شنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۷:۲۳

شنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۷:۲۳

آمریکا در قفقاز جنوبی: ترکیه را در داخل، روسیه را مهار و ایران را بیرون نگه دارید!
ارمنستان به سمت اتحادهای غربی گرایش پیدا کرده و روابط خود را با ایالات متحده و اتحادیه اروپا تقویت کرده است، البته بدون هیچ تعهد خاصی؛ این جهت‌گیری یا تغییر،...
۲۴ مرداد, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: برگردان: سیامک سلطانی
نویسنده: برگردان: سیامک سلطانی
رئیس‌جمهور در تنگنای ساختار قدرت
تجربه و ساختار سیاسی وحقوقی موجود نشان می‌دهد که «آزادی زندانیان و اتحاد ملی»، در چارچوب تبعیت مطلق از رأس قدرت، بیش از آنکه بیانگر اراده‌ای جدی برای اصلاح باشند،...
۲۴ مرداد, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: شهناز قراگزلو
نویسنده: شهناز قراگزلو
پنجمین تحلیل هفتگی با فرخ نگهدار و تهماسب وزیری: توافق باکو-ایروان؛ اصلاح‌طلبان و زندانیان سیاسی و همچنین منشاء اصلی نفوذ و فساد
در پنجمین نشست، موضوعات زیر مورد بررسی قرار گرفت: دالان زنگزور و توافق‌نامه باکو–ایروان؛ مطالبه‌ی آزادی زندانیان سیاسی و واکنش جبهه‌ی اصلاحات و دیگر اصلاح‌طلبان نسبت به آن؛ بررسی منشأ...
۲۴ مرداد, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: تحلیل هفته، پرسش و پاسخ
نویسنده: تحلیل هفته، پرسش و پاسخ
چرا جنبش ملی ایران باید مراقب «پشتیبانی‌های بی‌چشم‌داشت» باشد؟
مسئله‌ای که باید جنبش ملی ایران را نگران کند، این است که آیا فعال شدن افراد آموزش‌دیدهٔ سیا برای مدیریت مسیر حرکت «شاهزاده رضا پهلوی» با پشتیبانی هدفمند، سرمایه‌گذاری پنهان...
۲۴ مرداد, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: بهروز ورزنده
نویسنده: بهروز ورزنده
۲۸ مرداد؛ شکست استقلال، پیروزی امپریالیسم
کودتای ۲۸ مرداد نشان داد که مبارزه برای استقلال و عدالت اجتماعی در کشورهای پیرامونی، جدالی چندلایه است که نه تنها در میدان سیاست داخلی، بلکه در عرصهٔ جهانی و...
۲۴ مرداد, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: مهرزاد وطن‌آبادی
نویسنده: مهرزاد وطن‌آبادی
غزه نشان ورشکستگی لیبرالیسم غربی
در دفاع و مسلح‌کردن اسرائیل در دو سال گذشته، دولت‌های غربی پوچی حقوق بین‌الملل را آشکار کرده و به نمایش گذاشتند. این نسل‌کشی برای همیشه به‌عنوان لحظه‌ای سرنوشت‌ساز در فروپاشی...
۲۴ مرداد, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: رضا فانی یزدی
نویسنده: رضا فانی یزدی
شام آخر،
ترس در نگاهها مرده، صداها- باردارِ شکوفه های بهار است، کابوس رهایم نمی کند، من گورم را در خانه کنده، تابوتم را بر دوش گرفته، از خرابه های غزه می...
۲۳ مرداد, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: ا- رحمان
نویسنده: ا- رحمان

تجمع غیرقانونی!

گذشته از روش های متفاوت٬ یک چیز مشخص بود: این بار دیگر دعوا سر رأی نبود. سر اصل حکومت بود. تقریباً همه مردم٬ همان نگرانی را داشتند که این بار٬ مهندس موسوی را به عرصه انتخابات کشانده بود: آری٬ همه می فهمیدند که جمهوریت در خطر است

اگر از میدان فردوسی تا میدان آزادی را یک خط فرض کنیم و دو خط به موازات آن در دوسه کیلومتر بالاتر و دوسه کیلومتر پایین تر بکشیم٬ تقریباً در تمامی این منطقه در فاصله چند قدمی و در سر هر چهاراه٬ انواع نیروهای ملبس به لباس هایی با رنگ و فرم متفاوت٬ و نیز لباس شخصی ها٬ با سپر٬ کلاه٬ جلیقه٬ باطوم معمولی و باطوم برقی و چوب و کابل های کلفت و پرتاب کننده گاز اشک آور در دسته های چهار پنج نفره تا دهها نفره در هم می لولیدند و در انتظار پذیرایی از هم میهنان خود بودند.
مردم در دو طرف خیابان آزادی در حرکت بودند و هرلحظه به تعداد آنها افزوده می شد. همه می دانستند که برای راهپیمایی آمده اند٬ اما از حضور این همه نیرو٬ وحشت کرده بودند. گه گاه سیل موتورسواران با لباس فرم خاص رژه می رفتند و فضا را برای جمعیتی که سیما و رفتارشان نشان می داد قشر تحصیلکرده یا دانشجوی مملکت هستند٬ رعب آورتر می کردند.
کم کم مردم در قسمت های مختلف انبوه می شدند و انگشتان پیروزی بالا می رفت. نیروهای ضد شورش نیز با باطوم بر سپر می کوبیدند و به مردم حمله می کردند. مردم دست به گریز می زدند و آنان که پای رفتن نداشتند٬ ضربات باطوم بر سر و صورتشان فرود می آمد. موتورسوارها نیز در دسته های بیست سی نفره٬ به طرف تظاهر کنندگان می آمدند و از اگزوز موتور آنها صدایی شبیه شلیک گلوله می آمد تا مردم را در هراس بیاندازد. اما پس از نخستین حمله ی نیروهای ضد شورش٬ دیگر ترس مردم می ریخت. زنان و مردان در حالی که کتک می خوردند٬ فریاد اعتراض سر می دادند و به باطوم بدستان می گفتند اخر چرا می زنید؟ مگر ما هموطن شما نیستیم؟ مگر چه می خواهیم؟ گاه نیز کار به فحاشی و ناسزا گویی می کشید.
پس از هر هجوم٬ صفوف مردم پراکنده می شد و دوباره دسته های دهها و گاه صدها نفره تشکیل می شد. اما نظم تظاهرات کنندگان به هم خورده بود. نیروهای ضد شورش نیز بسیار نامنظم و آشفته بودند. برخی از لباس شخصی ها که گویا فرماندهی عملیات را برعهده داشتند٬ نیروهای ملبس به فرم های مختلف را موقتاً سازمان می دادند. آنها گاه نام خانوادگی افرادی از این نیروها را صدا می کردند و به آنها می گفتند که کجا بروند. این افراد معمولاً مجهز به بی سیم بودند و شاید از مرکزی که با هلیکوپترها هم در تماس بود٬ دستور می گرفتند.
پلیس می کوشید در بدترین شرایط هم عبور و مرور خودروها قطع نشود. اما ترافیک و توقف خودروها٬ پوششی برای تظاهرکنندگان در هنگام فرار ایجاد می کرد. با این حال در برخی مسیرها٬ رفت و آمد به کلی قطع شد و نیروهای ضد شورش بر سر خودروها فریاد می زدند که به خیابان های فرعی بروند و مسیر را خلوت کنند.
بسیاری از نیروهای ضد شورش٬ سیاهی لشکر بودند. برخی از آنها سعی می کردند گوشه ای از خیابان را پیدا کنند و با سپر و باطوم خود در آنجا ناظر صحنه ها باشند. اما برخی از لباس شخصی ها٬ در تعقیب یکی از میان تظاهرکنندگان٬ حتی از دسته خود جدا می شدند و از موانع خط ویژه اتوبوس می پریدند تا ضرب شست خود را به آن فرد نشان دهند و کینه شخصی خود را ارضاء کنند. در مقابل٬ نیروهایی هم بودند که از مردم درحال فرار خواهش می کردند دورتر بروند تا یگان وارد عمل نشود. گویی خودشان هم از این یگان می ترسیدند. یکی از جالب ترین صحنه ها٬ موتورسوار دارای لباس فرمی بود که چشمان خودش نیز در اثر گاز اشک آور شلیک شده می سوخت و مردم از او خواستند موتورش را در خیابان بگذارد و به آتشی که مردم در پیاده رو افروخته بودند نزدیک شود تا در اثر دود آتش٬ تأثیر گاز اشک آور خنثی شود.
دوستی و دشمنی طرفین از هم٬ موقتی و بسته به موقعیت بود. یکباره در اثر یک برخورد خوب نیروهای ضد شورش٬ مردم برای آنها دست می زدند و شعارهایی نظیر «نیروی انتظامی٬ حمایت٬ حمایت» یا «برادر ارتشی٬ چرا برادر کشی» می دادند و هورا می کشیدند. لحظه دیگر در اثر یک برخورد دیگر٬ آنها را هو می کردند و حتی متأسفانه گاه پاره آجر به طرفشان پرتاب می کردند. در یک هجوم و عقب نشینی٬ باطوم یکی از نیروها به دست مردی افتاد. مرد چند قدمی فرار کرد و سپس باطوم را به طرف پلیس پرتاب کرد که به سر یکی از تظاهرکنندگان خورد. مردم نیز در هنگام فرار٬ دشمن حساب می شدند. آنها به خیابان های فرعی می رفتند و در مقابل پلیس٬ موانعی ایجاد می کردند که گاه سطل زباله شهرداری بود. سطل را آتش می زدند و از فاصله ای دورتر٬ پاره آجر پرتاب می کردند. تظاهرکنندگانی که مانند آنها جوان و ماجراجو یا احساسی نبودند٬ آنها را از این کار منع می کردند. اما جوان ها جای ضربات باطوم را نشان می دادند و پرهیز از خشونت را یک سویه نمی پذیرفتند. برخی از همین فرار کردگان٬ دوباره به صورتی بسیار عادی به سمت خیابان اصلی می آمدند٬ از کنار یا از میان نیروهای ضد شورش می گذشتند٬ و دوباره خود را به تجمعی دیگر در خیابان اصلی می رساندند. آنها در این بازگشت٬ دیگر نه دشمن٬ بلکه عابر پیاده محسوب می شدند و نیروهای ضد شورش آهسته یا با فریاد از آنها می خواستند که سریع تر بروند و محل را ترک کنند. هم آنها و هم دیگر عابرین و رهگذران٬ ممکن بود چند قدم جلوتر دوباره مورد هجوم پلیس قرار بگیرند یا با ماشین آب پاش٬ سراپا خیس شوند. حتی تماشاگران روی بالکن ها و پشت پنجره ها٬ و نیز مسافران اتوبوس ها و وسایل نقلیه – که بسیاری از آنها برای تظاهر کنندگان دست تکان می دادند و علامت پیروزی می دادند – از ماشین آبپاشی که می چرخید و مردم را پراکنده می کرد٬ در امان نبودند.
به تصویر کشیدن این آشفته بازار دشوار بود. نه به این خاطر که مردم خود در جنگ و گریز دائمی بودند٬ بلکه نیروهای ضد شورش نیز به سمت کسی که می خواست با دوربین یا موبایل خود وقایع را ثبت کند٬ خصمانه تر حمله می کردند و دوربین یا موبایل را می گرفتند و لااقل عکس و فیلم آن را پاک می کردند. حتی بر سر ساکنان محل که می خواستند از بالکن منازل خود عکس بگیرند٬ فریاد می زدند و آنها را تهدید می کردند. اما در صفوف خود نیروهای ضد شورش٬ افرادی بودند که لابد برای گزارش به مقامات٬ فیلمبرداری می کردند.
ساکنان محل٬ به ویژه در خیابان های فرعی٬ واکنش بسیار مثبتی نسبت به تظاهرکنندگان داشتند. آنها گاه تماشاچی بودند و گاه در خانه را می گشودند تا به فرار کنندگان پناه دهند٬ از آنها پذیرایی و حتی پرستاری کنند. گویا در محلی نزدیک به میدان آزادی٬ در یکی از منازل حدود سی مجروح پناه آورده بودند و تمام ملحفه های سفید آن محل برای مجروحین مورد استفاده قرار گرفته بود. برخلاف ساکنان محله های اطراف٬ کسبه از این اوضاع ناراحت بودند. اما کارمندان شرکت ها٬ لااقل با تعطیل کار و تماشای صحنه٬ با تظاهرکنندگان همدردی و همراهی می کردند.
رهگذران برخوردهای متفاوتی داشتند. یکی از ادامه تظاهرات هر روزه٬ ابراز نارضایتی می کرد. پیرمردی با نیروهای ضد شورش که به او گفته بودند «حاجی٬ زودتر برو وگرنه دچار اراذل و اوباش می شوی» به جروبحث پرداخته بود که «کدام اراذل و اوباش؟ این ها ملتند. همین الآن اگر شما رویتان را آنطرف بکنید٬ مردم همین پیاده رو شعار می دهند». نیروهای ضد شورش جلوی مردم را می گرفتند و آنها را از رفتن به طرف آزادی باز می داشتند یا آنها را وادار می کردند که نماد سبز یا سیاه را از خود جدا کنند. دختری می گفت گلویم درد می کند و این پارچه را به همین دلیل بسته ام و آن را باز نمی کنم. زنی گریه می کرد که «آخر بی انصافها! بچه من آنجاست. نباید بروم او را پیدا کنم»؟ اما نیروهای ضد شورش از حرف زدن با مردم و بحث کردن با آنان خودداری می کردند. گویی آنان که می خواهند آتش عداوت را در میان ملت دامن بزنند٬ این دروغ را به خورد آنها داده بودند که مهربانی مردم و درددل کردن با آنان٬ تاکتیک کودتای مخملی است!
برخوردهای هر دو طرف لحظه به لحظه خشن تر می شد و این بسیار بد بود. یکی از فرماندهان لباس شخصی٬ به مافوقی در آن سوی بی سیم٬ در مورد نامشخصی گزارش می داد که با کلت به آن فرد شلیک کرده٬ اما او به داخل پارک فرار کرده است. یکی از تظاهرکنندگان که به حالت بیهوشی افتاده بود٬ توسط چند نفر از تظاهرکنندگان که دست و پایش را گرفته بودند حمل می شد تا با وسیله ای او را به یک مرکز درمانی ببرند. با آن که یک آمبولانس و درمانگاه سیار در آن نزدیکی مستقر شده بود٬ اما فرد مجروح توسط مردم به خیابان فرعی برده شد تا خودرویی پیدا شود و او را به بیمارستانی ببرند. نیروهای ضدشورش گرچه مانع حمل این مجروح نشدند٬ اما یک لباس شخصی باطوم به دست٬ به همقطار خود گفت که این صحنه سازی را می بینی؟ یکی از میان مردم گفت: خجالت بکشید! کدام صحنه سازی؟ مگر نمی بینید چطور از گوش و صورتش خون جاری است؟ در نقطه ای نه چندان دورتر٬ یکی از لباس شخصی ها پیشانی اش شکسته بود و در همانحال می کوشید دوست لباس شخصی خود را که در صدد انتقام بود٬ آرام کند.
تظاهرکنندگان انگیزه ها و افکار مختلفی داشتند. بسیاری از آنان روش اعلام شده مهندس موسوی را در پرهیز از خشونت به صورت دقیق به کار می بردند. حتی گروهی در یکی از حملات نیروهای ضد شورش٬ در کنار یکدیگر روی زمین نشستند و آنان را آچمز کردند. نیروهای ضد شورش این جمع حدود صد نفره را محاصره کردند٬ ولی نمی دانستند با آنها چه برخوردی باید بکنند. سرانجام محاصره را رها کردند و به دنبال دسته ای دیگر از تظاهرکنندگان رفتند.
برخی از تظاهرکنندگان به ویژه جوانان کم سن و سال٬ دوست داشتند هرچه به دستشان می رسد به طرف پلیس پرتاب کنند٬ چیزی را بشکنند یا آتش بزنند. برخی خیابانهای فرعی پوشیده از آجرهای پودر شده بود. برخی از افراد میانسال می گفتند اینها که مثل ما در جبهه نبوده اند. خورده اند و خوابیده اند. اگر لازم باشد با آنها درگیر شویم٬ یک روزه بساطشان را جمع می کنیم. مسن تر ها عقیده داشتند که آنها هم بخشی از همین ملت هستند. حتی اگر ما را بزنند٬ باز باید دوستشان داشته باشیم تا یک روز حقیقت را بفهمند. این واقعیت تلخی بود که دو طرف درگیر٬ یکدیگر را درک نمی کردند. هیچ تلاشی هم (مثلاً از طریق توزیع اعلامیه یا انجام سخنرانی) برای آشنایی آنان با هم انجام نشده بود. این آشفتگی٬ دو طرف را از هم دورتر می کرد.
گذشته از روش های متفاوت٬ یک چیز مشخص بود: این بار دیگر دعوا سر رأی نبود. سر اصل حکومت بود. تقریباً همه مردم٬ همان نگرانی را داشتند که این بار٬ مهندس موسوی را به عرصه انتخابات کشانده بود: آری٬ همه می فهمیدند که جمهوریت در خطر است.

۳۰/۳/۸۸

تاریخ انتشار : ۱ تیر, ۱۳۸۸ ۸:۲۰ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

هم‌سو با تمام جهان، مخالفت قاطع خود با اشغال غزه از سوی جنایت‌کاران اسراییل را اعلام می‌کنیم!

ما فداییان خلق ایران، همراه و هم‌صدا با آزادی‌خواهان جهان، ضمن محکوم کردن مصوبۀ دولت نتانیاهو برای اشغال غزه، از سازمان‌های بین‌المللی می‌خواهیم هرآن‌چه در توان دارند را به کار گیرند تا راه کشتار بیشتر مردم فلسطین را سد کنند. ما باور داریم که جنبش پرقدرت صلح قادر خواهد شد ماشین جنگی دولت اسراییل و حامیان قدرقدرت آن، نسل‌کشی و جنایات وحشیانهٔ آنان در حق فلسطینی‌ها را متوقف کند.

ادامه »

اسراییل در پی تحقق رؤیای خونین «تغییر چهرۀ خاورمیانه»!

دست‌کم دو دهه است که تغییر جغرافیای سیاسی منطقۀ ما بخشی از اهداف امریکا و اسراییل‌اند . نتانیاهو بارها بی‌پرده و باافتخار از هدف‌اش برای «تغییر چهرۀ خاورمیانه» سخن گفته است. در اولین دیدارش با دونالد ترامپ در آغاز دور دوم ریاست جمهوری نیز مدعی شد که اسراییل و امریکا به طور مشترک در حال مبارزه با دشمنان مشترک و «تغییر چهرۀ خاورمیانه»‌اند.

مطالعه »

رئیس‌جمهور در تنگنای ساختار قدرت

تجربه و ساختار سیاسی وحقوقی موجود نشان می‌دهد که «آزادی زندانیان و اتحاد ملی»، در چارچوب تبعیت مطلق از رأس قدرت، بیش از آنکه بیانگر اراده‌ای جدی برای اصلاح باشند، به اقداماتی مقطعی و تبلیغاتی محدود می‌شوند. زندانیان نه‌تنها آزاد نشدند یا از حصر بیرون نیامدند، بلکه همچنان تحت آزار و فشار قرار دارند و وعده مشارکت نخبگان نیز تنها تا جایی پیش می‌رود که با اراده حاکمیت همخوان باشد.

مطالعه »

مشروطه، روایتی از رؤیای ناتمام مردم‌سالاری در چنبره سلطنت و شریعت

تجربه مشروطه در ایران، برخلاف مدل‌های غربی که با تفکیک نهاد دین از دولت و نهادینه‌سازی حقوق شهروندی همراه بود، نتوانست به الگویی برای تحقق سکولاریسم، پاسخ‌گویی و دموکراسی بدل شود. ساختار قدرت در ایران، به‌جای گذار به مردم‌سالاری، با مقاومت سنت‌های استبدادی و مذهبی، مسیر را به سوی تثبیت دوباره قدرت در شکل جدید هموار کرد.

مطالعه »
بیانیه ها

هم‌سو با تمام جهان، مخالفت قاطع خود با اشغال غزه از سوی جنایت‌کاران اسراییل را اعلام می‌کنیم!

ما فداییان خلق ایران، همراه و هم‌صدا با آزادی‌خواهان جهان، ضمن محکوم کردن مصوبۀ دولت نتانیاهو برای اشغال غزه، از سازمان‌های بین‌المللی می‌خواهیم هرآن‌چه در توان دارند را به کار گیرند تا راه کشتار بیشتر مردم فلسطین را سد کنند. ما باور داریم که جنبش پرقدرت صلح قادر خواهد شد ماشین جنگی دولت اسراییل و حامیان قدرقدرت آن، نسل‌کشی و جنایات وحشیانهٔ آنان در حق فلسطینی‌ها را متوقف کند.

مطالعه »
پيام ها

«مرا بلند کن و بر شانه‌ات بنشان» رفیق حسن صانعی درگذشت!

حسن چهل سال پس از فاجعۀ پرپر شدن گل نورسیدۀ دخترش میترا به دست کوردلان، از دخترش، از گل دوست‌داشتنی زندگی‌اش، در پیوند با سرود انترناسیونال یاد می‌کند. آری فلسفۀ زندگی شخصی و سیاسی حسن در یک راستا قرار داشتند.

مطالعه »
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

آمریکا در قفقاز جنوبی: ترکیه را در داخل، روسیه را مهار و ایران را بیرون نگه دارید!

رئیس‌جمهور در تنگنای ساختار قدرت

پنجمین تحلیل هفتگی با فرخ نگهدار و تهماسب وزیری: توافق باکو-ایروان؛ اصلاح‌طلبان و زندانیان سیاسی و همچنین منشاء اصلی نفوذ و فساد

چرا جنبش ملی ایران باید مراقب «پشتیبانی‌های بی‌چشم‌داشت» باشد؟

۲۸ مرداد؛ شکست استقلال، پیروزی امپریالیسم

غزه نشان ورشکستگی لیبرالیسم غربی