گذشت هر روز از تحریمهای جدید علیه جمهوری اسلامی ایران، تأثیر ویرانگر آنها بر اقتصاد ایران و محدودیت امکانات جمهوری اسلامی برای مقابله با آنها را آشکارتر می کند. وضعیت فعلی تهدیدهای بسیاری را در خود نهفته دارد. اما آیا فرصتی نیز هست؟
این وضعیت نشریه کار- آنلاین را بر آن داشت تا، در جستجوی راه حلهای ممکنه برای برونرفت مسالمت آمیز از بحران، باب گفتگو در این باره را با تعداد هر چه وسیعتری از صاحبنظران و فعالان سیاسی بگشاید. در زیر پاسخ خانم ملیحه محمدی به پرسش های نشریه کار- آنلاین را می خوانید.
———————————–
فکر می کنید تحریمها این بار نتیجه مورد انتظار کشورهای اعمال کننده را به بار آورند؟
قبل از آنکه به این پرسش پاسخ بدهم، باید مطمئن باشم که همه ما در اپوزیسیون دولت یا نظام، دریافت واحدی از ” مورد انتظار” کشورهای غربی، بویژه آمریکا داریم که اگر همین فردا از مطالبات خود بگذرد، دیگر کشوری در مقابل ایران نخواهد ماند! و این را نه از این جهت می گویم که کشورهای دیگر دوست حکومت ایران هستند نه! اما آنها نگرانی های دولت آمریکا را نیز از بابت ایران ندارند. برای حکومت های دیگر غربی دشمنی ایران با اسرائیل از آنچنان اهمیتی برخوردار نیست که بر اساس آن جبهه ای در سیاست خارجی خود بگشایند و یا از منافع داد و ستد با ایران بگذرند. کما اینکه از آغاز انقلاب چنین نکرده بودند…
باری! به گمان من تحریم ها اینبار نیز نتیجه مورد انتظار کشورهای اعمال کننده را به بار نمی آورند، زیرا تأمین آنچه آنان می خواهند، یعنی تغییر سیاست تام و تمام جمهوری اسلامی، در منطقه و بویژه در رابطه با اسرائیل در ماهیت جمهوری اسلامی ایران نیست.
در این صورت فکر می کنید گامهای بعدی چه خواهند بود: توسل به “راه حل” نظامی یا مثلاً تشدید باز هم بیشتر تحریمها؟
راه حل نظامی در رابطه با ایران، و بر اساس پرونده فعلی حکومت ایران امکان پذیر نیست. زیرا علیرغم صدور شش قطعنامه از سوی شورای امنیت، سازمان ملل، هنوز هیچ سندی دال بر اینکه در ایران موشکی، تیری، چیزی به سوی جهان نشانه رفته است، وجود ندارد. هیچ چیز جز نگرانی حضرات، هیچ جز « احتمالات» وجود ندارد؛ و این یعنی همان چیزی که عراق بخاطرش به خاک و خون کشیده شد و اینک دفاع از آن نیز نه گوینده ای دارد و نه شنونده علاقمندی. پس حمله نظامی به ایران فقط در صورتی ممکن است که سناریویی برای آن آفریده شود. مثلاً یک برخورد نظامی از جانب ایران با یک ناو یا هواپیما یا موجودات و لوازمی که دائماً اشتباهی وارد خاک و آب و هوای ایران می شوند! که در این زمینه نیز حکومت ایران تاکنون زیرکی به خرج داده و اگر آدمیزاد بوده با سلام و صلوات و بعضاً هدایا پس فرستاده و اگر کشتی یا هواپیما، آنجا هم اندازه نگاه داشته است.
من بعید میدانم حکومت ایران در این چاله بیافتد. پای عمل که پیش می آید آنها هرچه در مقابل مردم ایران از دانشجو گرفته تا روحانی، خشن و خیره و بی منطق هستند، با خارجیان راه و رسم سلوک را می دانند. می ماند تشدید تحریم ها که می تواند تا زمانی ادامه پیدا کند.
آثار تاکنونی تحریمها چه بوده اند؟
آثار تا کنونی تحریم ها، که با دور زدن! که اینک گویا رسمیت یافته است، موجب خروج مبالغ هنگفتی از سرمایه های مردم و نسل های آینده و انباشتن جیب واسطه ها و دلال های رنگارنگ بین المللی شده است.
بویژه خلیج نشین ها را که راه ورود کالاهای قاچاق به کشور هستند، فربه و آباد کرده است. فساد مالی و اداری را در راه زد و بندها برای خرید و واردات غیر قانونی به کشور دامن زده و از همین راه فرهنگ فساد و دزدی و ارتشا را در ایران گسترش داده است. کمک شایانی کرده است تا تولید لرزان داخلی که در برابر کالاهای صنعتی و کشاورزی وارداتی هر روز آسیب پذیر تر و مشرف به موت شوند. و اگر نبود گنجینه عظیم نفت در ایران باید شاهد قحطی و گرسنگی در کوچه و خیابان می بودیم.
یکی از دلایل اصلی مخالفان تحریم این است که بیشترین آسیبهای آن متوجه مردم و خاصه تهیدستان و زحمتکشان خواهد شد. شما چه فکر می کنید؟
این فقط همچنان که گفتید یکی از آسیب هاست. اما از همین راه بنیه جنبش دموکراسی و آزدایخواهی در جامعه تحلیل می رود زیرا که نیروی اصلی این جنبش همواره و در هر جامعه ای، طبقه متوسط است چنانکه در ایران بود. تنها در یک فراغت نسبی از غم نان و آب و سرپناه است که می توان به آزادی اندیشید، به فرهنگ اندیشید و اساساً به اندیشه و آزادی بیان آن قدر نهاد. به سرتاسر جهان که نگاه کنیم هیچ کدام از جنبش های عدالت خواهانه موجد آزادی و ایضاً عدالت نیز نبوده اند. وظیفه انسان امروز است و درایت حکم می کند که با آن سیاست و روش و وسیله ای که جان انسان را در غم نان گرفتار می کند، مخالفت کنیم.
یکی از دلایل اصلی موافقان تحریم این است که اگرچه تحریم بر مردم نیز فشار خواهد آورد، این را به عنوان هزینه باید پذیرفت. مهم این است که تحریم جمهوری اسلامی و به ویژه سپاه پاسداران را زیر فشار می گیرد. شما چه فکر می کنید؟
برای من که با بسیاری از این موافقان حشر و نشر دارم، شکی وجود ندارد که اینان متعلق به آن بخشی از جامعه که در صورت گسترش تحریم ها خود یا فرزندان شان در مضیقه قرار بگیرند نیستند. همچنان که شک ندارم زنی یا مردی که با زنبیل خالی از بازار برمی گردد و نگران سیر کردن شکم فرزندانش است، موافق تحریم اقتصادی کشورش باشد یا به ازایش برود با حکومت مبارزه کند. او تلاشش را برای کسب نان بیشتر خواهد کرد و اگر شکم های گرسنه بیشتری در خانه داشته باشد، ـ داشته باشیم ـ این تلاش را از هر راه ممکنی خواهد کرد و نفرتش را نیز از آسانترین راه متوجه تحریم کنندگان خواهد کرد.
اما نه آن مردم و نه من اینجا، نمی فهمیم که فشار بر جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران یعنی چه؟ یعنی حضرات سران جمهوری و سپاه گرسنه می مانند؟ یا مواد و ملزومات مورد نیازشان را اگر تا کنون به ده برابر می خریدند، حالا دیگر به نسل های آینده رحم می کنند و به پنجاه برابر نمی خرند؟ آنها که مشکلات شان را با ثروت مردم حل کرده و می کنند!
همچنین استدلال را از مواقفان تحریم می شنویم که جنبش اعتراضی – مطالباتی جاری در جامعه (جنبش سبز) قادر خواهد بود از فشار وارده بر حاکمیت سود جوید و ابتکار عمل در عرصۀ سیاسی را به دست گیرد. شما چه فکر می کنید؟
جنبش مطالباتی جاری، (جنبش سبز) یک حرکت شورشی برای کندن و واژگون کردن نیست که در صورت افزایش فشارها نیرو بگیرد. این یک جنبش مدنی و فرهنگی برای تغییر مناسبات و ضوابط جاری است که خاستگاه و بستر ظهورش نیز آزادی های نسبی دوران انتخابات بود و اندیشه ورزان و فعالان فکری و اجتماعی اش نیز همان افراد طبقه متوسط بودند که اکثراً از یک رفاه حداقلی برخوردار بودند. در گسترش و تشدید فشارهای اقتصادی بر مردم ، در خیلی از جوامع در کنار رشد بی امان فساد زاده از فقر، شاهد تطبیق تأسف بارجامعه انسانی با شرایط نیز هستیم. و البته همواره امکان پیدایش حرکت های اعتراضی و شورشی نیز هست اما در آنصورت باز باید برگردیم و تعیین کنیم که هدف تغییر در جامعه ایران چه باید باشد و راه کدام است.
آیا در این “کشاکش هسته ای” شانس بردی برای جمهوری اسلامی می بینید؟
در این ” کشاکش هسته ای” از آنجایی که این مورد فقط محملی برای طرح مشکل اصلی میان ایران و آمریکا ( آمریکا و اسرائیل ) است، در صورتی که جمهوری اسلامی بتواند اطمینان آمریکا را به امنیت اسرائیل از جانب خود جلب کند، می تواند پیروزی نسبی داشته باشد.
ارزیابی تان از هدف برنامۀ هسته ای جمهوری اسلامی چیست: عزم جزم برای دفاع از “حق ملی” و کاربردهای صرفاً صلح آمیز یا برای دسترسی به سلاح اتمی یا تبدیل شدن به “قدرت هسته ای مجازی”، یا یک هدف ثالث؟
جمهوری اسلامی تصمیم دارد که به قدرت برتر منطقه تبدیل شود. در این راه همه تلاش خود را در همه زمینه ها انجام می دهد. حال چه میزان موفق بوده، یا اصلاً نبوده است، در جای خود باید بحث شود. اما فن آوری هسته ای با روشن ترین دلیل در عرصه چنین تلاشی جای می گیرد. از سوی دیگر همه هنجارهای جهانی امروز یکی از راههای قدرتمند شدن را به حکومت هایی که چنین سوداهایی در سر دارند، راه تقویت بنیه نظامی نشان می دهد. به این ترتیب جمهوری اسلامی هم می تواند به نیت دستیابی به دانش هسته ای و آنچنان که خود تأکید می کند، استفاده صلح آمیز از آن، دارای چنین برنامه ای باشد و هم به لحاظ دستیابی به سلاح هسته ای که آنهم در جهان امروز غریب نیست! ولی به گمان من اگر چنین صورتی واقعیت داشته باشد، هدف آنان در حد دستیابی به یک نیروی بازدارنده خواهد بود، که حتا این نیز خیال باطلی ست زیرا که اگر تصمیم بر تهاجم قرار بگیرد آنچه در مقابل توان هسته ای نو پای ایران قرار بگیرد، زراد خانه بی رقیب آمریکا خواهد بود. امری که به گمان من دولتمردان ایران، که تاکنون نشان داده اند منافع حکومت را در قبال خارجیان می شناسند، خوب از آن آگاهند.
مجموعه این سایه روشن ها با آخرین حرکت حساب شده ایران یعنی کنفرانس ماه می به من می گوید که جدال برای حکومت ایران به محض دست یافتن به دانش هسته ای برای دوره طولانی به پایان خواهد رسید.