس نتوانستند شکست سنگینی بر رژیم وارد کند.” بخشی از آراء به مناطق قومی و محلی باز می گردد. ۹۴ نفر مستقل بوده اند. نیروی مستقلی که وزن سنگینی در مجلس پیدا کند شکل گرفته است. اما در جریان انتخابات میزان آرای مستقل ها در مقایسه با دوره های قبل رقم بالاتری دارد. این نشان می دهد که لیست دولتی ها نتوانسته مردم را تهییج کند.
هرگاه آرزوی اپوزیسیون از نتیجه سیاست تحریم و نتیجه بدست آمده در انتخابات را با گفته های رفیق خلیق محک بزنیم، معنای موضع وی بیشتر آشکار می شود. نخست اینکه اپوزیسیون (بخوانید سیاست تحریم) در انتخابات مجلس نتوانست شکست سنگینی بر رژیم وارد کند. دوم این که در جریان انتخابات میزان آرای مستقل ها در مقایسه با دوره های قبل رقم بالاتری دارد. این نشان می دهد که لیست دولتی ها نتوانست مردم را تهییج کند. لایه دوم معنای موضع رفیق خلیق این است که جا به جایی آراء از کفه لیست دولتی ها به کفه افراد مستقل منتقل شده است.
در انتخابات نهم ما نتوانستیم واقعیات کارکرد انتخابات در ایران را مورد توجه قرار دهیم. بنابراین طرحی برای مردم در انداختیم که محتوم به شکست شد. آیا به جای تحریم سراسری اقدامی منطقه ای را طراحی می کردیم. نمی توانستیم و نمی شد از کارکردهای انتخابات هم رفتار مدنی مردم را ارتقاء داد و هم با مراقبت از حاصل آن چشم انداز دموکراتیک ایران فردا را در تیررس نگاه قرار داد.
در خصوص تحریم اقتصادی – بازرگانی ایران نیز در نشست هلند عنوان شد: فضای جنگی بین ایران و آمریکا در خدمت تحریم هاست و جنگ اقتصادی هدفش حداقل زانو زدن و حداکثر به زانو در آوردن جمهوری اسلامی است… با تحریم هایی که علیه حکومت است موافقیم و آن هایی که علیه مردم هستند مخالف. در عرصه حقوق بشر موافق دخالت همراه با فشار دیپلماتیک. من از همه مخالفت ها و موافقت های مرتبط با رویکرد آمریکا در خصوص رژیم ایران بر یک مورد مخالفت رفیق بهروز انگشت می گذارم. تحریم هایی که علیه مردم باشد مورد مخالفت وی بوده اما تحریم های علیه رژیم ایران موافق. فهم خواننده از این تمایز، دید انسان گرایانه و هواداری از هم وطنان را نمی بینند. احساس می کند که مردم ایران از یک سویه با آمریکا ارتباط گوناگون دارد و دولت ایران بلاد دیگری با ارتباط دیگر. در آن بخش از مقاله قبل از انتخابات من تحریم اقتصادی بازرگانی را از چند زاویه و شیب بندی متفاوت بررسی کرده بودم. بدین قرا که : تحریم خرید نفت ایران توسط اتحادیه اروپا با تأکید بر میزان خرید ۱۸ درصدی اروپا از نفت خام تولیدی کشورمان. دوم رابطه تحریم خرید نفت ایران و تأثیر آن بر افزایش نرخ جهانی نفت و بازگشت به تجربه تحریم خرید نفت ایران در دوره دولت ملی دکتر مصدق. اینکه برهه کنونی باز تکرار آن دوران نیست که در پرتو فشار انگلیس و آمریکا، حتی فرانسه پیشنهاد دکتر مصدق مبنی بر خرید نفت ایران به میزان نصف قیمت جهانی را رد کرد. زاویه آخر استقبال مجلس ایران از قطع فوری فروش نفت به اروپا در آنجا آوردم که با توجه به پیش خرید اروپا یا پیش فروش ایران در قالب فاینانس، تهاتر و یا نقدی بوده به هر صورت اروپا طلبکار و ایران بدهکار. یعنی تحریم اقتصادی
جمعبندی:
سیاست تحریم بی وجود آلترناتیو دیده ایم؟
سیاست تحریم اپوزیسیون به ویژه تحریم انتخابات مجلس ایران بار دیگر حساسیت های برآمد رویکرد ما را تحریک خواهد کرد. تحریک حساسیت هایی که نخست در شرایط همزمانی دو سیاست تحریم یکی اقتصادی توسط دول سرمایه داری و دیگری تحریم انتخاباتی توسط ما بر افکار عمومی داخل کشور بی تأثیر نخواهد بود. دیگر مورد تحریک آفرین آن است که در هر دو وجه تحریم (مالی و مدنی) محرومیت خاصی برای کشورمان ایجاد کرده ایم. آیا در خصوص احتمال تأثیر سوء تحریم انتخابات توسط ما بر افکار عمومی فعالین داخل کشور اندیشیدەایم. اگر همزمانی مزبور حادث نمی شد حساسیت و برانگیختگی مردم در چرخش های بعدی و رخداد رویدادها با موضعگیری سنجیده تر ما مرتفع می شد. اما همزمانی دو سیاست تحریم مردم ایران را متحمل هزینه های مادی و معنوی می کند که تأثیر سوء بر روند دموکراتیزاسیون ایران به جا می گذارد. مردم ایران از تحریم دول خارجی چندان رنجیده نمی شود که از تحریم خود توسط هم وطنان خویش . نگاه فرهنگی تاریخی ایرانیان به غربیان به طور مشخص و در مفهوم ملی بیگانه چندان خوش بینانه نیست اما از هموطن انتظار ندارند و آموخته اند که هرکس به تمنائی دل ما می شکند بیگانه جدا ، دوست جدا می شکند. راستی بیگانه تمنایش روشن است ولی تمنای ما سعادت و رفاه و آسایش برای مردم ایران است. تمنایی که با سیاست مشخص، منطقی کاربردی با هدف همراه ساختن مردم میهن با خود می باشد. باید بازگردیم . بازگشت دوباره برای نزدیک تر شدن به مردم. تا کی باید شاهد باشیم که فریاد ما را مردم نشنوند. چرا سودای حامی مردم بودن را با ارائه راهکارهای دارای قابلیت اجرایی ثابت نمی کنیم. ما همواره تفسیرگری کرده ایم. تحلیل گر آن است که واقعیات را بر زین اسب ذهن بنشاند نه ذهنیت خود را بر زین اسب مردم نشاند که آن راه به منزل می برد و این با سرکشی خود وسوار را منکوب می کند. در پایان یادآوری چند ریز نکته بد به نظر نمی رسد. ریز نکته اول : حتی اگر رژیم کنونی هم سرنگون شودکه بعید می نماید. حتی سیاست ورزان آمریکا نیز باور دارند که حکومت ایران هنوز از حمایت بخشی از مردم این کشور برخوردار است. حتی اگر رژیم کنونی سرنگون شود هیچ تضمینی وجود ندارد که مخالفان آن در یک رأی گیری صریح و عادلانه اکثریت لازم را بدست آورند. و دیگر این که حتی اگر تصور کنیم تشدید تحریم ها بتواند رژیم حاکم بر ایران را فلج کند. برخلاف وعده های طرفداران جنگ شرایطی که به وجود خواهد آمد مناسب ترین حالت برای گذار به دموکراسی نخواهد بود. شکی نیست که رژیم ایران با حمایت بخش وسیعی از مردم خود با هر وسیله ای خواهند کوشید تا به بقاء خود ادامه دهند.
در مورد تحریم نفت ایران توسط اروپا تنها ۱۸ درصد میزان تولید روزانه را در نظر نگیریم. بلکه ۸۲ درصد تولید نفت ایران خریدارانی دارد که در میان آنها کشورهای سکولار، سوسیالیستی، آمریکا، لاتین و حتی اروپائیان موافق خرید نفت از ایران. استقبال مجلس ایران از قطع فروش نفت پیش فروش به اروپا، باعث نمی شود ۱۸ درصد تولید روزانه در چاه ها محبوس شوند بلکه به خریداران دیگر عرضه خواهد شد. پس هرگاه نیک بنگریم در این که ما به اجبار ساکن شده ایم. اثرات افزایش بهاء انرژی و نقش ما در همراهی با دول سرمایه داری در تحریم ایران از نگاه ینگه دنیایی ها چه معنا خواهد یافت جز ایجاد حیرت از ما و ما می مانیم و حسرت فردا در فرصت سوزی تاریخی همیشگی.